پیام نوروزی رهبر مقاومت ایران برادر مجاهد مسعود رجوی، با صدای خود او، دلهای ما را روشن کرد. در محاورهی بین هواداران، معمولا ما از او به « برادر» نام میبریم. « صحبتهای برادر را شنیدی؟» « برادر اطلاعیه نداده؟» کلام آشنایی برای هواداران مقاومت هست! حالا اگر کسی فکر میکند ما در ابراز احساس قلبیمان به «برادر» دچار فلان و بهمان نقصان سیاسی هستیم و یک جای کارمان میلنگد ، باید گفت تازه کجایش را دیدهای؟
قصد این شروع خودمانی این است که مخاطب بداند که کلام برادر، فراتر از پیام سیاسی آن که در حد توان به آنهم اشاره میکنم، برای ما هواداران سازمان مجاهدین خلق یک بعد احساسی هم دارد، ابراز خوشحالی میکنیم، میدانیم رژیم از او بیشتر از همه میترسد، همزمان میدانیم عمله و اکرهی ساواک و پسماندگان دیکتاتوری سابق هم در ابراز دشمنی با «برادر»، شانه به شانه همکاران مکتبی شان در وزارت اطلاعات رژیم، راه می آیند.
این دیالکتیک نهفته در وجود رابطهی است که ما با «برادر » احساس میکنیم . او از بزرگترین، طولانیترین، بغرنجترین و خونینترین مقاومت سازمانیافته تاریخ ایران با چراغ راهنمای «نه شاه، نه شیخ» سخن میگوید.
دیگر نه در عالم بحث نظری، بلکه در عالم واقع، مقایسهی وضعیت اتوبوس در ته درهی خط جورج تاون- میدان پاستور ، با شورای ملی مقاومت را باید بینهی دوران دانست. تمام باد کردنها و تبلیغات بی حساب و کتاب و چهره سازی و نور افکنی به افراد بیمایه و از طرف دیگر بزرگترین سانسور خبری علیه مقاومت و مجاهدین توسط همین بوقهای ارتجاعی - استعماری را اعمال کردند. اما بی مایه فطیر است. دوپینگ کردن برای یک جماعت معتاد به موجسواری و مخده نشینی، از حضرات دونده ی دو صحرایی ماراتون نمیسازد. در شرایط بحران منطقهای و جهانی، علیرغم مشخص بودن مواضع رژیم و نقش تعیین کننده آن ، اما آمریکا و اروپا تلاش میکنند با حداقل هزینه و ریسک درگیری مستقیم با رژیم به محدود کردن واکنش های سیاسی علیه رژیم بپردازند. انگار اینکه آمریکا متعهد شده که در شرایط قیام مردم از رژیم حمایت کند به شرطی که رژیم مثلا سیاست امریکا را به چالش نکشد. یعنی مثل معامله ی که آمریکا با فاشیسم فرانکو کرد. فرانکو البته یک فاشیسم درونگرا بود و ادعای جهانگشایی نمیکرد ، اما رژیم ولایت فقیه به صدور بحران به خارج برای بقا خودش نیاز دارد، در اینجاست که وجه مخرب سیاست مماشات روشن میشود. رژیم با خاطر جمع که امریکا در قبال تجاوزات این رژیم هیچ واکنش واقعی نشان نخواهد داد ، وارد یک قمار سنگین در تشدید کیفی بحران منطقه شد. محاسبهی خامنه ای این بود که در اثر این ضربه، دست بالا را در خاورمیانه خواهد داشت و با حمایت دیگر قدرتهای بینالمللی، نقش ژاندارم منطقه را بر عهده خواهد گرفت و با استفاده از این کارت قدرت، تعادل ضعیف او در داخل رژیم که بعد از قیام ۱۴۰۱ تا مرز سرنگونی رانده شده را مجددا به نفع او چرخانده و بحث تعیین جانشین را هم حل میکند.
