چون جوهرهٌ وجودی آدمی از فضولات و آلودگی ها و منیت ها پاک و پالوده شود ، انسان گوهر می شود واین آسان بدست نمی آید . اگر به فلسفه وجودی تصوف و عرفان اصیل نگاهی مجمل بیاندازیم ، نتیجه و عصاره تعلیماتی آن برای ساختن انسان بوده است . دراینجا هدف به مقابله فلسفی عرفان با قشری نگری های دین سالاران پرداختن نیست . اما باید اشاره کرد که این دو مکتب صرفاً روی فرد وافرادی خاص متمرکز می شد و جنبه اجتماعی و جامعه برانگیزی نداشت . اشرفیان قهرمان مظهر و تجسم زنده وبس پویا و دینامیک عرفانی ست که مستقیماً و با تمام قوا و امکانات محدود دربرابر مخوف ترین استبداد دینی آلوده به تمامی جنایات و مفاسد ، قد برافراشته اند و با دست خالی اما ایمانی شگرف و حقاً بی نظیر ؛ از آرمان های ملی و بشری خود و ملتشان نگاهبانی ودفاع می کنند . مقاومت غرورآفرین سی و شش انسان وارسته گوهری نشان داد که چگونه می توان با اراده وایمان دشمن حاکم را شکست داد . آزادی قهرمانان ما را باید یک سرفصل تاریخی دانست . سترگ قهرمانان ما همگی از حیث سن جوان نیستند . با چه نیرو و ذخیره عظیم معنوی می توان حتا برنا توانی های جسمی و زخم ها و جراحات مهلک نشسته برتن دریک اعتصاب غذای طولانی فایق آمد و پیروز شد ؟ پاسخ در معنویت وعرفان دینامیک انسانی و اجتماعی سیاسی مجاهدین خلق ، متبلور است ، عرفانی نه گوشه گیر و فقط دامن خویش را از آلودگی ها پاک و مبرا داشت و راضی بود . عرفان فلسفی – سیاسی مجاهدین خلق برخاسته از رنج ها و آلام ملت ایران و بشریت است . عرفانی ست که ناپاکان و ستمگران حاکم را تا گورستان بدرقه می کند و مکلف است به ساختن یک جامعه عاری از ستم و تبعیض و بی عدالتی . رمز و راز پایداری اشرف قهرمان و سی وشش سردار ملی اشرفی درهمین هدف و فلسفه عجین و مستتراست . ما برای تبریک و تهنیت به شمایان ، کلمه گویا و رسا کم داریم اما با صداقت و صمیمیت و امیدواری به پیروزی های بعدی ، در شادمانی همگی خود را شریک و همراه می بینیم .
پانزدهم مهرماه 1388