نزار جاف - تلاشهای ناپسند از سوی رژیم تهران

برگردان از میدل ایست آنلاین – اول آوریل 2011
دامنه مخالفت مردمی با رژیم مذهبی سخت سر در تهران روز به روز گسترش می یابد و علیرغم همه تکاپوی سرسختانه رژیم برای اینکه کنترل اوضاع را با خشونت و قهر در دست داشته باشد. اما توان و ابعاد جنبش مخالفتی که پیوسته در رشد مداوم می باشد, مطلقا این شیوه های نخ نما و تاریخ گذشته را برای کنترل جامعه بر نمی تابد.
اشکال در این است که جنبش مخالفت مردمی داخل ایران هرچند که توانمندی خویش را از خشم خود در قبال سمتگیری منفی سیاسی و اقتصادی واجتماعی رژیم میگیرد اما پشتیبانی و حمایت معنوی دیگری را که بسیار نیرومند است از جنبشهای مخالفت مردمی خلقهای عرب در بسیاری از کشورها دریافت میکند. به ویژه اینکه فصل مشترکهای زیادی بین خلق ایران و این خلقها وجود دارد. رژیم کوشیده است با پیش بینی خطرات بزرگی که قیامهای مردمی در کشورهای عربی روی اوضاع در ایران دارد, سیاستهای عجیبی بر اساس یک بام و دو هوا علیه این قیامها در پیش گیرد که در محور خودش را نشان میدهد, به ترتیب زیر:
- تظاهر به حمایت و پشتیبانی از این قیامها (به ویژه در جریان آنچه در تونس و مصر به وقوع می پیوست که رژیم را غافلگیر کرده بود), وتلاش میکند به اشکال و شیوه های مختلف آن را مهار کند در عین حال رژیم نسبت به این قیامها نگران است و از پیامدها و بازتابهای آن روی اوضاع داخلی اش می هراسد
- وانمود کردن به مردم ایران دراین مورد که قیامهای مردمی کشورهای عرب که رویداده و روی میدهد, در پایه خود دارای محتوای دینی است و بازتابی است از اصول و ایده هایی که خمینی مبشر آن بوده و اینها ادامه طبیعی و تاریخی آن ایده ها می باشد و این را اظهارات وگفته هایی مقامات بالای رژیم, اثبات میکند.
- کار کردن روی ایجاد جنبشهای ضد قیام که هدف اصلی آن مخدوش کردن و منحرف ساختن محتوا و مضمون این قیامها از طریق حمایت از محافل و جریانهای وابسته به خود درون کشورهای مشخص عرب, به منظور دیکته کردن مسائل سیاسی و یا امنیتی مشخص به آن حکوماتها در کشورهای متبوعشان.
اما, رژیم ایرن که تلاش میکند از طریق سیاستهای خارجی خود, ضرب نارضایتی های داخلی را گرفته و یا لااقل آن را تخفیف دهد امروز از عواقب و بازتابهای سیاستهایی اشتباهی رنج میبرد و این از هنگامی بروز کرده که اجماع جامعه بین المللی تا حدودی به صورت توانمند و منسجم که در دهه های گذشته بی سابقه بوده است, در برابر رژیم ایستاده است.  همچنین تحرکات که در منطقه شکل گرفته است اکنون به درجه ای رسیده که به میزان بسیار منفی روی اوضاع داخلی ایران تأثیرگذار شده است. چرا که اخراج سفیر ایران از کویت, پس از اطمینان یافتن دولت کویت از برملا شدن شبکه جاسوسی ایران و صادر شدن حکم اعدام علیه سه تن از اعضای آن, و نیز اظهارات محکمی که از سوی برخی مقامات بحرینی در مورد مداخله های ایران در امور داخلی بحرین ایراد شده است هر کدام دارای تأثیرات بسیاری روی اوضاع داخلی در ایران گذاشته و به آن قوام و قدرت تداوم داده است. اما نکته ای که وحشت رژیم را برانگیخته و آن را بسیار هراسان نموده و خواب را بر او حرام کرده است خود را در تلاشهای بی وقفه ای نشان میدهد که شماری از سیاستمداران و نمایندگان آمریکایی به منظور تشویق دولت آمریکا برای خارج ساختن نام سازمان مجاهدین دشمن و خصم سرسخت رژیم مذهبی در تهران از لیست سازمانهای ترویستی در پیش گرفته اند. به ویژه پس از آنکه این سازمان به صورت بسیار چشمگیری موفق گردید در صحنه اروپایی در این زمینه موفق شود و زنجیرهای ممنوعیتهای اعمال شده با انگیزها و اهداف سیاسی را شروع به شکستن کند. بی شک تهران به مخالف نظری اکتفا نکرده بلکه سعی نموده که این مخالفت را در عالم واقع نیز ماده کند علی الخصوص در زمینه تلاشهایی که برای بیرون آوردن سازمان از لیست سازمانهای تروریستی صورت میگیرد. تهران و از طریق لابی خاص خود که آن را به خدمت گرفته, مجدانه و بی وقفه تلاش میکند که مانع بیرون آمدن سازمان از این لیست بشود. به این منظور نویسندگان اجیر شده و مشکوک در نوشته های خود مدعی میشوند که بیرون آوردن سازمان مجاهدین از این لیست منجر می شود که به ”جنبش سبز” لطمه بخورد, هم چنین موجب میشود که رژیم مذهبی شدت عمل بیشتر نشان دهد. این چنین دعاوی پوشالی و موهومی که خالی از هر گونه واقع بینی سیاسی می باشد, از جمله هدفش این است که به اعتبار سازمان مجاهدین خلق به عنوان طرف اصلی ومهم در اپوزیسیون ایران لطمه بزند. به خصوص به خاطر نقش حیاتی ای که در جامعه ایران دارد و این نقشی است که خود رژیم بارها و بارها به دنبال رویدادهای اخیر, به آن اعتراف کرده است.
از این جهت, بسیار ضروری است که این گونه نویسندگان که در اساس به لابی دست ساز رژیم ایران تعلق دارند که برای هدفی که به نفع آینده مردم ایران نیست قلم میزنند, افشا گردند.
سازمان مجاهدین خلق, از نظر ایمان و پایبندی به ارزشهای دمکراتیک و اصول حقوق بشر و حقوق زنان و جدایی بین دین وسیاست, هم چنان  از مستحکم ترین و با قوام ترین جریانهای سیاسی در ایران به شمار می رود  و اختلاف بین این سازمان و رژیم از همان آغاز (پیروزی) انقلاب به دلیل پایبندی ریشه ای سازمان به این اصول بوده است. این که رژیم اکنون میکوشد از طریق این قلمهای اجیر شده, در واقع دمیدن در ساز شکسته و سوراخ شده است و تلاشی ناپسند و مذموم است و می بایست همه محافل سیاسی و فکری و رسانه ای را نسبت به این تلاشها  آگاه ساخت که به آن توجهی نکنند و به آن ارزشی نگذارند.