آقای زاهدی با تشکر از شما به خاطر شرکت در این گفتگو، هم چنان که خوانندگان همبستگی ملی مطلعند، روز دوم دسامبر یک سمپوزیوم از حقوقدانان برجسته از سراسر جهان، در حمایت از اشرف در بروکسل برگزار شد. در مورد این جلسه و شرکت کنندگان آن، بصورت مختصر توضیح دهید.
جلسه ای که در روز دوم دسامبر در بروکسل با شرکت رئیس جمهور برگزیده مقاومت برگزارشد، یک جلسه سیاسی وحقوقی برای دفاع از حقوق اشرف ومجاهدان اشرف بود. اداره این جلسه را آقای ژان پیر اسپیتزر وکیل وکارشناس حقوق اروپا به عهده داشت. آقای اسپیتزر یکی از دو وکیل مجاهدین در نبرد حقوقی ما برای حذف مجاهدین از لیست تروریستی اروپاست که در ژانویه سال 2009 به پیروز نهایی رسید. آقای اسپیتزر در آغاز جلسه یاد لرد اسلین فقید را گرامی داشت که رئیس وبنیانگذار کمیته بین المللی وکلا برای دفاع از اشرف بود. او جلسه را با این سخنان محتوایی آغاز نمود که «همانطور که اکنون در اینجا می توانیم مشاهده کنیم، بسیاری کسان که برای این مبارزه حق هم به لحاظ سیاسی، هم به لحاظ حقوقی و هم به لحاظ انسانی، تلاش کردهاند اینجا حضور دارند. این 3 وجهی است که می توان موضوع اشرف را با آن توضیح داد. »
در مرحله بعد این سمینار تعداد پیام ویدیویی از برادران وخواهرانمان در اشرف خطاب به این سمینار پخش شد. در این پیامها دکتر جواد احمدی پزشک مسئول بیمارستان اشرف وضعیت بیماران آنجا ومحدودیتها وفشارهایی که در این رابطه وجود دارد را شرح داد. آنگاه دو تن از بیماران سرطانی که از خروج آنها برای رفتن به بغداد وانجام مینیمم معالجه آنجا جلوگیری شده و این موجب شده که وضعیت بیماری آنها شدیدتر شده و نقطه خطرناکی رسیده است. همچنین پسر جعفر کاظمی که پدرش بخاطر دیدار ازوی در اشرف به اعدام محکوم شده است به سمینار گزارش داد.
شرکت کنندگان در این جلسه اکثرا صاحبنظران حقوقی ودست اندرکاران دفاع از حقوق اشرف واشرفیان در 7 سال گذشته بودند. به جز خانم رجوی وآقای غزالی که حقوقدان نیستند وبیشتر ابعاد سیاسی این موضوع را توضیح دادند، بقیه حقوقدانان و وکلای اشرف بودند. آقای جان بولتون هم هرچند به عنوان یک شخصیت سیاسی معروف است و به این عنوان شناخته می شود اما او نیز وکیل است و حقوقدان. کسانی که در این برنامه شرکت داشتند هرچند اساسا افرادی شناخته شده هستند اما آنها را به صورت خلاصه معرفی می کنم:
- خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت
- آقای سید احمد غزالی نخست وزیر سابق الجزایر وشخصیت برجسته سیاسی که هم اکنون ریاست کمیته عربی- اسلامی دفاع از اشرف را به عهده دارد. آقای غزالی طی این سالها در عرصه های مختلف به دفاع از اشرف ومجاهدین اشرف برخاسته است. چه در محافل سیاسی ودیپلماتیک و در مناسبات با سازمان ملل وهمچنین در عرصه مطبوعات؛ کما اینکه تقریبا در کلیه تظاهرات، جلسات، کنفرانسها وبرنامه هایی که در دفاع از اشرف تشکیل وبرگزار شده صحبت وسخنرانی کرده است. در جلسه بروکسل آقای غزالی بر روی مسئولیت حقوقی، انسانی واخلاقی آمریکا در برابر اشرف تأکید کرد.
- آقای جان بولتون شخصیت سیاسی شناخته شده در آمریکا و در جهان است. او به مواضع رادیکالش علیه رژیم حاکم بر ایران بخصوص در رابطه با پرونده اتمی معروف است. آقای بولتن در سخنرانی بروکسل خود بر روی ضرورت خارج شدن اسم مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا تأکید کرد. او گفت که سالهاست این پرونده را دنبال میکند وبخوبی می داند که اولین بار در زمان کلینتون بدلیل سیاسی و به این خاطر که می خواستند با رژیم ایران کنار بیایند اسم مجاهدین را در لیست گذاشتند کما اینکه خانم رایس نیز در پایان دوره خود به این خاطر که باز می خواستند با رژیم مذاکرات اتمی بکنند اسم مجاهدین را در لیست نگهداشتند. او می گفت که اکنون زمان تصحیح این اشتباه بزرگ فرارسیده است بخصوص که هیچ دلیل مشخص برای نگهداشتن مجاهدین در لیست نیست.
