ژنرال شلتون. مجاهدین امیدی بزرگتر به مراتب از آنچه ما یا متحدانمان میتوانیم، ارائه میدهد

ژنرال شلتون: رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا 1997 ـ 2001
ژنرال شلتون، مشاور اصلی نظامی رؤسای‌جمهور کلینتون و بوش بود و به‌عنوان رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا انجام وظیفه کرد. در میان جوایز او مدال طلای کنگره ـ بالاترین افتخاری که کنگره آمریکا می‌تواند اعطا کند ـ به‌مناسبت دستاوردهایش برای آمریکا و جهان، به‌چشم می‌خورد. او هم‌چنین چهار مدال خدمت ممتاز دفاع ملی دریافت کرده است، به‌همراه دو مدال خدمت ارتش، لژیون شایستگی، ستاره برنز برای شجاعت، و قلب بنفش، و نیز جوایزی از سوی 15دولت خارجی.

در سال 2001، الیزابت دوم ملکه انگلستان به او نشان شوالیه را اعطا نمود. او نویسنده دو کتاب به‌نامهای «اسرار موفقیت» و «بدون تردید: زندگینامه» می‌باشد.

سخنرانی ژنرال شلتون در کنفرانس واشنگتن خاورمیانه در حال گذار چشم اندازها برای ایران
«بسیار متشکرم، از حرفهای محبتآمیز و از خوشامدگویی گرم شما ممنون هستم. بسیار خوشوقتم که اینجا هستم با این پنل  برجسته، دوستانی که فرصت خدمت در کنار آنها را داشتهام.
همیشه برای من خوشحالی بزرگی است که در کنار گروهی از شهروندان متعهد باشم، شهروندانی که درباره هموطنانشان احساس تعهد میکنند و درباره آنچه که هماکنون در ایران میگذرد و بهخصوص کسانیکه شدیداً از ملاحظه پتانسیل تغییر خشنود هستند.
و اما بعد موضوعی که از من خواسته شده امروز مورد بحث قرار دهم «تغییر» است که موضوعی است بسیار پیچیده و قدری باعث نگرانی من، زیرا تغییر کار دشواری است. سخت است، چالشطلبانه است مستلزم کار بسیار و سخت توسط افراد بسیار بسیار زیاد است.
مؤثرترین وسیله برای تحقق تغییر کدام است، کارآمد ترین ابزار تغییر؟ کدام راه از دیگر راهها کمتر مختلکننده است؟ سرانجام اینکه زمان مناسب کدام است؟ وقتی به ایران نگاه میکنم میگویم زمان مناسب همین الان است. همین امروز. از آنجا که در تغییر یکی دو حکومت دخیل بودهام، میتوانم به شما بگویم که این سختترین نوع تغییراست که نظیری ندارد. واقعاً چالش برانگیز است. اولین کاری که باید بکنید اینست که درست نگاه کنید و ببینید دشمن کیست؟
وقتی این کار را میکنم به یاد «سون سو» Sun Su جنگجوی باستانی میافتم و این نقل قول از او: «اگر خودت را بشناسی و دشمنت را هم خوب بشناسی درهر رودررویی پیروز خواهی بود. اگر خودت را بشناسی و دشمنت را نشناسی، برای هر پیروزی یک شکست هم نصیبت خواهد شد. اما اگر نهخودت را میشناسی و نه دشمنت را، پس ابلهی بیش نیستی که در هر رویارویی شکست خواهی خورد».
وقتی من به موضوع تغییر در ایران فکر میکنم میبینم ما میدانیم دشمن کیست و در این باره چند دقیقهیی صحبت خواهم کرد. اما اول بگذارید یک نگاه سریع به مصر بیندازیم.
درنتیجة وقایع اخیر هیجان و اشتیاق زیادی در سراسر جهان از بابت بخت تغییر برانگیخته شده است. این بهخصوص در خاورمیانه مصداق دارد. در تقریباً تمام موارد به این دلیل است که دراین کشورها مردمانی تحت ستم قرار دارند، ناراضیانی که زندانی میشوند. میبینید که از شیوهها یا تکنیکهای دموکراتیک کمتر اثر و خبری هست. شکنجه، کشتن و حبس اموری پیش پا افتاده است و معمولاً یک جنبش مقاومت هم در این کشورها هست، اما درمورد کشورهای خاورمیانه که من بهخصوص دخیل بودهام، وقتی خوب نگاه کنید، عنصر بنیادگرا یا افراطی را میبینید که تقریباً در تکتک این کشورها حضور دارد. این فرصتی است که رژیم فعلی ایران برای کنترل تغییر بهنحویکه امکان کنترل منطقه را به آن بدهد در دسترس خود میبیند.
وقتی من به رویدادهای مصر امروز نگاه میکنم، میدانم عناصری رسانهیی وجود دارد که بسیار مثبت است و هیجان زیادی هم ایجاد کرده است. همه ما خوشحالیم از اینکه میبینیم مردم مصر از یوغ آنچه که الان معلوم شده یک رهبر ستمگر بوده رها شدهاند، اما درعینحال بهنظر من باید نگران هم باشیم و من به نوبه خود از آنچه آینده برای ما ذخیره کرده است، نگرانم.
تمام کشورها نمیتوانند الگویی را که در مصر شاهدش بودیم پیاده کنند، زیرا در مصر کسانیکه مسلح بودند، یعنی نیروهای مسلح یا ارتش همه از مردم حمایت کردند. ارتش در مصر نهاد مورد احترامی بوده و هنوز هم هست. ارتشیان کاملاً مصمم بودند با خودداری از بهگلولهبستن کسانیکه با رژیم مخالفت میکردند، کاری که حکومت ایران امروز میکند، از مردم خود حمایت کنند.
