از صافی یاسری به دکتر خوان گارسیه

نامه صافی یاسری، نویسنده نامدار عراقی، به دکتر خوان گارسیه، وکیل خانواده مجاهدین در دادگاه اسپانیا
دوست عزیزم دکتر خوان گارسیه گرمترین درودهایم را به شما فرستاده و احترامات خود را به شما تقدیم می‌کنم زیرا شما خوان گارسیه مولف سمفونی سرمقاله عصر مردم هستید
سرور من من یکی از کسانی هستم که عشق و علاقه شدیدی به سالوادر آلنده و از طریق او به شما دارم جرا که شما وکیل و مشاور او بودید هم‌چنین به این دلیل که من ایمان دارم چیزی که شبیه به چیزی باشد به او جذب می‌شود من نویسنده و روزنامه‌نگار آزاده عراقی هستم و تو میدانی که کشور من الآن تحت اشغال آمریکا می‌باشد ولی به این موضوع محدود نمی‌شود بلکه این کشور صحنه درگیری بین تمامی مزدوران و جیره‌خواران و سرویسهای اطلاعاتی کشورهای همسایه و برادر و و نیز دشمن و علاقه‌مند به شکاف می‌باشد و کسانی که علاقه‌مند درگیری روی چیزی که در دست دیگران می‌باشد و من در میان این درگیران روی وطنم در دستانم چیزی ندارم مگر قلم، شمشیرها.

خنجرها، کاردها، گلوله‌ها، انواع هفت تیرها مجهز به صداخفه‌کن، بسته‌ها و بمبهای انفجاری، تانکها، نفربرها، هواپیماها، ارتشها، افعیها، عقربها و تیمهای قتل و کشتار و باندهایی معروف به شبه‌نظامی از انجام هرگونه کاری برای آزار و اذیت و جنایکاری کوتاهی نمی‌کنند من در میان این همه افراد بدون هیچ سلاحی الا قلم و سخنوریم تنها هستم خیلی نگران بوده و خشمگین و پر از کینه هستم ولی برای حفاظت از او (کشورم) در برابر این جنگجویان با دستان خالیم بازمیگردم... قلمم سرشار است از شجاعت و نیرو و قلبم مملو است از ایمان تا این‌که تمامی آنها را بترسانم من پیرمردی هستم که در دهه هفتاد سالگی قرار دارم و نیروی چندانی برایم باقی نمانده است و نیروی چندانی برایم باقی نمانده است ولی گمان نمی‌کنم که بمیرم و کشورم بسوزد و مردمم قربانی شوند و بسوزند آن‌چنان که می‌بینید...

بنابراین من توقع دارم که همین امشب به ستیزه چوی بپردازند و نه فردا به همین دلیل قبل از این‌که کاری کنند دوست دارم که به شما بگویم من شما را به‌عنوان وکیل مردم خودم برگزیده‌ام لطفاً نگو که قادر نیستم که وکیل تمام مردم باشم و این یک کار امکان ناپذیر می‌باشد. نگو که این کار را تاکنون نکرده‌ام آیا شما وکیل تمامی مردم ایران نبودید؟ بله شما این کار را کرده‌اید زیرا که وکالت مردان مقاومت ایران در دادگاههای عادلانه کرده‌اید تا جایزه شهدای آنها را دریافت کنید که همان قصاص آن کسانی است که به نیابت از طرف رژیم فاشیستی و جنایتکار ایران اقدام به قتل آنها کردند از هموطنانم که هویت آنها را می‌شناسم ولی اسامی آنها را نمی‌دانم ولی شما آنها را می‌شناسید و آن اسامی را در آرشیو دفاعیات خودتان ثبت خواهید کرد خشم شما را دیدم خشمی که بر کوهها سنگینی می‌کند و شما احساسات مقدسی دارید در سالنهای دادگاههای باشکوهتان سمفونی سرمقاله عصر مردمان را مینوازید تمامی کسانی که قبل از شما موسیقی نوشتند این چنین نگارشی انجام ندادند تمامی کسانی که تاریخ عصر مردم را نوشتند این چنین حقیقت را ذکر نکردند شما تنها کسی هستید که الآن این سرمقاله را می‌نویسید سرمقاله ای که انسانیت و بشریت در طول تاریخ خودش انتظار آن را کشیده است شما تنها کسی هستید که الآن تاریخ واقعی انسانیت را می‌نویسد و شما صدای مردمان مظلوم در برابر جلادان را بلند می‌کنید ...

