شرکت کنندگان در این کنفرانس عبارت بودند از:
ـ پاتریک کندی (فرزند ادوارد کندی ـ برادرزاده جان.اف.کندی)، نماینده کنگره آمریکا به مدت 16سال (۱۹۹۵ ـ ۲۰۱۱)
پاتریک کندی: عموی من 50سال پیش به برلین آمد تا بگوید «من یک برلینی هستم». امروز من دوباره به یک برلین آزاد و متحد برای شورای ملی مقاومت ایران بازگشتهام و این جملات مهم را با یک تغییر کوچک تکرار کنم: من ایرانی هستم ـ من اشرفی هستم.
ـ ارتشبد پیتر پیس
رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۷ ، نایبرئیس ستاد مشترک ارتش ۲۰۰۱ ـ ۲۰۰۵
ـ ارتشبد هیو شلتون
رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ۱۹۹۷ ـ ۲۰۰۱، دارای نشان افتخار و مدال طلای خدمات برجسته از کنگره آمریکا
ـ هوارد دین
کاندیدای ریاستجمهوری، رئیس حزب دموکرات آمریکا ۲۰۰۴ ـ ۲۰۰۹
ـ مایکل موکیزی
وزیر دادگستری آمریکا ۲۰۰۷ ـ ۲۰۰۹؛ ریاست دادگاه (بهمدت 6سال)، قاضی فدرال (بهمدت 18سال)
ـ گزینه ماریانه شوآن
کاندید ریاستجمهوری آلمان ۲۰۰۴ و ۲۰۰۹
ـ گونتر فرهوگن
نایبرئیس کمیسیون اروپا (۲۰۰۴ ـ ۲۰۱۰)
کمیسر اروپا در امور صنایع ۲۰۰۴ ـ ۲۰۱۰
وزیر مشاور خارجه در دولت آلمان ۱۹۹۸ ـ ۱۹۹۹
نماینده مجلس فدرال آلمان ۱۹۸۳ ـ ۱۹۹۹
ـ لوئیس فری
رئیس اف.بی.آی (اداره تحقیقات فدرال) ۱۹۹۳ ـ ۲۰۰۱، قاضی و معاون دادستان
ـ سفیر میچل ریس
مدیر سیاستگذاری وزارتخارجه آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵، نماینده ویژه در ایرلند شمالی تا ۲۰۰۷
ـ لئو داوتسنبرگ
نماینده پارلمان فدرال آلمان ۱۹۸۰ ـ ۲۰۱۱، عضو کمیسیون دارایی پارلمان ۲۰۰۴ ـ ۲۰۱۱
ـ اتو برنهارد
عضو هیأترئیسه بنیاد کنراد آدنائر و رئیس بنیاد هرمان الرز، عضو هیأترئیسه فراکسیون دموکرات مسیحی در پارلمان فدرال آلمان ۱۹۹۸ ـ ۲۰۰۹، معاون وزیر فرهنگ ۱۹۷۹ ـ ۱۹۸۴، نماینده پارلمان فدرال آلمان بهمدت 24سال
ـ کریستف دگنهارت
رئیس دانشکده علوم حقوق دولتی در دانشگاه لایپزیک
ـ سید احمد غزالی
نخستوزیر الجزایر ۱۹۹۲ ـ ۱۹۹۱
اتو برنهارد
عضو هیأت رئیسه فراکسیون دموکرات مسیحی در پارلمان فدرال آلمان ۱۹۹۸ ـ ۲۰۰۹
این کنفرانس با سخنان اتوبرنهارد، نماینده کمیته آلمانی همبستگی برای ایرانی آزاد، آغاز شد. وی گفت:
بهنام ایران و بهنام اشرف
بهنام کمیته آلمانی همبستگی برای ایرانی آزاد، حضور شما در کنفرانس بینالمللی برلین را خوشآمد میگویم. و بهطور خاص بهخانم رئیسجمهور رجوی خوشآمد میگویم.
من از همین الآن عید نوروز را که روز دوشنبه شروع میشود تبریک میگویم.
بهطورخاص من از اینجا بهتمام کسانیکه در ایران از طریق تلویزیون ما را میبینند و بهساکنان شجاع اشرف که با صبر و پایداری بیهمتای خود برای آزادی در ایران مبارزه میکنند سلام میکنم.
کمیته همبستگی برای ایران آزاد در سال۲۰۰۵ بهطور ابتکاری توسط اعضای مجلس آلمان از همه فراکسیونها، اعضای پارلمانهای ایالتی و نمایندگانی از سازمانهای حقوقبشری، اجتماعی، شخصیتهای اجتماعی و کلیسا بنیانگذاری شد. من شخصاً این کار را از همان ابتدا حمایت کردم و برای ایرانی آزاد فعالیت کردم.
مقاومت بینالمللی علیه رژیم ضدبشری بهطور روزافزون افزایش مییابد.
با برنامه امروزمان میخواهیم وضعیت غیرانسانی در ایران را مورد انتقاد قرار بدهیم و از جامعه بینالملل بخواهیم که هرچه در توان دارد برای تغییر در ایران کمک کند. مردم در ایران بسیار شجاعانه به خیابانها میروند و خیلی روشن میخواهند که این دیکتاتوری بهپایان برسد.
در آن کشور، حقوق انسانها پایمال میشود. زمان آن فرارسیده است که قبل از هرچیز اتحادیه اروپا و آمریکا مقاومت مشروع مردم ایران را بهرسمیت بشناسند. تبلور مقاومت ایران در اشرف است و بههمینخاطر ضروری است که از حمایت انسانی برخوردار شود و تضمین داشته باشد.
من از تعداد قابلتوجهی از نمایندگان آلمانی و نمایندگان برلینی و همچنین شهرداران مناطق مختلف برلین که این دعوت را پذیرفته و بههمینخاطر در بسیاری از آمادهسازیهای این برنامه کمک کردهاند تشکر کنم.
قبل ازشروع سخنرانی خانم رئیسجمهور، همکار من که سالها در کنار من در مجلس بود و کسیکه تماممدت کار ما را حمایت کرده است، لئو داوتسن برگ، بهخانم رئیسجمهور یک فراخوان را تقدیم میکند. یک فراخوان که در آن ما خواستار حمایت انساندوستانه برای ساکنان اشرف شدهایم. آقای داوتسن برگ الآن از شما میخواهم که این فراخوان را بهخانم رئیسجمهور تقدیم کنید.
خیلی ممنون آقای داوتسن برگ، خانم رجوی از جانب شورای ملی مقاومت ایران، بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شدهاند. ایشان رهبری مقاومت مردم ایران علیه دیکتاتوری مذهبی و صدای رهبریکننده علیه بنیادگرایی اسلامی و خواهان تساوی مطلق و عدالت اجتماعی است و بارها از جانب پارلمانهای متعدد دعوت شده است.
او صدای آزادیخواهی مردم ایران است.
خانم رئیسجمهور بفرمایید.
سخنرانی مریم رجوی
خانمها، آقایان عصر به خیر
آقای رئیس،
حضار محترم!
سلام بر همه شما!
در کوران قیامهای ایران و قیامهای کشورهای منطقه تشکیل این کنفرانس، ابتکار ارزندهیی است. از مبتکران آن سپاسگزارم.
از بیانیههای نمایندگان مجلس فدرال آلمان در حمایت از قیام مردم ایران و اشرف تقدیر میکنم.
دوستان عزیز!
درحالیکه توفان قیامها دیکتاتوریها را در سراسر منطقه بهلرزه در آورده از 25بهمن تا 25اسفند در مدت فقط یک ماه مردم ایران در پنج رشته قیام بزرگ در تهران و سایر شهرهای ایران علیه رژیم ولایتفقیه بهپاخاستهاند.
قیامهای یکماه اخیر سه پیام اساسی در بر دارد.
ـ اولین پیام آشکار شدن دوباره نارضایتی غیرقابل مهاری است که در دل جامعه ایران انباشته شده است.
ـ دومین نتیجهگیری شکست خامنهای است؛ هم در ممانعت از استمرار قیامها، هم در مهار بحران موجود در رأس حکومت. با حذف رفسنجانی در روزهای اخیر خامنهای به خطرناکترین جراحی اجتنابناپذیر درونی روی آورد.
سومین پیام خواست عمیق جامعه ایران بهتغییر رژیم ولایتفقیه است.
بههمین دلیل شعار مرگ بر خامنهای شعار اصلی قیامها شده است.
قیام ایران با این شعار تأکید میکند که هدف، اصلاح سیاستهای رژیم نیست. هدف، حذف تمامیت رژیم ولایتفقیه است.
راستی، راستی این اوضاع را چگونه باید تفسیر کرد؟
تفسیر آن در یک جمله این است: تغییر دموکراتیک در ایران اجتنابناپذیر شده است و این بهدست مردم و مقاومت ایران عملی است.
بنابراین باید آیندهایران را مدنظر قرار دهیم.
باید به این سؤال پاسخ بدهیم که برای آینده چه میخواهیم و درباره آن چه فکر میکنیم؟
دوستان عزیز!
بهنظر ما پاسخ مسأله ایران و راهحل معضلات آن دموکراسی است. دموکراسی یا حاکمیت مردم برای ما یک اصل آرمانی است.
در شروع حاکمیت خمینی ما تلاش کردیم روندی را بسازیم که متضمن انتخابات واقعی باشد. در نخستین انتخابات بیش از 140 کاندیدا معرفی کردیم. اما خمینی با تقلب و دجالیت انتخابات را هم سرقت کرد.
در اولین انتخابات ریاستجمهوری مانع شرکت کاندیدای اپوزیسیون شد. و از آن تاریخ هیچ انتخابات آزادی در ایران صورت نگرفته است.
رهبر مقاومت، مسعود رجوی، در اینباره گفته است: «دعوای اصلی مردم ایران با رژیم خمینی از روز اول بر سر این بوده و هست که یا حاکمیت ملت و رأی مردم یا ولایتفقیه و حاکمیت آخوندی؟ این روح و عصاره مبارزه ما و ملت ما در 30سال گذشته است».
از نظر من هیچ چیزی تعیینکنندهتر از انتخاب آزادانه مردم نیست.
وگرنه چه دست معجزهگری قادر است مصائب هولناک اقتصادی و اجتماعی امروز ایران را برطرف کند؟
ما پاسخ را در مشارکت و مسئولیتپذیری یکایک مردم ایران میدانیم که شرط آن انتخاب آزادانه فرد فرد مردم ایران است.
بگذارید هر کس در آنچه به سرنوشت سیاسی و اجتماعیش مربوط است شریک و مداخلهگر باشد.
حاکمیت از آن مردم ایران است.
تا آنجا هم که به مقاومت ایران برمیگردد تکرار میکنم که هدف ما کسب قدرت به هر قیمت نیست. هدف ما برقراری آزادی و دموکراسی به هر قیمت است.
اگر دموکراسی در ایران برقرار شود و لازمهاش این باشد که ما هیچ چیزی بهدست نیاوریم، از آن استقبال میکنیم.
ما افتخار میکنیم که فدای انتخاب آزادانه مردم ایران باشیم. و این، بزرگترین رسالت ماست.
برای ایران فردا ما بر جمیع آزادیهای فردی، سیاسی و اجتماعی تأکید داریم.
آزادی بیان، آزادی پوشش، ازدواج، طلاق و تشکیل احزاب، سندیکاها، رسانهها و تظاهرات.
بگذارید مردم از جبر و تحمیل آزاد باشند. بگذارید انتخاب آزاد انسانها محترم شمرده شود.
ـ آنها یک جمهوری کثرتگرا میخواهند.
ـ آنها میخواهند همه مقامها را رأی خودشان انتخاب کند.
ـ این بربریت که مردم را بهخاطر شرکت در تظاهرات بهقتل میرسانند باید برای همیشه پایان یابد.
نه خدا نه مردم ایران این حق را به کسی ندادهاند که مادامالعمر بر سرنوشت یک کشور حاکم باشد.
این حق مردم است که حکومتی را که نمیخواهند تغییر دهند.
دوستان عزیز
موضوع اساسی دیگر حقوقبشر است. حقوقبشر سنگسار شدهایران باید ا حیا گردد.
بله این حق مردم ایران است که از تاریکی و خفقان رهایی یابند.
بساط حلقآویز و شکنجه، سنگسار و دست و پا بریدن باید برچیده شود و بیانیه جهانی حقوقبشر باید محترم شمرده شود.
ما از لغو حکم اعدام در ایران آزاد شده فردا دفاع میکنیم.
این است پاسخ ما بهشقاوت و سنگدلی آخوندها
ایران میتواند و باید کشور حقوقبشر شود.
لازمه دموکراسی همچنین، جدایی دین و دولت است.
لازمه دموکراسی همچنین جدایی دین و دولت است
در ایران فردا اصل آزادی مذاهب باید محترم شمرده میشود.
در قوانین کشور هیچ دین و عقیدهیی بر دین یا عقیده دیگر امتیازی نخواهد داشت.
و سرانجام اینکه اجبار در دین نفی شده و بر انتخاب آزادانه مردم تأکید میشود. همچنان که قرآن گفته لااکراه فیالدین
اما در مورد مسأله زنان ما قویاً معتقدیم که برابری و مشارکت زنان در رهبری، لازمه دموکراسی تضمین دموکراسی و شرط ارتقای مناسبات دموکراتیک است.
زنان ایران البته خود باید آزادکننده خویشتن باشند. اما ضروری است که امکان آزادی انتخاب برای زنان فراهم شود. از اینرو تمام تبعیضها و ممنوعیتها و آپارتاید جنسی باید برچیده شود و قتل و خشونت علیه زنان، یا قوانین زنستیز همچون قانون حجاب اجباری جایی نخواهند داشت.
بله رهایی، رشد و توسعه جامعه ممکن است اما با تأمین برابری زنان و شکست بنیادگرایی نیز ممکن است اما بهدست همین زنان.
