در این کنفرانس که به مناسبت آغاز سال نو ایرانی، تحت عنوان «ایران برای آزادی قیام میکند: چشماندازهای سیاست آمریکا»، برگزار شد، آقای لوییس فری، رئیس سابق اف. بی. آی ( اداره تحقیقات فدرال آمریکا از سال 1993 تا 2001)، در یک شهادت بی سابقه، پرده از مماشات مقامات دولت کلینتون و وزیر خارجه وقت این دولت (مادلین آلبرایت)، با دولت خاتمی برداشت.
لوئیس فری در این کنفرانس جزئیات گفتگوهای کاخ سفید، و وزارت خارجه آمریکا را برای متوقف کردن تحقیقات اف بی آی و جلوگیری از پیگرد قضایی عاملان حمله به برجهای خُوبر در عربستان، که فرماندهان ارشد سپاه پاسداران هدایت آن را به عهده داشتند و 19 آمریکایی در آن کشته شدند، تشریح کرد.
لوئیس فری در بخشی از سخنان خود گفت: (بعد از روی کار آمدن خاتمی)، «در کاخ سفید باوری حکمفرما بود که رژیم مدره جدیدی به قدرت رسیده بود و فرصت مناسبی برای آمریکا ایجاد شده که حسن نیت خود را نشان داده و شاخه زیتونی به گروه حاکم پیشنهاد کند. در ژوئن 1993 به ناگهان تغییر برجستهیی در سیاست خارجی آمریکا نسبت بهرژیم ایران مشاهده شد. طنز تاریخ این است که این امر درست چند هفته بعد از حمله به برجهای خبر صورت گرفت که طی آن 19سرباز آمریکایی در یک عملیات حزبالله که از استان شرقی عربستان آمده بود کشته شدند».
رئیس سابق اف بی آی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «بگذارید بگویم که من در طول فعالیتم در واشینگتن لحظات غریبی داشتهام اما این لحظه شاید عجیبترین آن لحظات محسوب میشد. من به مشاور امنیت ملی گفتم این عملیات توسط سپاه پاسداران انجام شده و تمامی حقایق و شواهدی که برای شما برشمردم در اختیار او قرار دادم. او نگاهی به من انداخت و پرسید چه کسی از این موضوع اطلاع دارد؟ جواب دادم 50 افسر اف.بی.آی، وزیر دادگستری ایالات متحده و جنابعالی.
عکسالعمل این بودکه برای پاسخگویی به جمهوریخواهان در کنگره آماده شویم».
متن سخنرانی لوئیس فری از این قرار است:
بسیار مفتخرم که در کنار شمار زیادی از همکاران برجسته و در بین دوستان بسیار عزیزم حضور پیدا کنم تا برخی نظرات را با شما در میان بگذارم. امروز روزی است که توأم با امید است و درعینحال ما سال نو ایرانی را جشن میگیریم و یاد تمامی شهدا، این دانشجویان جوان که تاثیری که روی شما تاثیر میگذارند، تاثیر یک عمر است و نمادی از شجاعت، شرف و تعهد هستند را گرامی میداریم. همانطور که رئیس کنفرانس گفت، زنان ایران نهتنها در صحنه علنی جنبش و در خط مقدم، بلکه در پشت صحنه هم قهرمانان و رهبران آن بودهاند.
برخی منتقدین میگویند که سیاست خارجی ما کمی از شتاب وقایع عقب افتاده و از انقلاب یاسمین عقب است و قدری از مصر عقب هستیم. نقطهیی که ما در آن هستیم موضوع مباحث طولانی است شاید با مقداری سردرگمی.
در جریان وقایع شگفتآوری که قاضی موکیزی در رابطه با آنها سخن گفت، یکی از رهبران دنیا گفت که وقتی دشمن از نیروهای امنیتی خود برای ایجاد رعب و وحشت در قلب شما استفاده میکند هراس به دل راه ندهید. شما از این افراد که برای خدمات خود پول دریافت کردهاند نیرومندترید.
