دل نوشته یی برای دو شهید مجاهد مقاوم و مظلوم جعفر کاظمی با تمامی معصومیتش و محمد علی حاج آقائی سمبل رنجی برخاسته از ستم شاه و شیخ یادشان زمزمه نیمه شب مستان باد
امیر همسلولی سالیان دراز...
با غرورم گریه را گفتم گرفتارش کنم
دیده گفت سد نیستم سیلاب شو
ناله را گفتم که پنهانت کنم
سینه گفت تنگ آمدم فریاد شو
ما کنون فریاد آزادی شویم
تا ز خلق و درد و رنجش دم زنیم
تا بگوئیم از سیاوش ها و فرزاد و علی و کاظمی
مهدی فتحی و پروین و ندا و صارمی
تا سرائیم راز و رمز ماندن و پیوند را
تا برانیم غصه و برپا کنیم لبخند را
هم در اشرف ،هم به غربت، پرصلابت، یکصدا
می کشیم فریاد ای جانی ظالم ، خود بیا و خودبیا