مترسید ،
گرگ های خیابانی
خسته و نومید و خائف اند .
به خیابان آیید
سرود خوانان و پایکوبان و دست افشان .
درهراسند آیات آیه هایشان نکبت و مرگ
این صدای قدرت نیست ، صدای وحشت است
تنوره می کشد در احتضار به قتل و انهدام .
بهمن ماه را بهمن کنید
بهمن را آوار بر معمم ابلیسان جانی وقیح !
چنان ترسی برجان پلیدشان افتاده ست
که چونان زلزله برارکان قوم لوط .
چه آبرو دادند این قصابان و سلاخان مسلخ پناه
به شمر و حجاج
به چنگیز و تیمور و محتسب
به آیشمن و هیتلر و هرکه مستبد .
ویرانه این پلیدترین پلیدان دین دکان
به فردا ،
در کُنجی به بدنامی افتاده است به لعن تاریخ
که هیچ جلاد تبهکار شیادی نیافتاده است .
دوباره به خیابان آیید
ای دلیران ایران زمین ،
ببر و پلنگ و شیران روزهای سخت سرنوشت !
بکوبید و بروبید و بریزید
این گرگ روبهان بی نظیر را
در اعماق مزبله خندق های تاریخ خونخواره ناکسان قرن .
دوباره به خیابان آیید
مثل درد در جستجوی درمان
مثل زندگی در آوردگاه مرگ و بندگی .
پیروزی از آن زندگی ست ، از آن آزادی .
دوباره به خیابان آیید !
دوباره ....
31 ژانویه 2010