3- رئیس جمهور شیلی در تمام این روزها در کنار معدنچیان بود و پس از برقراری ارتباط رادیویی با آنها توانست با تک تک آنها صحبت کند.
4- کپسول ویژه کوچکی که برای این امر طراحی و ساخته شد حاصل کار سازمان فضائی امریکا(ناسا) بود که این امر تعامل خوب صنعت با موسسات علمی معتبر را نشان می داد.
5- لحظات آزادی این افراد از عمق 622 متری را شبکه های تلویزیونی دنیا بصورت زنده پخش میکردند و صدها میلیون نفر شاهد این لحظات بودند.
6- دولت شیلی اصلا وعده ای نداد که نتواند آنرا محقق کند؛ با آرامش و دقت کامل تمام برنامه ها را گام به گام برای نجات کارگران عملی کرد.
حالا فکر کنید این رخداد ناگوار خدای ناکرده در یکی از معادن کشور ما رخ دهد؛ تصور میکنم مراحل زیر را شاهد خواهیم بود:
1- به هیچ وجه اطلاع رسانی درستی صورت نخواهد گرفت تا مبادا مردم در کارآمدی دولت شک کنند.
2- پس از اعلام خبر در شبکه ها و سایت های خبری خارجی، اعلام خواهد شد که احتمال وقوع حادثه توسط وزارت صنایع و معادن در حال پیگیری است.
3- وقتی حادث شدن این ماجرا توسط تمامی رسانه های بیگانه و اجنبی! اعلام شد، دولت محترم سعی خواهد کرد تا گستردگی حادثه را کوچک نشان دهد بگونه ای که در آمار تعداد افراد محبوس در معدن نیز کوچک سازی! می شود.
4- پس از گذشت چند هفته ستاد ها و کمیته های ویژه ای از طرف وزارت صنایع و معادن، وزارت راه و ترابری، هلال احمر، ستاد حوادث غیرمترقبه، استانداری و دهها نهاد و سازمان دیگر تشکیل می شود که تعریف مشخصی از وظایف و اختیارات آنها وجود ندارد و تداخل کاری عجیبی ایجاد می شود.
5- و در نهایت نیز پس از گذشت ماهها راه نجاتی پیدا نمی شود و کارگران بخت برگشته همگی کشته می شوند.
6- پس از سالها تصمیم گرفته می شود که بنای یادبودی در بالای آن معدن به یاد جانباختگان ساخته شود.
7- و این داستان در کشور ما همچنان ادامه دارد...............
نتیجه گیری: به نظر میرسد جان انسان در دو کشور شیلی و ایران معانی متفاوتی دارد؛ در شیلی جان انسان ارزش بسیار دارد اما در کشور ما علیرغم شعارها و توصیف های دهن پرکن و بزرگ، اما واقعیت ها حکایت دیگری دارد.
(نقل از وبلاگ داود افشاری)