امروزه موضوع مقاومت شهر اشرف قهرمان درفاز سیاسی – انسانی ( حقوق بشر ) جهانگیر واز جمله مسایل عمده بین الملل می باشد،به ویژه درخاورمیانه و مشخصاً عراق. ایران را نگفتم چون اشرف به طورمستقیم و بی واسطه دراین رابطه با یک رسالت بی نظیر تاریخی قد برافراشته است،هم برای رژیم اوباش فاشیستی ملا – پاسدار حاکم و هم مردم به تنگ آمده و عاصی ایران به صورت یک شاخص و مظهر درآمده است. برای مردم و آزادیخواهان مبارز،به عنوان مرکز ثقل امید و انتظار وبرای رژیم ؛ تجسم عینی مرگ تدریجی نظام نکبت بار ولایت سفاکان و سفیهان. حول قهرمانشهر ایرانشهر اشرف،قلم و بیان به فراوانی بکار رفته است. مخالفان « وتنی !» و خارجی بس اندک و ناچیز و ضد ارزش و موافقان و مدافعان،اکثریتی چشمگیر و تأثیرگذار و همواره درصحنه. از دید یک تقسیم بندی و صف آرایی کلی،مخالفان و لغزخوانان و ژاژخایان چه بخواهند و چه نخواهند در طیف پلشت،ننگین و رسوای رژیم قرار می گیرند گیرم در ارتباط یا بی ارتباط،با مزد و مواجب یا بی مزد و مواجب. موافقان و مدافعان اشرف در صفوف متشکل مقاومت و نیز بشردوستان متعهد جهان قرار دارند. سکوت کنندگان دراین میان درکجا ایستاده اند ؟ ما نمی گوییم،رژیم یعنی دشمن مشترک با زبان بی زبانی می گوید که : سکوت موجب رضایت خاطر اوست. وزارت بد نام اطلاعات،سازمان فرهنگ اسلامی،وزارت ارشاد،رادیو – تلویزیون و صدها شبکه های مرئی ونا مرئی رژیم در خارج کشور سال هاست که جذب عناصر و گروه ها چه مستقیم و چه غیرمستقیم در برنامه پرسرمایه خود دارد. لازم نیست که یک گروه را یکجا خریداری کند. کافی ست عناصری مؤثر را عضوگیری کند تا آن گروه به کبریت بی خطر مبدل شده و به کاغذبازی و چانه گرمی ایام مبارزه ! را سپری کنند. خنثی سازی هم از جمله برنامه های مورد هدف رژیم می باشد. بنابراین آن هنگام که باید بدوراز اختلافات مسلکی و حب و بغض ها براساس ابتدایی ترین اصول بشری به دفاع و اعتراض نسبت به گروه مورد ستم قرارگرفته دیگر برآمد،سکوت آبی ست که لاجرم به آسیاب رژیم ریخته خواهد شد. چگونه می توان ادعای مبارزه داشت و از سرنوشت مبارزان دیگر غافل ماند ؟ چگونه ممکن است کسی خود را دموکرات و آزادیخواه بداند و دربرابر جنایات رژیم و دست نشاندگان آن درعراق سکوت کند ؟ درقانون جنگل آدمکشان تروریست پرور حاکم،مجاهد بودن گناهی ست کبیره که حد اقل سزا شکنجه و مرگ حتمی ست. نکند خانم ها و آقایان مبارز و دموکرات دوآتشه کنجد زده فرد اعلا،رعایت و حمایت از حقوق بشر هر دیارالبشری حتی اگر مرتکب جرایمی هم شده باشد وظیفه خود می دانند به شرط آنکه مجاهد خلق نباشد،نکند مجاهد خلق بودن آنهم از نوع فاخر و درخشان آن چون اشرفیان قهرمان،همان گناه کبیره است. امروز اشرف قهرمان به یمن مقاومت و پایداری بی نظیر خود با هدایت صادق ترین رهبران در چنان قله رفیعی از سرفرازی و حق و حقیقت ایستاده است که خیل بشردوستان جهان را به حمایت درکنار خود دارد. چنان آوازه پایداری بی دریغش « داستان بر سر هر بازاری » شده است که نیازی به امثال مخلص نداشته باشد. نکته مورد بحث امتحان