عاشق جانفشان خلق، فراز دار می رود، به پیش یار می رود
رحمان کریمی
سحرگه ست و مرغ حق
میان گزمه های حق کـُشان
خواب بی خیال خرگوشان
به پای دار می رود
فراز دار می رود
به پیش یار می رود .
سحرگهان اگر که خامش است
صدای طبل و هرچه سنج
نعره زنان سفیر عشق ، غریق عشق
به پای دار می رود
فراز دار می رود
به پیش یار می رود .
سحرگهان و بی گهان
اگر چه خفته اند غافلان
برای رنج و درد توست هموطن !
که شیر ما ، دلیر ما
هلهله افکن و سبک
به پای دار می رود
فراز دار می رود
به پیش یار می رود .
غلغله افکن سحر
تاج شرف به روی سر
نامه رسان شهر عشق
اشرف همچو نهر عشق
به پای دار می رود
فراز دار می رود
به پیش یار می رود .
عاشق عاشقان ببین
عارف عارفان ببین
خالص خالصان ببین
نعره زنان و بی دریغ
به پای دار می رود
فراز دار می رود
به پیش یار می رود .
گرد جهان سفر کنید
بی خبران خبر کنید
مسیح دیگری زما
بشیر دیگری زما
به پای دار می رود
فراز دار می رود
به پیش یار می رود .
24 ژانویه 2011