در مورد جوانان:
ایران فردا محل شکوفایی نیروی خلاق آنان خواهد بود. تبعیض و تحقیر و نادیدهانگاشتن جوانان دیگر جایی نخواهد داشت.
برخورداری برابر از تحصیلات عالی و برخورداری از فرصتهای برابر شغلی باید برای نسل قیام و آزادی فراهم شود.
در مورد اقتصاد ایران باید تأکید کنم که توسعه اقتصادی مؤکداً در گرو آزادی و انتخاب آزادانه مردم است.
رهایی جامعه از فقر و بیکاری و محرومیت با آزادی و دموکراسی میسر است. حفاظت از مردم در برابر فجایع طبیعی در قدم اول مستلزم دموکراسی است.
بگذارید مردم آزاد باشند. بگذارید همگان از فرصتهای برابر بهرهمند شوند.
بله راه شکوفایی اقتصادی ایران باز هم صاحب اختیارشدن فرد فرد مردم ایران است.
برای ایران آزاد فردا ما همچنین بر رفع ستم مضاعف از همه تنوعات ملی و میهنی وطنمان در چارچوب یکپارچگی تجزیهناپذیر ایران تأکید میکنیم.
در ایران فردا حق عادلانه خودمختاری مردم کردستان ایران بهرسمیت شناخته میشود.
و سرانجام اینکه ایران آزاد فردا یک کشور غیراتمی و در صلح با همه کشورهای جهان خواهد بود.
در روزهای اخیر زلزله و سونامی و انفجار نیروگاههای اتمی، فجایع تأثرانگیزی در ژاپن ایجاد کرده است. از جانب مردم و مقاومت ایران با ملت ژاپن اظهار همدردی میکنم. اما این فجایع اثبات کرد که برنامه اتمی مخفی و غیرقانونی رژیم ایران هزار بار بیشتر بر ضد جان و زندگی تمام جامعه ایران است. به همین دلیل ما ایران اتمی نمیخواهیم.
بر اساس برنامه شورای ملی مقاومت ایران، پس از سرنگونی این رژیم، یک دولت موقت حداکثر بهمدت شش ماه زمام امور را در دست خواهد گرفت. وظیفه اصلی این دولت برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان با همه تضمینها و نظارتهای ضروری است. وظیفه مجلس مؤسسان تدوین قانون اساسی جدید و اداره امور کشور در دوران انتقالی است.
بله ما جامعهیی میخواهیم که آجر به آجر روابط درونی آن از انتخاب آزادانه آحاد مردم ساخته شده باشد. برای خلق این ارزش و برای بهپیروزی رساندن آن، تابحال 120هزار تن از بهترین فرزندان ایران جان خود را فدا کردهاند.
درود بر همه آنها
دوستان عزیز!
اکنون اهمیت و صحت راهحل سوم، یعنی تغییر دموکراتیک، بیش از هر زمان دیگر آشکار شده است.
اما این تغییر چگونه عملی میشود؟
اهرم آن مقاومت مردم ایران است. مقاومتی که از پشتوانه اراده مردم برای بهزیر کشیدن ولایتفقیه برخوردار است. یک مقاومت سازمانیافته با ریشههای عمیق در دل جامعه ایران که شایستگی خود را بهعنوان جایگزین رژیم نشان داده است.
هواداران این مقاومت از جمله خانوادههای یکصدوبیست هزار شهید، بهعنوان یک لایه ناآرام مصمم و سازمانپذیر در هر یک از قیامهای دو سال اخیر فعالانه نقش داشتهاند.
پایگاه اجتماعی این مقاومت سبب دسترسی آن به نهانترین اسرار رژیم از جمله پروژههای اتمی و تروریستی آن شدهاند.
آخوندها همهروزه دشمنی هیستریک خود را نسبت به مجاهدین ابراز میکنند. زیرا خود را در برابر یک قشر وسیع اجتماعی میبیند و نه صرفاً یک سازمان سیاسی مخالف.
تبلور این مقاومت را در اشرف میتوان دید.
اشرف سمبل مقاومت و پایداری و الهامبخش مبارزه جوانان ایران برای کسب آزادی است.
در چنین شرایطی ما رویکرد غرب را سرزنش میکنیم که علیه تغییر در ایران عمل میکند.
میدانیم که در سالهای گذشته سه دولت پیدرپی در آمریکا و همچنین اتحادیه اروپا، با لیستگذاری مجاهدین و ا صرار بر حفظ آن، عملاً به بقاء رژیم کمک جدی کردهاند.
در دو سال اخیر هم متأسفانه آمریکا به این سیاست مخرب ادامه داده است. چگونه؟
اولاً: در بحبوحه قیامهای سال گذشته آمریکا با مذاکره مستقیم با فرستادگان احمدینژاد در ژنو، بهسود رژیم و بهزیان قیامکنندگان عمل کرد.
ثانیاً: برچسب تروریسم علیه مجاهدین را حفظ کرد.
و ثالثاً: حفاظت اشرف را به یک دولت دستنشانده ولایتفقیه تحویل داد. آن هم با نقض تعهدات کتبی خود و با نقض قوانین بینالمللی.
خامنهای برای مهار قیامها به سرکوب اشرف نیاز داشت و در چنین شرایط حساسی حفاظت آنجا بهدست عوامل عراقیش افتاد.
راستی چه هدیهیی برای ملاها از این بهتر؟ آن هم در حساسترین شرایط
حالا به نتیجه این سیاست توجه کنید:
ـ حمله ژوئیه ۲۰۰۹ به اشرف با قتل یازده تن از ساکنان آن.
ـ حملات پیدرپی در ماههای اخیر که از ماه اکتبر تاکنون 221مجروح شامل 94تن از زنان اشرف تا بهحال برجای گذاشته است. و همچنین یک محاصره ظالمانه که هر روز بیشتر میشود.
برای توجیه همین خطای بزرگ برخی میگویند اشرف یک امر داخلی دولت عراق است.
میگویند نباید حق حاکمیت عراق را نقض نکرد.
درحالیکه فرمان سرکوب اشرف از بیت خامنهای آمده و مجریانش نیز اجیرشدگان او هستند.
ما میپرسیم آیا لغو محاصره اشرف دخالت در امور داخلی عراق است؟
آیا رعایت حاکمیت عراق اینست که بیماران بهخاطر یک محاصره پزشکی ضدانسانی همچنان زجرکش شوند؟
همین حالا در اشرف، در اشرف محاصره شده، بیماری شماری از ساکنان بهوخامت گراییده است.
بیمارانی مانند کاظم نعمتاللهی، سوده تقوایی، خلیل شافعپور اکبر شفقت، مصطفی گنجهای و الهام فردیپور.
ما میگوییم برای لغو محاصره پزشکی اقدام سریع باید انجام گیرد.
آیا احترام به حاکمیت عراق این است که بگذاریم اکیپهای وزارت اطلاعات رژیم با 240 بلندگو بهشکنجه روانی مجاهدان اشرف بهطور مستمر ادامه دهند؟
میدانید از دیروز 210 بلندگو به 240 بلندگو افزایش پیدا کرده است. جواب این سؤالها این است که: خیر! اگر عمیق نگاه کنیم این برچیدن سرکوبگری ملاها در اشرف است که سبب احترام بهحاکمیت دولت و ملت عراق میشود.
همین چند روز پیش پارلمان اروپا طی قطعنامهیی اعلام کرد حق حاکمیت و قوانین داخلی نمیتوانند بهعنوان سپری برای دولتها عمل کنند و مانع از تحقیق در درباره پرونده حقوقبشر آنها گردد.
ما ایالات متحده را بهایفای مسئولیت خود در از سرگیری حفاظت اشرف و مللمتحد را بهاستقرار دائمی هیأتی برای نظارت بر اشرف فرا میخوانیم. و این وظیفه اتحادیه اروپاست که از این خواست حمایت کند. این عینیترین شاخص رابطه آمریکا با مردم ایران و مقاومت سازمانیافته آن است.
این موضوع درباره برچسب بیاعتبار وزارتخارجه علیه مجاهدین نیز صدق میکند.
رأی دادگاه استیناف واشنگتن در ژوئیه۲۰۱۰ مهمترین فرصت را برای لغو این نامگذاری فراهم کرد. مگر امروز دولتمردان دو دهه گذشته اذعان نمیکنند که این برچسب، این برچسب شوم و ناحق، میراث شوم سیاست اشتباه گذشته است؟ پس چرا همچنان ادامه دارد؟ چرا تعامل با خامنهای و احمدینژاد باید بهبهای بستن راه تغییر در ایران انجام شود؟
حالا این تحولات منطقه است که میگوید شما دارید زمان را به سرعت از دست میدهید. و ما بههمه دولتهای غرب میگوییم که هر چه سریعتر به این سیاست شکستخورده خاتمه دهید. این به نفع اروپا و آمریکا تمام منطقه و به نفع مردم ایران است.
کما اینکه دیگر نباید شریان حیاتی رژیم یعنی درآمد ناشی از معاملات نفت و گاز را تأمین کنید.
و دیگر نباید به مراودات مخرب سرویهای اطلاعاتی خود با وزارت اطلاعات رژیم آخوندی ادامه دهید.
خوب است به آلمان اشاره کنم. متأسفانه در این یک سال دولت آلمان حتی از همراهی با تحریمهای بینالمللی علیه ملایان سر باز زده است.
در سال۲۰۱۰ کمپانیهای آلمانی بیش از سه هزار نوع کالا به شرکتهایی فروختهاند که عمدتاً تحت سلطه سپاه پاسداران است.
ما البته آلمان را بهانسانهای والاقدری چون گائوک میشناسیم که در قرن گذشته به یاری رهبر جنبش آزادیخواهی مردم ایران، میرزا کوچک خان شتافت و جان خود را فدا کرد.
ما آلمان را به نمایندگان پارلمانش و بهمدافعان حقوقبشرش میشناسیم.
که بارها از مقاومت ایران حمایت کردهاند.
دوران جدیدی با انقلابهای شمال آفریقا و خاورمیانه آغاز شده است. این فرصتی است تا دولتهای غرب در سمت صحیح تاریخ قرار بگیرند.
اقدام شورای امنیت مللمتحد در تصویب قطعنامه پرواز ممنوع در لیبی و مجازشناختن تدابیر ضروری برای حفاظت از شهروندان در این کشور گام شایستهیی است. و دیدیم که پیشاپیش خامنهای در مخالفت با آن چه داد و فریادهایی به راه انداخت.
ابتکار جامعه جهانی برای حفاظت از شهروندان لیبی اخطاری بهرژیم ولایتفقیه نیز محسوب میشود که هر روز در خیابانها و زندانها اعتراضهای مردم بیدفاع را به خاک و خون میکشد. و هرروز محاصره اشرف را سختتر میکند. از اینرو مردم و مقاومت ایران از این تصمیم استقبال میکنند. تجربه قذافی نشان داد که دیکتاتورها فقط زبان قاطعیت را میفهمند و فقط باید با این زبان با آنها سخن گفت.
و بر این اساس از همه دولتها و مجامع بینالمللی میخواهم که:
1 ـ با توقف خرید نفت از آخوندها مشارکت در تأمین هزینه سرکوب مردم ایران را متوقف کنند.
2 ـ ترتیبات ضروری برای صدور حکم جلب بینالمللی خامنهای بهجرم جنایت علیه بشریت را فراهم سازند.
3 ـ. برچسب تروریسم از نام مجاهدین را حذف کرده و مقاومت مردم ایران را بهرسمیت بشناسند.
4- برای برچیدن بلندگوها از اطراف اشرف و پایاندادن به شکنجه روانی ساکنان اشرف، خاتمه محاصره ظالمانه آنها بهخصوص محدودیتهای جنایتکارانه پزشکی و بر عهدهگرفتن حفاظت آن از سوی آمریکا و سازمان ملل متحد، اقدامات ضروری اتخاذ نمایید.
دوستان عزیز!
حضار گرامی!
در آخرین ساعات فردا نوروز خجسته حلول میکند و بهار طبیعت آغاز میشود.
پیشاپیش سال نو جدید ایرانی را بهمردم ایران، بهاشرفیها و بهخصوص به همه زندانیان در زندانهای ایران در سراسر ایران تبریک میگویم.
با همین قطعیت که بهار میرسد بهار حقیقی ایران هم فراخواهد رسید.
بهار حقوقبشر
بهار انتخاب آزادانه مردم ایران
بهار عدالت و فرصتهای برابر
بهار بردباری و همبستگی
و بهار دموکراسی
سلام بر بهاران آزادی ایران
و سلام بر مردم ایران ـ از همه شما متشکرم
سخنرانی آقای هوارد دین،رئیس حزب دموکرات آمریکا ۲۰۰۴ ـ ۲۰۰۹
خانم رئیسجمهور، من قبلاً بعد از رئیسجمهورها صحبت کردهام، این همیشه امر دشواری بوده است و امروز بهطور خاص امر بسیار دشواری است.
رئیسجمهور درباره باورشان که تأکید روی حقوقبشر، بهخصوص حقوقبشر برای زنان و پیروان همه ادیان است، صحبت کردند. سخنان خانم رجوی نهصحبت یک تروریست، بلکه سخنان یک رئیسجمهور است و سازمان ایشان نباید در لیست باشد. ما باید ایشان را بهعنوان رئیسجمهور ایران بهرسمیت بشناسیم.
خانم رجوی درباره روند جدیدی که در خاورمیانه جریان دارد صحبت کرد و ما میدانیم که این امواج تغییر، ایران را هم درمینوردد. تنها مسأله این است که ملاها دستگاه سرکوب شدیدتری دارند و این دستگاه هنوز فرسوده نگردیده است. این وظیفه ماست که آنرا فرسوده کنیم و از کار بیندازیم. در اینجا میخواهم صحبتی در مورد این رژیم بکنم، این رژیم خود را پشت دینی محترم پنهان نموده و به آن آسیب میزند. این رژیم بیش از هر رژیمی در تاریخ بهنام اسلام بهاسلام ضربه زده است. اینها اصلاً مسلمانان درستی نیستند. من مقداری اطلاعات از قرآن دارم، اینها ادعا دارند که از جانب خدا صحبت میکنند اما تنها خداست که تصمیم میگیرد چه کسی بهجای او صحبت میکند، نه ملاهای حکم بر ایران و نهخامنهای.
