نایبرئیس کمیسیون اروپا (۲۰۰۴ ـ ۲۰۱۰)
خانم رئیسجمهور، آقای رئیس، خانمها و آقایان محترم، دوستان عزیز،
من تمایل دارم برای شما داستانی را از سال۱۹۶۷ تعریف کنم، این داستان با شروع فعالیتهای سیاسی من و همچنین باوضعیت حقوق سیاسی مردم ایران در ارتباط است.
در بهار سال۱۹۶۷ فردی بهنام محمدرضا پهلوی به آلمان آمد، و هرجا که رفت تظاهرات علیه او صورت گرفت. در آن زمان جوانان علیه او تظاهرات میکردند. من هم در آن زمان علیه او تظاهرات کردم. این اولین و آخرین باری بود که من با پلیس درگیر شدم و باتون خوردم. ولی این، آنقدرها هم بد نبود. بدتر آن بود که در ژوئن۱۹۶۷ اینجا در برلین، در یک تظاهرات که علیه شاه بود، یک جوان دانشجو توسط شلیک گلوله پلیس کشته شد. این شلیک در آلمان باعث ایجاد تظاهرات بزرگی شد که نسل جوانان آن را راهاندازی کردند. و این تظاهرات باعث تغییر سیاست در آلمان شد.
متأسفانه تظاهرات ما در آن زمان باعث تغییر سیستم در ایران نشدند. این تظاهرات بهمردم ایران کمک نکرد، ما امیدوار بودیم که این امر زمان تولد یک ایران باثبات و دموکراتیک باشد. ولی آن روند با ظهور ایرانی تحت نام اسلام بهپایان رسید. حکومتی که در آن زنان بهگونهیی غیرقابلتصور تحت سرکوب هستند. حکومتی که نیروهای اپوزیسیون در آن بهقتل میرسند. حکومتی که در آن آزادی مطبوعات وجود ندارد و آزادی عقاید وجود ندارد. حکومتی که در آن بردباری مذهبی بهرسمیت شناخته نمیشود. حکومتی که سالهاست برخلاف جامعه بینالمللی رفتار میکند و از برنامه اتمی و استفادههای نظامی از آن، دست برنمیدارد.ایران امروز، حاکمیتی است که در جامعه بینالمللی، در مقابل سایر کشورها، در مقابل غرب، بهخصوص آمریکا مروج کینه است، همچنین در قبال اسرائیل، و حکومتی است که هولوکاست و قتلعام یهودیان (توسط هیتلر) را انکار میکند.
این حکومتی است که در آن فقر، فقر معنوی، فقر دینی، فقر اخلاقی و فقر اجتماعی وجود دارد. یعنی حکومتی با تمام مشخصههای یک دیکتاتوری.
ولی دوستان عزیز این حکومت، معرف کشور ایران نیست. این حاکمیتی شایسته شهروندان ایرانی نیست. آنها بهچیزی بهتر ایمان دارند، آنها به این باور دارند که میتوانند با این میزان آگاهی و توانمندی و این میزان تجربه کشوری داشته باشند که در وضعیتی بهتر باشد.
من جداً ایمان دارم که مردم ایران نمیخواهند کشورشان بهوسیله مرتجعان مذهبی تحت اختناق قرار بگیرد. آنها میخواهند کشورشان، کشور آزادی و حقوقبشر و دوستی و همبستگی با سایر ملتها باشد، نهاینکه بهآنها دستور داده شود که چطور زندگی کنند و چطور عبادت کنند، آنها میخواهند بهطور واقعی زندگی کنند.
ما اینجا در آلمان تجربههای خاص خودمان را داریم و میدانیم زندگی تحت حاکمیت یک دیکتاتور چیست. آلمانشرقیها، تجربه آلمان شرقی را دارند و ما آلمانیها میدانیم که برای نیل به آزادی باید شهامت داشت تا بتوان از شرایط سخت و بسته بیرون آمد.
ولی ما میدانیم که در غرب تاکنون بارها اشتباه کردهایم، درست در همانجاهایی که باید درکنار مقاومت میایستادیم، علیه دیکتاتورها نبودیم، چندبار هم بهطور ناقص وارد شدیم یا بیطرفانه نگاه کردهایم.
کسانیکه برای آزادی و دموکراسی مبارزه میکنند به همبستگی همهجانبه ما نیاز دارند.
حاکمان تهران حق صحبتکردن از جانب مردم ایران را ندارند. کسانی که در مقابل این رژیم مقاومت میکنند تنها کسانی هستند که میتوانند از جانب مردم صحبت کنند و اینجا خانم رئیسجمهور رجوی، آنچه را که در مورد اتهام تروریسم گفته میشود، شما درحالحاضر در بهترین اجتماع هستید و من خوب بهیاد میآورم آن چه را که نلسون ماندلا در کنگره ملی آفریقا گفت.
آنها دهها سال با برچسب تروریسم سر کردند و این را از من قبول کنید که این بهترین تعریف از شماست، وقتیکه شما را با نلسون ماندلا مقایسه میکنند.
پشتیبانی از مردم ایران یک واقعیت عینی است. منظور من وضعیت شرمآوری است که علیه کمپ اشرف وجود دارد این موضوعی است که بسیاری از اروپاییها از آن بیخبر هستند. آنها تصاویر وحشتآور آنجا را نمیشناسند آنها روشهای شکنجه و حملات و تهدیدهای جسمی و روانی علیه افرادی که در آن جا مستقر هستند را ندیدهاند، این موضوعات در واقع میبایست موضوع روز سیاست اروپا باشد و من از 27کشور جامعه اروپا در بروکسل میخواهم تا به رژیم عراق هشدار بدهند که این وضعیت قابلقبول نیست.
ما نمیتوانیم از مالیاتدهندگان اروپایی انتظار داشته باشیم میلیون میلیون یورو برای بازسازی کشوری سرمایهگذاری کنند که در آن حقوقبشر در اشرف هر روز پایمال میشود این را نمیتوان از ما انتظار داشت. ساکنان کمپ اشرف باید تحت حفاظت قرار بگیرند. خانمها، آقایان، در روزهای اخیر، به ما ثابت شد که سر نوشت یک کشور دیگر چگونه بهما ربط پیدا میکند. همه، تلاشهای نومیدانه ژاپن برای بیاثر ساختن فاجعه اتمی را زیرنظر دارند. آنچه که بر سر ژاپن آمده است ماحصل یک فاجعه طبیعی است، اما سلاح کشتارجمعی اتمی مانند دیگر سلاحهای کشتارجمعی با طبیعت رابطهیی ندارد بلکه بهدست انسانها بهوجود آمده است. این دلیلی است که جامعه بینالمللی با نگرانی زیاد رژیم ایران امروز را زیر نظر دارد، چرا که امکان دستیابی رژیم ایران به سلاح اتمی در وضعیت کنونی دنیا کابوسی است که به یک فاجعه منجر خواهد شد.
خانمها و آقایان، بهترین شانس برای از بینبردن این خطر این است که یک تغییر دموکراتیک در ایران بهوجود آید. به این دلیل دموکراسی و حرکت مردم در ایران برای ما بسیار مهم است همچنین این دموکراسی بزرگترین امید ما برای صلح و امنیت در این قسمت از دنیا میباشد. چنین تغییری امکانپذیر است و واقعیت انسانی را نمایندگی میکند.
ما اعضای جامعه اروپا باید یک انتخاب روشن و مشخص داشته باشیم و آن هم این است که خود را در طرفی قرار بدهیم که حق است و بدون تردید در آن طرف بایستیم.