- خانم راث وج وود یک حقوقدان برجسته ونظریه پرداز در سطح بین المللی است. او قبلا نماینده آمریکا در کمیته حقوق بشر بوده است وهم اکنون نیز استاد حقوق بین الملل در دانشگاههای آمریکاست. اودر سخنرانی خود روی نکات فنی حقوقی دست گذاشت. از جمله اینکه مقوله حفاظت ومسئولیت حفاظت بر اصل حاکمیت اولویت دارد واین موضوع یکی از پرنسیپهایی است که در سازمان ملل از چند سال پیش به رسمیت شناخته شده است. او تأکید کرد که در مورد اشرف این اصل تنها در رابطه با عراق نیست بلکه در رابطه با آمریکا هست. خانم وج وود نکته دیگری را در رابطه با اشرف مطرح کرد که قابل توجه بود . او گفت که اشرف فراتر از ساکنان اشرف است. اشرف اکنون به یک سمبل تبدیل شده است.
- آقای دکتر خوان گارسه حقوقدان اسپانیایی که در عین حال وکیل اشرفیان در دادگاه اسپانیاست وکسی است که شکایت جنایت علیه بشریت را در دادگاه اسپانیا ثبت کرده است، در سخنرانی خود تئوری جدید خودش را مقداری توضیح داد. آقای گارسه معتقد است که آنچه در اشرف امکان وقوع دارد ووقایع وحملات سال گذشته بر آن گواهی می دهد این است که در آنجا خطر نسل کشی وجود دارد. یعنی کاری که صورت گرفته شروع به نسل کشی است و بنابراین کلیه کشورهای جهان وظیفه دارند که در برابر این امکان بسیج شوند ومانع آن گردند. گارسه تئوری خود در این زمینه را بر سابقه کشتار گسترده مجاهدین توسط رژیم خمینی استوار کرده که خمینی در فتوای خود وبعد هم در قوانین خود هیچ حرمتی برای مجاهدین قایل نیستند. آقای گارسه عمل جنایتکارانه مزدوران وزارت اطلاعات آخوندها در برابر اشرف را ورای شکنجه روانی توصیف کرد وگفت که این کار می تواند مقدمه یک حمله گسترده فیزیکی هم باشد.
- پروفسور اشنیبام حقوقدان وکیل معروف آمریکایی یکی از نظریه پردازان اصلی در مورد موقعیت حقوقی اشرف است وخودش نیز دو بار از اشرف بازدید کرده است. او اخیرا یک نظریه جدید را در رابطه با اشرف مطرح کرده است که در سخنرانی خود نیز روی آن متمرکز بود که عبارت است که از ممنوعیت کوچ اجباری افراد بصورت غیرمستقیم. بر اساس این نظریه همانطور که اصل پایه ممنوعیت کوچ اجباری در حقوق بین الملل به ثبت رسیده است، باید این ممنوعیت را به کوچ اجباری به کوچ اجباری غیر مستقیم هم سرایت داد. یعنی اینکه آنقدر روی جمعیتی فشار بیاورند که در نهایت آنها را مجبور کنند که خودشان «داوطلبانه» از محلی که هستند کوچ نمایند. این وضعیتی است که دولت عراق به نیابت از رژیم آخوندها دارد با ساکنان اشرف پیش میبرد.
- آقای دیوید متس وکیل حقوق بشیر کانادایی سخنرانی خود را بر روی ضرورت فعالترشدن یونامی متمرکز کرد. او گفت که یونامی بایستی به هر ترتیب شده مسئله لجستیک وحفاظت خود را حل کند که بتواند یک پست ثابت در اشرف داشته باشد. او گفت درست است که یونامی یک نیروی حافظ صلح کلاه آبی نیست. اما می تواند بلحاظ قانونی در جهت حفاظت عمل کند. ترغیب استانداردهای بین المللی حقوق بشری و ارائه گزارش در مورد نقض قوانین بین المللی حقوق بشری توسط یونامی می تواند بر عملکردهای دولت عراق در مورد کمپ اشرف تاثیر داشته باشد.
