اسماعیل محدث - تعفن بیداد

حمله هولناک به شهر اشرف در ۱۹ فروردین چند نکته را روشن می کند. در نگاه اول اوج وحشیگری انسانهای آدمخوار مسخ شده با ایدئولوژی ارتجاعی و مقاومت خالص انسانهای دیگر با ایدئولوژی مترقی. بی شک هر دو رفتار خارج از نرم معمول بودند.
شهر آباد اشرف نشانه و تبلور خواستهای مردم ایران است که بیش از صد سال است برای آزادی وطن مبارزه می کنند؛ کوی امیرخیز است. اشرف شکل امروزی ارتش آزادیبخش ملی ایران است که بعد از تجربه چند سال مقاومت مسلحانه بر علیه رژیم دیکتاتوری در میدان عمل سیاسی و نظامی مقاومت ملی نطفه بست, متولد شد و در ابتدای سن بلوغ ضرباتی چنان گیج کننده بر دشمن وارد آورد که او دشمن خارجی را ول کرد تا در برابر اپوزیسیون داخلی اش مقاومت کند. کارنامه ارتش آزادیبخش و عملکرد آن در خاک کشور بیگانه، عراق روشن است. اظهارات لکاته پاسداران خارج کشور رژیم دیکتاتوری بی مسمی است و فقط خود آنها را به انجام وظیفه شان خرسند می کند. وصله  ناجور وابستگی مجاهدین خلق ایران و ارتش آزادیبخش به عراق و امریکا و اسرائیل، اگرچه گفتنش قابل فهم و انتظار است اما دستهای خالی پادوهای فرومایه را رو کرده و البته انعامی به جیبشان می ریزد. تریبونهائی که لغویات این متخصصان را پخش می کنند خودفروختگی این جماعت را نیز به نمایش می گذارند. اینان کرمهای حقیری هستند که در خارج از کشور به شکل لیسه در آمده و از تن مقاومت ملی تغذیه می کنند.
اگر مقاومت ملی ایران و نیروی اصلیش، مجاهدین خلق ایران، قرار بود با تعادل قوا تنظیم کنند و به این و آن بچسبند از روز اول به خود این رژیم عقب مانده می چسبیدند. اما این جنبش و رهبری آن طرح دیگری در سر دارند.
حمله دوباره و به غایت وحشیانه به رزمندگان بی سلاح اشرف اهدافی فاجعه آمیز داشت. از قرار معلوم موجود بی ارزش و فلک زده، نوری المالکی زیر فشار خردکننده رژیم دیکتاتوری، بی دنده و بی ترمز برای منهدم کردن شهر زیبای اشرف و کشتن زنان و مردان سلحشور آمده بود. آن چیزی که رژیم آخوندی تاب تحملش را ندارد مقاومت ناب رزمندگان اشرف است. منطق مقاومت، ایستادگی در مقابل زور و مبارزه برای آزادی به هر قیمت رژیم عقب مانده را هیستریک می کند. صحنه هائی که در حمله به اشرف اتفاق افتاد دور از حد تصور و اعجاب برانگیز است. اگر رفتار وحشتناک مزدوران جنایتکار در برابر دستهای خالی و بدن های بی دفاع باورنکردنی است، شجاعت رزمندگان اشرف در مقابل آن به راستی حیرت آور است. از طرف دیگر بیچارگی موجود فلکزده، المالکی و درماندگی رژیم دیکتاتوری حاکم بر ایران را هم به نمایش می گذارد؛ و البته ایستادگی زنانه و مردانه کسانی که دیگر منطق مقاومت رجوی ملکه اشان شده و افسانه شهر زیبای اشرف را که به گوش ایرانی ها و همه مردم جهان آواز می دهند. مجاهدین خلق ایران در گذشته بارها از جنگ حتی با چنگ و ناخن و دندان گفته بودند، این فقط یک شعار نبود.