وینستون چرچیل روزی گفت آمریکاییها تنها وقتی بهترین راه را برمیگزینند که تمام راههای ممکن دیگر را آزمایش کردهاند. 14سال زمان بسیار طولانی است که صرف بررسی حقایق شود. ما میدانیم که وزارت امور خارجه از ماه اوت که دادگاه استیناف در همین واشینگتن به آن گفت که حق دفاع مجاهدین را نقض کردهاید و در رابطه با آن برخلاف قانون اساسی عمل کردهاید باز هم مشغول بررسی حقایق بوده است.
در رابطه با مجاهدین، ما 14سال است که عقب هستیم. و این مدت اشتباه مرتکبشدن در پرتو حقایق بسیار طولانی است و فکر میکنم همانطور که قاضی پو گفت مدارک را به ما نشان دهید. به من شواهدی را نشان دهید که ثابت کند نام مجاهدین باید در لیست قرار گیرد. هیچگونه شواهدی از این نوع وجود ندارد. من دیشب بر روی سایت گوگل تحقیق میکردم. برخی اوقات وکلایی که مشغول آمادهکردن کیس خود هستند مایلند بدانند در دو طرف قضیه چه کسانی قرار گرفتهاند و مخصوصاً چه کسی در طرف او نیست. خیلی جالب است من تحقیقات نسبتاً جامعی انجام دادم و فرزند ده سالهام هم به من کمک کرد بنابراین میدانم که درست کار کردم. من هیچ کسی را جز رژیم ایران نیافتم که مخالف لغو نامگذاری مجاهدین باشد. شما میتوانید از این امر بهنتیجه خاصی برسید.
موضوع بحث امروز صبح بسیار جدی است. بسیار حائز اهمیت است و همانطور که یکی از سخنرانان گفت باید به یک تصمیم فوری راه ببرد. ما میدانیم که بوروکراسی آهسته حرکت میکند. من سالیان سال هدایت شاید یکی از بزرگترین بوروکراسیهای جهان را برعهده داشتم. اما در نقطهیی تصمیمات باید گرفته شوند و حقایق باید صحت و سقم آنها را اثبات کنند. به عقیده ما مطلقاً هیچگونه شواهد معتبری در مطالب محرمانه وجود ندارد که ادامه نامگذاری سازمان مجاهدین در لیست را توجیه کند. برعکس تمامی شواهد علیه این نامگذاری میباشند.
خانمها و آقایان، ما با یک موضوع خیلی پیچیدهیی مواجه نیستیم. رشتههای حقایق در این زمینه با مسائل پیچیده و نامعلوم سیاست خارجی تنیده نشده است. موضوع این است که آیا این سازمان طبق قانون یک سازمان تروریستی است یا خیر. کاری که وزیر امور خارجه کلینتون و رئیسجمهور اوباما باید سریعاً انجام دهند این است که امیدواریم مجاهدین را از لیست خارج کند، قهرمانان اشرف را تحت حفاظت قرار دهد و اطمینان حاصل کند که ما حامی آزادی در ایران هستیم و ساکت نماندهایم. ما با سکوت خود ارتکاب کشتار توسط رژیم را تسهیل میکنیم. دو هفته پیش رژیم درحالیکه دانشجویان و جوانان را در تهران به تیر میبست در روزنامههایش نوشت که حتی آمریکا هم مجاهدین را بهعنوان یک سازمان تروریستی میشناسد و این افراد هم به وضوح با این سازمان تروریستی همکاری میکنند. ما با سکوت خود و ادامه نامگذاری مجاهدین تبلیغ و گسترش تروریسم را تشویق و تسهیل میکنیم. در سال 2009، مشاور امنیت ملی وقت عراق که در رابطه با اشرف مسئولیت داشت، اظهار کرد نیتی در کار است تا زندگی را برای ساکنان اشرف غیرقابل تحمل کنند. همان افراد اکنون مسئول حفاظت از اشرف میباشند. در فوریه 2009، خامنهای علنا از یک توافقنامه با مالکی پرده برداشت که طبق آن خواستار از بینبردن اشرف شد و در عینحال زبان بهشکایت گشود که عراق در این رابطه خیلی کند عمل میکند.
