کنفرانس واشینگتن - رابطه رژیم ایران با دولت عراق - حمله به کمپ اشرف

روز پنجشنبه کنفرانسی دررابطه با حمله وحشیانه به اشرف در واشنگتن برگزار شد. دراین کنفرانس تعدادی  شخصیتهای امریکایی شرکت کرده و پیرامون رابطه رژیم ایران با دولت عراق و حمله به اشرف سخنرانی کردند.

 

در ابتدای این جلسه سخنرانان به شهدای فروغ اشرف ادای احترام کردند . سخنرانان شامل:
ژنرال ریچارد مایرز
رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا  2001 تا 2005
نایب رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا  2000 ـ 2001
فرمانده مرکز سازمان هوا فضای آمریکا ـ 1998 ـ 2000

ژنرال وسلی کلارک
کاندیدای ریاست جمهوری ـ 2004
فرمانده ناتو در اروپا 1997– 2000

دینا پرینو
سخنگوی کاخ سفید ـ 2007 ـ 2009

پورتر گاس
نخستین رئیس اطلاعات مرکزی آمریکا 2003- 2006

دنیس بلر
مدیر اطلاعات ملی آمریکا  2009 ـ 2010
فرمانده نیروهای آمریکا در اقیانوس آرام 1999 ـ 2002

سناتور اون بای
عضو سنای آمریکا 1998-2011
فرماندار ایالت ایندیانا 1988 ـ 1998

سناتور بیل برادلی
کاندیدای ریاست جمهوری ـ 2000
عضو سنای آمریکا ـ 1979 ـ 1997

مایکل موکیزی
وزیر دادگستری آمریکا 2007 - 2009
ریاست دادگاه (بمدت 6 سال)
قاضی فدرال (به مدت 18 سال)

سفیر میچل ریس
مدیر سیاستگذاری وزارت خارجه آمریکا 2003 ـ 2005
نماینده ویژه در ایرلند شمالی تا 2007

بروس مکولم
رئیس بنیاد «خانه آزادی»  1988 ـ 1993

سرهنگ مارتین
فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف ـ  2005 ـ  2006


ژنرال جیمز جونز  به کنفرانس واشینگتن پیامی فرستاد:
متاسفم که نتوانستم در اندوه از دست دادن جانها در اشرف با شما باشم.
کسانی که این حمله را طراحی و به اجرا گذاشتند، باید به خاطر اعمالشان پاسخگو باشند.
 ما باید تلاشهای بین المللی برای انجام هرکار ممکن را صورت بدهیم تا تکرارنشدن یک تراژدی مشابه کاملا تضمین شود

 

بروس مکولم:
رئیس بنیاد «خانه آزادی»  1988 ـ 1993
من در رابطه با چند مورد بحث را شروع خواهم کرد. اولین موضوع کمپ اشرف است. شما ویدئوهایی را از وقایعی که در آنجا اتفاق افتاده است خواهید دید. سازمان ملل متحد, اتحادیه اروپا و حتی یک هیأت پارلمانی از عراق خواستار بازدید از کمپ اشرف شده اند اما هنوز به آنها اجازه ورود به کمپ داده نشده است.
سازمان خبرنگاران بدون مرز گزارش داده است که خبرنگاران مستقل اجازه ورود به کمپ اشرف را ندارند و من فکر می کنم وقت آن رسیده است که ما فشار آوریم تا روند تحقیقات مستقل آغاز شود.
دومین موضوع گزارش وزارت دفاع آمریکا است. به نظر من باید فشار آورد تا این گزارش بصورت کامل در دسترس عموم باشد.
و نکته آخر اینکه اگر سازمان مجاهدین از لیست آمریکا خارج می شد هیچیک از این وقایع صورت نمی گرفت.
این لیست‌گذاری در واقع جان همه ساکنان کمپ اشرف را به خطر انداخته است. سیستم بوروکراسی ما دائم اتلاف وقت می کند در صورتیکه این وضعیت جان انسانها را به خطر می اندازد.
اکنون میکروفون را به رئیس این جلسه، سفیر میچل ریس واگذار می کنم. او رئیس دانشگاه واشینگتن است و همچنین مدیر سیاستگذاری وزارت امور خارجه در دور وزارت کالین پاول بود. با تشکر.