- فرانسوا سر وکیل فرانسوی خانواده های اشرف که تا کنون سه بار از اشرف دیدن کرده است و هم اکنون مدیر اجرایی کمیته بین المللی وکلا برای دفاع از اشرف است، در صحبتهای خود بر روی مسئولیت آمریکا در قبال حفاظت اشرف بر پایه ماده 45 کنوانسیون چهارم ژنو تأکید کرد وگفت که بر پایه این ماده در مواردی نیز که جرمی مانند شکنجه می توان مسئولین سابق آمریکایی را نیز مسئول دانست وماده 45 را در مورد آنها اجرا نمود.
2. اهمیت برگزاری این جلسه در این شرایط چیست؟
با توجه به اینکه وضعیت جدید عراق هنوز شکل نگرفته و بلحاظ سیاسی در حالت گذار است بنابراین همه توجهات سیاسی روی عراق ومسائل آن متمرکز است. از طرف دیگر رژیم آخوندی نیز تلاش می کند که از این وضعیت سوء استفاده کند واز آخرین فرجه ای که احساس میکند از آن برخوردار است برای توطئه علیه اشرف استفاده کند. این است که در این زمان مقاومت هم بایستی متقابلا توجهات را به اشرف وحقوق آنها جلب نماید.
3. در خبرها خواندیم که 16 نظر حقوقی در مورد اشرف در این جلسه ارائه شد، لطفا در این مورد توضیح بدهید این 16 نظریه چیست و مربوط به چه کسانی است؟ اگر می شود خلاصه ای از آنها را هم بگویید.
حتما که انتظار نیست که من بتوانم در جواب به این سوآل همه یا حتی محورهای نظریه هایی که تا کنون در رابطه با وضعیت حقوقی اشرف وساکنان آن نوشته شده را توضیح بدهم. چرا که نه من حاضر الذهن هستم ونه این کار در این عرصه می گنجد. مجموعه نظریاتی که تا کنون در رابطه با اشرف تدوین شده به صدها صفحه بالغ می گردد و واقعا همانطور که رهبری مقاومت آقای رجوی گفتند به یک گنجینه کم نظیر در عالم حقوق تبدیل شده است. این مجموعه کمک جدی به پیشرفت وتحول مقوله حقوق بشر بین المللی کرده، ودر بسیاری از موارد تئوریهای جدیدی را عرضه کرده ویا تئوریهای قبلی را تکامل بخشیده است. من سعی می کنم بدون اینکه وارد جزئیات شوم مقداری در این زمینه توضیح بدهم.
قبل از پرداختن به خود نظریه ها توضیح بدهم که چرا می گوییم این نظریه ها به پیشرف حقوق بین الملل کمک کرده است. در فلسفه حقوق یک بحث عمیق در مورد منابع حقوق وجود دارد واینکه حقوق هر کشوری یا مجموعه از کشورهای از چه منابعی منشأ وسرچشمه گرفته است. برای مثال حقوق ایران در اساس از دو منبع اصلی مایه گرفته است: یکی حقوق اسلام است ودیگری حقوق اروپا. اگر بطور کلی بخواهیم به این مقوله بپردازیم منابع حقوق در اساس عبارت است از مذاهب بزرگ مانند مسحیت واسلام وهمچنین عرف وعادت ورسوم کشورها ومناطق مختلف. از ترکیب این عنصر هست که حقوق اولیه شکل گرفته است. اما علاوه بر مذهب وعرف وعادت یکی از منابع حقوق هم دکترینهای حقوقی و یا نظریات حقوقی است. به این معنا که نظریه پردازان وشارحین نیز بطور کلی از سازندگان حقوق محسوب میشوند وباصطلاح یک بخش از منابع حقوق به حساب میآیند. این حرف در مورد همه رشته های حقوق صادق است. چه حقوق مدنی یا حقوق جزا یا حقوق عمومی ویا حقوق بین الملل. اما در عرصه حقوق بین الملل از آنجا که رشته جدیدی است نظریات حقوقی نقش وسهم بیشتری در آن دارد. برای مثال اگر به همین کیس اشرف نگاه کنیم، روز اول مشخص نبود که بالاخره با چه معیاری میشود حقوق ساکنان اشرف را توصیف وتعریف کرد. اما با بحثهای زیادی که توسط حقوقدانان صورت گرفت به تدریج این موضوع شکل گرفت. واصول حقوقی که بر این وضعیت منطبق میشود به تدریج روشن گردید. به این ترتیب است که شخصیتهایی مانند لرد اسلین، یا پروفسور شریف بسیونی یا پروفسور اریک داوید وبقیه حقوقدانان را باید بانیان این نظریات دانست.