ما اسلام را بهعنوان دین بردباری میشناسیم. دینیکه برای دیگران احترام قائل است. ملاها و پاسداران هیچ احترامی برای دیگران قائل نیستند.
بنابراین دولتی باید بر سرکار باشد که بهصورت دموکراتیک انتخاب شده باشد و به حقوقبشر احترام بگذارد. این نزدیکترین چیزی است که در ایران مورد نیاز است. اما چند امر دیگر نیز ضروری است.
اولین چیزی که ضروری است این است که مطمئن شویم که ۳۴۰۰شهروند در اشرف از حفاظت برخوردار هستند. نخستوزیر آقای مالکی اگر بهخاطر ارتش آمریکا نبود بههیچوجه نخستوزیر نمیشد. من با جنگ با عراق مخالف بودم و دقیقاً از چیزی میترسیدم که اتفاق افتاد و آن این بود که منجر بهتقویت حضور احمدینژاد و خامنهای در منطقه گردد. اما دیروز نخستوزیر مالکی با اضافهکردن بلندگوها که توسط آنها ساکنان اشرف را بهصورت روانی شکنجه میکند، عملاً بهصورت آمریکا تف کرد.
ما این را به ۳۴۰۰شهروند اشرف مدیون هستیم که وقتی که در پایان امسال نیروهایمان را بیرون کشیدیم آنها از امنیت لازم برخوردار باشند. آقای مالکی باید بهاین امر توجه داشته باشد که ما او را آنجا گذاشتیم و از او انتظار داریم که بهحقوقبشر دیگران که شامل ایرانیان در کمپ اشرف نیز میشود احترام بگذارد.
برای اینکه همین مسأله انجام بپذیرد ما باید سازمان مجاهدین را از لیست خارج کنیم. سازمان مجاهدین سازمانی است که در دهه گذشته برای حقوقبشر و علیه خشونت مبارزه کرده است. این سخنرانی فوقالعادهیی که خانم رجوی ایراد کردند پایههای دولت آیندهایران خواهد بود و ما همین امید را داریم.
ایالات متحدهاینجا وظیفه خاصی دارد. چون ما تا آخر امسال از عراق خواهیم رفت. اگر اتفاقی برای ساکنان کمپ اشرف بیفتد مسئولیتش بهعهده ما خواهد بود. ما باید برای کمک به آنها برخیزیم و اولین کاری که باید برای حفاظت آنها انجام دهیم خارجکردن سازمان مجاهدین خلق از لیست است.
آنها یک سازمان تروریستی نیستند. اروپاییها به این نتیجه رسیدهاند که آنها تروریست نیستند و ما باید آنها را از لیست خارج کنیم. این نهتنها فقط برای مردم ایران و ساکنان اشرف مهم است، این امر برای مردم ایالات متحده آمریکا هم مهم است.
من بهدلائل بسیار به آمریکایی بودنم بسیار افتخار میکنم. بیشتر به این دلیل مفتخرم که آمریکایی هستم بهخاطر پرنسیپهای پایهیی اخلاقی که ما برقرار کردیم در بیانیه استقلال خودمان و همچنین در قانون اساسی ایالات متحده. ما اشتباه میکنیم درست همانند بسیاری دیگر ولی ما دستگاهمان را روی اخلاقیات و پرنسیپهای والا پایهریزی کردهایم که به حقوقبشر دیگران احترام میگذارد حتی اگر با هم در توافق نباشیم. ما انتظار نداریم که فردا که خانم رجوی رئیسجمهور ایران شد و یا اینکه رژیم تغییر کرد، ما با همه چیزهایی که در دولت جدید ایران اتفاق خواهد افتاد موافق باشیم. ولی میخواهیم با احترام دوطرفه بتوانیم با هم صحبت کنیم.
اگر ما بهخاطر لیبی میایستیم، باید بتوانیم برای ایران نیز بایستیم و از مردم آن حمایت کنیم. این به دولتهایی که ما آنها را دوست داریم یا دوست نداریم محدود نمیشود. ما یک بیانیه در قانون اساسیمان داریم. بیانیه استقلالمان میگوید ایالات متحده باید بهخاطر حقوقبشر و برای کمک بهآنان که تحت سرکوب هستند، بهپا خیزد.
ما سه کار باید انجام بدهیم:
باید از وزارتخارجه بخواهیم تا همان کاری را که دولتهای دیگر در مورد سازمان مجاهدین انجام دادهاند، انجام دهد و آن هم خارجکردن سازمان مجاهدین از لیست است. باید آنان را بهعنوان یک نیروی اپوزیسیون دموکراتیک بهرسمیت شناخت.
ما نباید بهدولت عراق و مقامات مسئول آن اجازه بدهیم دیگران، ازجمله ۳۴۰۰تن از ساکنان اشرف را مورد سرکوب قرار دهند. ما باید برای حفاظت ساکنان کمپ اشرف بهعنوان یک مسئولیت ایالات متحده، مسئولیت کامل بپذیریم.
ما باید دولت موقت دموکراتیک را بهرسمیت بشناسیم. ما دولتی را در ایران درحالحاضر بهرسمیت نمیشناسیم. بهدلائل درستی پیشنهاد میکنم ما دولتی در ایران بهرسمیت بشناسیم که شما همین الآن صدای رئیسجمهور آنرا شنیدید.
من متوجه شدهام که وقتی زنان موقعیت رهبری جدی بهدست میگیرند، دموکراسی و صلح بهواقعیت میپیوندد. جالب است که اخیراً در قرقیزستان شاهد یک کودتایی بودیم که توسط یک زن خارقالعاده رهبری شده است. وی کنار خواهد رفت و اجازه خواهد داد تا دولت مسیرش را طی کند. در کشورما هیچ رهبری بالاتر از جرج واشنگتن نیست که بهطور داوطلبانه وسعت قدرت خودش را بهخاطر کشورش محدود ساخت. ما بسیار خوشوقتیم که ایران در انتطار یک چنین رهبری است و شما او را انتخاب کردهاید و من بهشما تبریک میگویم.
پس اجازه بدهید با این نتیجهگیری بهپایان ببرم. چندروز پیش در یک جلسه در واشنگتن شرکت داشتیم و براد شرمن، عضو کنگره آمریکا که از پیشتازان حمایت از مردم ایران در کنگره آمریکا میباشد گفت هیچ موردی تابهحال نبوده که سفیر جان بولتون و فرماندار هاوارد دین بتوانند بر سر آن توافق داشته باشند. علت اینکه بسیاری از جمهوریخواهان و دموکراتها برای این آرمان بر خواستهاند این است که ما عاشق کشور خود هستیم و معتقدیم که حقوقبشر برای سراسر جهان آرمان ارزشمندی است که باید برای آن برخیزیم و مبارزه کنیم.
ما معتقدیم که در درازمدت نمیتوانیم آرام بگیریم تا زمانیکه همه دیکتاتوریهای سرکوبگر و رژیمهای خونریز از بین بروند. طی شش هفته گذشته پیشرفتهای قابلتوجهی در خاورمیانه رخ داده است. راه زیادی پیش داریم. و شما بهتر از هرکس اینرا درک میکنید. زیرا هر یک از شما فداکاریهایی کردهاید. خیلیها در اشرف خانواده دارند. خیلیها اعضای خانواده خود را بهدست این رژیم قاتل از دست دادهاند. شما مفهوم فداکاری را درک میکنید. هیچ کنفرانسی تغییر نهایی را ایجاد نخواهد کرد. هر روز که برمیخیزیم و برای تغییر و حقوقبشر تلاش میکنیم، این تغییر بهوجود خواهد آمد. این تلاش را ما سال بهسال ادامه خواهیم داد و ما اینکار را هر روز ادامه خواهیم داد، نسلی پس از نسل دیگر اگر ضروری باشد.
ما پیروز خواهیم شد زیرا موضوعی که مطرح است نهفقط آمریکا یا ایران، بلکه آینده نوع انسان است که مطرح است و ما همه با هم در این راه با هم هستیم. متشکرم
معرفی پاتریک کندی، توسط اتوبرنهارد
سخنران بعدی ما کسی است که حضورش در اینجا ، یک حضور تاریخی را بهما یادآور میشود. حضور دولتمرد بزرگ آمریکا پرزیدنت جان اف کندی که 48سال پیش به برلین آمد. امروز ما بهپاتریک کندی خوشآمد میگوییم. او نماینده کنگره آمریکا از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۱ بوده است. قبل از اینکه من رشته سخن را بهدست ایشان بدهم
پاتریک کندی، نماینده کنگره آمریکا ۱۹۹۵ ـ ۲۰۱۱
فرماندار هاوارد دین صحبتش را با این شروع کرد که چقدر صحبتکردن بعد از یک رئیسجمهور مشکل بوده است. خوب خانم رئیسجمهور رجوی، من میفهمم او چه احساسی داشت. چرا که در هر فرصتیکه پیش میآید تا من صحبت کنم، با نمایش فیلمی ازعموی رئیسجمهورم من را معرفی میکنند.
آنچه من میگویم این است که: مریم رجوی، از رهبری شما در این دوران متشکریم. عموی من 50سال پیش به برلین آمد تا بگوید «من یک برلینی هستم». امروز من دوباره به یک برلین آزاد و متحد برای شورای ملی مقاومت ایران بازگشتهام و این جملات مهم را با یک تغییر کوچک تکرار کنم: من ایرانی هستم ـ من اشرفی هستم.
صحبتهای عموی من در طول زمان انعکاس داشت و بهاین دلیل امروز هم انعکاس دارد. مبارزه برای حقوقبشر که او در آن زمان در برلین در مورد آن صحبت کرد مبارزهیی است که امروز در ایران، در خاورمیانه، در هرگوشه جهان که مردم برای آزادبودن مبارزه میکنند ادامه دارد.
وقتی عموی من درباره حقوقبشر در کشور خودش در سالهای۱۹۶۰ صحبت میکرد، درباره اصل رفتار با مردم بههمان صورتی که میخواهیم با ما رفتار شود صحبت کرد.
او گفت: «چه کسانی در میان ما آمادهاند که جایشان را با ”آفریقایی ـ آمریکایی“ ها در آن زمان ـ عوض کنند و از توصیههای مبنی بر صبر و تأخیر دراینباره راضی باشند؟»
در پاسخ به فراخوان رئیسجمهور منتخب مریم رجوی، آن جا که گفت ما باید مجازاتها را علیه رژیم ایران اعمال کنیم، من فکر میکنم که باید این کار را بکنیم و پاسخ من این است: «آری»!
وقتی او گفت باید یک دادگاه جنایت علیه بشریت برای آنهایی که مسئول زندان اوین هستند ـ شکنجهگاه معروف رژیم ایران که مرگ و شکنجه بسیاری که برای دیدن یک ایران نو مبارزه کردهاند را بهخود دیده است ـ تشکیل دهیم، من در پاسخ میگویم: «آری»! آری بهدادگاه جنایت علیه بشریت که شما خواستار آن شدید.
وقتی شما بهیک شکاف واقعی در کار ما اشاره کردید که چگونه است که با تروریسم و احمدینژاد مبارزه میکنیم، اما درعینحال مجاهدین را که احمدینژاد را افشا میکنند، یک گروه تروریستی مینامیم؟! من میگویم: «آری»! بگذارید نامگذاری مجاهدین در این لیست را، که تنها در خدمت رژیم حاکم است، برداریم.
و نهایتاً وقتی شما میگویید «آری» بهیک روز جدید در ایران! من هم میگویم «آری»! و نوروز مبارک!
بگذارید نوروزی برای ایران داشته باشیم، نوروزی برای حقوقبشر داشته باشیم، و نوروزی برای دموکراسی داشته باشیم و به زبان شما خانم رئیسجمهور: «میتوان و باید»! بله، ما میتوانیم!
بسیار متشکرم.
پیتر پیس:
رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۷
از همه شما متشکرم. این برای من افتخار ویژهایست که در میان شما باشم. آنچه برایم دشوار بود این بود که چه میتوانم به هزاران میهنپرست ایرانی که امروز در این سالن گردهم آمدهاند بگویم و همچنین به میلیونها ایرانی که برای تماشای این گردهمایی از تلویزیون در کشور خود با خطر روبهرو خواهند بود.
مردم ایران همان چیزی را میخواهند که دیگر ملتهای جهان خواستار آن هستند و حق همه آنهاست. یعنی زندگی آزاد و حق آزادی عقیده و مذهب و آزادی انتخاب برای آینده فرزندانشان که بتوانند در صلح و آبادانی زندگی کنند.
لذا درحالیکه ما امروز گردهم آمدهایم و درحالیکه مردم در ایران چشم بهحمایت ما دارند، خوب است چند دقیقه به راهحلهایی که پیش داریم بیندیشیم.
البته بهعنوان یک نظامی میتوان صحبت راهحل نظامی را مطرح کرد. اما این راهحل بدی است. آیا امکانپذیر است؟ بله امکانپذیر است. آیا تهدید، واقعی است؟ بله وجود دارد. قطعاً آمریکا و همه متحدین توانمندی نظامی برای برخورد با رژیم ایران را دارند. البته مشکلی که با این راهحل وجود دارد این است که زیرساختهای کشور را نابود کرده و جان افراد بیگناه را میگیرد.
