حمله به ساکنان اشرف نه تنها نشان از ضعف و تزلزل رژیم ، بلکه نشاندهنده تزلزل ساختار سیاسی دولت نوری مالکی که از بند ناف ولایت فقیه در طهران تغذیه می کند، دارد- مقاومت اشرفیان همراه با نارضایتی مردم در تهران و عراق علیه دو حکومت خودکامه قادر است تمام معادلات را به ضرر نوری مالکی و ارباب او در تهران تغییر دهد- «مقاوت و حماسه سازی های ساکنان اشرف» تاثیر بسزایی بر روی مبارزه مردم در راستای دستیابی به حقوق حقه خود در منطقه، بخصوص ایران و عراق دارد- از همین روست که چندی پیش رژیم « استواری و پایداری ساکنان اشرف»، که امروز به کانون « مقاومت» در برابر حملات ارتجاع، قاتلان و منکران حقوق بشر، تبدیل شده ، را « خودکشی» نامید- آنان بخوبی می دانند که « مقاومت اشرفیان» نور امیدی بر دل همه آنانی می اندازد که در منطقه برای عدالت مبارزه می کنند- زیرا ماهیت انقلابی اشرفیان که بدون سلاح ، با دستان خالی حاضرند جان خود را بدهند تا جان دیگران را نجات بدهند و از حقوق انسانی خود دفاع کنند، یکی از مهمترین خصوصیت ها و نشانه های شرایط انقلابی و یک انسان مبارزه و آگاه است- رژیم ولایت فقیه همراه را کارگزارانش در عراق حتی از تن بی جان یک اشرفی هراس دارند. زیرا ، تن بی جان یک اشرفی هم هنوز، نماد انسانی پیروز است که بر زبونی ارتجاع مهر تایید می زند و بر مبارزه تا پای فدای جان خود برای « زندگی» و « دفاع از کرامت و حرمت انسانی » را نوید می دهد- دقیقا به همین دلیل به نماد مبارزه برای عدالت تبدیل می شود. دولت المالکی نیز مانند استبداد حاکم بر تهران تنها راه فرار از سقوط را در کشتار می بینند که این مساله آنان را هر چه بیشتر در باتلاق سقوط، فرو خواهد برد- آنانی که امروز چه از سر دلسوزی، چه منفعت طلبی و چه ناآگاهی، بر این مقاومت و پایداری بعنوان یک ارزش والای انسانی خط بطلان می کشند نیز می بایست بدانند که با ترویج پاسفیسم و خط بطلان کشیدن بر روی « مقاومت» که سلول اصلی مبارزات عدالت طلبانه بشر در طول تاریخ بوده است، و در واقع بلندگوی رژیم در خارج از مرزها شدن، قادر نیستند رژیم ولایت فقیه و کارگزاران آن در عراق را از مرگ تاریخی نجات دهند. زنده باد مقاومت ساکنان اشرف