در مورد نظریه ها وضعیت به این ترتیب بود:
- ابتدا در سال 2003 وپس از اشغال عراق وتحولاتی که پیش آمد این سوآل مطرح شد که تعریف یا توصیف حقوقی مجاهدین در اشرف چیست واز چه حقوقی برخوردارند؟ در پاسخ به این سوآل بود که یک سری نظریه ها در همان سال 2003 و2004 نوشته شد. اولین نظریه نوشته پروفسور محمد شریف بسیونی بود که موضوع کنوانسیون چهارم ژنو را مطرح کرد واینکه مجاهدین اشخاص غیر نظامی حفاظت شده هستند. این نظریه بعدا توسط لرد اسلین وپروفسور دوکارا هم تأیید وشرح بیشتری داده شد. حقوقدانان دیگری نیز بر این واقعیت گواهی دادند. این همان دستگاهی بود که در ژوییه 2004 توسط امریکا به رسمیت شناخته شد. پس یک تعداد از نظریه های شرح این بحث است.
- بعد از آن در ابتدای سال 2008 مرحود لرد اسلین یک گزارش مفصل خطاب به کمیسیون حقیقت یاب سازمان ملل در ژنو نوشت و در آن اثبات کرد که وضعیت اشرف وبخصوص ادعاهایی که دولت مالکی علیه ساکنان اشرف تکرار میکند شایسته یک بررسی وتحقیق بیطرفانه از سوی این کمیسیون است. یعنی اثبات کرد که موضوع اشرف را کمیسیون حقیقت یاب سازمان ملل میتوان وباید در برنامه خود قرار دهد.
- مرحله بعد در تدوین نظریه ها زمانی بود که بحث امضای قرارداد سوفا بین دولت عراق وآمریکا جریان داشت وصحبت از این بود که آمریکا در این قرارداد مسائل نظامی وامنیتی عراق را به دولت عراق واگذار میکند. نظریه هایی که در این مرحله توسط اریک داوید، شریف بسیونی، مارکو ساسولی، اشنیبام و... نوشته شد براین واقعیت تأکید داشت که آمریکا حق ندارد حفاظت اشرف را به دولت عراق واگذار کند. این کار بدلایل مختلف مسئؤلیت آمریکاست ومسئؤلیت آمریکا باقی خواهد ماند. پایه این نظریه های این واقعیتها بود که اولا وضعیتی که در عراق ایجاد شده حاصل عمل آمریکاست، ثانیا این آمریکاست که مجاهدین را خلع سلاح کرده وما به ازای آن حفاظت از آنها را بعهده گرفته است. از طرف دیگر مواضع دولت عراق نشان میداد که نه صلاحیت ونه قصد حفاظت دارد. حاصل مادی این نظریه های این بود که دولت آمریکا چه از طرف وزارتخارجه، چه وزارت دفاع وچه سفارت آمریکا در بغداد اعلام کردند که دولت عراق متعهد شده است که حقوق پایه ای ساکنان اشرف را رعایت میکند.
- مرحله بعد تدوین نظریه ها که در واقع ادامه مرحله قبل است بعد از ژانویه 2009 وواگذاری حفاظت اشرف از طرف آمریکاییها به دولت عراق است. در این مرحله حقوقدانانی مانند مایکل وود وهمچنین ارید داوید در نظریات خود مبانی حقوق بین الملل که ناظر بر وضعیت حقوقی ساکنان اشرف است وهم دولت عراق ودر عین حال دولت آمریکا را نسبت به رعایت این حقوق متعهد میکند توضیح دادند.
- یک مرحله دیگر که نظریات حقوقی جدیدی مطرح شد بعد از حمله ژوییه 2009 نیروهای عراق به اشرف بود. اساس نظریه های این مرحله این بود که دولت عراق با جنایت خود اثبات کرد که به هیچوجه صلاحیت وحق ندارد که از حقوق بین الملل وحفاظت صحبت کند بعکس روشن شد که همه تعهداتی هم که در مورد رعایت حقوق پایه ای داده بود بی پایه بود. بنابراین بر اساس ماده 45 کنوانسیون چهارم ژنو آمریکا موظف است که خودش بار دیگر حفاظت از اشرف را بعهده گیرد. بخشی دیگر از نظریات این دوره هم در مورد ماهیت حقوقی حمله وجنایاتی بود که در جریان این حمله واقع شد. تقریبا همه حقوقدانان متفق القول بودند که این جنایت مصداق بارز جنایت علیه بشریت است. برخی دیگر مانند اریک داوید معتقد بود که میتوان آن جنایت جنگی هم توصیف نمود. کما اینکه دکتر گارسه این نظریه ر ا مطرح کرد وپروراند که این عمل مصداق شروع به نسل کشی است.