راهحل دیگر مذاکره است. میدانیم که تمامیت برنامه تسلیحات هستهیی رژیم ایران در زمان مذاکرات ساخته شده است. منظور این نیست که مذاکرهکردن مسیر خردمندانهیی نباشد. منظور این است که وقتی شما پشت میز مذاکره میروید باید کسی آنطرف میز باشد که با او مذاکره کنید؛ با چشماندازی درباره آنچه که امکان تحقق آن وجود دارد و اراده لازم برای آن بهچشم میخورد. اما یک تفاوت مشخص بین مذاکرهیی که به توافق راه میبرد با مذاکرهیی که بهاستمالت راه میبرد وجود دارد. اکنون با توجه به تاریخچه مذاکرات بارژیم ایران دلایل زیادی وجود دارد که نشان دهد مذاکرات بیشتر، به انعطاف ناپذیری بیشتر از طرف رژیم ایران منجر خواهد شد.
این، ما را به موضوعی رهنمون میشود که بهخاطرش در اینجا گرد آمدهایم و هموطنان شما در ایران امشب به آن گوش میکنند و آن قیام مردم است که امکانپذیر است و طی ماههای اخیر قطعاً در تهران بارز شده و خود را نشان داده است. در ماههای فوریه و مارس قیامهای عمومی در آفریقای شمالی رخ داده است، تحولات در مصر و تونس رخ داد و اکنون در لیبی جریان دارد. وقتی شما بهمردمی مینگرید که در جستجوی آزادی خود هستند، در ما برای ایران امیدهای زیادی را ایجاد میکند، جاییکه میلیونها انسان در جستجوی آزادی بوده و دیر یا زود قطعاً نوبت آنها خواهد شد.
حال این سؤال مطرح است که چه کسی رهبری را بهدست خواهد گرفت؟ این شما خواهید بود که رهبری را بهعهده خواهید داشت. من بهسخنان رئیسجمهور منتخب گوش دادم و مفاد برنامه ده مادهیی را خواندهام. باید بگویم که انگیزاننده است.
من تلاش بسیاری کردهام تا موضوع مجاهدین خلق را بفهمم. از تمام آنچه که میدانم، از آنچه که خواندهام و آنچه توانستهام بفهمم، مرا بر این باور رسانده است که مجاهدین خلق نباید بهعنوان یک سازمان تروریستی نامیده شوند.
قطعاً این امر که رژیم فعلی در ایران در مورد مجاهدین خلق برخورد هیستریک دارد، وسیعاً بهنفع مجاهدین خلق عمل میکند. اگر این رژیم اینقدر با مجاهدین خلق ضدیت میورزد، حتماًًًًًً بهاین مفهوم است که مجاهدین خلق نماد همان ارزشهایی هستند که رئیسجمهور منتخب، نماد آن است.
مردم ایران آزادی میخواهند. شما در این مکان از این آزادی حمایت میکنید. این حق ساکنان اشرف است که حفاظت شوند. ما در آمریکا هنگامیکه آنها بهطور داوطلبانه سلاحهای خود را تحویل دادند، بهآنها تعهد دادیم که امنیت خواهند داشت. حال من نمیفهمم که 240بلندگو چه رابطهیی با این حفاظت دارد؟ هیچ منطقی برای آن وجود ندارد. ساکنان کمپ باید مورد حفاظت قرار بگیرند.
مردم ایران، شایسته برخورداری از یک زندگی آزاد هستند. ما باید هر آنچه که در توان داریم برای کمک به آنها بهکار بگیریم. در مورد چگونگی اقدام در این رابطه، بهطورمثال خوب است به آنچه در لیبی اتفاق افتاد بنگریم. اینکه ما امروز اینجا گردهم آمدهایم خیلی خوب است. در رابطه با لیبی اتحادیه عرب و شورای امنیت مللمتحد خواستار اقدام شدهاند.
درحالیکه ما بهجلو حرکت میکنیم، بهسمت آزادی، به سمت آزادی اجتنابناپذیر برای مردم ایران؛ و درحالیکه به این میاندیشیم که از نقطهیی که در آن قرار داریم در آیندهیی نزدیک به مقصد برسیم، ضروری است کسانی باشند که صدایشان به ایران برسد، ضروری است میهنپرستان در خارج از کشور صدایشان برسد. همه باید در منطقه گردآیند و برای آزادی ایران کمک کنند. در این صورت خواهد بود که ما میتوانیم روز گردهماییمان در تهران را بهجلو بیندازیم.
ارتشبد هیو شلتون،
رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا ۱۹۹۷ ـ ۲۰۰۱
عصر بهخیر خانمها و آقایان،
بسیار خوشوقتم که امروز با شما در برلین و در کنار این افراد برجسته هستم. خانم پرزیدنت رجوی، بسیار خوشحالم که امروز در کنار شما در اینجا هستم و از شما بهخاطر سخنان الهامبخشتان سپاسگزارم.
همچنین بسیار خوشحالم که در کنار تعدادی از شهروندانی هستم که بهآینده سرزمین خود و امنیت و سلامت هممیهنانشان توجه و علاقه دارند و از وجود ظرفیت تغییر برانگیخته شدهاند.
تغییر هر رژیم یا دولتی بزرگترین چالش است. این تغییرات به یادآورنده سخنان جنگجوی بزرگ چین باستان «سون تسی» است که میگفت: «اگر شما هم خودتان و هم دشمنتان را بشناسید، هیچ واهمهیی از نتیجه هزار جنگ هم بهدل راه نخواهید داد. اگر خودتان را بشناسید ولی دشمن را نشناسید، بهموازات هر پیروزی با یک شکست مواجه خواهید شد. ولی اگر نهخودتان و نهدشمن را بشناسید، آنوقت نادان هستید و همه حرکات شما با شکست توأم خواهد شد».
خانمها و آقایان، فکر میکنم ما میدانیم دشمن کیست. دشمن مجاهدین نیست، دشمن رژیم حاکم بر ایران است.
من میدانم که بهیمن رویدادهای اخیری که در مصر و هماکنون در لیبی و چند کشور دیگر بهجریان افتاده، هیجان فوقالعادهیی در رابطه با ظرفیت تغییر وجود دارد. این هیجان بهخصوص در کشورهایی دیده میشود که مخالفان سیاسی در آنها بهزندان افتاده یا کشته میشوند، شیوهها و روشهای دموکراتیک در آنجا وجود ندارد. افراد شکنجه یا زندان میشوند و این قبیل اقدامات بهامری رایج تبدیل شده است. بهعبارت دیگر کشورهایی که ملتهای آنها تحت ستم قرار گرفتهاند.
ما هنوز بهطور قطع نمیدانیم که وقایع در لیبی بهکجا منتهی خواهد شد. فکر میکنم بسیار رقتانگیز است که وقتی به لیبی میرسد جامعه بینالمللی بدون اینکه اصلاً در مورد جنبش مقاومت لیبی اطلاعات مکفی داشته باشد از آن حمایت میکند اما وقتی بهسازمان مجاهدین خلق ایران میرسد که برنامه سیاسی مبتنی بر جدایی دین از دولت دارد که خانم رئیسجمهور الآن آن را برشمرد، از آن حمایت نمیکند. بهنظر من این یک طنز تلخ تاریخی است.
از دید من، مردم ایران نمیتوانند، چیزی بدتر از این رژیم را داشته باشند. همانطور که میدانید رژیم ایران یک رژیم بسیار سرکوبگر است که مبتنی بر استبداد مذهبی و شیوه حکومت مطلقگرا با ایدئولوژی افراطی و سلطهگراست.
رژیم فعلی ایران بزرگترین صادرکننده تروریسم در جهان است. این رژیم بهدنبال کسب قابلیت هستهیی است. در هر نبردی که ایالات متحده طی ربع قرن اخیر در آن دخالت داشته است و هرکجا که ما رفتهایم بهگروههای تروریستی برخوردهایم که از جانب رژیم حمایت میشدهاند. این گروهها برای آزادی آنجا نیامدهاند، بلکه تلاش میکنند تا خواست خود را بهزور بر منطقه اعمال کنند.
اما با حفظ نام سازمان مجاهدین در لیست آمریکا، ما میزان حمایت از سازمانیافتهترین نیروی مقاومت در داخل ایران را بهنفع رژیمی در منطقه تضعیف کردهایم که حامی تروریسم است، ضددنیای غرب و ضددموکراسی است.
سازمان مجاهدین بهطور بالقوه میتواند جنبش مقاومتی با توانمندی مالی خودش را هدایت کند که وابسته بهجامعه جهانی نیست. سازمان مجاهدین تنها گروه سازمانیافته است که دارای برنامه مبتنی بر جدایی دین از دولت میباشد و خواهان دولتی مبتنی بر جدایی دین از دولت در ایران است.
بهعقیده من ما باید از ایدهآلها و اهدافی که خانم رئیسجمهور برشمردند استقبال کنیم و باید همین امروز این کار را انجام دهیم.
حال بهموضوع کمپ اشرف میپردازم. خطاب بهسخنرانان این جلسه میگویم که ما حفاظتی را که اصول بینالمللی تضمین میکنند بهساکنان کمپ اشرف بدهکاریم. آمریکا تعهد حفاظت بهآنان را داد و ما حالا شاهد آن هستیم که دولت عراق تعداد بلندگوهایی را که الفاظ رکیک علیه زنان پخش میکنند به 240بلندگو افزایش داده است. امیدوارم که امروز نخستوزیر عراق توجه داشته باشد که ما میدانیم که او اجازه این کار را داده است. نباید اجازه داد این اقدامات ادامه پیدا کنند. ما شرایط بهتر از این را بهساکنان اشرف بدهکاریم.
اصلاح رژیم فعلی ایران کافی نیست. این رژیم فقط باید تغییر کند و جایگزین شود.
اینکار باید بهدست جنبش مقاومتی صورت گیرد که توسط مجاهدین رهبری میشود. جنبشی که برنامه آن شامل حقوقبشر و دموکراسی میباشد. ما در آمریکا باید بهمتحدین اروپایی خود و دوستان خوبمان در انگلستان ملحق شویم و همین امروز نام مجاهدین را از لیست حذف کنیم. بهنظر من حس ملیگرایی در ایران بسیار قویتر و متمرکزتر از کشورهای دیگر منطقه است. مردم ایران خواهان شرکت در دولت خود هستند. سرکوب و تبعیض علیه زنان توسط این رژیم، رقتانگیز است. زنان ایران خواهان برابری، احترام و حق شراکت در کلیه زمینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میباشند. آنها خواهان زندگی خلاق وسازنده و توأم با کرامت هستند که متأسفانه رژیم اینگونه زندگی را از آنان دریغ کرده است. استبداد مذهبی حاکم، زنان را از حیث قابلیتهای ذهنی و فیزیکی در مقامی پایینتر از مردان میشمارد و ناقض حقوق و پایمالکننده توقعات زنان است. خوشبختانه زنان و جوانان ایرانی همواره شجاعت فیزیکی و اخلاقی زیادی را از خود بروز داده و نشان دادهاند که حاضرند ریسکهای بزرگی را در جستجوی آزادی متحمل شوند. از جمله ریسک زندان یا حتی مرگ.
حذف نام سازمان مجاهدین از لیست و فراهمکردن زمینهیی برای آنان جهت ادامه فشار بهرژیم حاکم بر ایران، مضاف بر قدرت و شجاعت مردم آزادیخواه ایران و مخصوصاً زنان و جوانان، بهترین راهحل را ارائه میدهد تا ایران از دولتی برخوردار شود که نسبت به مطالبات مردم خود پاسخگو باشد و بههمه شهروندان کشور فرصت میدهد تا بهحقوقبشر بنیادین که دنیای آزاد از آنها برخوردار است، دست یابند.
بهنظر من ما در آمریکا وزیر امور خارجه عالی یعنی خانم هیلاری کلینتون را داریم. اما بهزیردستان او که توصیهها را پیش روی او میگذارند میگویم که باید نام مجاهدین را از لیست تروریستی حذف کنند. سؤال من این است که منتظر چه چیزی هستید؟ این توصیه را روی میز وزیر بگذارید.
من میدانم که همه ما در اینجا برای پیروزی دموکراسی در سراسر خاورمیانه دعا میکنیم، بهصورتیکه صلح و ثبات حفظ شود. امید ما این است که سازمان مجاهدین از لیست آمریکا حذف شود تا بتواند کارزار تغییر در ایران را بهنفع مردم ایران و جامعه بینالمللی پیش ببرد. از شما بسیار متشکرم.
مایکل موکیزی،
وزیر دادگستری آمریکا ۲۰۰۷ ـ ۲۰۰۹
خانم رجوی از شما سپاسگزارم و نیز تشکر میکنم از کمیته همبستگی بهخاطر برگزاری این سپموزیوم فوقالعاده در شهری که تاریخ آن، به استمرار ایده آزادی گواهی میدهد. از همه شما بهخاطر حضور در این سمپوزیوم قدردانی میکنم. مطمئنم که هم شما و هم من دوست داشتیم این جلسه را در شهری دیگر یعنی تهران آزاد برگزار میکردیم. امیدواریم که این کار را بهزودی انجام دهیم.
بسیاری از ما که در اینجا هستیم و از جمله خود من فرصت داشتهایم، از جمله همین دیروز، تا استدلال خود را را بارها ارائه دهیم، مبنی بر اینکه واقعاً هیچگونه مبنایی در چارچوب قانونی یا حقیقی برای ادامه نامگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران در لیست وزارت امور خارجه آمریکا وجود ندارد. دلایل بسیاری برای لغو نامگذاری مجاهدین وجود دارد که در میان آنها میتوان بههمکاری نزدیک مجاهدین با آمریکا و سایر کشورهای آزاد در افشای برنامه هستهیی رژیم اشاره کرد. اما وقایعی که در دنیا رخ میدهد معمولاً حتی از مبرمترین بیانات و بهترین اشکال استدلالات حقوقی و سیاسی پیشی میگیرند. وقایع خاورمیانه و شمال آفریقا از این دسته هستند. حکومتهای مطلقه در تونس و مصر سرنگون شدهاند و حتی رژیم بیرحم و سرکوبگر معمر قذافی در لیبی نیز بهلرزه درآمده است. او تا بهحال موفق شده در قدرت بماند اما با توسل بهبدترین شیوههای بیرحمی و سرکوب عریان، اما این رژیم در حقیقت شکننده است. او مخالفان خود را «تروریست» توصیف میکند، دقیقاً همان عبارتی که رژیم ایران در مورد سازمان مجاهدین بهکار میبرد. رژیم ایران شما و همه ما را بهعنوان «تروریست» معرفی میکند.
