بهار که می آید، طبیعت دگرگون می شود. شاخه های خشک جانِ تازه می گیرند و تاریکی در پرتوی نور و روشنایی درخشان خورشید، محو می شود.
درس بزرگ از این تغییر و تحولِ عظیم و شگفت آور، این است که اگر از غارت و تاراجِ خزان نهراسیدی و سیلیِ سخت و سهمگینِ زمستان تو را از پای نینداخت، آنگاه کمترین پاداشِ تو بهار و تولدی تازه و دوباره خواهد بود.
در این میان یک اتفاق دیگر هم برای ما ایرانی ها می افتد. سال کهنه بساط خود را جمع می کند و روز و روزگاری نو، آغاز می شود. یعنی نوروز می آید.
قرنهاست که در سرزمین ما، همیشه در بر همین پاشنه چرخیده است. نوروز جزء لاینفکِ فرهنگ و تاریخِ ایران زمین است. یک جشن ملی و میهنی. یک یادگار ارزنده و گرانقدر به ارث رسیده از نیاکان ما که سده های متمادی در سخت ترین شرایط تاریخی و سیاسیِ سرزمین اهورایی، بار سنگینِ حفظِ هویت و اصالت و اتحاد ما ایرانیان را یک تنه بر دوش کشیده است.
آخوندها به نوبه خود از دیرباز و به ویژه پس از اشغالِ سرزمین ما، تمام سعی و تلاش خود را به کار گرفته اند، تا بر این عامل اصلیِ همدلی و همبستگی تمامی اقوام و ملیتهای مختلف ایران ، به نوعی مٌهر باطل زده و بساطش را جمع کنند.
سعیِ بی حاصل کردند تا دهه زجر را جایگزینِ عید نوروز نمایند. خمینی نه تنها با نوروز که با تمامی اعیاد و سنن ملی ایران زمین سرِ ستیز و ناسازگاری داشت.
وارثان او نیز از همان زمان تا کنون تمامی سعی خود را به کار گرفته اند، اما از مردم ما، تو دهنی های سنگین دریافت کرده اند. البته هنوز از رو نرفته اند و ناچار از راه دیگر وارد شده اند تا حداقل نام این اعیاد و آداب و رسوم را تغییر داده و رفته رفته در ماهیت آنها خلل به وجود بیاورند.
نام زیبای "شب یلدا" را در تقویم رسمی "روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان" ثبت کرده اند. "چهارشنبه سوری" را "چهارشنبه آخر سال" و "سیزده به در" را "روز طبیعت" نام نهاده اند. اما این نامها در خصوص این جشن ها و مراسم ها، برای ملت ایران به شدت نامانوس و ناآشنا می باشند.
تحریفاتی از این قبیل در تقابل با فرهنگ و هویت اصیلِ ایرانی، صورت می گیرد. همان فرهنگ و هویتی که آخوندها در قبال آنها، هم احساس حقارت و درماندگی می کنند و هم از آن جهت که بزرگترین نشانه های یکپارچگی و قوام یک ملت کهن را، به دفعات و در طول سال، به دوست و دشمن، یادآوری می نمایند، خصم آشتی ناپذیرِ خود و حاکمیت ضد ایرانی شان به حساب می آورند.
پاس می داریم بهار و جشن نوروز را، که هر دو از دشمنانِ قسم خورده ارتجاعِ ضد بشر به شمار می روند.
به همت خلقی که پیوسته در جوش و خروش، آزادی را اراده کرده و با درود به کانونهای قهرمان شورشی، نگاهبانانِ شعله های نبرد و مبارزه بر علیه اشغالگرانِ عمامه دار، شک نداریم که از این بهار، تا بهار آزادی و از این نوروز تا روز نوی رهایی مردم و سرزمین عزیزمان، راهی نیست.
بهار می آید
روزهای نو در راهند
شکوفه های آزادی به ثمر خواهند نشست
و برفها در اولین تابشِ گرم و دلپذیر خورشید
ذوب خواهند شد
شب رفتنی ست
زمستان، نخواهد پائید
نوروز مبارک
هر روزتان نوروز
نوروزتان پیروز
هادی مظفری
۱۷ مارس ۲۰۲۵
۲۷ اسفند ماه ۱۴۰۳