همین چند روز پیش یعنی 11ژانویه جاری خامنهای ولیفقیه در جمع شماری از عواملش که از شهر مذهبی قم گردآوری شده بودند همین کابوس را یادآوری کرده گفت: «دشمن در پشت صحنه همه چیزها را مشاهده کرده بود... اما عامل اصلی دیگر این بود که طراحی کرده بودند به گمان آنها بساط جمهوری اسلامی بنا بود جمع بشود». وی در ادامه قوه قضاییه و ارگانهای سرکوبگر نظام را به مقابله با مردم فراخواند و افزود: «مسئولان سه قوه و دستگاههای گوناگون باید وظایفشان را انجام بدهند، وظایفشان در مقابل آدم مفسد و اغتشاشگر و ضد انقلاب و ضدامنیت و اینها»... که البته انجام این دستور یعنی «انجام وظایف دستگاههای گوناگون» دولتی در برابر «اغتشاگران و ضد انقلاب و ضدامنیت» را اکنون بهطور روزمره در گسترش سرکوب و دستگیریهای فعالان سیاسی در سراسر ایران و موج اعدامها مشاهده میکنیم. از جمله اعدام زندانیان سیاسی وابسته به «مجاهدین خلق» از جمله علی صارمی، جعفر کاظمی و محمدعلی حاجآقایی که اتهامشان سفر به اشرف برای دیدار بستگانشان بوده است.
قبل از آن در 28دسامبر گذشته شماری از کارگزاران و سردمداران رژیم در اولین سالگرد قیام عاشورا در سال ۲۰۰۹ که به اعتراف خود فرماندهان پلیس و سران اطلاعاتی رژیم اگر پنج منطقه تهران که در دست تظاهر کنندگان بود به هم میپیوست تهران سقوط میکرد، با اذعان به اینکه هدف قیام مردم سرنگونی دیکتاتوری آخوندی بود، هشدار دادند فتنه هنوز تمام نشده است. از جمله پاسدار آسودی معاون فرهنگی و تبلیغات سپاه پاسداران به خبرگزاری فارس متعلق به پاسداران گفت: «فتنه سال گذشته بحران نبود، یک جنگ تمامعیار بود... برخی میگفتند کار نظام تمام شد». پاسدار دیگر صفار هرندی وزیر سابق ارشاد دولت احمدینژاد نیز تأکید کرد که هدف «اغتشاشگران» براندازی نظام بود.
اما آیتالله جنتی دبیر شورای نگهبان قانون اساسی رژیم ولایتفقیه است و هم لقب ”امام جمعه موقت» تهران را هم داراست در خطبه 10دسامبر خود با یادآوری همین کابوس سرنگونی و قیام سراسری مردم گفت: «ما هیچ وقت آن صحنهها را فراموش نمیکنیم، آنها فکر میکردند نظام در سراشیب سقوط قرار گرفته است.. و در خارج و در داخل و مسأله براندازی نظام مطرح شد»... جنتی با تأکید بر اینکه هدف قیام سراسری، نظام ولایتفقیه و ولیفقیه برآمده از آن است، گفت: عدهیی باور نمیکردند که مقام معظم رهبری میفرمودند «مسأله انتخابات نیست، مسأله جزیی نیست و حتی مسأله ولایتفقیه» هم نیست، بلکه مسأله «نظام» است.. آن مسألهیی که در آن هدف مشترک.. «مجاهدین خلق» و احزاب منحرف گوناگون است مسأله براندازی نظام است. و در اشارهیی به اعتبار آلترناتیو دموکراتیک این رژیم در صحنه بینالمللی افزود: در خارج هم آنها از «مجاهدین خلق» ؛ بیشرمانه حمایت میکنند.
همزمان سرکرده نیروی انتظامی پاسدار احمدی مقدم در اظهاراتی که تلویزیون سراسری ایران پخش کرد به همین کابوس اشاره و اعتراف کرد که در مقایسه با سایر کشورها، قیام سال گذشته میتوانست منجر به سرنگونی شود. وی گفت: «ما سال گذشته از یک فتنه بسیار بزرگی عبور کردیم... یک جایی ما مجبور بودیم مثلاًًًًًًًًًًًًً جلوی صدا و سیما محافظت کنیم صدا و سیما اشغال نشود»...
اکنون خامنهای و بعد از یک سفر رسمی طولانی به قم و 4 سفر غیررسمی، در نظر دارد برای بستن شکافهای در حال افزایش ناشی از قیام گسترده مردم ایران برای پنجمین بار باز هم بهطور غیررسمی به قم سفر کند تا روحانیون اغلب ناراضی در آنجا را که این کابوس سرنگونی را بسا بهتر از او میبینند و بههمین دلیل بهطور روزمره شاهد فاصله گرفتن حتی نزدیکترین آنها در قم هستیم، وادار به حمایت از طرحهای سرکوبگرانه خود برای جلوگیری از ادامه قیام کند که البته پاسخ منفی خواهد بود، چرا که آنان بیشتر از او فرارسیدن پایان رژیم ولایتفقیه را احساس میکنند.
اکنون سؤال این است که بعد از سرنگونی رژیم ولایتفقیه، خامنهای به کجا خواهد گریخت؟ چون شاه به آمریکا گریخت، زین العابدین بن علی هم گرچه فرانسه راهش نداد اما بالاخره جایی یافت. آیا سوریه یا ونزوئلا حاضر خواهد شد وی را بپذیرند. به نظر ما پاسخ منفی است. بنابراین بهتر است که رهبر «نظام مقدس جمهوری اسلامی» در ایران بماند و به یک محاکمه عادلانه در دادگاه تن دهد. مردم ایران که جایگزین دموکراتیک شورای ملی مقاومت را پیش روی خود دارند که بیش از پیش در داخل ایران پایگاه مردمیش گسترش ومییابد و با استقبال گسترده بینالمللی بیش از بیش برخوردار میشود و از طرف دیگر جنایتهایی که توسط این رژیم علیه بشریت انجام گرفته، از جمله قتلعام زندانیان سیاسی در ۱۹۸۸ و اعدام بیش از 120هزار زندانی مجاهد و مبارز را شاهد بودهاند، جنایاتی که باعث شده این رژیم تاکنون 57بار در سازمان ملل بهخاطر نقض حقوقبشر محکوم شود، آری این مردم این رژیم و ولیفقیه آن را رها نخواهند کرد،
در دادگاههای نورنبرگ بعد از جنگ جهانی دوم، که ویژه محاکمه نازیهای آلمان بود، سران اصلی آلمان هیتلری تا مدتها در جایگاه نشسته و فقط ناظر بودند. تک به تک شکنجهگران، بازجویان، رؤسای جوخههای مرگ، قضات دادگاههای ویژه، و تمامی عوامل و مجریان دست پایین را میآوردند و محاکمه میکردند. آنها میبایستی جنایتهایی را که مرتکب شده بودند جزء بهجزء شرح میدادند. آخرین سؤال از آنها این بود که فرمانده شما که بود؟ و در چه سلسله مراتبی بودید؟ که پاسخ مشخص بود و هرکدام از این سلسله مراتب به یکی از سران اصلی میرسید و مشخص میشد که فرمان اصلی این جنایتها را چه کسی یا کسانی دادهاند. خامنهای باید شاهد همه شهادتهای عواملش حتی در سایر کشورها و بهطور خاص عراق باشد، البته بعد از همه اینها نوبت محاکمه خود او نیز فراخواهد رسید.