وقتی مجموعه اسناد ویکی لیکس در دسترس مطبوعات قرار گرفت و لیست طولانی اسناد دیپلوماتیک آمریکا علنی شد کمتر کسی متعجب شد که بخش عظیمی از این اسناد در مورد نزاع اتمی رژیم و جامعه بین المللی بود. افشای این اسناد به انزوای رژیم عمق بیشتری بخشید. اما داستان مغازلات استعماری رژیم با از ما بهتران مدعی و عوامل اجرائئ استعمار پیر که برای فعالین مقاومت ایران امر شناخته شده ای است، در منظر مطبوعاتی بیشتر به منزله یک تبلیغ ضد رژیم مورد قضاوت قرار می گرفت.
شهادت معدودی از یاران مقاومت مثل وین گریفیث در مورد همکاری مستقیم گردانندگان انجمن وزارت اطلاعات موسوم به نجات و شکنجه گران اوین، علیرغم صحت و اهمیت آن باز هم از نزدیکی این شخصیتهای گرانقدر به مقاومت متأثر بود . بلندگوهای خوشنام! و مستقلی! مثل بخش فارسی بی بی سی کولا هم سر هر پرنسیپ معمول و ابتدائی خبرنگاری را به طاق فراموشی کوبیده بودند و به مثابه بلندگوی آخوندها عمل کرده و از هیچ رذالت و پلیدی در حق مقاومت ایران و مجاهدین کم نگذاشته و نمی گذارند. طول وعرض این مغازلات ارتجاعی- استعماری بسیار زیاد بوده است تا حدی که پای مقامات مجلس نشین و قاصدان دیپلوماسی چندین کشور را به مرداب همنشینی و راه باز کردن برای ماموران وزارت اطلاعات، کشانیده است. در مراودات دیپلوماتیک آمریکا از دیدار هیأت پارلمانی انگلیسی گفته شده که آنها به ایران تحت حاکمیت رژیم سفر کرده و علاوه بر سوغاتیهای معمول! مثل قراردادهای نفتی و سوهان قم و پسته رفسنجان یک دسته از سوگلیهای وزارت اطلاعات را، حتما با سلام و صلوات مدل جک استرایی ، به دیدبان سفارت آمریکا - به نام با مزه و مسمای پولوف- معرفی کرده و جمع مزدوران وزرات اطلاعات، ایشان را به هنر های تصویری و فانتزی، در مورد مجاهدین و مقاومت آشنا کرده است! همان کاریکاتورهای مضحکی که بنا بر افشاگری نماینده اسکاتلند در پارلمان اروپا ، مجموعه مدارک محرمانه که پایه ی لیست گذاری مجاهدین در لیست سیاه روی تروریستی اتحادیه اروپا را تشکیل می داده است. خط تولید به مصرف جنگ روانی علیه مجاهدین و مقاومت، از وزارت اطلاعات رژیم شروع شده و از طریق کار چاق کنهای خارجی به فراموشخانه های استعماری منتقل و از آنجا به میز وزیر مربوطه در ینگه دنیا، ختم می شود. تجارت خون و شلاق ، تهمت و داغ در زیر عبای گفتگوی آخوندنشان بیتمدنها! واقعا آیا کسی هست که اکنون در فردای افشای این زنجیره ارتباطات ارتجاعی- استعماری به سر چشمه و باعث و بانی تمامی اتهامات تروریستی به مجاهدین که فقط "رژیم است و رژیم است و رژیم است " شک داشته باشد؟ شروع این مسیر می بایست از ذبح قانون و شرف و ریختن خون مجاهدین ایران گذشته و در ادامه و انتها به در آغوش کشیدن سران رژیم منتهی شود. سود ناشی از این تجارت هم زیاد بوده و هم شریک بسیار دارد. در این مسیر علیرغم تاکید محرمانه "بر هراس جنون آمیز رژیم از مجاهدین و مقاومت ایران" ، در بخش علنی ، زمینه اصلی بر نفی، کوچک شمردن و ترور سیاسی مجاهدین چیده می شود. انجمن نجاستیها در بسته بندی چند نفری، به سفارت آمریکا در انگلیس برده شده تا مورد سین و جیم محترمانه قرار گرفته و از داهیات فقاهتی ایشان بهره برداری شده که تا بر اساس آن به روغن ریختن بر آتش ظلم رژیم بر جان حرث و نسل مردم ایران ادامه دهند.
