من انتظارات خودم را از بحثهای امروز دارم و هر یک از سخنرانان نیز از منافع و ملاحظاتی که خودشان مناسب میبینند پیروی خواهندکرد.
نکته اول من اینست که زمان آن فرارسیده که روی واقعیت اوضاع بحث کنیم. یک رژیم یاغی که مصمم است سلاحهای کشتار جمعی بدست آورد و نه تنها تهدیدی برای جهان غرب بلکه تهدیدی مستقیم برای همه همسایگان و همه ادیان با هرسابقه است.
شاید بهترین حرف را رئیس جمهور بوش زده باشد که به روشنی گفت مسلح شدن رژیم ایران به سلاح هسته ای به هیچ وجه قابل قبول نیست.
اما حرف زدن یک چیز است و تعیین یک سیاست درست برای دست یافتن به آن چیز دیگر. تحریمهای اقتصادی در دنیایی که تشنه نفت است و ایرانی که میلیاردها دلار از این راه بدست میاورد بعید است که یک سیاست مؤثر باشد.
منطق و استدلال و نیروی قانون بین الملل علیه رژیمی که هزاران نفر از مردم خود را کشتارکرده و میلیونها نفر را در زیر دیکتاتوری به بردگی کشیده و همه موازین بین المللی را نقض کرده است نمیتواند سیاستی واقعگرایانه باشد.
سیاست ما در قبال مخالفان رژیم ایران چه باید باشد؟
آیا منطقی است و آیا منفعتی دارد که ما همچنان مخالفان رژیم را طرد کرده و برچسب بزنیم در حالیکه واقعیتها خلاف آنرا میگویند؟
آیا ما از نظر سیاسی چیزی بدست میاوریم که این برچسب ها را بزنیم وقتی که ما میدانیم که هیچ منفعت سیاسی در تضعیف مشروعیت اپوزیسیون برای ما وجود ندارد؟
اجازه دهید این سؤال را مطرح کنم؛ آیا امکان دارد که کسی با یک حاکمیت تروریستی مخالفت کند و خودش تروریست باشد؟
آیا امکان دارد که شما بعنوان تروریست شناسایی شوید در حالیکه خلع سلاح شده و عمده دهه گذشته را تحت حفاظت ارتش ایالات متحده قرار داشته باشید؟
اکنون زمان آن فرا رسیده که به واقعیتها بپردازیم.
ما نخواهیم توانست مقامات رژیم ایران را قانع کنیم که سیاست خود را تغییر دهند، درحالی که با تضعیف اعتبار مخالفانشان فقط به کسانی خدمت می کنیم که میخواهیم علیه آنها اقدام کنیم .
با این نکات حالا اجازه دهید که بحث خودمان را با اولین سخنران امروز آغاز کنیم. باعث افتخار من است که هشتاد و یکمین دادستان کل آمریکا را به شما معرفی کنم.
خیلی از شما ممکن است در واشنگتن جدیدالورود باشید و ممکن است در چنین جلساتی قبلا شرکت نکرده باشید. ولی من بخش اعظم زندگی خودم را صرف شرکت در چنین جلساتی در کرده ام. بخاطر ندارم که هیچکاه چنین افراد برجسته ای با عقاید و مشاغل حرفه ای گوناگون ولی با نظرات بسیار مشابه دور هم در یک اتاق جمع شده باشند. من از جمع زدن اعداد ابا دارم ولی فکر میکنم که روی این سن بیش از دویست سال تجربه در قانون، فعالیت های ضدتروریستی، ارتش و سیاست خارجی امریکا جمع شده باشد. و یک مجموعه برجسته از مناصب.
دراین جا کسی برای ارائه نظراتش، به من نیاز ندارد و من نظرات خودم را بیان میکنم ولی فکر میکنم چندین نکته بسیار بارز هستند.
ما ممکن است بر سر چگونگی واکنش سیاست خارجی امریکا نسبت به تهدید بدست آوردن سلاحهای اتمی توسط ایران نظرات متفاوتی داشته باشیم ولی با گوش کردن به هر سخنران بنظرم میرسد که یک نظر مشترک وجود دارد. و آن این است که مذاکرات در ترکیه بیش از یک گام بی معنی دیگر در مسیر دست یابی رژیم تهران به سلاحهای اتمی نیست .ثانیا، نامگذاری سازمان مجاهدین توسط دولت ایالات متحده غلط است. این نامگذاری از نقطه نظر قانونی غلط است. این نامگذاری بر خلاف واقعیات است. این نامگذاری برخلاف سیاست خارجی امریکا و مانعی در جهت شنیده شدن صدای شهروندان امریکایی است. زیرا گروههایی از ایرانیان وطن پرست از سراسر دنیا که خود را سازماندهی کرده اند، حق مسلم و مسئؤلیت آنهاست که درکشوری که زادگاه اجدادشان است یک دولت مسئول را مستقر سازند.
بخشی از مقاومت علیه دولت ایران بودن کاری مشکل بوده است. از یک طرف خطرناک به خاطر فعالیتهای رژیم تهران و از طرف دیگر پیچیده به دلیل سیاست دولت ایالات متحده امریکا.
یکروز به فرزندان و نوه هایتان نگاه خواهید کرد و با افتخار خواهید گفت، هنگامی که تمام دنیا پشت کرده بودند و حتی دولت ایالات متحده ایستادن در مقابل مستبدان تهران را مشکل کرده بود، خانواده شما سرسختانه ایستاد و شما مفتخرخواهید بود که امروز در اینجا و بخشی از این برنامه بودید.