این صدای گلوله های سربازان عراقی بر سر و جان شما عزیزان ساکن شهر اشرف نیست، صدای از هم پاشیدن نظام جمهوری اسلامی ایران است که بر بنیان قتل و کشتار و ترور و زندان و مرگ شکل گرفته و برپاست. از هم پاشیدن نظامی که از طنین کوچک ترین صدای آزادی برخود میلرزد.
زبان از شرح این همه مظلومیت و درد و فاجعه و شجاعت و مقاومت و ایستادگی شما اشرفیان ناتوان است. به راستی:
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست
برازنده ی شماست که آزادی را در لحظه به لحظه ی زندگیتان فریاد میزنید.
حماسه های تاریخ معاصر ایران با دستان و با خون پاک به زمین ریخته شما زنان شجاع، از جان گذشته و مبارز و مردان دلیر است که نوشته میشوند و تن و جان به خون خفته ی شما تصویرهای ابدی و ماندگار حماسه هاست.
آزادی در چنین حماسه آفرینی هایی متبلور است و این حماسه ها، آتش همیشه روشن و درخشان و زنده ی مقاومت و پایداری و مبارزه و امید در دل هاست.
با بخون خفتن هر یک از شما هزار برخواهند خاست.
گیسو شاکری
20 فروردین 90