باقی ماندن نام مجاهدین در لیست علیرغم هفت حکم مشخص دادگاه و اصرار دولت فخیمه بر این سیاست خصمانه بر علیه مردم ایران، تا سرحد ممکن بر چه اساسی بود؟ البته که مقاومت، دولت انگلیس و شورای وزیران اتحادیه اروپا را در این عرصه به عقب راند اما اسرار افشا شده زوایای جدیدی از دلائل سینه چاکی غربیها برای منافع رژیم را بر ملا می کند. مطالعه اسناد ویکی لیکس به حقیقت دیگری هم اشاره می کند که به هر کلامی گفته شود تنها بینه بر استقلال نفس و آزادی رای مقاومت ایران و مجاهدین است. کاملا روشن است که توازن مابین رژیم که به منافع مردم ایران چوب حراج زده و غارتگران استعماری در گرو فشار حداکثر به مجاهدین بر قرار می شود . اما سیاست دیپلوماسی مستقل و مردمی مقاومت به عنوان زیر مجموعه یی از استراتژی "کس نخارد پشت من" راه را تاکنون بر بسیاری از رویاهای شوم ارتجاعی- استعماری بسته است.
سیاست مماشات با رژیم نه در فضای ذهنی حرکت کرده و نه در دنیای کالا پرست، مجانی و فی سبیل الله بوده است. مقاومت ایران بیشترین بها را بر اثر دست بالا داشتن این سیاستها، پرداخت کرده و می کند. از تحمل بمبارانهای مهیب در جنگ عراق، یا حمله مزدوران رژیم به اشرف و شهادت مجاهدین، ربودن سی وشش مجاهد و فشارهای غیر قابل تصور کنونی و محاصره ی اشرف، همه در زیر علم وکتل این لیست ساخته و پرداخته وزارت اطلاعات، ممکن شد. در ظاهر و شکل، رژیم از انگلستان شکوه و شکایت می کند که مجاهدین را از لیست خارج کرده و در باطن و اصل همکاری بسیار گسترده یی بین سرویسهای امنیتی رژیم و استعماری وجود داشته است (و شاید هنوز هم وجود داشته باشد) آخر در دنیای ما هستند موجوداتی که دندان اتمی افعی رژیم را می پذیرند و در دیدگاه کوتاه بینشان می توان با این افعی نشست و برخاست کرد و ملتسمانه از افعی خواست که فقط نیش نزند! کبوتر شدن پیشکش! اما همین حضرات از یک گزینه مستقل، مردمی و آزادیخواه در ایران دچار تب و لرزه می شوند، رعشه و سکته بر ایشان مستولی می شود. عاقلان دانند که چرا؟
از سال ١٩٩٧ و ٢٠٠٠ تا بحال این تنها مبارزات قهرمانانه مجاهدین بوده است که این فشار ها را عقب زده و حق مجاهدین و مقاومت را از گلوی این محافل بیرون کشیده است . بیش باد. اما تا آنجا که به کارزار بین رژیم و مقاومت باز می گردد، واقعیت امر چیزی جز این نمی گوید که مقاومت ایران مستقل و مصمم است تا حق مردم ایران را استیفا کرده و کلیت این رژیم را سرنگون کند.
ترس رژیم از توانایی مقاومت و مجاهدین را بایستی از مجموعه تحرکات رژیم در بالأترین مدار سیاسی و امنیتی أش یعنی شورای عالی امنیت، علیه مجاهدین دریافت. در دوران زلزله های سیاسی خاورمیانه، رژیم و همدستانش در کلبه کاه گلی قرون وسطائی مماشات بیتوته کرده اند. بر سرشان آوار باد!