سخنرانی خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت در پارلمان اروپا، نه یک رویداد معمول، بلکه اعلام موضع تاریخی بود. او از طرف مردمی سخن گفت که چهار دهه است خون میدهند، اما زانو نمیزنند. او از نسلی گفت که «نه بزرگ» را نهتنها به ولایت فقیه گفته، بلکه به تخت طاووس و دیکتاتوری درهرنوعش اعلام کرده است.
به نظرخلق اسیر و تحت حاکمیت پلید آخوندها، این روزها نام پهلوی رمز باز تولید استبداد و وابستگی است. پروژه بازسازی سلطنت در تاریخ این مرز پرگهر بمانند دفتر چه خط خوردهای است که نمی توان با مداد پاک کن صفحات جنایتبارش را پاک کرد. نه شکنجههای ساواک را میتوان زدود، نه کشتار ۱۷ شهریور، نه غارت زمینهای کشاورزان، و نه وابستگی کامل ساختار سلطنت پهلوی به بیگانگان را و نه ماهیت و همدستی شاه وشیخ در طول اعصار و قرون را!
در مقابل این آلترناتیو کاغذی، نقشه راه مقاومت، از ۳۰ خرداد ۶۰ تا به امروز، همانی است که خانم مریم رجوی در استراسبورگ گفت: نه دخالت خارجی، نه تسلیم داخلی، بلکه سرنگونی توسط مردم و مقاومت سازمانیافته. این حرفها شعار نیست. این مسیر، با خون ۱۲۰هزار شهید مقاومت رنگ گرفته، با هزاران زن و مرد در سلولهای انفرادی آزمایش شده، و با «کانونهای شورشی» در دل تهران و تبریز و سنندج و اهواز ریشه دوانده است.
درخشش خیزش شهریور ۱۴۰۱، در آن بود که نه از اصلاح درونسیستمی سخن گفت، و نه از بازگشت به قبل از انقلاب ضد سلطنتی ۵۷. زنان پیشتاز، دانشآموزان معترض، کارگران فریادزن، همگی یک چیز گفتند: "نه به هر آنچه بر ما حکومت کرده است". ته سلطنت نه رهبری، عدالت و برابری. مرگ برستمگر چه شاه باشه چه رهبر!
این خیزش، فراتر از ایدئولوژیهای گذشته بود، اما تنها نیرویی که آن را در یک چشمانداز انقلابی و دموکراتیک سازمان داد، همان مقاومتی بود که سالها در تبعید، زیر شکنجه، و در مبارزه خیابانی زنده مانده است.
شورای ملی مقاومت ایران، بر پایه یک «برنامه ده مادهای» برای آینده ایران ایستاده که در سخنان خانم رجوی بهروشنی تکرار شد: لغو اعدام، جدایی دین از دولت، برابری زن و مرد، آزادی مطبوعات، انتخابات آزاد، بهرسمیت شناختن حق اقوام، و یک ایران غیراتمی...
استبداد خون آشام دینی باید برود و در آستانه قرن پانزدهم خورشیدی، تاریخ ایران دیگر جایی برای بازیافت بقایای شاه وساواک ندارد. خاک ایران که صدها هزار قربانی برای آزادی داده است،جای شیخ و شاه نیست. بازی روحت شاد و رضا تفرقه را برای لوث کردن قیامها برخی از رسانه بنا به خواست آخوندها مطرح می کنند برای خاک پاشیدن به چشم توده ها و کمرنگ کردن شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق ایران. حال و روز رقت بار بچه شاه این روزها به دلیل عملکرد خائنانه و ضد مردمی اش تماشایی است. حتی نزدیکان و همپالکی های دیروزش زبان به شماتت وافشای ماهیت ارتجاعی او گشوده اند. یکی از شاه پرستان پیشکسوت که آنتن تبلیغاتی هم دارد درجریان جنگ اخیر اورا خائن به وطن دانست. دیگری که مدتها در فضای مجازی به نفع او تبلیغ میکرد گفت سربازان گمنام آخوندها در یک فقره پشتیبانی از بچه شاه، ۴۰ هزار اکانت به نفع او از داخل ایران راه اندازی کرده بودند!
اما مردم ایران، مردم قیامهای دی ۹۶، آبان ۹۸ و خیزش ۱۴۰۱ هستند. آنها نه به گذشته بازمیگردند، نه به سراب تجدد پدرسالارانه سلطنت، و نه به دروغ اصلاحطلبان قلابی.
محمد قرایی- سوئد