رحمان کریمی - در بــا د هــا ی ســرخ ســوگــوا ر

درباد های سرخ سوگوار
صدای بال بال عقابان در پرواز
بر گستره یی از زخم و خون و آماج گلوله ها
برمی آشوبد خواب پنبه دانه یی
اشترگرگان مست مستأصل را .
                              
در بادهای سرخ سوگوار
صدای عزم پررزم سوگواران
پرده های تزویر را فرو می ریزد
تا جهانیان ببینند دو چهرگی سودا گران سود و سرمایه را .

در بادهای سرخ سوگوار
توفان گلوله ها و ترکش ها
از پس عبور از پیکرها
کمانه می کنند به سینه قاتلان و عاملان .

در بادهای سرخ سوگوار
گلگون سایه خفتهٌ عقابان نیز
صاعقه می شود پشت دریچه های بسته مشکوک .
اینک آراسته کنید رسوایی مضطرب خویشتن را
با بیانی دولهجه و گنگ و عوامفریب .

در بادهای سرخ سوگوار
عدالت ، رنگ پریده و پریشان و منقلب
شبنم شرم بر پیشانی ، تن رنجور و لرزان
در معابر و میادین بی خبر جهان
با منادیان و معترضان حق طلب
همصدایی می کند .
نگاهش آتشین و فریادهایش لرزاننده :
ــ هلا ای جویندگان و کوشندگان راه آزادی !
من نیز چون شمایان زندانی عذاب کشیده قدرت سرمایه ام
اگر شما از رفیع عزت پرغرور خویش
برنمی تابید تحقیر و خفت تسلیم
اما مرا همواره به سودایی و دسیسه یی
سرشکسته و تحقیر کرده اند .

در بادهای سرخ سوگوار
تسخیر خاک و درو دیوار چه آسان است
اما
تسخیر قهرمانان چه مشکل
به هرکجا که باشند همان دلاوران اشرفی اند .

در بادهای سرخ سوگوار
تبرها را از جان های آذین به برق گلوله ها
برگرفته اند و به جان سنگ ها افتاده اند
دژخیمان می دانند که چه پر بها گنجینه یی
در دل « مروارید » نهفته است
طلای ناب اندر طلای ناب ، رج گوهران بی مثال .
تا برکنده شود قلعه های جن و جادو
برکنید سنگ ها را که نام عقابان طلایی ما
برتارک کوهساران تاریخ نشسته است .

در بادهای سرخ سوگوار
طوطی وشان در مکتب خانه بی بی جانشان درکرانه تایمز
تلقینات همیشه را تکرار می کنند .
در کارگاه بزرگ ولایت عظمای سرمایه است
که می توان کلاغ های دهان دریده را رنگ طوطی زد .

در بادهای سرخ سوگوار
آنکه در جستجوی نام است یا مال و جاه
بیهوده جلا می دهد تا آستانه فردایان
پندار خام خویش را به جاودانگی .

در بادهای سرخ سوگوار
دلشکسته با فریاد های شکننده
به دیدار جهانیان بیا
تا جانیان نمانند بی حریف و خصم
تا ایران نماند در حسرت آبرو دهندگان خویش .

  14 آپریل 2011