در آستانه گردهمایی تاریخی و کهکشان سالانه مقاومت در برلین، ارتجاع حاکم برتهران و حامیان استعماری غارتگر آنها برحجم شیطان سازی علیه مجاهدین و مقاومت بصورت بی سابقهای افزودهاند. به ناگهان روزنامه لوموند پاریس بفرموده ازما بهتران، چهار صفحه تمام خود را به مزدوران معلومالحال وبی مقدار رژیم ولایی در تهران میسپارد. آنها تحت عنوان کودکان قربانی در اشرف به لجن پراکنی علیه فرزندان رشید خلق و رهبری پاکبازش می پردازند. در کشور سوئد از مدتها قبل فیلمی از همین بزرگسالان کودک! ساخته و پرداخته می شود. فیلم کذایی! نخست در فستیوال یوتوبوری به نمایش در می آید و اخیرا تلویزیون دولتی سوئد با اطلاع قبلی به خاطر خوش آیند ملاهای کودک کش در تهران، روی صحنه میآورد. قبل از اینها هم آیت اله بی بی سی به تعریف و تمجید از این پدیده میپردازد. از سوی دیگر دژخیم حمید نوری به ناگهان با گروگانهای سوئدی زندانی در تحت حاکمیت آخوندها معاوضه می شود. دولت سوئد با اشراف به جرم حمید نوری که در دادگاههای عادلانه سوئد محاکمه و به زندان ابد محکوم شده است، دست به این رسوایی بزرگ زد. هرچقدر محاکمه تاریخی دژخیم حمید نوری و محکومیت شدیدش باعث افتخار مردم و تاریخ قضاییه سوئد شد، برگرداندن بی سرو صدای دژخیم به تهران باعث شرمساری دولت وقت سوئد در تاریخ خواهد شد. هم اکنون آخوندهای حاکم در تهران در باتلاق بحرانهای خودساخته با مرگ حتمی و سرنگونی خویش درحال دست و پنجه نرم کردن هستند. مردم ایران با برپایی جنبشهای عظیم، خونین و سراسری خویش لرزه بر اندام پوسیده جمهوری قتلعام افکندهاند. خلق ستمدیده ایران با تحریم های سراسری، نمایشات انتخابات ملاها، پیش از دفن فیزیکی حاکمان وطن فروش، آنها را در انظار جهانیان به خاک مذلت نشاندهاند. جلاد قتل عام و عصای دست خامنهای خون ریز و هم پالکیها، در سقوط هلیکوپتر جزغاله شده و ضربه سنگین و استراتژیک به ارکان پوسیده ملاها وارد آمده است. مقاومت در اوج اعتبار بینالمللی و حمایت وجدانهای بیدار جهانی است. کانونهای قهرمان شورشی در داخل مرزها، طوفان بپا کردهاند. بیچاره شب پرستان مماشاتگر برای نجات کشتی درهم شکسته عمامه بسران به تکاپو افتادهاند. آنها با سوء استفاده از افکار عمومی دنیای آزاد نسبت به کودکان و زنان، نعل وارونه میزنند و خاک برچشم تودهها میپاشند. مجاهدین خلق ایران و ارتش آزادیبخش پیش از اشغال عراق توسط آمریکا و شرکاء دست به کار انتقال کودکان اشرف به خارج از عراق می شوند. کاری سترگ و تاریخی که شایان تقدیر و سپاسگزاری است. همان کاری که انگلیسی ها در دوران جنگ جهانی دوم کردند. هزاران هزار کودک برای در امان ماندن از آسیب های جنگ، توسط کشتی های غول پیکر به سمت استرالیا روانه شدند. در گزارشهای مستند آمده است که حتی یکی از این کشتی ها توسط نازی های هیتلری بمباران شد و صدها فرشته کوچلوی معصوم در عمق آبهای سیاه غرق شدند. تاریخ و وجدان بشریت در این فاجعه نه دولت انگلیس که نازی ها را مورد لعن و نفرین قرار میدهد.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، شوروی سابق به طمع اشغال کشور فنلاند وارد عمل میشود. شمال فنلاند اشغال میگردد. مردم مبارز و وطنپرست این کشور دست به کار میشوند. خانه و خانمان را موقتًا ترک میکنند. زنان و مردان بخاطر رهایی میهن از هم جدا میشوند. گزارشات مفصل نشان میدهد که قریب به هشتاد هزار کودک ازپدر و مادر جدا شده و به سمت کشور جنوبی خودشان، سوئد روانه میشوند. در زمستان سرد و کمی امکانات، بسیاری از این کودکان دربین راه و در کشتی ها یخ زده و جان می سپارند. کشورهای اسکاندیناوی و دولتهای دیگر اروپایی از رشادت این مردان و زنان بسیار نوشته و گفته اند. شخصًا با بسیاری از این کودکان که اینک دوران کهنسالی خویش را سپری می کنند ملاقات کرده ام. آنها ضمن یاد آوری روز های دردناک و تلخ کودکی خویش، از رشادت، وطن پرستی و از خود گذشتگی پدران و مادران شجاع خویش یاد میکنند. نیاز به دهههای قبل نیست. لشکر کشی و تهاجم روسیه به اوکراین همچنان درجریان است. روزها، هفته ها و ماههای آغازین این یورش را همگان به خاطر داریم. مطبوعات جهان آزاد و بخصوص اروپا با سلام و صلوات و با افتخار فیلمهای وداع مادران و پدران هزاران کودک را در مرزهای اوکراین و لهستان نشان میدادند. آنها به رشادت و فداکاری این خانواده ها درود می فرستادند. آنها در تمامی این نمونه ها که به عنوان مشت نمونه خرواراست، درست و بجا قضاوت کرده و میکنند. به مجاهدین خلق ایران و ارتش آزادیبخش که رسید، ورق بر میگردد! تمام تلاششان این بوده و هست که شکوه و عظمت تصمیم گیری تاریخی مقاومت ایران را با کمک گرفتن از مشتی مزدور وامانده، وارونه جلوه دهند. مادر بزرگم وقتی تبعیضی را متوجه می شد بغض در گلو زمزمه میکرد که قربون برم خدا را، یک بام و دو هوا را!