نقطه آغاز این وقایع چه بود؟ در سال1993 این سازمان به عنوان گروه تروریستی نامیده شد. آنچه در آن زمان میگذشت بسیار شناخته شده است و به چرایی تکرار این اشتباه، که واقعاً اشتباه هم هست، مربوط میشود. در کاخ سفید باوری حکمفرما بود که رژیم مدره جدیدی به قدرت رسیده بود و فرصت مناسبی برای آمریکا ایجاد شده که حسن نیت خود را نشان داده و شاخه زیتونی به گروه حاکم پیشنهاد کند. در ژوئن 1993 به ناگهان تغییر برجستهیی در سیاست خارجی آمریکا نسبت بهرژیم ایران مشاهده شد. طنز تاریخ این است که این امر درست چند هفته بعد از حمله به برجهای خبر صورت گرفت که طی آن 19سرباز آمریکایی در یک عملیات حزبالله که از استان شرقی عربستان آمده بود کشته شدند.
بعد از تحقیقات اف.بی.آی، که رئیسجمهور دستور آن را داده بود، روشن شد که بمبگذاران توسط سپاه پاسداران در دره بقاع آموزش دیده بودند و سفارت رژیم در دمشق به آنها پاسپورت داده بود و ژنرال شریفی که یک ژنرال ارشد سپاه پاسداران بود، به بمبگذار اصلی 250 هزار دلار پول نقد داد تا عملیات را به انجام برساند. صدها تن در این واقعه مجروح شدند. شهروندان عربستان در پارکی که آن طرف خیابان بود کشته شدند. این یکی از بدترین انواع تحریک جنگی و عمل تروریستی علیه آمریکا بود که توسط رژیم فعلی در تهران صورت گرفت. بنابراین ما در اف.بی.آی تحقیقات را آغاز کردیم و به ما دستور داده شد که همه جا را بگردیم، دستوری که برای یک افسر پلیس بسیار روشن است. بنابراین ما تحقیقات بسیار جامع خود را آغاز کردیم و بعد از مدت طولانی و پس از روبهرو شدن با مقدار زیادی مقاومت در کاخ سفید ما صراحتاً بگویم بهشواهدی رسیدیم که برای شما مختصراً توضیح دادم. تنها جاییکه ما دارای حمایت در واشینگتن بودیم نزد ژنرال شلتون بود و این تنها جایی بود که ما در واشینگتن حمایت دریافت کردیم.
بالاخره ما این شواهد را نزد مشاور امنیت ملی آمریکا بردیم. بگذارید بگویم که من در طول فعالیتم در واشینگتن لحظات غریبی داشتهام اما این لحظه شاید عجیبترین آن لحظات محسوب میشد. من به مشاور امنیت ملی گفتم این عملیات توسط سپاه پاسداران انجام شده و تمامی حقایق و شواهدی که برای شما برشمردم در اختیار او قرار دادم. او نگاهی به من انداخت و پرسید چه کسی از این موضوع اطلاع دارد؟ جواب دادم 50 افسر اف.بی.آی، وزیر دادگستری ایالات متحده و جنابعالی.
عکسالعمل این بودکه برای پاسخگویی به جمهوریخواهان در کنگره آماده شویم.
