جنگلهای ایران همچنان می سوزند. رژیم ضد مردمی و بر باد دهنده ثروت ملی مردم نه تنها به فکر خاموش کردن آن نیست، بلکه با حرافی و کم اهمیت جلوه دادن آن، روند نابودی طلای سبز کشور ما را سرعت می بخشد.
بیش از سه هفته است که آتش به جان جنگلهای شمال کشور افتاده است. این آتش سوزی از جنگلهای گلستان شروع شد و اکنون خبر می رسد که گسترش یافته و به جنگلهای شاهرود رسیده است. در این مدت بارها مسوولان دولتی از مهار آتش خبر داده اند اما این دروغگویی با شعله های سر به فلک کشیده آتش از پرده برون می افتد و آنان نیز بی شرمانه به نوعی دروغ خود را توجیه می کنند.
این درحالی است که جنگلها یکی از منابع مهم ثروت ملی، ریه شهرهای آلوده و از منابع بزرگ محیط زیست ما محسوب می شود. بی توجهی به نگهداری از جنگلها، تخریب بخشهایی از آن توسط وابستگان به پایوران رژیم برای گسترش شهرک سازیها، نابودی و از دم تراش کردن جنگلها برای به دست آوردن سود بیشتر و اکنون آتش سوزی از بلایایی است که رژیم منحوس ولایت فقیه به جان جنگلهای کشور انداخته و کمر به نابودی این ثروت ملی کشور بسته است.
در طول همه این سالها نه تنها رژیم کوچکترین توجهی به نگهداری از جنگلها نکرده است، بلکه تخریب و نابودی آن را نیز باعث شده است. به غیر از آن، ابزار و وسایل جلوگیری و اطفای حریق جنگلها همان است که در گذشته های دور بوده و هیچ تلاشی در جهت گسترش و ارتقای تجهیزات لازم صورت نگرفته است. به همین دلیل است که یک آتش سوزی کوچک به سرعت و روز به روز دامنه وسیع تری می گیرد و می تواند بخش بزرگی از جنگلهای کشور را به کام خود بکشد.
رژیم جمهوری اسلامی بخش زیادی از ثروت ملی مردم را صرف صدور تروریسم، تهیه جنگ افزارهای غیر متعارف از همه بدتر بمب اتمی می کند و هیچ طرح یا بودجه ای برای حفظ محیط زیست و جنگلهای کشور ندارد.
به نظر می رسد فرستادن پول برای ساخت و ساز در کشورهای دیگر و دست و پا کردن متحد برای رژیم از جلوگیری از نابودی ثروت ملی مردم مهم تر است. به همین دلیل مسوولین حکومتی در اظهارنظرهای خود از مردم می خواهند دعا کنند تا باران ببارد تا شاید آتش افتاده به جان جنگلها خاموش شود. این به معنی واگذار کردن کار مردم به طبیعت است و باز کردن آن از سر خود!
آیا چنین حکومتی و پایوران آن شایسته کوچکترین احترام و تکریمی هستند؟