6. خواستهای سمپوزیوم از جامعه جهانی چیست؟
در مورد خواستها ونقطه نظرات مطرح شده در این سمینار شما را به بیانیه پایانی سمینار ارجاع میدهم که اهداف سمپوزیوم را به بهترین شکل بیان کرده است و حتما آن را منتشر کرده اید اما درخواست دارم که مجددا آن را در این جا منعکس کنید:
مقدمه
قطعنامه سمپوزیوم
وضعیت ساکنان اشرف در عراق، محل استقرار 3،400 تن ازاعضای سازمان مجاهدین خلق ایران، مایه نگرانی عمیق جامعه بین المللی می باشد. از سال 2003 تا پایان 2008 اشرف تحت حفاظت نیروهای آمریکا قرار داشت. حقوق ساکنان اشرف براساس قوانین بین المللی تاکنون در ده ها نظریه حقوقی توسط حقوقدانان برجسته بین المللی از جمله لرد اسلین فقید، پروفسور اریک داوید، پروفسور شریف بسیونی، سر مایکل وود، پروفسور ایو دوکارا، پروفسور مارکو ساسولی، پروفسور گای گودوی جیل، پرفسور سیبون ویلز، پروفسور استیون اشنیبام، پروفسور ویلیام شباس و مارک استیفنز تشریح شده است.
علیرغم مخالفت های گسترده بین المللی، حفاظت اشرف در اوایل سال 2009 به عراق منتقل شد. از آنزمان وضعیت اشرف بغایت رو به وخامت رفته است. در ژوئیه 2009 اشرف مورد حمله نیروهای عراقی قرار گرفت. طی دو سال گذشته محدودیت های زیادی بر اشرف اعمال شده و ساکنان آن توسط نیروهای عراقی و عوامل رژیم ایران بطور مستمر مورد اذیت و آزار قرار می گیرند. وضعیت ساکنان اشرف علاوه بر ابعاد سیاسی آن یک موضوع مبرم انسانی است که موضوعات جدی را در زمینه حقوق بین الملل بآزمایش می کشد.
این سمپوزیوم، با حضور حقوقدانان برجسته قانون بین الملل و قانون بشردوستانه بین المللی، نمایندگان پارلمان از کشورهای مختلف و همچنین شخصیت های برجسته سیاسی و مدافع حقوق بشر، وجوه مختلف وضعیت اشرف را مورد بحث و بررسی قرار داد. و به نتایج زیر رسید.
استاتوی ساکنان اشرف
1. ساکنان اشرف دارای استاتوی افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو هستند. این استاتو در سال 2004 توسط نیروهای چند ملیتی تحت رهبری آمریکا براساس قطعنامه ....شورای امنیت ملل متحد برسمیت شناخته شد. بر همین اساس تا زمانیکه وضعیت نهایی ساکنان اشرف براساس معیارهای بین المللی بویژه حقوق بشر بین الملل تعیین تکلیف شود آنها بطور کامل از کلیه حقوق مندرج در این کنوانسیون برخوردار هستند.
2. دادگاه ملی اسپانیا در نوامبر 2009 حمله نیروهای عراقی به اشرف در ژوئیه این سال را نقض کنوانسیون های ژنو و استاتوی افراد حفاظت شده ساکنان اشرف شناخت و بر همین اساس یک پرونده تحقیقاتی علیه مسئولان این حمله را گشود.
3. مقامات ارشد عراقی از جمله طارق هاشمی، نایب رئیس جمهور عراق، ایاد علاوه رهبر فراکسیون العراقیه و نخست وزیر سابق عراق، ابراهیم جعفری نخست وزیر سابق عراق، هوشیار زیباری وزیر خارجه عراق موقعیت ساکنان اشرف بعنوان افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو و یا پناهنده مورد اذعان قرار داده اند.
4. انتقال حفاظت اشرف از آمریکا به عراق هیچ خدشه ای در برخورداری ساکنان اشرف از حقوق ذیربط وارد نمی کند. بنابراین، آمریکا یعنوان طرف انتقال دهنده و عراق بعنوان طرف پذیرنده براساس کنوانسیون های ژنو مسئول شناخته می شوند. علاوه بر آن بدلیل تاثیرات قطعنامه های شورای امنیت ملل متحد در عراق که وضعیت کنونی ساکنان اشرف نیز از آن نشات می گیرد، سازمان ملل نیز موظف به نظارت بر احترام به این استاتوی ساکنان اشرف توسط همه طرف های ذیربط می باشد.