اما دیروز رویداد مهمی در رابطه با تقابل جهان با قذافی رخ داد که بسیار مفید خواهد بود. برای اولین بار در تاریخ معاصر، شاید هم برای اولین بار در تاریخ، شورای امنیت سازمان مللمتحد موضعگیری کرد که سرکوب وحشیانه مردم توسط یک حاکم مستبد، یعنی آنچه قذافی انجام میدهد، آنچنان تهدیدی را علیه صلح جهانی رقم میزند که دخالت سازمان مللمتحد را ایجاب میکند. رژیم ایران بیرحمتر از قذافی است و سرکوبگری آن طی سه دهه گذشته بهطور سیستماتیک ادامه پیدا کرده است. باوجود این وحشیگری و سرکوب سیستماتیک، این رژیم حیلهگر هم هست چون اهمیت اشرف را بهخوبی درک میکند. در حقیقت، دیروز بعد از تصویب قطعنامه سازمان ملل متحد، این رژیم بر تعداد بلندگوها در اطراف اشرف افزود و این رقم اکنون به 240 بلندگو رسیده است که بهطور شبانهروزی ساکنان را مورد اذیت و آزار قرار میدهند.
سبعیت این رژیم علیه مردم ایران وحشتناک است. بیش از 120هزار تن اعدام شدهاند و دهها هزار تن تحت شکنجه قرار گرفتهاند اما دنیا از جزئیات آن آگاه نشد، چرا که رژیم اجازه نمیدهد اخبار بهخارج از ایران درز کند. دو سال پیش، مردم ایران به خیابانهای تهران و سایر شهرها ریختند تا علیه انتخابات قلابی ریاستجمهوری رژیم اعتراض کنند. آنها همچنین قصد داشتند از شکافی که در داخل رژیم ایجاد شده بود بهرهبرداری کنند. اما رژیم با سبعیت آنها را سرکوب کرد. صدها تن بهقتل رسیدند و هزاران تن دستگیر شدند. اخیراً ، بعد از وقایع تونس و مصر، مردم ایران بار دیگر بهخیابانها آمدند و خواست خود برای تغییر رژیم را ابراز کردند. آنها نهفقط خواستار سرنگونی احمدینژاد، بلکه خواستار سرنگونی خامنهای شدند. سازمان مللمتحد در هیچیک از این موارد دخالت نکرد. قویترین بیانیهییکه رئیسجمهور ایالات متحده در آن زمان ارائه داد حاوی این نکته بود که جهان بهنظاره نشسته است. و البته که جهان در طول تاریخ بارها حتی هنگامی که انسانها بهقتلگاه رانده شدهاند درحالیکه دست روی دست گذاشته بوده بهنظاره نشسته است. بنابراین صرف بیان اینکه جهان نظارهگر وقایع است، نمیتواند موجب آرامش خاطرما شود.
و من آنچنان خوشبین نیستم که دولتهای روس و چین از قدرت وتو خود در شورای امنیت بهنفع رژیم استفاده نخواهند کرد. اما شک نکنید که قطعنامه لیبی که یک نقطهعطف را رقم زد میتواند مبنایی برای ارائه این استدلال شود که مردم ایران هم وقتی مثل الآن در معرض محاصره قرار دارند شایسته اقدام بینالمللی هستند.
وزیر خارجه آمریکا هیلاری کلینتون در آن هنگام از هزاران تظاهرکننده معترض در پایتخت ایران اعلام حمایت کرد و گفت که دولت اوباما از مطالبات مردمی که در خیابانها هستند پشتیبانی میکند. او همچنین توجهات را بهتناقض و دورویی موضع رژیم ایران جلب کرد که از قیام مردم در مصر و تونس تجلیل کرده ولی درهمانحال اپوزیسیون خود را در داخل کشور سرکوب میکند.
اما زمان آن فرا رسیده که ما هم بهتناقض خود در قبال سازمان مجاهدین پایان دهیم و در حیطه اختیارات خانم وزیر کلینتون است که این نتیجه را محقق کند. دادگاه استیناف ایالات متحده در ناحیه کلمبیا به او دستور داده است که نامگذاری مجاهدین را مورد بازبینی قرار دهد. تاریخچه این نامگذاری مشخص میکند که این تصمیم از ابتدا در تلاشی گمراهانه برای گشودن باب گفتگو با ملایان اتخاذ شد و تلاش مزبور به یک شکست تمامعیار منجر شد. همچنین این تاریخچه روشن میسازد که سازمان مجاهدین را تا حدودی به این دلیل در لیست نگاه داشتند که بیم آن میرفت رژیم ایران بمبهای کنار جادهیی و دیگر ابزار و وسایل مرگبار را در اختیار کسانی که در عراق در جنگ با نیروهای آمریکایی بودند و آنها را میکشتند، قرار بدهد. هرچندکه بهرغم نگهداشتن سازمان مجاهدین خلق در لیست رژیم به این کار همچنان ادامه داد. وقت آن رسیده که این تاریخچه تأسفبرانگیز خاتمه یابدو این بهخصوص در دوران فعلی حائز اهمیت است. منظور اقدام مشخص و ملموسی است که دولت آمریکا میتواند بدون نیاز بهحمایت سایرین در شورای امنیت آن را اتخاذ کند.
رژیم ایران از طریق عواملش در ایالات متحده و خارج از آن، بهسازمان مجاهدین خلق حمله کرده و آن را تروریست مینآمد و حتی کسانی را که در سمپوزیومهایی مانند این شرکت میکنند مورد غضب قرار داده است. حتی خبرگزاری فارس، یک خبرگزاری رسمی رژیم ایران، تا آنجا پیش رفته که کسانی را که در دفاع از لغو نامگذاری سازمان مجاهدین خلق صحبت کردهاند، مورد حمله قرار داده است.
این البته مایه افتخار است که نام من در گزارش خبرگزاری فارس آمده است، زیرا حمله خبرگزاری فارس بهمن بهمنزله نوعی نشان افتخار است. اما بهطور خاص من هنگامی احساس افتخار خواهم کرد که وزیر امور خارجه آنچه را که لازم است انجام دهد و نامگذاری سازمان مجاهدین خلق را لغو کند. این نهتنها با مصالح سیاسی ایالات متحده، بلکه با آرمانهای ایالات متحده نیز منطبق خواهد بود. این امر دست سازمان مجاهدین را باز خواهد گذاشت تا در آمریکا بتواند فعالیت مالی داشته باشد و به خریداری و کرایه تأسیسات ماهوارهیی و پخش برنامه بهسوی ایران بپردازد تا زیراب اقتدار ملایان را بزند.
تأثیر مهم دیگرش این است که بهانه موجود در دست دولت فعلی عراق برای امتناع از حفاظت ساکنان اشرف را خنثی میکند. ساکنان اشرف هدف آزار و اذیت و خشونتی هستند که از جانب عوامل رژیم ایران و با تأیید ضمنی و گاه با ترغیب فعالانه دولت مالکی در عراق اعمال میشود.
لغو نامگذاری مجاهدین در کنار قطعنامه لیبی زمینه قوی را جهت تضمین حفاظت بینالمللی برای اشرف ایجاد خواهد کرد. برنامه سیاسی مجاهدین برای ایران مبتنی بر یک دولت غیرمذهبی و مبتنی بر جدایی دین از دولت و بر مبنای اصول دموکراتیک است، دولتیکه بهحقوق و کرامت زنان احترام میگذارد و عاری از تسلیحات هستهیی است. اهدافی که ایالات متحده نیز از آنها حمایت میکند و تحقق آنها برای دستیابی بهصلح و امنیت جهانی مطلقاً ضروری است. آمریکا نباید سازمانی را در لیست تروریستی بگنجاند که در حمایت از این اصول ایستادگی میکند. این نامگذاری باید همین حالا خاتمه یابد.
از شما خیلی متشکرم.
گونتر فرهوگن
نایبرئیس کمیسیون اروپا (۲۰۰۴ ـ ۲۰۱۰)
خانم رئیسجمهور، آقای رئیس، خانمها و آقایان محترم، دوستان عزیز،
من تمایل دارم برای شما داستانی را از سال۱۹۶۷ تعریف کنم، این داستان با شروع فعالیتهای سیاسی من و همچنین باوضعیت حقوق سیاسی مردم ایران در ارتباط است.
در بهار سال۱۹۶۷ فردی بهنام محمدرضا پهلوی به آلمان آمد، و هرجا که رفت تظاهرات علیه او صورت گرفت. در آن زمان جوانان علیه او تظاهرات میکردند. من هم در آن زمان علیه او تظاهرات کردم. این اولین و آخرین باری بود که من با پلیس درگیر شدم و باتون خوردم. ولی این، آنقدرها هم بد نبود. بدتر آن بود که در ژوئن۱۹۶۷ اینجا در برلین، در یک تظاهرات که علیه شاه بود، یک جوان دانشجو توسط شلیک گلوله پلیس کشته شد. این شلیک در آلمان باعث ایجاد تظاهرات بزرگی شد که نسل جوانان آن را راهاندازی کردند. و این تظاهرات باعث تغییر سیاست در آلمان شد.
متأسفانه تظاهرات ما در آن زمان باعث تغییر سیستم در ایران نشدند. این تظاهرات بهمردم ایران کمک نکرد، ما امیدوار بودیم که این امر زمان تولد یک ایران باثبات و دموکراتیک باشد. ولی آن روند با ظهور ایرانی تحت نام اسلام بهپایان رسید. حکومتی که در آن زنان بهگونهیی غیرقابلتصور تحت سرکوب هستند. حکومتی که نیروهای اپوزیسیون در آن بهقتل میرسند. حکومتی که در آن آزادی مطبوعات وجود ندارد و آزادی عقاید وجود ندارد. حکومتی که در آن بردباری مذهبی بهرسمیت شناخته نمیشود. حکومتی که سالهاست برخلاف جامعه بینالمللی رفتار میکند و از برنامه اتمی و استفادههای نظامی از آن، دست برنمیدارد.
ایران امروز، حاکمیتی است که در جامعه بینالمللی، در مقابل سایر کشورها، در مقابل غرب، بهخصوص آمریکا مروج کینه است، همچنین در قبال اسرائیل، و حکومتی است که هولوکاست و قتلعام یهودیان (توسط هیتلر) را انکار میکند.
این حکومتی است که در آن فقر، فقر معنوی، فقر دینی، فقر اخلاقی و فقر اجتماعی وجود دارد. یعنی حکومتی با تمام مشخصههای یک دیکتاتوری.
ولی دوستان عزیز این حکومت، معرف کشور ایران نیست. این حاکمیتی شایسته شهروندان ایرانی نیست. آنها بهچیزی بهتر ایمان دارند، آنها به این باور دارند که میتوانند با این میزان آگاهی و توانمندی و این میزان تجربه کشوری داشته باشند که در وضعیتی بهتر باشد.
من جداً ایمان دارم که مردم ایران نمیخواهند کشورشان بهوسیله مرتجعان مذهبی تحت اختناق قرار بگیرد. آنها میخواهند کشورشان، کشور آزادی و حقوقبشر و دوستی و همبستگی با سایر ملتها باشد، نهاینکه بهآنها دستور داده شود که چطور زندگی کنند و چطور عبادت کنند، آنها میخواهند بهطور واقعی زندگی کنند.
ما اینجا در آلمان تجربههای خاص خودمان را داریم و میدانیم زندگی تحت حاکمیت یک دیکتاتور چیست. آلمانشرقیها، تجربه آلمان شرقی را دارند و ما آلمانیها میدانیم که برای نیل به آزادی باید شهامت داشت تا بتوان از شرایط سخت و بسته بیرون آمد.
ولی ما میدانیم که در غرب تاکنون بارها اشتباه کردهایم، درست در همانجاهایی که باید درکنار مقاومت میایستادیم، علیه دیکتاتورها نبودیم، چندبار هم بهطور ناقص وارد شدیم یا بیطرفانه نگاه کردهایم.
کسانیکه برای آزادی و دموکراسی مبارزه میکنند به همبستگی همهجانبه ما نیاز دارند.
حاکمان تهران حق صحبتکردن از جانب مردم ایران را ندارند. کسانی که در مقابل این رژیم مقاومت میکنند تنها کسانی هستند که میتوانند از جانب مردم صحبت کنند و اینجا خانم رئیسجمهور رجوی، آنچه را که در مورد اتهام تروریسم گفته میشود، شما درحالحاضر در بهترین اجتماع هستید و من خوب بهیاد میآورم آن چه را که نلسون ماندلا در کنگره ملی آفریقا گفت.
آنها دهها سال با برچسب تروریسم سر کردند و این را از من قبول کنید که این بهترین تعریف از شماست، وقتیکه شما را با نلسون ماندلا مقایسه میکنند.
پشتیبانی از مردم ایران یک واقعیت عینی است. منظور من وضعیت شرمآوری است که علیه کمپ اشرف وجود دارد این موضوعی است که بسیاری از اروپاییها از آن بیخبر هستند. آنها تصاویر وحشتآور آنجا را نمیشناسند آنها روشهای شکنجه و حملات و تهدیدهای جسمی و روانی علیه افرادی که در آن جا مستقر هستند را ندیدهاند، این موضوعات در واقع میبایست موضوع روز سیاست اروپا باشد و من از 27کشور جامعه اروپا در بروکسل میخواهم تا به رژیم عراق هشدار بدهند که این وضعیت قابلقبول نیست.
