وقتی سلحشوران اشرفی ـ منادیان صلح و عدالت ، اما نه در ادعا و بیان بلکه در عمل و اقدام فداکارانه بی همتا ـ ، قلب و روحشان را یکجا با اتکا به آرمان و راهبرانشان فانوس راه آزادی مردم و میهن شان کرده اند تا در روزگار لجن بارگی و جولان دادن جهانمردان جن زده و دجالیت دستار بر سران جنایتکار در ایران ، تاریخ نوین متحول را رقم بزنند ، جای تعجب نمی ماند اگر جلاد هزار چهره فرتوت و دست آموز دیوانه دریده دهانش نیز از شدت خشم ، وحشت و هراس از سرنگونی محتوم ، با چنگالهای خون آلود بیش از پیش بر جان وتن پاک جوانان وطن پنجه کشیده و پیکر آنان را در دخمه و زندان یا در میانه میدان عزم رزم ، آماج گلوله های تیر و تبر و ضربه های زنجیر و شلاق قرار دهند .
اما آنچه اینک در این میان نقطه امید و دلمشغولی مغرورانه دائم روز و شب ما میماند ، فراز پیوسته افزوده ی مبارزه نسل دلیریست که مرتبت والا و بی همتای اشرفیان را در شکوه رنج خاموش بی شکوه آنان و مقاومت غول آسای غریبشان ـ بخصوص طی چندین سال اخیر ـ بچشم دیده ، بخوبی درک کرده ، ازآن بسیارآموخته و آنگونه از آن الهام گرفته که اینک در سرتاسر میهن با اتکا و انگیزه از شیردلان اشرف و تکیه بر رسم و عزم ایستادگی آنان ، اشرف نشان سر برافراشته ، گردن فراز وگرد رو در روی هیولای خون آشام فاشیسم ملایان و ستوران هار ولی سفاکان قد علم کرده ، استوار با فریاد بی وقفه نبرد صد برابر و خروش آخر، کوبش ضربه های پر طنین آزادی را سرعت بخشیده و پایان شب سیاه سی ساله بد سگالان وطن و دین فروش را نوید میدهد. با اینهمه اما راستش از آنجا که اینروزها بیشتر حرف و بحث های داغ سیاسی برسر خیزش وقیام در کشورهای درگیر این مسایل میچرخد و گاهی این وقایع حتی با خیزشها و قیام مردم ایران مقایسه و هم تراز با آن ارزیابی میگردد ، بد نیست که ضمن تأکید بر نفی تمامیت همه سیستم های دیکتاتوری از هر نوع آن اما موضوع مهم دیگری نیز از نظر دور نماند و توجه داشته باشیم که مقدمتا باید مجموع شرایط خاص جغرافیایی ، سیاسی و اجتماعی هرکشور بطور اخص و جداگانه در نظر گرفته شده و سپس مسایل جاری آن کشور مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد . باین ترتیب از آنجا که مجموع شرایط در هیچیک از کشورهایی که اخیرا انقلابی در آنها بوقوع پیوسته یا در جریان است هرگز کوچکترین شباهتی در هیچ زمینه ای با انواع وضعیت بسیار وخامت بار و هولناک در ایران خونبار و گرفتار در چنگال وحشتناکترین نوع دیکتاتوری یعنی فاشیسم مذهبی نداشته و ندارد ، به تبع آن نیز بهیچوجه نمیتوان علل و دستمایه های خیزش و قیام در میهن را با وقایع مشابه در هیچ کشور دیگری مقایسه کرد . از جمله ابعاد سرکوب ، اختناق و جنایاتی که طی سه دهه توسط اس اس های عمامه بسر بر سر مردم ما آمده است در هیچ جای جهان مواردی همانند و مشابه نداشته ، آمار اعدام های سیاسی و عادی و قتل زیر شکنجه نه تنها در مورد آزادیخواهان و مبارزان بلکه در مورد زندانیان معمولی نیز نسبت به جمعیت کشور دارای بالاترین رکورد میباشد .