مسئولیت دولت عراق در حمله ژوئیه 2009
5. دولت عراق از زمان تحویل گیری حفاظت اشرف، بطور آگاهانه و سیستماتیک وظایفش براساس قوانین بین الملل و تعهداتی که به دولت امریکا قبل از انتقال حفاظت داده بود را نقض کرده است. بطور مشخص مسئولیت حمله 27 و 28 ژوئیه 2009 که منجر به کشته شدن 11 تن از ساکنان و مجروح شدن 500 تن دیگر گردید متوجه دولت عراق است و مسئولان این جنایت باید در مقابل عدالت قرار گیرند.
محدودیت های اعمال شده علیه اشرف
6. اعمال محدودیت های شدید در زمینه ورود اجناس ضروری، منع دیدارهای خانوادگی، دیدار با وکلا، ممانعت و کارشکنی در ورود پزشکان متخصص به اشرف و ممنوعیت ورود هیات های پارلمانی، سازمان های غیر دولتی و حتی اتباع عراقی به اشرف که عملا منجر به توقف فعالیت های انتفاعی ساکنان اشرف شده، عملا بمثابه حصر خانگی و ناقض حقوق بنیادین ساکنان اشرف براساس حقوق بشر بین الملل و قانون بشردوستانه بین المللی می باشد.
7. در دولت عراق مسئولیت کلیه امور مربوط به اشرف بعهده «کمیته امحاء اشرف» می باشد که در فتر نخست وزیر مالکی و تحت نظارت مستقیم او عمل می کند.
محدودیت های پزشکی
8. طی دو سال گذشته اعمال محدودیت های شدید در زمینه ورود دارو به اشرف و یا دسترسی ساکنان به پزشک متخصص و معالجات تخصصی عواقب زیان آور و غیرقابل جبرانی برای آنها بهمراه داشته است.
گزارش گزارشگر ویژه در مورد حقوق همه افراد در برخورداری از بالاترین استانداردهای قابل دسترس سلامت فیزیکی و روانی در گزارش مورخ 19 مه 2010 خود به شورای حقوق بشر ملل متحد در مورد حمله نیروهای عراقی به اشرف در رژوئیه 2009 نوشت:« نیروهای امنیتی ظاهرا طی عملیات و طی چند روز بعد از آن مانع ورود پزشکان عراقی بداخل کمپ اشرف شدند. به نیروهای چند ملیتی فقط اجازه داده شد که مجروحین را در روز سوم تخلیه کنند. آمبولانس کمپ اشرف نیز هنگامیکه پزشکان حاضر در کمپ سعی میکردند مجروحین را به بیمارستان کمپ اشرف برسانند چندین بار طی حمله مورد شلیک واقع گردید. گزارش گردید که عدم دسترسی بموقع به رسیدگی پزشکی ممکن است در مرگ برخی از 11 ساکن کمپ نقش داشته باشد».
9. براساس گزارشات مستندی که توسط پرسنل پزشکی اشرف به یونامی داده شده است شماری از بیماران بدلیل عدم دسترسی به معالجات مورد نیاز دچار ضایعات جبران ناپذیر شده اند بنابراین گزارشات هم اکنون دهها بیمار سرطانی، بیماریهای شدید قلبی و دیگر بیماریهای صعب العلاج وجود دارد که بدلیل عدم دسترسی به امکانات پزشکی وضعیتشان وخیم تر شده است. پزشکان از وضعیت یکی از ا ین بیماران سرطانی بدلیل عدم دسترسی به معالجات ضروری قطع امید کرده اند. بیمار سرطانی دیگری نیزبدلیل ممانعت نیروهای عراقی از انتقال به بیمارستان به نقطه غیر قابل برگشت رسیده است.
10. محروم نمودن ساکنان اشرف از دسترسی به دارو و معالجات مورد نیاز یک نقض آشکار قوانین بین المللی بویژه ماده 25 کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی می باشد که تصریح می کند «همه افراد باید حق و فرصت، بدون هر یک از موارد ذکر شده در ماده 2 و بدون هر گونه محدودیت غیر منطقی....بطور برابر دسترسی به خدمات عمومی در کشور داشته باشند». این حق از ساکنان اشرف سلب شده است.
11. علاوه بر آن ممانعت از دسترسی بیمارانی که به معالجات ویژه و یا عمل جراحی نیاز دارند و مجبور کردن آنها به تحمل درد فیزیکی و فشار های روانی ناشی از وخیم شدن وضعیت جسمانی بمثابه شکنجه تدریجی بیماران و حتی قتل آگاهانه آنها محسوب می شود. این درحالیست که در ماده هفت کنوانسیون بین الملل حقوق مدنی و سیاسی آمده «هیچ کس نباید مورد شکنجه یا رفتار یا مجازات بیرحمانه، غیر انسانی تحقیر کننده قرار گیرد». رفتار با بیماران اشرف بدون تردید بیانگر شکنجه و رفتار غیر انسانی و تحقیر کننده است.
