مهین حری - بازگشت به یقین پیروزی انسان

مهین حری - بازگشت به یقین پیروزی انسان

«ای خدای مجیب‌الدعوات! به‌زمین بگو تا خون جاودانه‌فروغهای ما را مپوشاند…

و به‌آسمان بگو تا نام طیب و پاکیزهٌ آنها را بالا و بالاتر ببرد…

به‌نسیم بگو تا در هرکجای ایران‌زمین عطر آنها را بگستراند…

و به‌شب تیره بگو تا با تندر ارتش آزادی پایان پذیرد…

به‌صبح صادق بگو تا بردمد…

و به‌آفتاب تابان آزادی و شکوفایی ایران‌زمین بگو تا برتابد و فطر آزادی و افطار ارتش صلح و رهایی را برخاک خود محقق کند…

و خدایا! خدایا! به‌تاریخ بگو نسلی را که ظلمات خمینی مقهورشان نکرد، پایدار و جاودانه سازد…

به‌تاریخ بگو نسلی را که در ظلمات خمینی برای نگاهبانی از ارزشهای خدایی و مردمی به‌پاخاست و با‌گوشت و پوست خود به‌حراست از آنها پرداخت، از یاد نبرد…

و بگو که پیام این نسل را به‌آیندگان برساند…

انّکَ قاضی‌الحاجات َو انّکَ ُمجیبُ‌الّدَعَوات» ـ مسعود رجوی ـ  عید فطر سال1368

همانا که تو برآورنده حاجاتی و اجابت کننده تمناها… اما کدام حاجت و نیاز و کدام تمنا؟

آن حاجتی که از یک ماه فراز بی وفقه به سوی قدرت و پیروزی سربرآورده و غنی از توان بی خودی و سرشاری از فدا، برای دیگران است و بسوی میعادی از جاودانگی انسانی: «عید فطر»،  منزلگاه بازگشت به اصل خداگونگی انسان، در بالاترین سقف از اختیار و انتخاب آگاهانه برای تسلیم نشدن به شرایط موجود و ممارست برای ایستادگی حتی در برابر حیاتی ترین نیاز طبیعی به خوردن و آشامیدن. اما راستی مراد و نهایت از این ممارست چیست؟

در میانه دو اذان، چیزی به روانی ساختن و به شکوه برخاستن، در یک حرکت جمعی و نه انفرادی، جاری

 می شود. اذان آغازین از شهادت به عبودیت و سرسپاری برای آن کس است که پرستشش بقای بی نیازی از پرستشهای حقیر کننده انسان است و اذان پایان، تلاوت پافشاری برای ادامه این پایداری است تا سرفصل موعود. از این اذان تا آن اذان چیزی در جبر تمایلات غریزی که می تواند در تمام کششها و ابتلائات مسیر پیش رو ریشه بدواند و رشد کند، به زیر کشیده می شود و سلطه اش بر انسانی که می تواند برغرایز مشروع نیز «نه»  بگوید، زیر سوال می رود. اذان دوم، آوردگاه پیروزی تک تک روزهایی است که این گونه گذشته است برای رسیدن به سبحان ربی الاعلی و عید فطر فراز بلند این پیروزی است.

عید فطر عید فزایندگی درخور برای اراده هاییست که بی پروا از سختی به استقبال آن شتافته اند تا پیروزی بر جبر و تقدیر را بسازند. الهم به حق هذاالیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمد صلی اله علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامتا و مزیدا. سرمایه ای از شرافت و کرامت و توانایی افزون، بر هرچه جبر کور و ناشدنی است. بازگشتی به سرشاری انسانی و توانایی بی پایانش برای فدا و پرداخت در هیات خداگونه و اشرف مخلوقات. عیدی  برای محمد  و هرآن کس که به او گفت آری برای نبرد برای ایستادگی، برای ساختن پیروزی انسان بر سرنوشت و درهم شکستن تابوهای ساخته ارتجاع و جاهلیت قرون وسطایی یا مدرن.

جشن و شادمانی در عید فطر، شکرانه همین پیروزی است و همین است که این شادمانیها را، تا سرچشمه تواناییهای انسان، یعنی پرستش خدایی که یگانه و بی همتا و بی شریک است در نماز عید فطر، به پایان می بریم و برای این پیروزی، و به شکرانه آن فطریه می دهیم. به شکرانه این که پیروزی انسان را در رمضان به یقین و عینیت رساندیم و یافتیم.

ماهی که در روزه گذشته است هرکس را به شناخت قدرت خویش در مقابله با ضعفها و ناتوانیها، قادر کرده و این قدرت آن قدر فراگیر است که جمع مسلمانان را در یکدیگر ضرب می کند و دقیقا به همین دلیل چه روزه داران و چه آنها که توانایی آن را نداشته اند، نماز عید می گذارند و عید فطر، بازگشتگاه به فطرت انسانی را در یک پیروزی و توان جمعی به شکر و شیرینی به پایان می برند با توشه ای و ذخری برای 11ماه دیگرکه الگویش رمضان است. ماه مبارک. ماه برکت و فزونی اراده و توان آدمی برای قیام به وظایف انسانیش در برابر پلشتی و پلیدی هرآنچه ضد انسان و ضد بشر و ضد سرسپاری فقط به خداست با هردرجه از شقاوت و ستم. بیان بی مثال رمضان در مرزبندی با ارتجاع مبارک می شود، بالاترین فراز آن، سرسپاری به خدایی است که فرزند انسان را جز به بندگی برای خودش به مفهوم رهایی از همه اسارتها مجاز نمی کند.

روزه مفهوم ترک و وصل است. ترک آن چه با فطرت انسانی و آن چه برای آن آفریده شده منافات دارد و وصل با آنچه راز انسانیت اوست که در عالیترین فراز آزادگی و آزادی از قید هرچه وهرنوع اسارت است و از این جاست که آزادی به عنوان آرمان، زیر بنای انسان ماندن انسان، در فطر رهایی مصداق ذخرا و شرفا است. این همان مفهوم متعالی در محتوای روزه داری است که غفلت از آن از روزه داری، تنها تحمیل و تحمل گرسنگی و تشنگی است. سخن کوتاه و معروف امیر مومنان روشنای پیش روی ماست:

 «کَم من صائمٍ لیسَ لَه من صیامه الا الجوع و الظَّمَأْ و کَم من قائمٍ لیس لَه من قیامه الا السَهَر و الْعَناء، حبّذا نومُ الاَکیاس و افطارُهم» چه بسیارند روزه‌دارانی که بیش از گرسنگی و تشنگی، نصیب دیگری نمی‌برند و چه بسیارند عابدان نیمه‌شبها که جز رنج برپای ایستادن و بیدارخوابی بهره‌یی ندارند. خوشا خوردن و خفتن بر عارفان و بیداردلان »

عارفان و بیداردلانی که در سودای عافیتی از سر ریاضت فردی روزه را نمی نگرند و فحوا  و محتوای حیات بخش روزه را در از هم دریدن اسارت اجتماعی و سیاسی جامعه و تسلیم نشدن به اجبارات این مسیر درمی یابند. و در زمانه ما عید فطر، مفهوم متعالی یک ماه روزه داری را در آرمانی به بار می نشاند رهروان و مجاهدان طریقش سمت گیری به جانب داراییهای سرشار انسانی را برای رهایی مردم و میهنشان فطریه خویش کرده اند.