میچل ریس:
مدیر سیاستگذاری وزارت خارجه آمریکا 2003 ـ 2005
از شما متشکرم بروس.
من وظیفه ریاست در این جلسه را برعهده دارم که توسط جامعه ایرانیان مقیم آمریکا در شمال کالیفرنیا برگزار می شود. اجازه بدهید که سلام ویژه ای به ساکنان کمپ اشرف بفرستیم که امروز شاهد جلسه ما هستند. سلام اشرف.
قبل از آغاز جلسه، اجازه بدهید از سخنرانان، حضار و میهمانان که با ما اینجا در واشینگتن هستند و همچنین کسانی که در هر نقطه ای از دنیا شاهد این جلسه هستند بخواهم که لطفاً به پا خیزید تا به خاطره مردان و زنان شجاعی که جان خود را در جریان وقایع ناگواری که هفته گذشته در اشرف بدست ارتش عراق بوقوع پیوست از دست دادند ادای احترام کنیم.
طبق سنتی هم که داریم از شما می خواهم که یک دقیقه ممتد برای آنها کف بزنیم.
بسیار متشکرم.

موضوع بحث سمپوزیوم امروز موج دموکراسی در خاورمیانه است. اما مطمئنم که سخنرانان برجسته این جلسه نکات بسیاری را در رابطه با لغو نامگذاری مجاهدین مطرح خواهند کرد. همچنین در رابطه با قولی که آمریکا در رابطه با حفاظت از ساکنان کمپ اشرف داد، بی عملی دولت اوباما تا این لحظه، دولت عراق و جامعه بین المللی، و تهدید مستمر رژیم ایران برای زنان و مردانی که در سراسر جهان خواستار آزادی و دموکراسی هستند.
ما امروز بسیار مفتخر هستیم که شخصیتهای فوق العاده و صاحب نظرانی را از هر دو حزب در اینجا در کنار خود داریم. سخنرانان این جلسه جمعاً بیش از 200سال تجربه کاری در دولت آمریکا دارند.