ما نمیتوانیم از مالیاتدهندگان اروپایی انتظار داشته باشیم میلیون میلیون یورو برای بازسازی کشوری سرمایهگذاری کنند که در آن حقوقبشر در اشرف هر روز پایمال میشود این را نمیتوان از ما انتظار داشت. ساکنان کمپ اشرف باید تحت حفاظت قرار بگیرند. خانمها، آقایان، در روزهای اخیر، به ما ثابت شد که سر نوشت یک کشور دیگر چگونه بهما ربط پیدا میکند. همه، تلاشهای نومیدانه ژاپن برای بیاثر ساختن فاجعه اتمی را زیرنظر دارند. آنچه که بر سر ژاپن آمده است ماحصل یک فاجعه طبیعی است، اما سلاح کشتارجمعی اتمی مانند دیگر سلاحهای کشتارجمعی با طبیعت رابطهیی ندارد بلکه بهدست انسانها بهوجود آمده است. این دلیلی است که جامعه بینالمللی با نگرانی زیاد رژیم ایران امروز را زیر نظر دارد، چرا که امکان دستیابی رژیم ایران به سلاح اتمی در وضعیت کنونی دنیا کابوسی است که به یک فاجعه منجر خواهد شد.
خانمها و آقایان، بهترین شانس برای از بینبردن این خطر این است که یک تغییر دموکراتیک در ایران بهوجود آید. به این دلیل دموکراسی و حرکت مردم در ایران برای ما بسیار مهم است همچنین این دموکراسی بزرگترین امید ما برای صلح و امنیت در این قسمت از دنیا میباشد. چنین تغییری امکانپذیر است و واقعیت انسانی را نمایندگی میکند.
ما اعضای جامعه اروپا باید یک انتخاب روشن و مشخص داشته باشیم و آن هم این است که خود را در طرفی قرار بدهیم که حق است و بدون تردید در آن طرف بایستیم.
لوئیس فری
رئیس اف.بی.آی (اداره تحقیقات فدرال) ۱۹۹۳ ـ ۲۰۰۱
بسیار متشکرم خانم رئیسجمهور، همکاران گرامی و همه شما که اینجا حضور دارید، در این گردهمایی بینظیر و بزرگ میهندوستان.
ما بهشما درود میفرستیم و یک سال جدید خوب و ایرانی آزاد برایتان آرزو میکنیم.
وینستون چرچیل زمانی گفته بود که میتوان روی آمریکاییها حساب کرد که در نهایت، کار درست را بهموقع انجام دهند، البته پس از آن که همه امکانات و فرصتهای دیگر را آزموده باشند!
همکارانم و من از آمریکا بهاینجا آمدهایم تا همان را که بهشما گفتهاند و شنیدهاید بهشما بگوییم.
سازمان مجاهدین خلق باید به فوریت از لیست خارج شود.
قهرمانان کمپ اشرف باید از سوی سازمان مللمتحد و ایالات متحده آمریکا همچنان که بهآنها تعهد داده شده، حفاظت شوند. این کار باید بشود.
و ثالثاً با توجه بهنداهای برخاسته در ایران و فداکاریهای میهندوستان و رزمندگان آزادی در ایران، که بسیاری از آنان امشب در این سالن با ما هستند، آنها باید از سوی ایالات متحده آمریکا مورد حفاظت و حمایت قرار بگیرند.
ما هماکنون آن فیلم عالی از پرزیدنت کندی را دیدیم. خیلی چیزها را بهیاد ما میآورد و درعینحال این نکته را که وقتی بههمکارانی که با من از آمریکا آمدهاند مینگرید، پیام ما غیرحزبی و غیرسیاسی و تنها بهخاطر آزادی و اقدام برای آزادی است. و حال نقلقول میکنم از یک رئیسجمهور بزرگ دیگر که در همین شهر، شهری که بهگفته یکی از همکاران من سمبل آزادی است، با قامت راست ایستاد و گفت: «آقای گورباچف، این دیوار را خراب کنید». و ما امشب میگوییم: «خانم وزیر، با تمام احترامات فائقه برای شما که بسیار مورد علاقه و احترام ما هستید، سازمان مجاهدین خلق را از لیست خارج کنید».
یک نکته دیگر هم بگویم. من نمیتوانم دراینباره از طرف همکارانم صحبت کنم، اما این را میدانم که وقتی برای اولین بار از من خواسته شد وضعیت را با توجه بهموقعیت سازمان مجاهدین خلق بررسی کنم و وقتی برای اولین بار از من خواسته شد حرف بزنم و صدایم را از سوی نهفقط پرزیدنت رجوی بلکه تمام دیگر قهرمانانی که در این زمینه فعال بودهاند، بلند کنم، کاری را کردم که طی سالها آموزشدیدن یاد گرفته بودم: رفتم و با همکاران سابقم صحبت کردم و یک سؤال ساده از آنها پرسیدم: «آیا دلیلی میبینید که من نباید بهطرفداری از سازمان مجاهدین خلق حرف بزنم؟» و هیچ دلیلی در این راستا ازکسی نشنیدم.
شما قطعاً شاهد حضور این جمع باورنکردنی از رهبران و قهرمانان مورد احترام و خدمتگزاران مشهور در آمریکا که برخی از آنان از بهترین دوستان من هستند، نمیبودید اگر کوچکترین فشنگ جادویی سری و طبقهبندی شدهیی وجود میداشت که بهلحاظ حقوقی یا عملی نگاهداشتن این سازمان رزمنده آزادی را در لیست توجیه میکرد. فشنگی وجود ندارد. فشنگی که ما از آن آگاه باشیم وجود ندارد.
حال اجازه دهید چند دقیقهیی درباره تاریخ، درباره قانون و حقوق و درباره فاکتها صحبت کنم. یکی ازکارهایی که معمولاً وکلا هنگام تدارک رفتن به دادگاه یا صحبت با موکلان خود میکنند اینست که ببینند چه کسی با موضعی که از آن دفاع میکنند، مخالف است. همچنین روی استدلالات ممکن متقابل کار میکنند با این پرسش که «بهترین استدلالاتی که حریفان من میتوانند علیه موضع من عرضه کنند کدامهاست؟»
خوب در مورد بیرون آوردن سازمان مجاهدین خلق از لیست بیایید همین را بهعنوان نقطه شروع بگیریم. هیچکس برای نگاهداشتن این سازمان در لیست سازمانهای تروریستی خارجی اصرار ندارد جز وزیر خارجه ما، وزارتخانه او و رژیم جمهوری اسلامی ایران.
این نکته باید مطلب را از بابت معادله و دادههای آن برایتان روشن کند. ضمناً من اصلاً نمیتوانم دلیلی پیدا کنم و تصور نمیکنم همکارانم هم بتوانند در جایی، نقطهیی، فاکتهای موجود یا قانون مشخصی بیابند که ادامه این وضعیت را توجیه کند و همانطور که فرمانده پیس گفت باید دراینباره یک بحث آزاد بگذاریم.
ما همه میدانیم اخبار و اطلاعات طبقهبندیشده چیست. بیشتر ما که این بالا نشستهایم جواز دسترسی بهاقلام امنیتی فوقسری داشتهایم. دادگاه واشنگتن این پرونده را خیلی دقیق بررسی کرد. بهنظر نمیرسد کوچکترین مدرک معتبر و مؤثری از یک منبع موثق و مطمئن وجود داشته باشد که نگاهداشتن این سازمان در لیست مورد بحث را توجیه کند. به این ترتیب ما بسیار بهوزیر امورخارجهمان افتخار میکنیم و ما البته خیلی خوشحال شدیم که ایشان چند روز پیش مقداری از وقت خود را به دیدار با جنبش مقاومت لیبی اختصاص داد. ما علاقمندیم که ایشان این سازمان را از لیست بیرون آورده با خانم رجوی در ایالات متحده آمریکا دیدار کند. و هنگامی که شما خانم رجوی به آمریکا بیایید، من افتخار خواهم داشت شما را در بازدید از اداره تحقیقات فدرال (اف.بی.آی) همراهی کنم.
اجازه بدهید چند لحظهیی درباره پروسه نامگذاری در لیست صحبت کنم. قبل از هرچیز پروسه نامگذاری دارای نواقص بسیار و غیرکارآمد است و باید توسط کنگره ایالات متحده کاملاً مورد بررسی و بازبینی قرار گیرد. یکدست و منسجم نیست.
اتفاقی که در سال ۱۹۹۷ افتاد این بود که در آن موقع من در واشنگتن بودم و اکثرهمکارانم هم با من بودند که ایالات متحده بهدلایلی به این نتیجه رسید که میارزد شاخه زیتونی بهسوی رژیم جمهوری اسلامی ایران دراز کند تا ببیند شاید بهجای خشونتها و آشوبی که این رژیم در سراسر جهان پراکنده بود، از مقر تفنگداران دریایی آمریکا در لبنان تا مرکز فرهنگی یهودیان در آرژانتین، بتوان با گفتگو بهنتیجهیی رسید و این وقایع انگیزهیی شده بود برای آن که آمریکا تلاش کند با این رژیم صحبت کند. لذا با درخواست آنها مبنی بر قراردادن سازمان مجاهدین خلق در لیست سازمانهای تروریستی خارجی موافقت کرد. این بسیار جالب است، چون وقتی بهسراغ اف.بی.آی آمدند بهدلیل مسئولیتهایی که میدانید ما در این امور داریم، از این نامگذاری کاملاً شگفتزده شدیم.
وقتی من فاکتها را بررسی کردم، تصادفی نبود که هرگز کسی را مأمور نظارت یا مراقبت این سازمان بهدلایل مرتبط با تروریسم خارجی نکرده بودم، یعنی تنها سازمانی که در این لیست بود و هرگز مسئول هیچ چیز شناخته نشده بود جز مبارزه برای آزادی و حکومت قانون که هماکنون در بیانات خانم رئیسجمهور شنیدید.
پس آمریکا در سال۱۹۹۷ وارد معامله بدی با رژیم ایران شد. بعدها رژیم ایران همانطورکه قاضی موکیسی اشاره کرد به فتح باب دیگری دست زد و گفت که اگر شما این سازمان را در لیست نگاه دارید، ما صدمات وارده بهسربازانتان در عراق از طریق وسایل انفجاری IED که اکثراً ساخت رژیم ایران است و از آنجا بهعراق حمل میشود و هنوز هم وارد میشود را محدود نگاه خواهیم داشت. باز آمریکا پذیرفت و یکبار دیگر ما نهتنها مأیوس و دلسرد شدیم، بلکه کاملاً از بابت این توافقنامه متحمل ضرر و زیان شدهایم. این رژیمی است که با آن نمیتوان مذاکره کرد. رژیمی است که نمیتوان بهآن اعتماد کرد. و رژیمی است که مستمراً در تلاش نابودی آزادی و مدافعان آزادی است.
در سال۱۹۹۹، برجهای «خبر» در عربستان سعودی مورد حمله قرارگرفت. نوزده سرباز آمریکایی کشته و 122تن دیگر مجروح شدند و دهها شهروند سعودی نیز در عملیاتی که از سوی سپاه پاسداران تأمین مالی، سرپرستی و سازماندهی شده بود، بهقتل رسیدند. هنگامی که ما سرانجام در عربستان سعودی بهکسانی که عامل آن انفجار بودند دست یافتیم، آنها گفتند که در دره بقاع از سوی سپاه پاسداران آموزش دیدهاند و گفتند ما از سفارت رژیم ایران در دمشق پاسپورتهایمان را دریافت کرده و نفری دویست و پنجاه هزار دلار نقد از ژنرال شریفی گرفتیم تا عملیات را اجرا کنیم. اما در آن هنگام در واشنگتن کسی علاقهیی به اینگونه فاکتها نداشت. دولت آمریکا حاضر نبود بشنود که سپاه پاسداران رژیم ایران 19 آمریکایی را بهقتل رسانده و عده زیاد دیگری را هم کشته است. بههمین دلیل وزیر خارجه وقت گفت چرا ازکشتیگیران ایرانی که بهآمریکا میآیند انگشت نگاری میکنید و عکس میگیرید؟ من گفتم خانم وزیر به این دلیل که اگر خوب نگاه کنید در یکی از این تیمهای کشتی یکی از اعضا را میبینید که یک کمی بدقواره است و بهورزشکارنمیماند. خوب این یک مأمور وزارت اطلاعات است که به آمریکا میآید تا شبکه جاسوسیش را سروسامان دهد.
به این ترتیب ما اشتباهات خیلی بدی کردیم و خیلی هم در جبران آنها تأخیر داریم. دادگاه استیناف، همانطورکه قاضی موکیسی اشاره کرد، دو عامل از سه عاملی را که موجب نامگذاری یک سازمان بهعنوان یک سازمان تروریستی خارجی میگردد، بررسی کرده است: اول اینکه خارجی باشد، دوم اینکه دست بهفعالیتهای تروریستی زده باشد و سوم اینکه بر امنیت ملی ایالات متحده آمریکا تأثیرگذار باشد.
دادگاه گفته است تعیین عامل سوم با ما نیست. تصمیمی است سیاسی که به قوه مجریه مربوط است. اما در مورد دو عامل دیگر، خیلی دقیق فاکتها را بررسی کرده و دو تن از قضات نظرعمدتاً یکسانی داده و گفتند وزیر امور خارجه حقوق اساسی این سازمان را با محرومساختن آن از پروسه عادلانه رسیدگی نقض کرده است. دادگاه به بیان خیلی روشن گفت منابعی که شما معتبر شناخته و به آنها اتکا کردهاید بنابهتعریف خود شما منابعی معتبر و موثق بهنظر نمیرسند. آنها رأی خود را برای وزیر فرستاده از او خواستهاند بازبینی کند و نتیجه را بهدادگاه اطلاع دهد.
خوشبختانه این پروسه در شرف انجام است. تصور نمیکنم پروسه پیچیدهیی باشد. بهنظر من ما 14سال در این موضوع بهخصوص عقب هستیم. فاکتهایی وجود دارد اعم از محرمانه یا غیرمحرمانه که این نظر را تأیید میکند. کسی باید بالاخره در این باره صحبت کند و کسی باید به همه ما مراجعه کند و بگوید که داریم در این حمایتی که اینجا بهعمل میآوریم، اشتباه میکنیم. اما من فکر نمیکنم ما اشتباه کنیم.