با اینهمه ابر مردان سیاست باز حالا هم که پس از بیش از سی سال کمی زبان باز کرده و ناگزیر با زبان الکن به گوشه کوچکی از انبوه این جنایات هولناک اشاره میکنند نه از ” حب علی بلکه از بغض معاویه است “ که با تهدیدات اتمی واعمال تروریستی در بعضی از کشورها از جمله افغانستان و عراق گرچه جان ” اربابان بی مروت دنیا “ را به لب رسانده اما آنها هنوز جربزه گفتن ” نه “ به جنایتکاران فاشیست را نداشته و روشهای شرم آور مماشات و محلل بازیهای سیاسی با جلادان تاریخ بشر را در پس پرده یا به عیان ادامه داده و ناجوانمردانه تلاش میکنند با سوء تعبیر و تعریف و تحریف خیزش ها و قیام قهرمانانه و مداوم مردم ایران و انحراف افکار عمومی توسط رسانه ها و مزد بگیران فرنگی یا وطنی استعمار ، همدستان سابق جلاد و زاغچه های همیشه سیاه فقاهتی را برنگ قناریهای معصوم قشنگ آراسته و بخیال خام و شوم خود به مردمان دلیر و هوشیار ایران تحمیل کنند . مزدوران همه روزها و شب کور، ” خورشید را گذاشته و با اتکا به ساعت شماطه دار خویش میخواهند خلق را متقاعد کنند که روز از نیمه نیز بر نگذشته است .“* مقاومتی سترگ ، دیر پا و استوار با راهبری پاکباز و بهره ور از ذکاوت انقلابی بی نظیر، حضور سازمان مجاهدین با چهل و پنجسال سابقه خونبار مبارزاتی و آینه تمام نمای آن در اشرف بی شباهت ، شریف و سر فراز که طی هشت سال بخصوص دو سال اخیر بر همه واژه ها و کلام متعارف دلاوری ، استقامت و جانبازی در تاریخ مبارزات میهن ـ و بی هیچ گزافه گویی و تعصب شاید در تاریخ مبارزات جهان ـ نقطه پایان گذاشت و اینهمه را با جلوه های بسی اعجاب آور و یگانه محقق ساخت . مقاومتی که تا کنون تنها آنتی تز بنیاد گرایی خوف آور مذهبی در دنیای معاصر بوده و تاکنون همتایی برای آن یافت نشده . مقاومتی که نه خلق الساعه است ، نه بگونه ای زودرس بارور شده و نه هرگز خود خواسته از حمایت مادی ، معنوی یا تسلیحاتی هیچ کشور و یا سازمانی برخوردار بوده است جز آنکه ایستاده استوار بر پای خویش و تکیه کرده بر همه یاران در سراسر گیتی ، طی چهل و پنجسال آزگار بخصوص سی سال اخیر با رنج جانکاه و مبارزه خونبار بی امان ، با ادامه راه پیشاهنگان رهگشا ، از ساقه ای شکننده و ترد به درخت تناوری تبدیل شده و دلیرانه سهمناک ترین سهم تاریخ وطن را بر شانه گرفته تا دور باطل در این سرزمین زخم دیده محروم به آخر برسد و مردمان ستم کشیده آن سر انجام روزی طعم آسایش وآزادی را بچشند .
نکته آخر و مهم دیگر اما درباره جنبش و قیام ایران و مقایسه آن با همین موارد در سایر کشورها ، بگمانم بی شک وجود و حضور جدی ، سازمانیافته و بی وقفه بازوی سیاسی مقاومت ایران و رئیس جمهور برگزیده آن درخارج کشور و قهرمانی غول آسا و ایستادگی جانفرسای اشرفیان میباشد که انگیزه بی تردید و یگانه امید همه اشرف نشانهای دلیر داخل میهن و هم مردم ایرانست آنگونه که اینک پیوند قیام ایران با پایداری افسانه ای اشرفیان آنچنان مانند دو تصویر برجسته صیقل خورده بر دو روی سکه ای ناب بر متن نقشه گربه مانند وطن و رایت شیر و خورشید نشان آزادی ایران منقوش شده که حتی از اندیشه آنهم سلف جانی دجال رعشه مرگ گرفته ، ترسان و فرودست بر بستر نابودی تاریخی غلطیده و آخرسر هم بی هیچ رودربایستی مرسوم به دریدن نوچه ها و همپالکی های فاسد خود رو کرده شاید که غریو خشم و خروش آخر و سپس جنگ صد برابر، کمی دیرتر همگی شان را یکجا به اعماق گور ارتجاع پرتاب کند . برای همین راستش من هم گرچه مثل اشرفیان و انبوه یاران در سرتاسر ایران و جهان ، در سوگ سیاووشان و همه سربداران وطن همچنان سوگوارم و دلم از زخمه داس و تبر و تیشه تیز بر تن اشرفیان و هر ضربه زنجیر و شلاق بر پیکر یاران اسیر سخت لرزیده ، بیتاب و از خود بیخود شده ام ، اما از آنجا که خروش اشرف و قیام ایران بی شک و بزودی فردای شکوهمند پیروزی و رهایی از همه جور و بیداد جرثومه های جنایت و فساد را نوید میدهد و خورشید آزادی ایران نیز قدم در راه نهاده ، اینروزها بازگاهی که دلم سخت گرفته یا از حسرت و شوق روز موعود به تقلا و تکاپو می افتد ، طوری که کسی نشنود آهسته به خود میگویم ـ شاید هم حالا به شما ـ : ” هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ ، احساس میکنم در بدترین دقایق این شام مرگزای ، چندین هزار چشمه خورشید در دلم میجوشد از یقین . احساس میکنم در هر کنار و هرگوشه این شوره زار یأس ، چندین هزار جنگل شاداب ناگهان میروید از زمین “ *
* احمد شاملو