شکنجه روانی ساکنان اشرف
12. از فوریه 2010 شماری از عوامل رژیم ایران با همکاری کامل سیاسی و لجستیکی نیروهای عراقی در مقابل درب اشرف تجمع کرده و ساکنان را به حمله قریب الوقوع ارتش عراق، قتل آنها و ویران کردن اشرف تهدید می کنند. این تهدیدات از طریق 120 بلندگو بطور مستمر جریان دارد و هر گونه آسایشی را از ساکنان بویژه بیمارانی که در بیمارستان جنب درب اصلی اشرف مستقر هستند، سلب کرده است. آنها علاوه بر درب ورودی یعنی ضلع غربی هم اکنون در ضلع جنوبی کمپ نیز مستقر شده اند که صداهای گوشخراششان تمامی ساکنان را در بر بگیرد
13. کنوانسیون شکنجه که 147 کشور از جمله ایران و عراق از امضا کنندگان آن هستند شکنجه را بعنوان «هر عمل آگاهانه ای بر روی یک فرد که منجر به درد یا زجر فیزیکی یا روانی شود» توصیف می کند. دادگاه جنایی بین المللی یوگسلاوی سابق «تهدید به خشونت» که با هدف ایجاد ترس صورت می گیرد را «قرار گرفتن در معرض ارعاب» توصیف نموده و نتیجه می گیرد که این امر « محروم کردن فرد از حق بنیادین امنیت» است. دادگاه جنایی بین المللی سابق در کیس نالتیلیک گفت مطلع کردن زندانیان «از اینکه آنها به صورت تیرباران اعدام خواهد شد آنقدر جدی است که در کادر ماده 2 بند سی و ماده 5 بند اف اساسنامه بمثابه شکنجه خواهد بود.»
14. بنابراین، تهدید مستمر ساکنان اشرف به حمله و قتل آنها، قرار دادن آنها «در معرض ارعاب» و «محروم کردن» آنها «از حق بنیادین امنیت» و همچنین یک شکنجه روانی مستمر محسوب می شود.
نقض اصل نان رفولمان
15. مواضع اعلام شده دولت عراق مبنی بر اخراج یا جابجایی ساکنان اشرف، محدودیت های اعمال شده و همچنین کمپین اذیت و آزار ساکنان از جمله ضرب و شتم ساکنان اشرف (بر اثر تعرضات نیروهای عراقی در 1 و 17 اکتبر و 3 نوامبر جمعا 29 تن مجروح شدند)، بخدمت گرفتن دستگاه قضایی برای صدور احکام غیرقانونی دستگیری ساکنان اشرف براساس مدارک مجعول رژیم ایران که با هدف غیرقابل تحمل ساختن زندگی برای ساکنان اشرف صورت می گیرد، دقیقا بمثابه رفولمان عملی و در نتیجه نقض اصل نان رفولمان است.
16. مشاور امنیت ملی سابق نخست وزیر عراق رسما اعلام کرد که سیاست دولت عراق افزایش تدریجی فشار بر ساکنان اشرف بمنظور غیرقابل تحمل ساختن شرایط زندگی برای آنان جهت ترک اشرف می باشد.
17. اصل نان رفولمان یک عرف برسمیت شناخته شده در قانون عرف بین المللی است که هیچ کشوری نمی تواند از آن عدول کند. بنابراین، رفولمان عملی بمثابه عدول از این عرف برسمیت شناخته شده و نقض تعهدات عراق است.
حفاظت برای ساکنان اشرف
18. خروج نیروهای آمریکایی از اشرف ( 2ژوییه 2010) منجر به افزایش نقض حقوق. ساکنان اشرف گردید . شماری از آنها در اثر تعرضات نیروهای عراقی مجروح شدند. بدین ترتیب دولت عراق بعنوان طرفی که مسئولیت ساکنان اشرف بعنوان افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو به آن منتقل شده بود تعهدات خود براساس حقوق بشر بین الملل و کنوانسیون های ژنو را نقض کرده است.
19. از سوی دیگر مقامات عراقی بطور علنی قصدشان مبنی بر اخراج و یا جابجایی اجباری که برخلاف کنوانسیون های ژنو و اصل نان رفولمان است را اعلام کرده اند. علاوه بر آن اظهارات مشاور امنیت ملی سابق نخست وزیر عراق مبنی بر اینکه «بتدریج نیروهای امنیتی عراق وارد قرارگاه می شوند و نقطه کنترلی برپا می دارند و گشت دایر می کنند و بازرسی می کنند و دست به حمله می زنند»، نشان می دهد که دولت عراق نه می خواهد و نه صلاحیت حفاظت از ساکنان اشرف را دارد.