اول از هر چیز در تحلیل سخنرانی نوروزی خامنه ای باید توجه کرد که مخاطبین نا امید او که میبایست امید تولید کنند و امید بخورند و بپوشند کسی جز تتمهی درهم شکست خوردهی نیروهای خلص عرزشی خودش نیست.
برادر در پیامش میگوید «به نظر میرسد فضیحت «انتخابات» فروغ امید او را خاموش و خاکستر کرده است. پس بهتر است به تماشای فیلمهای سفارشی خود بپردازد».
عمق و طول و عرض مردابی که رژیم در آن گرفتار شده را خود خامنهای بهتر از همه میداند. اگر مجموعهی بحرانهای داخل رژیم را به خط کنیم و ضریب تاثیر آنها بر همدیگر را تخمین بزنیم، میشود به کابوسی که خامنهای در مقابل آن قرار گرفته بیشتر پیبرد . بحران جانشینی هم سر جایش هست و در فضای بعد از شکست خامنهای در انتخابات به مراتب بهای بیشتری از او خواهد گرفت . بیجهت نیست که خامنهای با چراغ در کور بنبست فعلی دنبال امید میگردد.
در بخش دوم پیام، رهبر مقاومت، از هزاران عمل انقلابی اختناق شکن در ایران میگوید ، از کانونهای شورشی که تور اختناق را هدف قرار دادهاند تا موتور بزرگ جامعه مجددا به راه بیافتد. زمینه های اقتصادی و اجتماعی قیام ها سر جای خودش هست، سقوط آزاد نرخ دلار، مظنهی واقعی بحران اقتصادی است که هیچ برون رفتی برای آن در وجود این رژیم متصور نیست.
تهدید خامنهای به گسترش بحران در غرب آسیا ،میتواند تهدید اروپا با اتمی باشد .
در پیام آمده: «با توجه به شرایط عینی جامعهٔ ایران و موقعیت انقلابی، بهتر میتوان فهمید که چرا خامنهای برای فلسطینیها دایهٔ مهربانتر از مادر شده است. او بهعنوان تنها برونرفت از بنبستهای همهجانبهٔ اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، که رژیمش در آخر خط با آنها روبهروست، به ادامه جنگ و کشتار در غزه و گسترش آن در «غرب آسیا» دل بسته و میگوید: «امروز مسأله درجه یک مسأله فلسطین و غزه است. مقاومت در غرب آسیا امروز مسأله اساسی است». ولی حالا «سر مار» جهانی شده و همه میدانند که برای خامنهای حفظ نظام «نشانه» و بهقول امامش خمینی، «اوجب واجبات» است. خودش بیدنده و ترمز «خالصسازی» میکند، به جنگ گرگها در درون نظام دامن میزند. سپس برای اینکه بندهای نظام از هم نگسلد، هشدار میدهد که کار نباید به «نفرتپراکنی و دشنام و دروغ و اهانت» بکشد.»
با هر بار خواندن این پیام نکات جدیدی به ذهن خطور میکند. وقتی به اصطلاح کارشناسان و اساتید در تفسیر مواضع رژیم مثل کبوتر گنبد امام رضا هر لحظه به مسیری پر میزنند و از فضلشان نفعی نصیب هیچ بنی بشری نمیشود، واقعا احساس بنده این است که با برخورداری از این تحلیل، در شرایط بغرنج کنونی، نوری در تاریکی میدرخشد که راه و مسیر را روشن میکند.
واقعا نقش رهبر در این چنین شرایطی است که بارز میشود. ما هم در توان و حد درک خود در مورد پیام برادر ، برداشت میکنیم ، بحث میکنیم ، دوباره به متن مراجعه میکنیم و برای شکر وجود چنین رهبری، دعا میکنیم.
پیام برادر برای همگان است ، نفعش به جمع میرسد . کلامش مثل باران بیدریغ است . بهارانه و حیاتبخش نسل آگاه و پیشتاز جوان، نسل شورشی از میلیشیا تا کانونهای شورشی، تا آنزمان که بند از بند رژیم ولی فقیه گسسته شود .چه نوروزی ...