اصالت و صداقت پس دادن است در کوره آزمون امروز. هرکه به دفاع از اشرف برخیزد در حقیقت از شرف و اعتبار انسانی و مبارزاتی خود دفاع کرده است. کسی نمی گوید فلانی یا بهمان گروه هوادار مجاهدین خلق شده است. اگر بگویند،می گویند مردانگی کرده است،انصاف نشان داده است. شیراوژن زنی اشرفی مبتلا به سرطان است. مزدوران عراقی که دستشان به خون یاران او تا مرفق آلوده است نمی گذارند که با یک مترجم اشرفی به بیمارستان برود. قاتلان می خواهند او را تنها بردارند و ببرند و یحتمل تحویل رژیم دهند و بگویند او خودش داوطلب رفتن به ایران شد. آزموده را آزمودن خطاست. اینان که مسلح دراشرفند گوش به فرمان مالکی مزدور و خامنه یی جنایتکار هستند. ما شاهد بشردوستان جهان از اروپایی و آمریکایی تا عرب و غیرعرب بوده و هستیم. اما می پرسیم که بشردوستان یقه چاک و کف برلب آورده « وطنی ؟ » کجا هستند ؟ اگر جناح غالب ولایت فقیه فضیح یک بلندگو برسردر خانه امیر سبزی فروشان نصب کند و مزاحم آسایش آن لیدر شجاع و بی باک و جان برکف !! و خانواده محترم او گردد،چه قشقرقی از واحقوق بشرا در خارج راه خواهند انداخت که آن سرش نا پیدا. ولی مبارزان اشرفی ؟ بگذریم.
مقاومت شهر اشرف قهرمان،صدای رسای یک تاریخ به زندان افتاده،شکنجه شده،تیرباران و حلق آویز شده،یک تاریخ سراسر ستم دیده،گرسنگی کشیده،بی خانمان،کارتن خواب،آواره و تحت تعقیب است. اشرف صدای انتقام خلق است،صدای مظلومان،صدای صدا در گلو خفته شدگان است. اشرف تجسم عینی و زنده و پردینامیک نسل جوانی ست که می رود تا زنجیرهای اسارت و بندگی را بگسلد و آزادی را از حلقوم دیو صفتان حاکم بیرون بکشد. اشرف را بنا به موازین ادبی همچون تمثیل،سمبل و تشبیه و استعاره بنا نشده است. اشرف فقط اشرف است یعنی شرف انسانی،غیرت و همت و ایثار خالص انسانی. اشرفیان نه رستم اند نه گیو و توس و نوذر،اشرفیان نه پرنده اند نه عقاب نه شاهین و باز. اشرفیان،پولاد های در کوره انقلاب ایدئولوژیک مریم و مسعود آبدیده شده اند. اشرف میتولوژی نیست،واقعیت درخشان قابل حس و لمس است. عقاب هم که باشی،شکارچیان می توانند تو را شکار کرده و دست آموز کنند. شیرو پلنگ هم که باشی می توانند در سیرک ها به نمایشت بگذارند. اما این اشرفیانند که امروز با سربلندی ضعف و زبونی یک رژیم فاشیستی تا بن دندان مسلح را به نمایش جهانیان گذاشته اند. و چنین است که می گویم اشرفیان قهرمان فرزندان صدیق و خلف مریم و مسعودند. بی هیچ مداهنه و مبالغه،نگارنده در هفتاد و چهارسالگی سن خود در برابر کم سن و سال ترین اشرفی،فرزند کوچک نوآموزی بیش نیستم. از آنان درس هایی گرفته و می گیرم که حتا به قول ویکتورهوگو آموزگار روزگار هم به من نیاموخته است. پدر بزرگم اما فرزند صغیر اشرف قهرمان. اینک صدای عزیزان رزمنده ما تا به کنگره آمریکا و وزارت خارجه و پنتاگون و بناگزیر کاخ سفید هم رسیده است. ولوله یی دیپلوماسی غرب را فرا گرفته. هنگام است که اشرف شاهد پیروزی حاصل از پایداری های خود باشد. ما هواداران مقاومت سرفراز ایران و اشرف قهرمان،یک جشن بزرگ به خود بدهکاریم.