این موضوع فراحزبی نیست اما یک برآورد بسیار روشنی است که نشان میدهد چرا ما در این موقعیت مسخره هستیم و چرا مجاهدین نامگذاری شدهاند. در آن زمان وزیر امور خارجه مرا احضار کرد و به من گفته شد کشتیگیران ایرانی شکایت میکنند چراکه افسران اف.بی.آی از آنها عکس و اثر انگشت میگیرند. من گفتم علت شکایت آنها را میفهمم اما میدانید چرا این کار را میکنیم؟ پاسخ این بود که خب باید به هر حال این اقدامات را متوقف کنید چراکه شما رژیم را اذیت میکنید. من گفتم خانم وزیر ما به این نتیجه رسیدهایم که در آن تیمهای کشتی مأموران وزارت اطلاعات رژیم قرار داده میشوند که یکی از آنها در فرم نیست و خارج از روال است. وی مامور وزارت اطلاعات است و با عکسبرداری و گرفتن اثر انگشت آنها، مانع فعالیت آنها میشویم. این موضوع بزرگی بود. حقیقت این بود که دولت آمریکا با حسن نیت قصد داشت مشوق گفتگو و رابطه بهتر با رژیم ایران باشد. این اقدام همانطور که قاضی موکیزی گفت شکست خورد و در دولت بعدی هم شکست خورد دولتی که ما در آن فکر می کردیم با ادامه لیستگذاری مجاهدین و معامله با رژیم در این زمینه، رژیم حملات با بمبهای کنارجادهیی علیه سربازان آمریکایی را کاهش خواهد داد. اما این هم صورت نگرفت. در حقیقت افزایش هم پیدا کرد.
اگرچه این مسأله فراحزبی است، اما باید کاری در مورد آن صورت گیرد. آخرین موضوعی که میخواهم در مورد آن صحبت کنم، راستی وقتی نام سازمان مجاهدین در لیست گنجانده شد ما قرار بود که در قبال آن پاسخ بدهیم. این تنها سازمانی بود که از اف.بی.آی خواسته شد که در مورد آن تحقیق کند، درحالیکه ما حتی هیچ افسر اف.بی.آی را نیز به این گروه اختصاص نداده بودیم چون آنها را تهدید نمیدانستیم.
در رابطه با حکم دادگاه استیناف، قاضی موکیزی صحبت کرد. دادگاه تمامی حقایقی را که دولت برای توجیه ادامه نامگذاری مجاهدین در اختیار آن قرار داد تحت بررسی قرار داد. اما این دادگاه راضی نشد. در حقیقت، قضات این موضوع را به وزیر ارجاع دادند و گفتند که وزیر حق دفاع شاکی یعنی نماینده سازمان مجاهدین را نقض کرده است؛ حقوقی که در احکام قبلی دادگاه به آنها اذعان شده بود.
اگر به بیان حکم و شیوهیی که این پرونده به دادگاه استیناف ارائه شد نگاه کنید میبینید که دولت در واقع متناوباً بهپرونده خود مطالبی اضافه میکرد، یعنی دو بار مطالب اضافی را بهپرونده خود افزود که قبلاً محرمانه بودند. اینها هم موجب رضایت دادگاه نشدند چون در زمره حقایق نبودند و ربطی به این موضوع نداشت که آیا این سازمان مرتکب فعالیتهای ترروریستی میشد یا خیر. وزارت امور خارجه بیانیه شگفتانگیزی را صادر کرد. این چیزی است که این وزارتخانه هنگام ارائه توضیحات در رابطه با شواهد خود به دادگاه گفت: ما هیچ ابزاری برای تدقیق منابع نامبرده شده یا نشده خود نداریم و نمیتوانیم هیچ قضاوتی در رابطه با اینکه آیا مطالب پیش روی وزیر صحت دارد یا ندارد انجام دهیم.
بنابراین در جواب سؤال قاضی پو که پرسید شواهد کجاست باید گفت که هیچ شواهدی وجود ندارد. اگر این شواهد محرمانه است شیوهیی وجود دارد که آنها را در اختیار دادگاه قرار داد اما در این مورد هم دادگاه راضی نشد. بنابراین روشن است که وقت آن رسیده که تصمیم صحیح را گرفت. ما اطمینان داریم که وزیر این تصمیم صحیح را بسیار بسیار سریع اتخاذ خواهد کرد. خیلی متشکرم.