ژنرال ریچارد مایرز
رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا  2001 تا 2005
از همه شما متشکرم و با سلام به همکاران برجسته ام در اینجا و دوستانمان در کمپ اشرف. اول از همه تسلیت. آنچه ما در این فیلم دیدیم و آنچه میدانیم اتفاق افتاده است یک تراژدی وحشتناک است.
من در حالی که فیلم را می دیدم دو نکته ـ من قبلا آن را دیده ام. برای من فرستاده شده بود. من آن را قبلا دیدم ولی الان در صفحه بزرگتر بود و چیزهایی برجسته شد، اینکه ساکنان اشرف غیر مسلح هستند و کسانی که به آنها شلیک می کردند هدف گیری می کردند. این یک شلیک هدفدار بود. این شلیک هوایی برای تأثیر گذاری روی رفتار نبود. این انتخاب اهداف و شلیک به آنها بود.
نکته دیگری که تکانم داد تعداد زنانی بود که در بیمارستان بودند. و میدانم بسیاری از مدعوین در اینجا را نیز تکان داد. یک تراژدی وحشتناک. شجاعت آنهایی که فیلم می گرفتند و مادر یکی از زنان جوانی که فیلم می گرفت امروز اینجا با ماست. متأسفانه او به خاطر کارش جان سپرد.
ولی افراد کمپ چه شجاعتی از خود نشان دادند. بنابراین تسلیتهای من از طرف خانواده ام است و همه ما که فکر می کنم این تراژدی را می فهمیم.
باید تحقیقاتی صورت گیرد و افراد باید به خاطر این تراژدی حساب پس بدهند. از لیست خارج کردن مجاهدین قطعاً کار درستی است و خیلی از زمان انجام آن گذشته است.
باید یک ساختار دائمی به وجود آید که اطمینان یابیم ساکنان کمپ اشرف حفاظت می شوند. اینکه بر اساس سازمان ملل یا هر پایه دیگری باشد به نظر من قاطعانه باید صورت گیرد.
خاور میانه در حال تغییر است. فکر میکنم اینکه درآینده تغییر چه سمتی بگیرد نامعلوم است ولی در حال حاضر دست کم برای بسیاری در خاورمیانه این امید وجود دارد که از فقدان هیچ علامتی در مورد فراهم شدن فرصتها در قرن 21 رها شوند. این اشعه امید وجود دارد.
رژیم ایران به عنوان یک رژیم شکست خورده بیش از پیش با نوعی از حکومت که برای این قرن برای مردم موثر نیست منزوی می شود.
به عنوان رییس ستاد مشترک مشکل ما با رژیم ایران چندین موضوع بود که با آن برخورد کردیم.
اول، قبل از اینکه به عراق برویم، زمانی که به افغانستان می رفتیم، باید به خاطر می آوردیم که رژیم ایران سلاحهای کشتار جمعی دارد و آن را گسترش میدهد. آنها از تروریسم حمایت می کنند و همواره تلاش می کنند همسایگانشان را تحت نفوذ قرار دهند.
نهایتاً وقتی ما به عراق رفتیم به یاد می آورم که شواهدی داشتیم از اینکه سلاحهایی از ایران به عراق فرستاده میشود تا نخست نیروهای آمریکایی را بکشد و به طور خاص میخواهم در باره وسایل طراحی شده یی صحبت کنم که روی برخی از زره ها تأثیر داشتند، زره هایی که ما روی خودروهایمان برای حفاظت در مقابل بمبهای کنار جاده یی  نصب کرده بودیم. ما باید سلاحهایمان را تغییر می دادیم.
جدی ترین مشکل با رژیم ایران برای من مشکل گسترش اتمی بود.
اوایل این قرن 21 آمریکا تقریباً تنها صدا در مورد خطر یک ایران مسلح هسته یی بود.
حالا این (شرایط) عوض شده است و ما بسیاری از قطعنامه های سازمان ملل و سایر چیزها را داریم که سعی می کند شتاب آنها برای (دستیابی به ) سلاحهای هسته یی را مهار کند.
این به سمت مثبت عوض شده است. تحریمها دارند اثر می کنند.
وقتی شما سعی می کنید چنین رفتاری را عوض کنید ترجیح می دهید از دیپلماسی استفاده کنید ولی هرگز نباید زور را از روی میز بردارید. باید بخشی از معادله باشد. باید بخشی از مذاکره باشد.
برگردیم آنجایی که بودیم. کارهای زیادی هست. من فکر می کنم این سازمان و توجه شما به موضوعاتی که در کمپ اشرف اخیراً اتفاق افتاده، بزرگتر از اینهاست.
توجه را به کل موضوع ایران معطوف خواهد کرد، تلاشهای رژیم ایران برای نفوذ در وقایع سوریه و افغانستان و عراق و  در غزه و البته در لبنان.
یعنی این یک موضوع واقعی است. در حالی که ما روی کمپ اشرف متمرکز هستیم و در حالی که تسلیتهایمان را به آنهایی که عزیزانشان را از دست داده اند می گوییم این هم موضوع بزرگتری است و من از شما که اجازه دادید امروز اینجا باشم متشکرم.