 بنابراین در گوش شما کارهای بزدلان را نجوا نخواهم کرد من با شما می‌خوانم و با شما فریاد می‌کشم و اتهاماتم را به ملودی میجر با بلندترین صدای شما تکرار می‌کنم تا دورترین سرزمینها صدای مردم خشمیگینی را که مانند شیر غرانبه‌پاخاسته‌اند را بشنوند... سرور من آنها الآن در تلاشند تا شیر بالبل را ترور کنند بنابراین به سرعت مانع من می‌شوند تا داستانم را به شما عرضه بدارم اشغالگران بعضی افراد را به‌عنوان بنده برای خودشان در کشورم خریداری کرده‌اند کسانی که هیچ ریشه و اصالتی ندارند و به آنها شلاق و شمشیر داده‌اند و مانند موش کور این افراد سوراخهای خود را در ورای دیوارها حفر کرده‌اند و در آن پسر جوان همسایه و برادرم و همسرش و فرزندش و آینده زیبای او را دفن کرده‌اند سرور من آینده او نخل کوچکی است که بزرگ می‌شود و پاکترین میوه خود را می‌دهد و این بانوی درختان در کشورم است... در حالیکه مردمم تظاهرات می‌کنند آنها را در میدان تحریر و میدان سرای و میدان منصه و دیگر میدانها به قتل می‌رسانند که من خبر آنها را به شما خواهم داد و آنها را به بازداشتگاههای که هم‌چون جهنم است می‌برند بازداشتگاههای که زیر زمنی است و در آنجا عشق مردم را می‌کشند... آنها همان کسانی هستند که جنایت کشتار آزاداندیشان ایرانی که در کمپ اشرف هستند را مرتکب شدند و همان قلبهای سیاه و چهره‌های افسرده و دستان به خون آغشته ای هستند که چند روز قبل زندانیان قزل‌حصار را به قتل رساندند فرزندان و برادران مرا این روزها در زندانهای شناخته شده و مخفی کشته‌اند به‌خاطر خدا از شما درخواست می‌کنم بدون این‌که هیچ نفعی در این کار داشته باشم و پذیرش شما را اعلام می‌کنم و دفاع از شما را شروع می‌کنم آنها همان قاتلان تهران و بغداد هستند.

خروش موسیقی شما را در سرمقاله مردم عراق می‌شنوم ای خوان شریف


بیانیه مطبوعاتی
مادرید (اسپانیا) 24مارس 2011
مقامات عراقی به دادگاه به‌خاطر ارتکاب جرایم علیه ساکنان کمپ اشرف (عراق) فراخوانده شدند
دادگاه مرکزی ملی تحقیقات مادرید، شماره 4، در یک حکمی که در 17مارس صادر شده و در 23مارس تأیید شد، 2 مقام عراقی و 2 افسر نظامی را به‌خاطر ارتکاب جرایم علیه جامعه بین‌المللی در کمپ اشرف فراخواند.
4نفر، علی یاسری یک مقام ارشد در دفتر نخست‌وزیر نوری المالکی و رئیس کمیته بستن کمپ اشرف، صادق محمد کاظم، مدیر کمیته بستن کمپ اشرف، سرهنگ دوم نزار، یکی از افسران مسئول حفاظت اشرف و ستوان حیدر عذاب ماشی، متهم به نقض جدی کنوانسیون 4 ژنو در رابطه با اعضاء سازمان مجاهدین خلق ایران، که در حال حاضر در کمپ اشرف مستقر هستند می‌باشند.
دادگاه اعلام کرد که به نامبردگان فوق‌الذکر آگهی تکمیلی شکایت و احضاردر مقابل دادگاه برای ارائه شواهد درتاریخ 31می ساعت 10صبح ابلاغ می‌شود وهم‌چنین به آنها ابلاغ می‌شود که آنها باید با وکیل حقوقی خود حاضر شوند و اگر این کار را نکنند یک وکیل تسخیری برای آنها منسوب خواهد شد.
دادگاه هم‌چنین درخواست را برای گسترش اقدامات قابل‌قبول دانست،
”در مورد ادامه و تشدید نقض کنوانسیون چهارم ژنو که در این پرونده مورد تحقیق می‌باشد، ثبت نموده است مبنی بر افرایش مستمر شکنجه روانی ساکنان اشرف از تاریخ فوریه 2010 به‌نحوی‌که کلیه ساکنان درطول روز و عمده شب در معرض صداهای ناشی از بلندگوهای قوی، تهدید به بدرفتاری و قتل در طول روز و عمده شب، محدودیت های شدید در مورد دارو، لوازم درمانی و بهداشت، مراقبتهای درمانی، غذا، انرژی و سوخت و امکانات آموزشی و یک نفی کامل آزادیهای فردی رفت و آمد، قرار دارند“.
نیروهای عراقی در ماه جولای 2009 به کمپ اشرف تهاجم کردند که در آن 11نفر کشته و 500نفر مجروح شدند. مقامات عراقی هم‌چنین محدودیت های جدی را در مورد اشرف اعمال کرده‌اند از جمله جلوگیری از دسترسی آزادانه به خدمات پزشکی که نتیجه آن ضایعات دائمی بر روی چندین نفر از بیماران بوده است. علاوه بر این، با کمک نیروهای عراقی عوامل کشور همسایه با استفاده از 240 بلندگوی قوی در طی 24ساعت ساکنان را تهدید به کشتار جمعی و نابودی کمپ می‌کنند.
دکتر خوان ای. گارسه
ای آقای آزاده این همان سمفونی است که برای آن نواخته‌ای، مثل هر آهنگ دیگری و آن را با قطره قطره خون من نوشته‌ای با هارمونی ضربان قلب من.. پس الآن از تو می‌خواهم که یک سمفونی هم به‌عنوان سرآغاز عراق بنوازی.. به‌عنوان فریادی از خلق علیه ظالمان.. بگذار که به سلسله قتلها و تیم شدن کودکان و بیوه شدن زنان و تجاوز و دزدی و چپاول پایان بدهیم و به انواع ظلمهایی که شما نمی‌دانید چیست ولی ما از وقتی با دستان دیکتاتورهای تهران و بغداد انجام شدند، آنها را شناختیم.. بیا این نوازنده چیره‌دست.. بگذار که نام ترا در تاریخمان بنویسیم نام ترا در حماسه‌های میدان تحریر بغداد و منطقه رصافه بغداد وارد کنیم هم‌چنان‌که تاریخ مردم ایران نام ترا در حماسه اشرف به ثبت رساند. ».
خبرگزاری اخبار عراق – واع 7 فروردین