20. ماده 45 کنوانسیون چهارم ژنو مقرر می دارد که انتقال حفاظت بعد از آن می تواند صورت گیرد که طرف بازداشت کننده از «تمایل و توانایی طرفی که انتقال به آن صورت می گیرد برای اعمال کنوانسیون» قانع شده باشد. اسناد افشا شده توسط ویکی لیکس در مورد استفاده از شکنجه و دیگر رفتار غیر انسانی و تحقیر کننده توسط نیروهای عراقی نشان می دهد که آمریکا نمی توانست خودش را با تضمین های عراق قانع کرده باشد. بنابراین ماده 45 کنوانسیون ژنو نقض شده است.
21. ماده 45 همچنین مقرر می دارد که اگر طرف دریافت کنند «مفاد کنوانسیون را اجرا نکند، طرفی که انتقال را انجام داده .... باید اقدامات موثر برای تحصحی وضعیت را اتخاذ کند و یا خواستار بازگشت افراد حفاظت شده» تحت مسئولیت خودش بشود. «با چنین درخواستی باید موافقت شود».
مسئولیت حفاظت
22. قطعنامه مجمع عمومی ملل متحد در مورد «نتیجه اجلاس سال 2005» تصریح می کند که «هر کشوری موظف به حفاظت ازآحاد جمعیتش از نسل کشی، جنایت جنگی، پاکسازی قومی و جنایات علیه بشریت است. این مسئولیت حاوی جلوگیری از چنین جنایاتی شامل تشویق به آنها از طرق مناسب و ضروری می شود». در این قطعنامه آمده است «جامعه بین المللی وظیفه دارد که براساس فصل شش و هشت منشور ملل متحد اقدامات دیپلماتیک، انساندوستانه و دیگر طرق مسالمت آمیز برای کمک به حفاظت در قبال نسل کشی، جنایات جنگی، پاکسازی قومی و جنایات علیه بشریت انجام دهد.». این قطعنامه همچنین در نظر می گیرد که «در صورتیکه اقدامات مسالمت آمیز موفق نشود و مقامات کشوری نتوانند مردمشان» را در مقابل این جنایات حفاظت کنند جامعه بین ا لمللی «آماده است در زمان و بشکل موثر دست به اقدامات جمعی از طریق شورای امنیت سازمان ملل و براساس فصل هفتم منشور ملل متحد» بزند.
23. عملکرد دو ساله دولت عراق نشان می دهد که این دولت نه می تواند و نه قادر است مانع از قتل عام احتمالی کلیه ساکنان اشرف گردد. در واقع مواضع اعلام شده آن که فوقا به برخی از آنها اشاره شد اراده ای را در این جهت بنمایش می گذارد.
نتیجه گیری
1. جامعه بین الملل و بویژه سازمان ملل موظف است که با تاکید مجدد بر استاتوی ساکنان اشرف به مثابه افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو, رعایت کلیه حقوق بنیادین ساکنان اشرف براساس حقوق بشر بین الملل و قانون بشردوستانه بین الملل را به دولت عراق خاطر نشان کند.
2. ارگان های ذیربط سازمان ملل از قبیل یونامی و دفترکمیسیاریای عالی حقوق بشر موظفند موارد نقض حقوق ساکنان اشرف را بطور مستمر گزارش نموده و توصیه های ضروری برای جلوگیری از موارد نقض را بکند.
3. جامعه بین الملل و بویژه سازمان ملل موظفند که دست به اقدامات لازم برای پایان دادن به محدودیت های اعمال شده علیه اشرف بویژه در زمینه پزشکی و همچنین شکنجه روانی مستمرکه 10 ماه است ادامه دارد بزنند.
4. با توجه به نقض مفاد کنوانسیون چهارم ژنو توسط عراق، براساس ماده 45 این کنوانسیون دولت آمریکا موظف است حفاظت ساکنان اشرف را بعهده بگیرد.
5. سازمان ملل باید تیم مانیتورینگ یونامی را بطور دائم در اشرف مستقر نماید.
6. براساس اصل «مسئولیت حفاظت» جامعه بین المللی از جمله اتحادیه اروپا موظفند برای جلوگیری از جنایت علیه بشریت در اشرف از طریق سازمان ملل دست به اقدامات عاجل بزنند. بنابراین، اتحادیه اروپا موظف است در کنار آمریکا اقدامات لازم برای حفاظت از ساکنان اشرف و برخورداری آنها از حقوق بنیادینشان براساس حقوق بشر بین الملل و قانون بشردوستانه بین المللی را انجام بدهد.