ژنرال وسلی کلارک،
 فرمانده ناتو در اروپا 1997– 2000
از شما به خاطر این  معرفی گرم متشکرم. فیلمی که پخش شد بسیار تکان دهنده و منقلب کننده و فجیع بود. اجازه بدهید مراتب همدردی خودم را به ساکنان کمپ اشرف که شاهد این جلسه هستند و به خویشاوندان آنها که در میان حضار جلسه نشسته اند، ابراز کنم.
و همچنین ابراز همدردی می کنم با کسانی که صدمه و خسارت دیده اند و افرادی که بار تلاش برای ایجاد تغییر در کشور خود را متحمل شده اند.
به نظر من تمام مردم آمریکا شجاعت و فداکاری که شما در آنجا نشان داده اید را تحسین می کنند و با شما احساس همدردی دارند. متشکرم.
ما در مقطع تاریخی هستیم که یک خاورمیانه مدرن و آزاد در حال ظهور از یک دریچه حساس است. آن را دریچه حساس میخوانم چون منبع اصلی تهدید و تنش در منطقه رژیم ایران است.
این رژیم، سلطه جو و توسعه طلب است و از طریق نیروهای مزدور خود عمل می کند. رژیم ایران مبلغ بحران و خونریزی است. رژیمی بیرحم و حامی تروریسم.
همه رؤسای جمهور اخیر آمریکا تاکید کرده اند که به رژیم ایران اجازه داشتن سلاح اتمی داده نخواهد شد. برخی به وجود گزینه نظامی نظر انداخته اند و برخی هم می گویند این گزینة مطلوبی نیست.
در عین حال رهبران رژیم ایران نباید هیچگاه بپندارند که این گزینه در واشنگتن اصلاً بر روی میز نیست.
آنچه در لیبی در حال وقوع است تنها یک پیش نمایش بسیار اندک است.
لیبی در جنگ غلتیده است. ما هم در آمریکا از طریق ناتو در آن جنگ نقش داریم و امیدوارم معمر قذافی هیچگونه توهم و شکی نسبت به پایان کار نداشته باشد. او از صحنه حذف خواهد شد.
در سوریه سرکوب فعالی در جریان است. یمن در آشفتگی و غوغا است. پس از این همه به ایران می رسیم، کشوری است که همه در راستای آن فعالیت می کنند و به آن امید بسته اند.
یک جنبش مقاومت ایرانی وجود دارد. و ما آن را می شناسیم.
ما همچنین می دانیم افراد شجاعی وجود دارند که آماده فدای جان خود هستند و برخی از آنها هم جان خود را از دست داده اند. افراد شجاعی در اشرف هستند که دائم تلاش و فعالیت می کنند و در جستجوی جامعه مدرن و آزادی در ایران هستند که مردم در آن بتوانند به خوبی زندگی کنند، عقاید خود را ابراز نمایند و از همان حقوق و فرصتهایی برخوردار شوند که در سایر نقاط دنیا وجود دارد.
در حال حاضر همه مردم ایران از دستیابی به این حقوق محروم شده اند. وقتی من به آنچه که هفته گذشته در کمپ اشرف گذشت فکر می کنم آن را مطلقاً مایه تنفر و غیرقابل توجیه می یابم.
ما به ساکنان اشرف قول دادیم که آنها افراد حفاظت شده خواهند بود. این وعده ایالات متحده آمریکا بود. این بسیار مهم است و وقت محترم شمردن آن فرارسیده است. این مسأله به وجهه و اعتبار آمریکا ربط دارد.
اما مهمتر از همه این است که بپرسیم که چگونه ما میتوانیم به مردم ایران کمک کنیم که به یک دولت آزادی برسند اگر ما نتوانیم به ساکنان اشرف کمک کنیم آن هم وقتی تنها خواسته ساکنان اشرف برخورداری از حفاظت و زیستن در صلح است. قطعاً ایالات متحده می تواند این خواسته را برآورده کند و ما باید این کار را انجام دهیم.
فکر می کنم باید نسبت به بهار جهان عرب خوشبین بود. و دلیل امید داشتن به ایران نیز وجود دارد. اما کسانی که سنگین ترین حجم این مبارزه را متحمل شده اند به ما نظر افکنده اند تا از آنها حمایت معنوی کنیم، آنها را تشویق کنیم و سیاستهای منطقی پیش بگیریم. قطعاً ما در آمریکا می توانیم این کار را انجام دهیم و باید هم اینطور شود. متشکرم.