از دید من مردم ایران با رژیم فعلی نمیتوانند دیگر وضعیتی بدتر از این داشته باشند. امروز ایران از وجود رژیمی رنج میبرد که ملغمهیی است از تئوکراسی و اتوکراسی که همچنان جامعه بینالملل را نادیده میگیرد و از آن سرپیچی میکند. به اعتقاد من، مردم ایران چه آنها که امروز در داخل کشور هستند و چه آنها که در تبعید زندگی میکنند یا در خارج از کشور، همگی خواستار تغییر هستند و آنهم نه فردا بلکه همین امروز.
تنها یک استثنا وجود دارد که یک استثناء بزرگ هم هست و آن کسانی هستند در ایران که مسلحند، کسانی که قدرت را در کنترل دارند، کسانی که از کنترل قدرت لذت میبرند و حاضر نیستند هیچ تغییری درحکومت روی دهد چون خودشان از آن بهرهمند میشوند و کسانی هستند که از رژیم کنونی سود میبرند و صورت مسأله همین جاست. تغییر در ایران بهخاطر این واقعیت که بزرگترین و سازمانیافتهترین مقاومت دربرابر رژیم کنونی ایران که سازمان مجاهدین خلق باشد در لیست گذاشته شده، بسیار پیچیدهترشده است.
سفیر دیلی هنگامی که برسر کار بود، توصیه کرد آنها را از لیست خارج کنند. اما به توصیه وی عمل نشد که بهنظر من یک اشتباه بود، اشتباهی که من فکر میکنم ما باید به فوریت تصحیح کنیم. نه فردا، همین امروز
سفیر دیلی در آن هنگام هدف را درست دیده بود و امروز هم درست هدف گرفته است. ما باید بجنبیم. رژیم فعلی ایران بزرگترین حامی تروریسم دولتی در جهان است.
نیروهای آمریکایی هر جا که ما در بیستوپنج سال گذشته رفتهایم، با گروههای اپوزیسیون برخورد داشتهاند. دوستان و متحدان ما درخاورمیانه از رژیم فعلی ایران واهمه دارند و من این را در کلیه سفرهایی که به منطقه داشتم دیدم و هنوز هم در مکاتباتی که با کسانی در منطقه دارم میبینم.
اما با قراردادن سازمان مجاهدین خلق در لیست ما باعث تضعیف حمایت از سازمانیافتهترین گروه مقاومت داخلی در برابر تروریستپرورترین، ضدغربیترین و ضددموکراتیکترین رژیم درمنطقه و جهان شدیم. این واقعا شرم آوراست.
و از آن بدتر وقتی عراقیها به کمپ اشرف حمله کردند و ایرانیان غیرمسلح را کشتند، کنار ایستادیم، افرادی که ایالات متحده به آنها قول حفاظتشان را داده بود.
روشن است که رژیم فعلی ایران حکومتی است که باید تغییرکند. سازمان مجاهدین سازمانی است که آنها از آن وحشت دارند و همین نکته باید برای ما گویای بسیاری چیزها باشد. وقتی میبینید مواضع سازمان مجاهدین را که ضد اتمی است، هوادار جدایی دین از دولت و حقوق فردی است، آشکاراست که سازمان مجاهدین راهی است که مردم ایران نیاز دارند آن را بروند.
اینکه چرا ما بهدوستانمان ملحق نشدیم به متحدان اروپائیمان و شریک بزرگمان انگلستان و آنها را از لیست خارج نکردیم، از توان درک من خارج است. من مطلع هستم که بر اساس امیدی مجاهدین را در لیست قرار دادند، به امید این‌که با اعلام مجاهدین به‌عنوان سازمان تروریستی، خودمان را نزد رژیم عزیر خواهیم کرد و لذا می‌توانیم با این رژیم از نزدیک کار کنیم.  تلاش زیادی صورت گرفت اما نتیجهیی نداد. اما متحدان اروپایی ما مراقب بودند که بینتیجه نماند و به‌سرعت جنبیدند وآنها را از لیست خارج کردند.
من معتقدم ما در شخص هیلاری کلینتون یک وزیرخارجه عالی داریم. اما درمورد کسانی که در وزارت خارجه زیردست او هستند یعنی همانها که توصیهها را مینویسند که بهدست وزیر میرسد چه کسی را گول میزنند؟ کار را تمام کنید دیگر. توصیه لازم را بهدست وزیر برسانید. این کار را بکنید دیگر.
سازمان مجاهدین سازمان بی عیب و نقصی نیست. اشتباهاتی کرده است. ما هم کرده ایم. اما به نظر من خوب که فکر کنید، سازمان مجاهدین را در یک تصویر بزرگتر نگاه کنید، امیدی به مردم ایران ارائه میدهند که به مراتب از آنچه ما یا متحدانمان میتوانیم ارائه کنیم، به استثناء مداخله مستقیم که در این نقطه منتفی است، فراتر میرود.
من فکر می‌کنم همه آنهایی که در این‌جا هستند و من که افتخار این را دارم که درمیان شما هستم، دعای همه ما که امروز اینجا هستیم اینست که شاهد برقرارشدن دموکراسی در ایران و در خاورمیانه باشیم اما بهنحوی که تضمینکننده صلح و ثبات باشد و بتوانیم این ثبات را در سراسر منطقه حفظ کنیم و این امید را داریم که سازمان مجاهدین از لیست خارج شود تا بتواند به تلاشهایش برای تحقق تغییر در ایران برای مردم ایران ادامه دهد. بسیار متشکرم.