رضا اولیا – مرضیه، پناهنده سیاسی

در دوران فاشیسم در ایتالیا و اسپانیا، هنرمندان و نویسندگان و شعرای ایتالیایی و اسپانیولی به علت تهدیدهای فرانکو و موسولینی به فرانسه پناهنده شدند. آنان جوانان هنرمند و فعال حزب کمونیست این کشور بودند که سالها بعد از بهترین شخصیتهای فرهنگی و هنری در سطح جهان شدند.
پابلو پیکاسو نقاش، رافائل آلبرتی شاعر و گونسالس مجسمه ساز بعد از تیرباران گارسیا لورکا به فرانسه پناهنده شدند. زیرا که خطر مرگ برای آنها حتمی بود. تعداد زیادی نیز از ایتالیا راهی پاریس شدند. آلبرتو موراویا، رناتو گوتوزو  و ساندرو پرتینی. اینان در فرانسه پناهنده سیاسی شدند. پیکاسو سالها بعد با ساختن تابلوی سیاه و سفیدی به نام بمباردمان مادرید، شهرت جهانی یافت. آلبرتی شاعر نیز با سرودن شعر جنرالها، در جهان ضدفاشیستی معروف شد.
 از ایتالیا موراویا نویسنده معروف و دوست صمیمی و ضد فاشیست پازولینی با آثار خود شهرت گرفت و بعدها طرحها و تابلوهای اعدام و تیرباران پارتیزانها، که توسط گوتوزو کشیده شد، در تمام موزه های معروف دنیا به نمایش گذاشته شد. در سالهای بعد تعداد دیگر از هنرمندان و نویسندگان و موسیقیدانان پناهنده سیاسی شدند.
در یونان به دنبال کودتای سرهنگها و برقراری حکومت نظامی، هنر ضدفاشیسم توسط ستارگانی چون ملینا مرکوری هنرپیشه معروف، میکیس تئودوراکیس، موزیسین و کمپوزیتور و ایرنه پاپاس خواننده و هنرپیشه و ترانه هایی چون زوربا به اوج می رسد. زوربا یکی از معروفترین آثار موسیقی در جهان می شود.
رقص و آواز زوربا سرود ملی ضدفاشسیتهای یونانی  علیه رژیم کودتایی سرهنگها می شود و این سه هنرمند بزرگ در ایتالیا پناهندگی سیاسی می گیرند و با هنرنمایی خود درتمام کشورها علیه رژیم جانیان یونانی مبارزه می کنند.
متاسفانه چند سال بعد جنایتکار دیگری به نام ژنرال پینوشه با قتل عام قرون وسطایی، هزاران شیلیایی را اعدام  می کند. دست گیتاریست معروف شیلی ویکتور خارا را قطع می کند، کتابخانه پابلو نرودا شاعر شهیر شیلی را می سوزاند و نرودا در اثر سکته فوت می کند. موج پناهندگان سیاسی شیلیایی به سوی سایر کشورها از جمله ایتالیا  روانه می شوند.
 نوریف بالرین معروف روسیه علیه دولت شوروی اعتراض می کند و در فرانسه پناهنده میشود، نوریف که بعد شهرت جهانی پیدا می کند بعنوان اولین بالرین      معروف جهان نامش به ثبت می رسد.
بدون شک یاد آوری نام تمامی هنرمندان و روشنفکران پناهنده سیاسی، کاریست بسیار مشکل و یا حداقل دراین مقاله امکان آن نیست و تنها به برخی از آّنان توانستم اشاره کنم که دراین سالهای طولانی در پناهندگی با تعدادی از آنها افتخار دوستی و آشنایی پیدا کردم.
در این لیست پر افتخار، نام مرضیه سالها بعد در پاریس به ثبت رسید. به عنوان یک هنرمند برجسته ایرانی شوریده بر دیکتاتوری آخوندی در ایران. در سال 1994، نام مرضیه در لیست پناهندگان سیاسی سازمال ملل متحد در پاریس ثبت شد. لیستی که در آن نام پابلو پیکاسو، آلبرتی ، گوتوزو و موراویا به ثبت رسیده است. در یکی ازنامه های پیکاسو خواندم که روزی به حزب کمونیست فرانسه مراجعه کردم و تقاضای عضویت کردم، پیکاسو می نویسد آنروزی که کارت عضویت حزب کمونیست فرانسه را در جیبم گذاشتم زندگی هنری و مبارزانی من علیه فاشیسم شروع شد.
مرضیه هم درست مثل پیکاسو می خواهد که فعالیت هنری و مبارزاتی خودش را با دیدن مریم و مسعود شروع کند. می خواهد که اولین کنسرت خود را در ارتش آزادیبخش و روی تانکها اجرا کند. به قول یکی از دوستانش مرضیه  بلندترین قله پناهندگی را انتخاب می کند. مرضیه ترانه سرای افسانه ای با خواندن رفتم  که رفتم، بوی جوی مولیان و... ایرانیان خسته و پناهنده را به حرکت در می آورد. هزاران هزار برای دیدن وشنیدن مرضیه شهر به شهر و کشور به کشور مرضیه را در کنسرتهایش همراهی می کنند. مرضیه در پاریس، لندن، لس آنجلس و... می خواند و در تهران گوش آن دجالان، آن جنایتکاران ولایت را کر می کند.

در آخرین هفته زندگی مرضیه به دیدن او رفتم با دوست عزیزم منوچهر هزارخانی.  دیدار ما بعد از فوت هنگامه بود. مرضیه مریض حال بود لی با همان محبت، همان پذیرایی را از ما کرد و چند تابلویی را که هنگامه کشیده بود، به من نشان داد و نظر من را خواست. او گفت: استاد اولیا  می دانم که هنگامه کپی کرده است. و من گفتم: خانم مرضیه تمام آثار هنری با ارزش هستند به خصوص که این اثر هنگامه است. مرضیه لبخندی زد و سرش را تکان داد
در حال خداحافظی با مرضیه بودم و نمی توانستم قبول بکنم که مرضیه را دیگر نمی بینم . در سفر بعدی هزارخانی گفت که حالش خوب نیست اگر بتوانی تلفن بکن خوشحال می شود. چندین بار تلفن کردم و متاسفانه نتوانستم با مرضیه صحبت بکنم خانم بدری لطف کردند و گفتند سلام شمارا می رسانم.
مرضیه یکی از صفحات پرافتخار مقاومت ایران است، صمیمیت و علاقه مرضیه به مقاومت و به مریم و مسعود بی نهایت بود. روز وداع با مرضیه در آن قبرستان سرد و آفتابی خانم مریم رجوی رئیس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران، تابوت مرضیه را به دوش کشیدند و در قبر مرضیه خاک اشرف و ایران را پاشیدند و به رسم دینی خرما و حلوا به بدرقه کنندگان مرضیه تعارف کردند.
 از قبرستان وانگوگ دور شده بودیم ولی هنوز صدای رفتم که رفتم را می شنیدم. یادش گرامی باد.