پس مایلم با ابراز مراتب تحسین و تقدیرم از همه شما صحبتم را بهپایان ببرم. بهنظر من شهامت شما، فداکاریهای شما و رهبریتان که اینجاست، شور و شوقتان پدیدهیی کمنظیر است. بهنظر من زنانی که این جنبش را رهبری میکنند برای همه منبع الهام هستند، نهتنها در این جمع یا برای همرزمانشان در ایران، بلکه برای تمام رزمندگان آزادی در سراسر جهان.
همانطور که بسیاری از سخنرانان گفتند وقایع چند هفته اخیر بیسابقه است و طبعاً بر هرگونه کلام سخنورانه امروز در این جمع سایهافکن است. تصمیم شورای امنیت مللمتحد در فرستادن پیامی بهدیکتاتورهای تهران که بهنحوی باورنکردنی قوی است، براین دو نکته استواراست:
ـ «زمان» اساس و جوهر امور است و شما دیگر «زمان» ندارید.
ـ در قدرتهای دموکراتیک غرب که بهقطعنامه رأی مثبت دادند اراده قاطعی وجود دارد.
تمام قدرتهای غربی بهقطعنامه رأی مثبت ندادند، اما پیامی بیاندازه قوی و پیامیترسآور بهدیکتاتورهای تهران فرستاده شد، که درست بههمین دلیل پیامی است انگیزاننده و بالابرنده روحیه برای رزمندگان آزادی، و دانشجویان جوانی که دارند کشته میشوند و کشته خواهند شد تا تاریخ در این نقطه خود را تصحیح کند.
ما در آغاز بهار هستیم. سال نو مبارک. دوران هیجانانگیزی را تجربه میکنیم. شصتو شش سال پیش در چنین ماهی و در همین شهر یکی از جنایتکارترین رژیمها در تاریخ تمدن بشر در هفتهها و ماههای آخر حیات خود بود و نفسهای آخر را میکشید. مستأصل بود و دیگر توانی برایش نمانده بود، زیرا جهان درسی مهم آموخته است که هرجا که آزادی ظهور کند، هرجا که لازم باشد رشد کند و هرجا که سرکوب شود، باز هم قدرتی گریز ناپذیر است. بهنظر من برای رژیم تهران احتمالاً همانقدر وقت باقیمانده که شصتو شش سال پیش برای رایش سوم باقی مانده بود. بسیار متشکرم.
سفیر میچل ریس
مدیر سیاستگذاری وزارتخارجه آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵
از اینکه مرا برای سخنرانی به برلین دعوت کردید متشکرم.
خانم رئیسجمهور، من افتخار دارم که با شما باشم. مایلم امروز بعدازظهر در مورد سیاست آمریکا در قبال ایران از انقلاب۱۹۷۹ صحبت کنم و راههای تغییر این سیاست در آینده را پیشنهاد کنم. بهعنوان مدیر سابق برنامهریزی سیاسی وزارت خارجه، برایم دردناک است که بگویم سیاست آمریکا در قبال ایران برای بیشتر از سه دهه گذشته، بیشتر با شکست همراه بوده تا با موفقیت.
رژیم ایران رفتارش را عوض نکرده است. سیاستهایش را معتدل نکرده است. حوادث چند سال گذشته و حتی چند هفته گذشته نشان میدهد که حتی برخورد افراطیتری پیش گرفته است.
چند هفته پیش من یک دور خاورمیانه داشتم که با رهبران ارشد و مقامات نظامی ملاقات کردم. در صدر برنامه هر ملاقاتی رژیم ایران قرار داشت: تهدید این رژیم برای ثبات منطقه، حمایتش از تروریسم و افراطیگری اسلامی، و آنچه که باید برای متوقفکردن برنامه سلاحهای اتمی انجام داد.
ما میدانیم که رژیم ایران محدودیتهای شورای امنیت مللمتحد درمورد برنامه اتمی را نادیده میگیرد و تا بهحال علائمی دیدهایم که رفتارش باعث شده سایر کشورها در خاورمیانه انتخابهای هستهیی مستقل خودشان را دنبال کنند. ما میدانیم که رژیم ایران برنامه سلاحهای اتمی را باز نگهداشته و هر روز خودش را به تولید سلاح هستهیی نزدیکتر میکند.
در طول سالیان، ایالات متحده برخوردهای گوناگونی در رابطه با حکام تهران را آزمایش کرده است، از مجازاتها تا مهار، از مذاکرات مخفی تا دستدرازکردن علنی بهسمت رژیم ایران. هیچکدام از این سیاستها کار نکرده است.
بهیاد بیاوریم که اولین ارتباط آمریکا با جمهوری اسلامی ایران بر سر بحران گروگانها بود که دیپلوماتهای آمریکایی بهطور غیرقانونی برای 444روز دستگیرو زندانی شدند. هر رئیسجمهور آمریکا از زمان جیمی کارتر سعی کرده است تا روابط با تهران را بهبود بخشد. همه شکست خوردند.
چرا ایالات متحدهاینقدر در تشخیص اینکه جمهوری اسلامی ایران نهقصد و نهظرفیت تغییر رفتار را دارد کند است؟
طبیعتاً عوامل زیادی در شکلدادن بهسیاست آمریکا در طول سالیان نقش داشته است.
اولین عامل عدم درک رژیم ایران از روز اول است. آمریکا بهطور بسیار گستردهیی برای سقوط شاه غیرآماده بود. ما هنوز سفارت یا دیپلوماتی در تهران نداریم. محدودیتهای اقتصادی و تجاری روی آمریکاییهایی که با ایران تجارت میکنند وجود دارد. دانشگاهها و کالجهای کمی در آمریکا تدریس فارسی میکنند. نتیجهاینکه افراد بسیار کمی در دولت آمریکا تاریخ، فرهنگ و سیاستهای رژیم ایران را درک میکنند. چیزی که بههمه این محدودیتها در فهم اضافه میکند ماهیت پیچیده رژیم ایران است. عناوین غربینظیر مدره یا اصلاحطلب یک معنی بسیار متفاوتی در چارچوب سیاسی ایران دارد. حتی یکنفر داخلی نظیر رفسنجانی میتواند یک روز صبح بیدار شود و خودش را بیرونی بیابد که قطعاً یک علامت دیگر عدم امنیت رژیم است. از یکطرف رژیم با داشتن انتخابات، مجلس و رئیسجمهور مثل یک دولت متعارف رفتار میکند و خود را نشان میدهد. از طرف دیگر مثل یک حکومت مذهبی وحشی با نیروهای امنیتی سرکوبگر و یک رهبر ارشد خود را نشان میدهد و رفتار میکند. واقعیت این است که رژیم بهطور فزاینده شبیه بهیک دیکتاتوری است تا یک دموکراسی.
عامل دوم این است که رژیم ایران همیشه پیشاپیش محاسبات استراتژیک آمریکا نبوده است. در طول سه دهه گذشته دولتهای آمریکا از هر دو حزب سیاسی مشغول سایر چالشهای سیاست خارجی بودهاند. در طول سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ رژیم ایران بهعنوان یک مزاحم و نهتهدید استراتژیک منافع حیاتی امنیت ملی آمریکا دیده میشد و اینکه میتواند با یک تعهد نظامی نسبتاًًًًًً کم مهار و برحذر داشته شود. این قضاوت بهصورت قابلتوجهی بعد از 11سپتامبر تغییر کرد. وقتی جاهطلبیهای اتمی رژیم ایران مورد توجه بیشتر قرار گرفت و وقتی آمریکا بیشتر نگران حمایت رژیم ایران از تروریسم شد.
اخیراً دولت اوباما با ایده جدید و برخورد جدیدی با رژیم ایران بر سر کار آمده است. پرزیدنت اوباما معتقد بود او میتواند جاییکه سایرین شکست خوردهاند پیروز شود و روابط با ملاها در تهران را از نو برقرار کند. این اعتقاد چهارمین عامل توضیحدهنده سیاست آمریکا بود. بهطورخاص پرزیدنت اوباما فکر میکرد میتواند درباره پایاندادن بهبرنامه سلاحهای هستهیی رژیم ایران مذاکره کند. این بهمعنی امتیازدادن بهروابط خوب با رژیم در مقابل حمایت از خواستههای دموکراتیک مردم ایران بود.
بهعبارت دیگر دولت اوباما نسبت بهحمایت از اپوزیسیون ایران از ترس اینکه ممکن است رژیم را تحریک کند و مذاکرات هستهیی را غرق کند اکراه داشت. رژیم ایران این طرز تفکر را تشویق میکرد و بهدیپلوماتها هشدار میداد در امور داخلی ایران دخالت نکنند، والا... !
بهعنوان کسیکه بیشتر شغلم را صرف مذاکره با عوامل بد از ایرلند شمالی تا کره شمالی کرده است، میتوانم بهشما اطمینان دهم که قدرتدادن بهاپوزیسیون ایران اهرم مذاکره ما را تقویت میکند نه اینکه آن را تضعیف کند.
رکورد دیپلوماسی آمریکا نسبت به رژیم ایران در طول 30سال گذشته برجسته نبوده است ولی میتوانیم از اشتباهات گذشتهمان درس بگیریم. گذشته میتواند سیاست آمریکا رو بهجلو را مطلع کند.
آمریکا حالا چکار باید بکند؟
هر سیاست آمریکا باید با دادن حمایت بیشتر بهصداهای شجاعانه اپوزیسیون در داخل ایران که خواستار آزادی و دموکراسی هستند شروع شود. دولت اوباما، همه ما، باید از حوادث چند هفته و چند ماه گذشته در تمام خاورمیانه دلگرم شویم. ما مردمی را که شأن انسانیشان از آنها دریغ شده بود دیدیم آنها در تونس و مصر و سایرجاها قیام کردند تا دولتی که بهتر آنها را نمایندگی کند داشته باشند، فرصتهای اقتصادی بیشتر، حسابرسی و شفافیت بیشتر در جوامعشان داشته باشند.
این ارزشها ارزشهای تونسی یا مصری یا حتی عربی نیستند. اینها ارزشهای جهانشمول هستند و اکثریت عظیم مردم ایران دارای همین ارزشها هستند. یک واقعیت ناراحتکننده است که هیچکس در دولت آمریکا یا در تمام جهان عرب پیشبینی آنچه را که در سراسر منطقه دیدیم نکرد و اگرچه ممکن است بهنظر بیاید که رژیم تهران با نیروهای امنیتی سرکوبگرش اوضاع را در کنترل داشته باشند، اما نمیتوانیم مطمئن باشیم و آنها هم نمیتوانند. حوادث اخیر در خاورمیانه نشان دادند که ما چقدر پیشبینی قیامهای خاص ضعیف بودهایم و این بهمعنی آن است که روزمشاهده پایان رژیم در تهران، شاید نزدیکتر از آنچه ما میفهمیم باشد.
ولی همانطور که قبلاً گفتم کافی نیست که امیدوار باشیم این روز خواهد رسید. ما باید برای تسریع و تحقق آن کار کنیم. بنابراین آمریکا چه کارهایی میتواند بکند:
اول: دولت اوباما باید بهتنگترکردن حلقه تحریم اقتصادی به دور رژیم ادامه دهد و سایر دولتها بهخصوص در اروپا را ترغیب کند که همین کار را بکنند، وزیر خارجه کلینتون گفته است که مجازاتها روی رفتار اقتصادی رژیم ایران تأثیر داشته است. خوب دولت باید تلاشش را تشدید کند.
دوم: آمریکا باید انتقادش به مقامات رژیم ایران را از مردم ایران جدا کند. منظورم این است که بیانیههای رسمیمان را طوری تنظیم کنیم که ملیگرایی ایرانی را ملتهب نکند و بهاحمدینژاد اجازه ندهد که از آن بیانیهها بهنفع موقعیت خودش بهرهبرداری کند.
ـ تلاش برای افشای فساد در بالاترین سطوح رژیم ایران نقطه آغاز خوبی است.
سوم: دولت اوباما باید بهطور کامل از اپوزیسیون ایران حمایت کند و دلیلی ندارد که پرزیدنت اوباما دیگر در مورد حمایت از اپوزیسیون ایران خجالت بکشد.
نهایتاً آمریکا باید مجاهدین را بلادرنگ از لیست خارج کند، زمان زیادی برای از دستدادن نیست. همه ما میدانیم که ساکنان کمپ اشرف بهطور روزانه با سروصدای بلندگوها مورد تهدید و آزار قرار میگیرند. تنها در چند روز گذشته ما شنیدیم و فهمیدیم که تعداد بلندگوهایی که علیه این افراد بهکار برده شده افزایش یافته است.
این شرایط وقتی آمریکا نیروهایش را کاهش میدهد و آماده میشود در آخر سال عراق را ترک کند بدتر میشود.
زمان کمک به ساکنان اشرف که مورد ظلم واقع شدهاند، همین الآن است. زمان از لیست خارجکردن مجاهدین همین حالاست.
سید احمد غزالی
نخستوزیر الجزایر ۱۹۹۲ ـ ۱۹۹۱
خواهر گرامی، خانم رئیسجمهور مریم رجوی،
بار دیگر باید بگویم که حضور در کنار شما افتخاریست برای من، زیرا که شما تبلور مقاومت ایران هستید. و البته شما از مقاومت الجزایر دور نیستید. هر جا که شما فعالین، هواداران و اعضای مقاومت ایران باشید من نیز در آنجا خواهم بود.
من همچنین درود میفرستم بهدوستانمان که از ایالات متحده آمریکا به اینجا آمدهاند و همچنین دوستانی که امروز میزبان ما در اینجا، آلمان، هستند. این اولین بار نیست که من شاهد حضور نمایندگان برجسته این ملت بزرگ هستم. کسانیکه همواره مورد توجه من بودهاند. آنچه که برای من تسکیندهنده است این است که تعداد آنها هر سال بیشتر میشود. شمار مقامات سابق یا مقامات فعلی در غرب که از مقاومت ایران حمایت میکنند، اکنون بههزاران رسیده است.
