طبق گزارشات و فیلمهای ویدیویی از سالنهای کنسرت چنین بر میاید که هم میهنان شریف وخشمگین با حضور دراین برنامه های معلوم الحال ،با اعتراض علنی خود به افشای ماهیت ضدملی و اهداف کثیف سیاسی چنین مراسم ننگینی ها پردخته و ارکستر هنرفروش مزدور را رسوا کردند.این برنامه ها مشخصا بابتکار پاسدارجنایتکار و مرد هزار تیر ،احمدی نژاد جلاد شکل گرفته آن هم در چنین شرایطی که مردم ایران یکپارچه فریاد سرنگونی رژیم ولایت فقیه انسانخوار را با گوشت و پوست خود در زیر شدیدترین فضای اختناق عمامه بر سران ایران ویران کن سر میدهند. در مقدم ورود این ارکستر خودفروخته ، که خود را منادیان صلح و امید و دوستی وانمود میکنند،دوتن از جوانان دلیر ایران به نامهای محمدرضا علی زمانی و آرش رحمان پور در تهران اعدام شدند و احکام اعدام بسیاری دیگر نیز صادر گشت! این همان قساوت و دجالگری آخوندی است که درون ایران به جرم و جنایت افتخار میکند و در برون مرز با شعبده بازیهای آخوندیش مردم فریبی مینماید. اما براستی این بازیها چه کسی را میتواند بفریبد؟ دکان استمالت و مماشات البته هنوز کاملا بسته نشده و اربابانی دارد ، اما آنها هم بر این امر واقفند که حنای آقا دیگر رنگی ندارد تا چه رسد به اعزام دسته موزیک دست چندمی که ارکسترهای مدارس موسیقی اروپا یی ، به همت و یمن رسیدگی و توجه به موسیقی در نظام موسیقی ستیز! صد بار توان تکنیکی و کلاس بالاتری از این سفرای هنری بدبخت ومعلوم الحال دوره گرد آخوند پناه دارند! باید از این حضرات پرسید آخر شما جز نکبت و بدبختی و نابودی چه ارمغان دیگری برای موسیقی مظلوم ایران داشتید که حالا میخواهید آنرا به رخ غربیها هم بکشید؟ مگر با همان فتوای تحریم موسیقی امام دجالتان که اخیرا خامنه ای جنایتکارهم بر آن مهر تایید و تصدیق ولایت خویش را نهاد ،این همه ظلم و ستم بر موسیقی و موسیقیدانا ن شریف ایران وارد نکردید؟ چه سازهایی را که بر فرق سر هنرمندان بزرگ میهنمان از جمله شادروان استاد مهدی خالدی و امیر ناصر افتتاح و بسیاری دیگر خرد نکردید؟! شرم و ننگتان باد ! این همان ارکستر سمفونیکی است که تا بحال بارها آنرا منحل اعلام کرده و نوازندگانش را آواره و سرگردان کردید! رهبر ارزنده آن ، هنرمند ممتاز موسیقی استاد بزرگ مرتضی حنانه را با آن وضع فلاکت بار در آستانه پیری و بیماری از کار محروم کردید و زندگیش را مصادره و همه نوع جور و ستم بر او روا داشتید ! حال شما را چه شده است ای مارهای شرزه که بفکر اعزام ارکستر آن هم از نوع کلاسیک آن به فکرفرنگ افتاده اید؟ یقین کنید که از این شیادیها هیچ طرفی نخواهید بست ، آب رفته به جوی ولایت باز نخواهد گشت و... در این کوتاه نوشته روی سخنم با نوازندگانی است که به هر دلیل به این کار زشت و ننگین تسلیم شدند و به ندای جباران لبیک گفتند و داغ ننگ ابدی را با سقوط در چنین گرداب و منجلاب عفن آخوندی برای خود بجان خریدند!
البته خوشا بر مردم ایران که در کنار خود در این سالها هنرمندان شریف و مقاومی هم داشتند که هرگز سر تسلیم در مقابل این جانیان فرود نیاوردند.در زمره آنهاباید از نیاکان بزرگ هنرمندان مردمی و میهندوست ،عارف قزوینی شاعر و آهنگساز ملی یاد کرد که با اشعار و تصانیف میهنی و مبارزاتی خود، در جریان مبارزات آزادیخواهانه صدر مشروطه نام خود را جاودانه ساخت . چه بسیار هنرمندان بزرگی از جمله استاد کلنل علینقی خان وزیری که برای حیثیت و اعتبار مقام هنرمند ایرانی حاضر به کرنش در مقابل رضا شاه نشد و سالها از عمر پر بارش را در انزوا و سختی گذراند. شاگردان دیگر این استاد از قبیل استاد صبا، استاد روح اله خالقی، معروفی، پایور، عبادی وپرویز یاحقی و بقیه همگی در همین راه طی طریق کردند. به همین دلیل نام بلند آنها در آسمان هنر ایران همیشه می درخشد. در مبارزات قهرمانانه مقاومت مردم ایران بر علیه حکومت سفا ک آخوندی چه بسیار موسیقیدانان، خوانندگان، شاعران، هنرمندان نقاش و مجسمه ساز و طراح و نویسندگانی حضور دارند که هنر خود را چون سلاحی برنده در این مصاف بکار گرفته و در پیکار با رژیم هنر کش در طی سالیان آثار گرانیهایی نیز آفریده اند. در صدر آنها نام بلندآوازه بانوی بی همتای آواز ایران خانم مرضیه در گوش طنین میاندارد.وی که با پیوستن حماسه گونه اش به این مقاومت و ایستادگی و پایداری بر آرمانهای دمکراتیک و آزادیخواهانه آن مایه فخر و مباهات نه تنها هنرمندان ایران بلکه هر ایرانی شریف میهندوستی گشته که دغدغه و سودای آزادی در سر می پروراند. شادروان عماد رام هم که تا آخرین لحظات حیات پرفروغش آنی ازحمایت از مقاومت و تلاش برای تحقق آزادی دریغ نورزید.از ذکر نام رفقا و همکارا ن ارزنده هنریم در رشته های مختلف هنری در این مقاومت از شهر حماسه و پایداری اشرف تا آنسوی جهان می گذرم و از نوازندگان ارکستر سمفونیک می خواهم که با نیم نگاهی به موسیقیدانان گرانقدر این مقاومت و تلاش آنها در اقصی نقاط جهان برای کسب آزادی، کمی به خود بیایند و از پیشگاه ملت بزرگ ایران بخاطر همکاری با قاتلان فرزندان ایران زمین طلب عفو ومغفرت کنند. مگر تاریخ را از یاد برده اید که مردم بزرگ اروپا بخصوص آلمانها هرگزبر لکه ننگین زندگی سیاسی موسیقیدانان بزرگی چون ریچارد اشتراوس و کارل اورف بدلیل همکاری آنها با نازیهای جنایتکار چشم اغماض بپوشند!. داغ ننگ همکاری با فاشیستهای حاکم بر ایران عزیزمان هزاران بار خائنانه تر و رذیلانه تر از همکاری با نازیهای آن روزگاران است. یقین کنید در روزگاری که دسته دسته از مقامات هیاتهای دیپلماتیک رژیم در خارجه از کار خود کناره گیری می کنند ، سعادت شما در آن می بود که همانجا همصدا با هم میهنان معترض ،صحنه شنیع آن سن رژیم ساخته را ترک می کردید و به مقاومت مردمی می پیوستید و رستگار می شدید!