مارک سمو ازجمله می نویسد : «غرب در حالی بر شدت لحن خود در قبال رژیم قذافی می افزاید و از تحریم کامل صحبت می کند که ابزار و امکاناتش برای اعمال یک فشار واقعی آن هم بر دیکتاتوری که برای در قدرت ماندن از کشتار مردم خود ابائی ندارد، بسیار محدود است. به علاوه قذافی به تحریمهای مختلف (ازجمله ممنوعیت پرواز هواپیما در فضای هوائی کشور که اکنون جهت ممانعت از بمباران مردم تحت بررسی است) عادت دارد و این گونه فشارها بعید است اثر بازدارنده بر او و دار و دسته پیرامون وی داشته باشد. اما به هرحال تصویب یک قطعنامه قوی اعمال تحریم از سوی شورای امنیت که نشان دهنده عزم راسخ جامعه بین الملل باشد و نیز علامتی قوی به اپوزیسیون لیبی بفرستد اجتناب ناپذیر است. گو اینکه روسیه و چین در مورد شدت و ضعف برخی نکات ممکن است طبق عادتشان همراهی کامل نشان ندهند.
اما به گفته یک مسئول اروپائی مسأله اینست که تحریم و تعیین منطقه پرواز ممنوع (مانند مورد عراق در دهه 1990) در شرایطی که چشم انداز یک حمام خون گسترده نزدیک و نزدیکتر می شود نمی تواند بحران را سریعا حل و فصل کند و یادآور می شود که 5000 تن از اتباع 27 کشور عضو اتحادیه اروپا همچنان در لیبی بسر می برند، تازه دهها هزار آسیائی و صدها هزار اتباع کشورهای همسایه لیبی را باید بر آن افزود. سرویسهای اطلاعاتی غرب که از طریق ماهواره وضعیت را تحت مراقبت دارند می گویند رژیم هنوز امکان سنگر بندی پایتخت و کنترل تمام مناطق غرب کشور با ترور و وحشت را دارد. در حال حاضر کسی از مداخله نظامی صحبت نمی کند گو اینکه باراک اوباما می گوید که هیچ فرضی منتفی نیست. به گفته یک دیپلمات، «به لحاظ سیاسی این امر فعلا ممکن نیست، اما معلوم نیست هنگامی که تصاویر کشتارها بر پرده تلویزیونهای سی ان ان یا الجزیره ظاهرشود، چه باید کرد؟»
فرانسوا سرژان در سرمقاله لیبراسیون می نویسد: «تونسیها و مصریها با دست تنها خود را آزاد ساختند. مصریها ظرف 18 روز مبارک را به زیرکشیدند و تونسیها ظرف 4 هفته بن علی را فراری دادند. از روزی که محمد بوعزیزی تونسی خود را به آتش کشید، تاکنون صدها مصری و تونسی با زندگی خود بهای آزادی کشور و مردم خود را پرداخته اند. اما نهایتا این دیکتاتورها بدون خونریزی شدید یا حمام خون قدرت را رها کردند. ارتشهای دو کشور و تظاهرکنندگان برای حفظ تمامیت کشور متحد شده توانستند از بروز فاجعه جلوگیری کنند. اما این معجزه در لیبی روی نداده است. لحن قذافی روز به روز جنون آمیزتر می شود. او حاضر است برای نجات خود جنگ داخلی راه بیاندازد و مردم خود را کشتار کند. اما جامعه بین الملل که ناتوان نظاره گر این کشتار«تین-آن-من» در شنزار است، چه می تواند بکند؟
میدان مانور غرب بخصوص کشورهای اروپائی که تا همین سه سال پیش قذافی را با تشریفات کامل پذیرا می شدند، بسیار محدود است. نیرو و مشروعیت قیامهای قاهره و تونس در این بود که مردم خود سرنوشت خود را به دست گرفتند و برخلاف عراقیها آزادی خود را با ورود زرهپوشهای یک ارتش بیگانه به دست نیاوردند. سنگ بنائی که در بغداد از همان ابتدا کج گذاشته شد و مانع از تحقق یک دموکراسی واقعی در عراق گردید. اعمال تحریم، اقدامات قضائی در کادر «جنایت علیه بشریت» یا تحمیل منطقه پرواز ممنوع جهت ممانعت از بمباران تظاهرکنندگان با هواپیما و هلیکوپتر، گزینه هائی هستند با تأثیرات درازمدت و محدود و نخواهند توانست از «سلاخی» وعده داده شده از سوی رهبرعالی لیبی جلوگیری کنند. اما هرگونه مداخله نظامی مستقیم غرب نیز جهان عرب را به آتش خواهد کشید.»