جمشید پیمان - آیینه پر از عکس نگاری بکنیم

وقت است که؛
رو به شهسواری بکنیم
آیینه ،
پر از عکس نگاری بکنیم
گوی است به میدان و سمند ،آماده
باید که ؛
دراین میانه کاری بکنیم

***************************
ای شعله ها
ز بهمن جانم گذر کنید
در دخمه ای که گشته جهانم،
شرر کنید.
بیرون کنید؛
ظلمت درمن نشسته را
با قصّه ای زمهر
شبم را سحر کنید .

***************************
ای شیخ دل سیاه ،
چرا ناروا کنی؟
با مردم  ستم کشیده ،
جفا تا کجا کنی؟
درتو
نه از علی ست نشانی
نه از حسین.
از خود قیاس مردم نیکو  چرا کنی؟