پس از اینکه متوجه شدم تلویزیون سوئد می خواهد فیلم باصطلاح مستند! کودکان اشرف را به نمایش بگذارد، چندین بار تماس گرفتم و چند بارهم نامه نوشته وایمیل زدم. به مسئول مربوطه گفتم ما در کشوری دموکراتیک زندگی می کنیم. انتظارم این بود و هست که دموکراسی نباید جاده یک طرفه باشد. با دست آویز حمایت از ۴ کودک منتقل شده از هزار کودک اشرفی، مشغول شیطان سازی علیه مقاومت خون باری هستید که جلوی اختاپوس بنیادگرایی در منطقه، تمام قد ایستاده و قیمت سنگینش را بارها و بارها با بذل جان و مال پرداخته است. گفتم متاسفانه سنگها را بسته وسگ ها را باز گذاشتهاید. نوشتم اگر دلتان هوای کودکان ایران را کرده است بفرمایید از لشکر کودکان بی سرپرست در خیابانهای ایران فیلم درست کنید. برای مسئول پخش برنامه نوشتم لطفًا به چند جمله از گفته ها و نوشته های مسئولین و مطبوعات رژیم آخوندی در مورد کودکان ایران در دوران جنگ ایران وعراق توجه کنید تا عمق فاجعه دستتان بیاید. رفیق دوست وزیر سپاه خمینی گفت: « در سال ۶۲ در عملیات خیبر، ۵۷ درصد نیروهای رزمنده دانشآموز بودند.»
روزنامهٔ اطلاعات رژیم در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۱ نوشت: «بچهها از روی مینها میگذشتند و چشمها دیگر نمیدید و گوشها دیگر نمیشنید و لحظاتی بعد گرد و غبار که فرو مینشست هیچ نبود! تکههای گوشت و استخوان در گوشه و کنار صحرا، هر تکهای بر سنگی چسبیده... بدنهای خردسال بچهها، تکه تکه، ریزه ریزه و ذره ذره بر اطراف دشت پاشیده.»
ناگفته نماند که مسئول مربوطه برای خالی نبودن عریضه بی جوابم نگذاشت. در یک پاسخ کلیشه ای و فرمایشی از جمله گفت: « که ما سالانه صدها فیلم مستند برای روشنگری از تلویزیون پخش می کنیم که این هم یکی از آنهاست. ضمنًا در مورد ایران هم فیلمها و گزارشات زیادی داشتهایم.» اشاره به فیلمهایی که در چهارچوب نظرات خودشان ساخته و پرداخته میشود. و نهایتا هم نوشت فیلم را پخش می کنیم و اگر هنوز قانع نشدهاید میتوانید به فلان اداره هم رجوع کنید و حرفهایتان را آنجا هم بزنید! یاد جمله پشت کتاب معتبر آقای محمد محدثین از مسئولین مقاومت افتادم که نوشته است: « دموکراسی خیانت شده» این کتاب در افشای بند و بست وزارت خارجه وقت آمریکاست. در زمان ریاست جمهوری شیاد خیانت پیشه خاتمی بود که برای اولین بار مجاهدین را در لیست کذایی خودشان گذاشتند. نام کتاب بحق دموکراسی خیانت شده است. بعضی از مسئولین امریکایی بعدها اعتراف کردند به خاطر خوشایند آخوندهای ضد بشر و برای مماشات با آنها به این عمل زشت و ضد انسانی دست زدهاند. شیر همیشه بیدار مردم ایران، آقای مسعود رجوی مثل همیشه چقدر بجا و بحق گفت که:
«از دموکراسیهای گروگانی، انتظار عدالت نداشته باشید.
کـس نخـارد پشـت مـن جز ناخن انگشت من.
شورشگرانی که برای آزادی خلق و میهن
آتش بپـا میکنند و با ارتـش آزادی، ایــران را آزاد میکننــد.
مسعود رجوی ۲۶ خرداد ۱۴۰۳»
محمد قرایی- سوئد
سی خرداد ۱۴۰۳