در اینجا میخواهم یک پرانتز باز کنم و بگویم که امروز یعنی 19مارس۲۰۱۱ مصادف است با یک روز تاریخی در کشور من در الجزایر که روز پایان جنگ آزادیبخش ملی در الجزایر بود. جنگی که در 19مارس بهپایان رسید، پایان جنگ 7سالهیی بود که جان یک میلیون الجزایری از 8میلیون جمعیت الجزایر را گرفته بود.
پاتریک کندی، باید بگویم که از دیدن شما در اینجا بسیار تحتتأثیر قرار گرفتم، زیرا وقتی سخنرانی عموی شما را در سینما دیدم، چون در آن موقع تلویزیون رایج نبود، دانشجو بودم. این تصویر بهیادماندنی در تاریخ ثبت شد و این سخن جان کندی که گفت «من یک برلینی هستم»، درسی که از آن گرفتم و منظوری که از این حرف در تاریخ گفته شد و همین است که احترام من را بهملت آمریکا برمیانگیزد. چرا که دموکراسی و آزادی دستاوردی نیست که خاتمه یابد، بلکه آرمانی است که هر روز و همهجا باید بهدفاع از آن برخاست.
اگر از آزادی فقط در کشور خودمان دفاع کنیم و نه در جاهای دیگر، همواره در معرض خطر خواهد بود. بلکه باید بهطور دائم، هم در کشور خودمان و هم در خارج از آن، بهدفاع از این ارزشها بر خواست. امروز این حقیقت بیش از هر زمان دیگر صادق است و بهاین خاطر بود که او گفت من یک برلینی هستم. و بهاین دلیل است که من میگویم «من یک ایرانی هستم». زیرا خانم رجوی، شما دارید با یک رژیم دیکتاتوری مبارزه میکنید و هیچ ملتی نیست که از ملت آلمان مبارزه شما را بهتر درک کند. ملتی که مفهوم دیکتاتوری را میفهمد و نیز میفهمد که دفاع از دموکراسی باید مستمر باشد.
قبل از رویکارآمدن دیکتاتوری و نازیسم، در این کشور جمهوری دموکراتیک وجود داشت که پیشرفتهترین در آن زمان بود. اما بهدلیل سهلانگاری جامعه جهانی ما با آن مسائل نازیسم مواجه شدیم. لذا این ملت نمیتواند نهرنجها و نهتهدیدها را فراموش کند. یعنی تهدید فقدان دموکراسی در جهان را.
در ایران امروز دیکتاتوری حاکم است که متأسفانه مشابهتهایی با دیکتارتوری که ملت آلمان با آن روبهرو بود دارد. اما آنچه ما را بهطورخاص بهخشم میآورد این است که ما با یک دیکتاتوری مواجه هستیم که از مذهب سوءاستفاده میکند. من در اینجا با دوستم هاوارد دین وقتی صحبت از اسلام میکند موافقم. اسلام بههیچوجه با ارزشهای جهانشمول تضاد ندارد. مخالفتی که من با این رژیم دارم این است که دقیقاً ضداسلام عمل میکند؛ کاملاًً برخلاف آنچه که در قرآن آمده است. در قرآن آمده است که قتل یک انسان بهمعنی قتل تمام بشریت است و نجات یک انسان، معادل نجات کل بشریت است. اسلام این است یا آنچه که در ایران جریان دارد؟ جاییکه 120هزار مخالف را اعدام کردهاند و ۳۰۰۰۰زندانی را در عرض 3ماه قتلعام کردند. آیا اسلام این است؟ همین الآن کسانی در ایران بهاعدام محکوم شدهاند که جرمشان فقط شرکت در تظاهرات علیه نظام بوده است. یا اینکه عضوی از خانواده آنها در اشرف بوده و یا سفری به اشرف داشتهاند و از عضوی از خانوادهشان یک پدر، یک فرزند، یک عمو در اشرف بازدید کردهاند. موضوع اشرف قبل از هر چیز شما دوستان آمریکایی را مخاطب قرار میدهد. زیرا این ارتش آمریکا بود که جلوتر از دولت خود به تحقیق درباره اشرف پرداخت. بعد از انجام یک تحقیق 16ماهه بهوسیله اف.بی.آی و اطلاعات مرکزی آمریکا در سال۲۰۰۴ که بعد از سقوط دولت صدام حسین انجام شد، ارتش آمریکا اولین کسی بود که اعلام کرد سازمان مجاهدین یک سازمان تروریستی نیست. شما دوستان آمریکایی با شدتی بیشتر نسبت بهمن درباره اشتباهات انجام شده صحبت کردید، از زمان شاه تا امروز.
بهاینخاطر است که دلگرم میشوم از اینکه میبینم آمریکاییها بیشازپیش متوجه مشکل میشوند. این اشتباهات ناشی از یک اشتباه پایهیی است. دولت کلینتون تصور کرد میتوان از درون رژیم دیکتاتوری ایران بهدستاورد پایداری رسید. اشتباه پایهیی همین جاست. برای کمک بهصلح و ثبات پایدار در جهان نمیتوان بهچنین مذاکراتی دل بست. خانم رجوی قبل از من نیز گفت و همواره میگوید که «راهحل را در جنگ نیز نباید جستجو کرد، بلکه باید راهحل سوم را پیش گرفت». راهحل را باید در نابودی این رژیم جستجو کرد زیرا مشکل در ماهیت رژیم است. از این رژیم مادامی که بر سرپاست چیزی بهدست نمیآید. اما چه کسی میتواند از پس این رژیم بربیاید؟ جواب این است: مردم ایران!
در پایان میخواهم بهاشرف بپردازم.
این آمریکا بود که سلاح اشرف را گرفت و برای امنیت اشرف تعهد داد. لذا یک مسئولیت قانونی، اخلاقی و سیاسی وجود دارد. مسئولیت برای کشوری که ادعای رهبری جهان را دارد. باید گفت که رژیم ایران ازجمله به این دلیل فشار را روی اشرف بالا میبرد که میخواهد آمریکا را بهچالش بطلبد. در پایان نتیجهگیری میکنم با بیان اینکه اشرف سه درس برای ما بههمراه دارد.
اول اینکه اشرف تبلور مقاومت ایران است و به این دلیل است که تحت فشار و تهدید قرار دارد.
اشرف و موضوع حذف مجاهدین از لیست، آزمایشی برای جامعه بینالمللی و آزمایشی برای اعتبار آمریکاست. این وضعیت باید خاتمه یابد.
هرتلاشی برای تضعیف این سازمان بهضرر همان هدفی است که سرنگونی رژیم را دنبال میکند. لذا من بهدوستان آمریکایی میگویم مجاهدین را آزاد بگذارید و اجازه بدهید جنبشهای مردمی ایرانی بتوانند بهاین رژیم خاتمه دهند. این تنها راهحل، بهویژه برای مسأله اتمی این رژیم است.
کریستف دگنهارت
رئیس دانشکده علوم حقوق دولتی در دانشگاه لایپزیک
خانمها، آقایان
اجازه بدهید بهبرخی نکات حقوقی در مورد موقعیت کنونی مجاهدین خلق و اول از همه تحولی اشاره کنم که سال گذشته بهعنوان وکیل شورای ملی مقاومت ایران افتخار کمک در آن را داشتم.
ما از بهروند قضایی در ایالات متحده علیه نامگذاری مجاهدین در لیست وزارتخارجه آمریکا مطلع هستیم. بنابراین حدس میزنم برخی از جنبههای حقوقی در مورد شرایط کنونی در اروپا و بهخصوص در جمهوری فدرال آلمان مورد علاقه باشد.
سازمان فدرال حفاظت از قانون اساسی ما تا دو سال پیش مجاهدین را بهعنوان یک سازمان افراطی خارجی میشناخت. در یک نظریه حقوقی، نایبرئیس سابق دادگاه قانون اساسی یا دادگاه عالی جمهوری فدرال آلمان، استاد حقوق آقای وینفرید هاسمر گفت که این نامگذاری توجیهپذیر نیست.
او در نظریه خود نوشت که سازمان مجاهدین کاملاً با ارزشها و اصول قوانین دموکراتیک موافق است. او همچنین نشان داد که این نامگذاری حقوق بنیادین سازمان مجاهدین خلق ایران نظیر آزادی اجتماعات و آزادی بیان را نقض میکند. در هماهنگی با پروفسور هاسمر و از طرف شورای ملی مقاومت ایران، من یک روند قضایی را علیه مؤسسات فدرال برای از لیست خارجکردن تهیه کردم. ولی دیگر نیازی نبود این کار را دنبال کنیم چون از 21ژوئن۲۰۱۰ وزیر کشور آلمان، آقای دومسیر، گزارش سالانهاش برای ۲۰۰۹ را ارائه کرد. در این گزارش سازمان فدرال حفاظت از قانون اساسی مجاهدین را از لیست خارج کرده است. این میتواند بهعنوان یک موفقیت مهم بعد از خارجشدن از لیست در انگلستان در مه۲۰۰۸ و اتحادیه اروپا در ژانویه۲۰۰۹ بعد از چندین حکم دادگاه اروپا تلقی شود.
نیاز بهگفتن نیست که تصمیم آلمان شدیداً مورد حمله رژیم ایران در رسانههای ایران قرار گرفت که حدس میزنم کموبیش یکسان است.
همچنین سازمانهای ذیربط در مناطق مختلف آلمان، سازمان را از لیست خارج کردهاند. و در نتیجه تا آنجایی که به آلمان برمیگردد سازمان مجاهدین کاملاً از لیست خارج شده است.
بگذارید این انتظار را بهخصوص از ایالات متحده بیان کنم که بهخاطر کمپ اشرف، بهخاطر مردم ایران و بهنشانه امید برای آزادی در جهان، آنها هم به اروپا بپیوندند.
متشکرم.
گزینه ماریانه شوآن
کاندید ریاستجمهوری آلمان ۲۰۰۴ و ۲۰۰۹
خانم رئیسجمهور، خانمها و آقایان،
من خیلی شرمنده هستم از اینکه من را دعوت کردید، چون نمیدانم آیا در زندگیم چنین جرأتی را به کسانیکه برای آزادی ایران، در داخل و در خارج ایران مبارزه کردهاند اثبات کردهام؟ بههمیندلیل از شما برای این دعوت بسیار متشکرم.
اینکه آزادی تقسیمنشدنی است و اینکه دموکراسی تقسیمنشدنی است برای خیلیها مسلم است و نیاز به تکرار ندارد. در طول این بعدازظهر صحبت از دو تجربه شد که من بهعنوان یک شهروند برلین که در غرب برلین بهدنیا آمدم خیلی خوب آنها را بهیاد دارم.
یکی از این دو، جمله «من برلینی هستم» بود. من در آنروز صدای جان اف کندی را شنیدم و تجربه دیگر این جمله بود که «آقای گورباچف، این دیوارها خراب کنید» و من این را هم شنیدم. از ما سؤال کردند که چطور میتوانیم این دیوارها را خراب کنیم؟ خیلیها گفتند این یک توهم است بهخصوص در آلمان.
اگر من هیچوقت این را نگفتم، بهاینخاطر نبود که دانش خیلی زیادی داشتم، بلکه بهخاطر این بود که نمیتوانستم تصور کنم انسانها بتوانند برای همیشه در اسارت زندگی کنند. من این را نمیتوانستم تصور کنم و الآن نیز نمیتوانم تصور کنم. ما شاهد وقایع شمال آفریقا هستیم. همینطور در ایران شاهد این هستیم که انسانها میخواهند در آزادی زندگی کنند. ما چطور میتوانیم از اینها حمایت کنیم.
از طریق افشاکردن و انتقاد شدید از کسانی که بهرغم تحریمهای تصویبشده با آنها معامله میکنند. یک سلاح مؤثر دیگر که بدون اعمال زور است، حقیقت است. حقیقت سلاح خیلی مؤثری است. دیکتاتورها سعی میکنند انسانهایی را که بر آنها حکومت میکنند را از طریق دروغگویی تضعیف کنند. این یک تجربه تاریخی است. ما باید از اینجا همه کاری انجام بدهیم که همواره حقیقت را درباره جامعه ایرانی و درباره دموکراتهای ایرانی بهاطلاع برسانیم، تا کسانیکه بر سر قدرت هستند ببینند که نمیتوانند این صدا را خاموش کنند. تا دموکراتها بهخصوص در ایران از طریق این همبستگی احساس قدرت کنند.
حقیقت، یعنی مطلع نگهداشتن عموم مردم درمورد وضعیت وخامتبار علیه کمپ اشرف.
ما باید همهکارها را انجام بدهیم تا شکنجههایی که بهصورت واقعاً شیطانی با بلندگوها، پایان یابد.
در این مورد باید برای روشن کردن افکار عمومی درکشورهای غربی فعالیت کنیم. برداشت من از این گردهمایی که خیلیها در آن حاضر شدند این است که این موضوع را در افکار عمومی زنده نگه دارم.
من بهشما تبریک میگویم که توانستید این کار را بهثمر برسانید. من میخواهم در آینده نیز هر آنچه را که در توانم باشد، درکمک به شما انجام بدهم. از توجه شما متشکرم.
اتو برنهارد
خانمها، آقایان،
ما در پایان یک کنفرانس بزرگ برای حقوقبشر در ایران هستیم.
من از همه شما از طرف ایرانیانی که در این برنامه شرکت کردند، بهخصوص از طرف کسانیکه نمیتوانند اینجا باشند ولی صدای ما را میشنوند، تشکر میکنم.
خانم رئیسجمهور، شما برنامههایتان برای آینده کشورتان را خیلی روشن و واضح بیان کردید و حمایت زیادی هم بهدست آوردید. ما همه بهشما تعهد میدهیم با تمام توانمان برای رسیدن بهاین اهداف از شما حمایت کنیم.
من این کنفرانس را با جملهیی که شروع کردم بهپایان میبرم.
سلام ایران ـ سلام اشرف.