دنیس بلر
مدیر اطلاعات ملی آمریکا  2009 ـ 2010
وقایعی که ما چند دقیقه پیش در فیلم ویدئو دیدیم مسلماً تکاندهنده و شجاعتی که شاهدش بودیم تحسین‌برانگیز بود.
ایالات متحده رویکردهای مختلفی در قبال رژیم ایران را در سالهای اخیر آزمایش کرده که تازه‌ترین آن پیشنهاد مذاکره است درباره اختلافات فیمابین به‌منظور رسیدن به تفاهمی که متقابلاً برای هر دو طرف رضایتبخش باشد، اما رژیم ایران قاطعانه تمام این رویکردها را رد کرده و یک رشته سیاستهای ضدآمریکایی را به اجرا گذارده است.
رژیم ایران همچنین کمک و تجهیزات به گروههایی در عراق و افغانستان که سربازان و تفنگداران  آمریکایی را می‌کشند، ارسال می‌کند. من  براین باورم و این بیشتر یک احساس است تا یک تحلیل دقیق، که رژیم ایران ممکن است آمریکا را به جایی سوق دهد که ناگزیر از اقدام شود . آمریکا به سادگی به خشم نمی‌آید، اما صبر آن هم نامحدود نیست.
قیامی که چند هفته پیش در سراسر خاورمیانه آغاز شد، رژیم ایران را ابتدا غافلگیر و شوکه کرد. اما همین که تشخیص دادند می توانند نا آرامی و شورشی را که قیام مزبور درکشور خودشان باعث شده، کنترل کنند، بلافاصله به برنامه تهاجمی قبلی خود بازگشتند به بهره‌برداری از فرصتهای تازه یافته بخصوص درکشورهایی مانند بحرین و یمن پرداختند.
گرچه ایران روابطش با عراق و ترکیه را بهبود بخشیده و پیوندهایش با سوریه را محکمتر ساخته، لیکن این سه کشور متحدان بلندمدت رژیم ایران به حساب نمی آیند و حتی مشتری آن نیستند و در وضعیتهای معین و متعددی ممکن است به‌سرعت علیه رژیم ایران برگردند.
مخالفتی که پیرامون انتخابات ژوئن2009 برخاست، بازتاب‌ یک نارضایتی عمیق در بسیاری از ایرانیان از رژیم فعلی بود. هم خود رژیم را غافلگیر کرد و هم در واقع بسیاری از اعضای اپوزیسیون را که تصور نمی‌کردند وضعیت به این سرعت به آن سمت برود.
من هم مانند بسیاری از کسانی که در این سالن هستند هیچ چیز برایم بهتر از دیدن پایان رژیم احمدی‌نژاد نیست.
بسیار متشکرم.

مایکل موکیزی
وزیر دادگستری آمریکا 2007 – 2009

متشکرم میچل. از سازماندهندگان این سمپوزیوم و جامعه  ایرانیان مقیم آمریکا که هیچگاه ازتلاش دست بر نمی دارند، متشکرم. 
قبل از اینکه سخنان خودم را شروع کنم می خواهم نامه یی از ژنرال جیمز جونز، از تفنگداران دریایی و مشاور قبلی امنیت ملی پرزیدنت اوباما که می خواست امروز صبح اینجا باشد ولی نتوانست و نامه اش را برایمان فرستاد، بخوانم.

{متن نامه ژنرال جیمر جونز}
خانمها، آقایان،
من عمیقاً متاسفم که نتوانستم امروز با شما در اندوه از دست دادن جانها در اشرف دراثر حمله دیگری توسط نیروهای عراقی علیه شهروندان غیر نظامی همراه باشم.
 این حمله نباید اتفاق می افتاد. مسلماً هرگز نباید دوباره اتفاق بیفتد.
من میخواهم تسلیتهایم را به آنهایی که اعضای خانواده و دوستانشان را در حمله نیروهای عراقی از دست دادند، ابراز دارم.  من به وزیر کلینتون در ابراز  محکومیت و درخواست تحقیقات کامل در مورد شرایطی که منجر به این اتفاق تراژدیک شد، می پیوندم.  من همچنین امیدوارم که سازمان ملل متحد در مورد وقایع هفته گذشته تحقیق کند.
آگاهی فزاینده در مورد مساله حفاظت ساکنان کمپ اشرف و فراخوان برای «لغو نامگذاری» سازمان مجاهدین اکنون به نقطه یی رسیده است که باید تغییر ضروری در سیاست ملی ما را امکانپذیر کند.
کسانی که این حمله را طراحی و به اجرا گذاشتند، باید به خاطر اعمالشان پاسخگو باشند و ما باید به تلاشهای بین المللی برای انجام هر آنچه ممکن است دست بزنیم تا تکرارنشدن یک تراژدی مشابه تضمین شود.
جمیز جونز
ژنرال تفنگدار امریکا 

 

