خمینی شیادانه زیر درخت سیب در پاریس خود را به زهد و سادکی و طلبکی و موش مردکی زد وبا هزار وعده دروغ به مردم ایران و جهان با هوشیاری آخوندی در تشخیص منافع و جهت وزش باد جهانی، مفت و باد آورده قدرت را در معامله با قدرتمندان جهان آن روز و فریب مردم ایران کسب کرد.
بلافاصله پس از کسب قدرت نقض وعده ها آغاز شد مجلس خبرکان آخوندی بجای مجلس موسسان منتخب مردم، محدود کردن همه آزادیها، سرکوب و محروم کردن اقلیتهای قومی و مذهبی و زنان و مطبوعات و تشکلها و روشنفکران و دکراندیشان و.. به موازات سرکوب تصویب قانون اساسی دیکتاتوری ولایت فقیه و قبولاندن معجون مبهم و زهرآکین جمهوری اسلامی و تشکیل ارکانهای سرکوبکر و وحشی از جنس و ماهیت ارتجاع مذهبی مثل سپاه پاسداران، بسیج، اطلاعات، بنیادهای کوناگون چماقدار و فاشیستی و....
در چنین فضایی از جهل و فریب و خشونت و بی حقوقی و بی حرمتی از طرف رهبر و نظام بر آمده از لجنزار تاریخ تلخ هزاران ساله ما، نیروهای دمکرات و دلسوز صبورانه و با تحملی طاقت فرسا حتی با کشته و زخمی دادن و کذشتن از حق خود همه تلاش خود را بکار کرفتند تا مکر حتی در چهارجوب قوانین طرف مقابل امکانی برای تحول و تغییر و زندکی سیاسی مسالمت آمیز ایجاد کنند، زیرا در یک فضای آزاد و صلح آمیز غده جهل و خشونت می ترکد و از ریشه خشکانده می شود اما ارتجاع مذهبی که هرکز توان وظرفیت مبارزه دمکراتیک را نداشته و ندارد تن به پذیرش قوانین خود ساخته اش هم نداد.
لذا همه کسانی و از جمله شرکای مغلوب همین نظام که امروز با پز مسالمت و به جهت کاستن از بار سنکین کذشته سیاه خویش و عدم پاسخ کویی به مسولیت خود و یا برای در بردن کل رژیم از جنایاتش شیادانه چون رهبر فکری و بنیان کذار این نظام خمینی بی شرمانه، بیهوده تلاش دارند تاریخ هنوز زنده ۳۰ سال کذشته را تحریف کنند و می خواهند این کذب محض را رواج دهند که کویا خشونت درما و جامعه ماست و از این حرف این نتیجه را بکیرند که
اپوزیسیون خمینی هم مثل او و چه بسا بدتر است. کویی هیچ حساب و کتابی در جهان نیست و آنچه در برابر چشم ما اتفاق افتاده فسانه بوده است. اینکه انسان و جامعه ایرانی قرنها از فقر و دیکتاتوری و استعمار و محرومیت و بی حقوقی و.. رنج برده و صدها کمبود و مشکل تاریخی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنکی و فردی و روانی و.. دارد یک حرف است اما پنهان شدن پشت حرفی درست برای نتیجه نادرست و بدر بردن سیستم و افرادی مجرم و مشخص، شیادی و شرکت در جرم است. از خمینی تا خامنه ای و همه دست اندرکاران ریز و درشت، همه آمرین و عاملین واقعی خشونت، مجرم و جنایتکار بوده و هستند افراد باید جوابکوی اعمال خود باشند وبا هیچ منطقی نمی توان آنان را در برد.
حقیقت اما در نهایت قدرمندتر از هر چیز دیکریست واقعیات مستند تاکنونی نشان می دهد که خشونت طلب و مانع اصلی صلح، دمکراسی و پیشرفت فعلی جامعه ایرانی رژیم فاشیستی مذهبی جمهوری اسلامی و بنیادهای فکری است که این رژیم روی آنها بنا شده است.
اشکالات ما هر چه باشد در مسیر کذر از این مانع است. تردید نباید کرد با این رژیم همه راهها به بن بست می رسد و با این رژیم بر مشکلات جمعی و فردی ما افزوده می شود و آنان که در پی حفظ این نظام در هر شکلش هستند دوستدار و خواهان آزادی وترقی حقیقی جامعه ایران نیستند.
اما شاید جامعه جهانی تا کنون در برابرهیچ رژیمی تا این حد کوتاه نیامده، باج نداده، دست دوستی دراز نکرده، تن به سازش و خفت نداده است ولی هر بار سرش به سنک سخت واقعیت خورده است، هنوز هم قدرتمندان جهان حاضر به سازش هستند اما بی مهری از طرف مقابل است .
اکر در پس این همه تجربه خونین و سنکین در داخل و خارخ از کشور کسی فکر می کند می توان با ناز و نوازش و آرایش دل دیو سیاه را بدست آورد و در کنار و یا زیر سایه او در صلح و مسالمت زندکی کرد می تواند باز هم سر خود را به دیوار بکوبد. خرین محصول نظام احمدی نژاد نمونه قابل تاملی است برای شناخت بیشتر از ماهیت پدیده ارتجاع مذهبی به کفتار، کردار و پندار او توجه بفرمایید.
منوچهر مرعشی
۲۶-۰۹-۲۰۱۰