در ۳۱ ژانویه ۲۰۲۴ فیلم باصطلاح مستندی با نام کودکان کمپ اشرف در فستیوال فیلم گوتنبرگ در یوتوبوری سوئد به صحنه آمد، فیلمی که با استناد به گفته های ۴ بریده مزدور از میان حدود ۱۰۰۰ کودکی که در پایان سال ۱۳۶۹ خورشیدی در شرایط جنگی عراق توسط مجاهدین از آنجا به خارج کشور منتقل شدند ساخته شده است.
این چه فیلم مستندی است که تنها با اتکا به گفته های ۴ نفر از میان قریب به هزار نفر به تحریف واقعیات سرسخت آنروز پرداخته و اساسا به شرایط جنگی و وضعیت دلخراشی که آن کودکان با آن مواجه بودند، نمی پردازد همچنین مشاهدات و گفته های والدین آن کودکان که تصمیم به اعزام جگرگوشگان خود به خارج کشور گرفتند در این فیلم جایی ندارد.
این نکات به تنهایی هدفهای پشت پرده خط دهندگان و دست اندرکاران این فیلم را که همانا شیطان سازی از تنها هماورد جدی و آلترناتیو واقعی در صحنه از رژیم ضد بشری است را به نمایش می گذارد.
مضافا اینکه مزدور نفوذی پیشانی سیاه وزارت بدنام در نقش مشاور در ساختن این فیلم دخالت داشته است.
از اینرو این فیلم بمثابه حلقه ای از هزاران فیلم و سریال و کتاب و جزوه و مقاله و مصاحبه و ... که توسط رژیم علیه مجاهدین عرضه شده و بعنوان نسخه خارج کشوری فیلم «سرهنگ ثریا» که به توصیه خامنه ای و دست اندرکاری وزارت اطلاعات مدتی قبل در داخل کشور به نمایش گذاشته شد می باشد.
من بعنوان پدر یکی از آن کودکان و بدلیل نوع مسئولیتم در آن ایام شاهد صحنه های جگرخراشی بودم که بیان آنها روشنگر شرایط وخیمی است که آن کودکان با آن مواجه بودند.
در اواخر سال ۱۳۶۹ با شروع جنگ کویت و سپس با حمله آمریکا به عراق شرایط جنگی تمام عیاری در آنجا حاکم شد، برق و آب شهرها قطع بود و مناطق مختلف آن مستمرا بمباران و یا موشک باران می شدند.
مجاهدین اما کودکانی را که والدین آنها خواستار اعزامشان به خارج بودند در زیر زمین ۳ پایگاه نزدیک بهم در بغداد اسکان داده تا به نوبت به خارج منتقل شوند. من عضو تیمی بودم که مسئولیت آبرسانی به این پایگاهها را داشت. ما آبرا از تصفیه خانه های دوردست با تانکر بارگیری نموده به این پایگاهها رسانده و به مخازن آبی که در بالای ساختمانها قرار داشت پمپاژ می کردیم تا برای مصارف ضروری مورد استفاده قرار گیرد.
بارها اتفاق افتاد که موقع آبرسانی به این پایگاهها مناطق نزدیک ما بمباران یا موشکباران شد، ما بایستی ظرف چند ثانیه خود را به زیرزمین که پناهگاه ما بود میرساندیم. فراموش نمی کنم که در نصف شب یکی از شب ها که قرار بود عده ای از آن کودکان به خارج اعزام شوند و فرزند من نیز یکی از آنها بود پدر مادرها برای خداحافظی با کودکانشان آمده بودند و هنگامی که این کودکان از زیرزمین خارج شده و مشغول خداحافظی و سوارشدن به ماشین برای رفتن بودند مناطق نزدیک ما بمباران شد که کودکان را دوباره به پناهگاه فرستادیم.
آیا بایستی آن کودکان در چنان شرایط وحشتناکی که هیچ امنیتی وجود نداشت باقی می ماندند و یا در کنار پدر و مادرهایشان در سنگرهایی که نه از باد و باران و سرما و نه از حشرات موذی در امان نبود در وحشت و ترس نگهداری می شدند.
آیا این واژگونه کردن حقایق صحنه در راستای شیطان سازی از مجاهدین پیشبردن خطوط وزارت بدنام نیست؟
این اقدام بغایت انسانی در زمره افتخارات بزرگ مجاهدین است که کودکان را با پرداخت بهای سنگین و ریسک بسیار بالا بدون آنکه به آنها آسیبی برسد از زیر بمبارانها نجات دادند.
فراموش نمی کنیم که در جریان جنگ دوم جهانی بسیاری از کشورهای درگیر جنگ کودکان خود را به سایر کشورها فرستادند تا از بمبارانها در امان باشند.
از اینرو چه از منظر انسانی یعنی حفظ کودکان و امنیت آنها و چه بخاطر شرکت تمام عیار رزمندگان آزادی در نبرد علیه فاشیسم دینی این اعزامها امری کاملا ضروری و حیاتی بود. اقدامی بغایت انسانی با پرداخت بهای سنگین از دلها و جانها و عاطفه ها در راستای حفظ کودکان در قدم اول و نیز سبکبار شدن در نبرد علیه رژیم ضدبشری در قدم بعد.
نکته دیگری که باید به آن اشاره نمود مسئله کودک سرباز است. رژیمی که خود صدها هزار کودک را بعنوان سرباز یکبار مصرف در جنگ ضدمیهنی برای پاکسازی میادین مین بکارگرفته و یا در جریان خیزشهای سالهای ۹۸و ۱۴۰۱ صدها کودک زیر ۱۸ سال را به شهادت رسانده حالا توسط مزدورانش در این فیلم برای شیطان سازی از مجاهدین آنرا علم نموده است مسئله ای کاملا دروغ و غیرواقعی.
من بعنوان پدر یکی از همان کودکان که بعدها خواستار رفتن به اشرف برای نبرد علیه رژیم بود گواهی می دهم که سازمان همواره فرستادن آنها را به اجازه کتبی والدین آنها و یا صبر کردن تا رسیدن به سن قانونی ۱۸ سال می نمود.
چندش آور وضعیت عده ای «بیانیه» نویس می باشد که در بین آنها تعداد بسیاری مزدور پیشنانی سیاه وزارت اطلاعات از قماش تواب تشنه به خون و تعداد زیادی شاه اللهی دو آتشه که خواستار نابودی مجاهدین اند به چشم می خورد؛ این جماعت با بر نیزه کردن مسئله «آزادی بیان» زیر علم وزارت بدنام، به سینه زنی پرداخته اند. این ترکیب خود گویای سمت و سوی این بیانیه و خط دهنده اصلی آن یعنی رژیم ضدبشری برای مشروعیت زدایی از مجاهدین می باشد.
باید از این مدعیان «آزادی بیان» پرسید چگونه رژیم در جعل و تحریف و وارونه کردن واقعیات آزادی دارد اما موقعی که عده ای هنگام نمایش آن فیلم به محتوای دروغین آن اعتراض می کنند صدای آنها قطع و مجبور به سکوت می شوند. این آزادی بیان گویا تنها برای رژیم است.
بگذار رژیم و پیشبرندگان و دنباله روان خطوط آن هرچه می خواهند یقه چاک داده و به تنها هماورد رژیم در نبرد سرنگونی بتازند. اما دور نیست که تمامی ماسکهای آزادیخواهی از چهره ها فروافتاده و رژیم و پیشبرندگان خطوط آن بهزباله دان تاریخ رهسپار شوند.