در باره طرفهای درگیر در جنایت حمله به اشرف نقش اصلی رژیم دیکتاتوری حاکم بر ایران کاملاَ معلوم است و چیزی در این مورد نمی گویم، الا اینکه شدت حمله با خرابی اوضاع رژیم آخوندی رابطه ای یی مستقیم دارد. طرف دیگر نوری المالکی است که تنها نوکر و سرسپرده با جیره و مواجب رژیم آخوندی نیست. این موجود بی مقدار در اساس ساخت کارخانه  آخوندی است؛ روح لاجوردی در او حلول دمیده شده است. این جنایتکار سنگدل با بقیه  همدستانش که در فاجعه  حمله به اشرف دست داشته اند باید در دادگاه بین المللی محاکمه شوند.
دولت امریکا هم طرف اصلی این ماجراست. امریکا خودش  با تک تک افراد اشرف قرارداد امضاء کرده و در قبال تحویل گرفتن سلاحشان به آنها قول حفاظت داده است، . بنابراین مسئول است. البته امریکا با انجام اشتباه استراتژیک جنگ در عراق و  تحویل این کشور به رژیم آدمخوار حاکم بر ایران دستش در حناست، اما جبران اشتباه با اشتباه دیگر و با تکرار آن انجام نمی گیرد. یک دانشجوی سال دوم رشته علوم سیاسی نیز می فهمد که خلع سلاح یک نیروی مترقی در منطقه حساس خاورمیانه به نفع کیست. اگر حساب دولت امریکا را کمی از حساب تولیدکنندگان اسلحه و صاحب کارتل های نفتی جدا کنیم، باید بتوانیم امیدوار باشیم که دولت این کشور به خود بیاید و چشمش را به آنچه در عراق می گذرد باز کند. دیکتاتور بدترکیب عراق برای خاک سپاری بدن ها نیز هزار شرط مقرر کرد. دولت امریکا باید حداقل به مردم خودش رابطه حمله نظامی به عراق و ایجاد این اوضاع را توضیح دهد. تا آنجا که به ایرانی ها بر می گردد هزار سال از کودتای ۲۸ مرداد و کنفرانس گوادلوپ  می گذرد.
در بیانیه استقلال ایالات متحده امریکا آمده است که:"زمانیکه دولتی با سوءاستفاده از قدرتش حقوق شهروندان را به تکرار پایمال کند سرنگون کردن آن حکومت نه تنها حق بلکه وظیفه شهروندان محسوب می شود". دولت امریکا اگر حتی نتواند اصول اساسی خودش را رعایت کند قبل از هر چیز خوره به جان خودش می اندازد. سازمان مجاهدین خلق ایران برای آزادی کشور و مردمش مبارزه می کند. این سازمان در جامعه ایران ریشه یی عمیق و گسترده دارد، چرا که تبلور خواسته های دموکراتیک مردم می باشد است. در لیست تروریستی گنجاندن این سازمان، علاوه بر آنکه احمقانه است برخلاف اصول اساسی امریکا نیز هست. این یک دهن کجی غیرقابل تحمل به مردم ایران است. دولت امریکا باید به خود بیاید! مقاومت دراساساَ نتیجه حق طبیعی انسان برای زندگی است. زمانیکه قدرت حاکم حق مردم را زیر پا له می کند، شورش مقدسترین حق و لازمترین وظیفه است.
قرارگاه اشرف به لحاظ استراتژی مبارزه مردم ایران و مقاومت ملی از ارزشی اساسی برخورداراست. اما اگر کسی فکر می کند که مبارزه اصیل مردم ایران برای آزادی و دموکراسی به جا و مکان وابسته است سخت اشتباه می کند. آنچه مسلم و انکار ناپذیر است اراده مردم ایران برای سرنگونی رژیم دیکتاتوری است. اراده تغییر در دستهای خالی مردمان اشرف کرور کرور موج می زند.