منتجب‌نیا: اگر کروبی و موسوی بگویند از اعتراض دست برداشته‌اند، مردم شعارهایشان را علیه آنها می‌گویند

 چرا صورت مساله را پاک می کنیم؟ چرا قضیه به این مهمی را به دو سه نفر مربوط می دانیم؟ من تاکید می کنم انتقاد را باید با پاسخ قانع کننده رفع کرد. شانتاژ تبلیغاتی پاسخی قانع کننده نیست. این مردم عقل دارند و آگاهند. نمی توان با تحریف واقعیات، مردم را قانع کرد.


روزنامه اعتماد, متعلق به حزب اعتماد ملی (کروبی), 6 بهمن 88 گفتگو با منتجب نیا, قائم مقام این حزب را در پاسخ به فشارهای سران رژیم درج کرده است.
در این گفتگو آمده است:
چرا صورت مساله را پاک می کنیم؟ چرا قضیه به این مهمی را به دو سه نفر مربوط می دانیم؟ من تاکید می کنم انتقاد را باید با پاسخ قانع کننده رفع کرد. شانتاژ تبلیغاتی پاسخی قانع کننده نیست. این مردم عقل دارند و آگاهند. نمی توان با تحریف واقعیات، مردم را قانع کرد.
معتقدم این جریانی که راه افتاده به هیچ وجه ارتباطی با این سه نفر(کروبی ، موسوی و خاتمی‌) ندارد. یعنی اگر این آقایان رسماً هم اعلام کنند ما از انتقاد و اعتراض دست برداشته ایم مردم شعارهایشان را علیه آنها شروع خواهند کرد. این یک جریان مردمی است. من نمی گویم همه مردم بلکه بخش وسیعی از مردم الان منتقدند.
تاکید می کنم این سه نفر باید جریان انتقاد را هدایت کنند تا به عصیان و... منجر نشود. بنده معتقدم مسئولان نظام باید از این سه چهار نفر استقبال هم بکنند. حتی باید به این افراد و شخصیت ها ماموریت داده شود تا جریان مردم را کنترل کنند که انتقاد به اعتراض و اعتراض به خشونت و... کشیده نشود و این جمعیت میلیونی تبدیل به یک جریان خارج از نظام نشود.
قضیه آقای کروبی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری یک قضیه مستقلی بوده و هست. ایشان ادعا می کنند حق شان ضایع شده و پای ادعای خودشان هم ایستاده اند اما آیا از نظر حقوقی و قانونی و عرف سیاسی اگر دبیرکل یک حزب از نظر مسوولان قضایی متهم شود، جوازی وجود دارد برای اینکه یک حزب قانونی را به دلیل اتهام دبیرکل تحت فشار قرار دهند و دفتر آن را پلمب کنند؟
اینها با بستن دفتر حزب تنها و تنها تعداد ناراضی هایی را که می توانستند رضایتمندشان کنند، افزایش داده اند و حتی راضی هایی را که اعتراضی هم نداشتند نیز معترض کرده اند. به هر حال یک جمعیت نزدیک به دو میلیونی در کشور خود را متعلق به حزب اعتماد ملی می دانند.
من شنیدم برخی نمایندگان مجلس هم در نامه یی خطاب به رئیس قوه قضائیه خواستار پیگیری این موضوع شدند که بعداً هم شنیدم رئیس قوه قضائیه از سایر مقامات این قوه خواسته اند کار را بررسی کنند. معلوم است که هنوز حتی آقایان مطلع هم نبوده اند یا اینکه بوده اند و تجاهل کرده اند.
ما به دادستانی گفته ایم اجازه بدهند اثاثیه حزب را به یک انبار منتقل کنیم و ساختمان را به مالکش تحویل بدهیم اما اجازه نداده اند. قول هایی هم در این زمینه به ما داده شده و عده یی گفته اند می خواهیم اجازه این کار را بدهیم اما ظاهراً عده دیگری گفته اند ممکن است اینها بروند و جای دیگری فعالیت حزبی کنند
سوال من این است که آیا ما مگر نمی توانیم الان در جای دیگر فعالیت حزبی کنیم؟ اینها یک حرف های غیرمنطقی هستند و تعجب برانگیز.
وقتی ما یک دفتر در مرکز نداریم که بتوانیم استان ها را کنترل و ساماندهی کنیم، چطور می توانیم کار کنیم؟ از آن طرف تلاش می کنند ثابت کنند که در حزب انشعاب ایجاد شده است. به انحای مختلف هم دارند به این موضوع دامن می زنند، خصوصاً طرفداران دولت که استراتژی شان مقابله با تحزب است.
آنها با همین استراتژی در تلاشند وانمود کنند این حزب قانونی از هم متلاشی شده، حال آنکه در حزب ما در حال حاضر به دلیل وضع موجود اصلاً فعالیتی نیست که انشعابی باشد. خب ممکن است در یکی دو استان اعضا با یکدیگر اختلافاتی هم داشته باشند اما دلیل انشعاب و ریزش نیست.
شاید آقایان تصور می کنند با این توقف حزب و امروز و فردا کردن باعث تعطیلی حزب می شوند که این تصور غلطی است.
ما الان هیچ فعالیتی تحت عنوان حزب نداریم. اگر در استانی هم اعضا دور هم جمع شوند، غیررسمی است و هیچ ارتباطی با حزب ندارد. در تهران هم به طور کلی فعالیت ها متوقف و کارها تعطیل است.
به ما قول می دهند و داده اند اما هنوز نتیجه عملی نداشته است.