ادامه صحبت مایکل موکیزی
این کنفرانس، این سمپوزیوم یکی از مجموعه کنفرانسهایی است که هدف و مضمون فوق العاده مهمی دارد که چیزی کمتر از آزاد کردن مردم ایران نیست و خاتمه دادن به رژیمی که امروز بزرگترین تهدید صلح جهانی است، رژیم ایران که تروریست صادر می کند و می خواهد بر همه خاورمیانه و جهان تسلط داشته باشد و تهدید به استفاده از سلاح اتمی می کند.
امروز ما در تلاش برای رسیدن به این هدف با حوادثی که حالا در اشرف اتفاق می افتد درگیر شده ایم. دولت عراق ظاهراً به نیابت از رژیم ایران تهاجم کرد و همانطور که شنیدید بیش از 30 تن کشته شدند و کمپ اشغال شده و بخشهایی از آن که به عنوان مزار مورد استفاده قرار گرفته بود جدا شده و مراقبتهای پزشکی از مجروحین دریغ می شود.
در سال 2003 وقتی آمریکا به عراق حمله کرد یک ژنرال نیروهای مسلح ایالات متحده به عنوان معاون فرماندهی نیروهای ائتلاف تضمین کتبی به ساکنان کمپ اشرف داد که به عنوان افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو شناخته می شوند و این موقعیت ادامه خواهد یافت.
از سال 2003 تا 2009 این تضمین به طور جی اجرا می شد. ژنرال دیوید پترائوس وقتی در سال 2009 کنترل را به نیروهای عراقی تحویل می داد گفت که از نیروهای عراقی تضمینهایی دریافت کرده است که بدون آن کنترل بر (کمپ اشرف) را رها نمی کرد وتضمین این بود که همان موقعیت (حفاظت شده) ادامه خواهد داشت.
اکنون ثابت شده  آن تضمین  بی ارزش بوده است. آنچه در اشرف دارد اتفاق می افتد یک تراژدی حقوق بشری و یک خجالت سیاسی برای آمریکاست، زیرا پس از آن اتفاق افتاد که نیروهای آمریکایی عقب کشیدند و در حالی اتفاق افتاد که وزیر دفاع ایالات متحده در حال بازدید از عراق بود.
سازمانهای حقوق بشری و  ایالات متحده باید به کمپ اشرف دسترسی داشته باشند و گزارشی از آنچه اتفاق افتاده و چرا اتفاق افتاده باید علنا منتشر شود.
اشتباه نکنید. آنچه که این رخداد را ممکن ساخته، آنچه که اجازه داده این اتفاق بیفتد و این که آیابازهم  اجازه خواهد داد که اتفاق بیفتد،  عبارت است از ادامه دادن به نامگذاری مجاهدین در لیست وزارت خارجه است.
این لیست گذاری در سالهای  1990 شروع شد و مجاهدین، به خاطر نشان دادن  یک ژست به رژیم ایران به خیال اینکه در مذاکره را باز کند، در لیست گذاشته شدند.
این فایده یی نداشت. اینطور نیست؟ تحت دولتی که من در آن خدمت کردم متأسفم که بگویم مجاهدین کماکان در لیست ماندند از ترس اینکه اگر از لیست برداشته شوند رژیم ایران کار وحشتناکی نظیر فرستادن بمبهای کنارجاده یی به عراق برای کشتن نیروهای آمریکایی می کند،که  البته در هر صورت این کار را کرد.
مجاهدین بر طبق قانون درخواست کردند که از لیست خارج شوند و دادگاه آمریکا به وزارت خارجه گفته است -  این تصمیمی است که حالا در دست وزیر کلینتون است ـ که وزارت خارجه  حق مجاهدین را برای یک دادرسی عادلانه نقض کرده و باید این نامگذاری را مورد تجدید نظر قرار دهد.
صدور این حکم در تابستان گذشته بود و از آن زمان وزارت خارجه در این زمینه بیکار نشسته و  وقت کشی می کند.
آنچه که دولت عراق را قادر کرده که به نیابت از طرف رژیم ایران دست به این کارها بزند و آنچه خود رژیم ایران را قادر به آن کرده، ادامه همین نامگذاری است.
این نامگذاری یک پوشش حقوقی برای رفتار وحشتناکی ارائه می کند که شما در نوار ویدئویی دیدید و دست و پای تنها گروه اپوزیسیون ایرانی را به زنجیر کشیده است که متعهد به یک ایران دموکراتیک مبتنی بر جدایی دین از دولت و یک ایران غیر اتمی است و حقوق همگان ازجمله زنان را به رسمیت می شناسد. این نامگذاری باید لغو شود. ما در این برهه یک سالگرد تاسف بار دیگر هم داریم. این روزی است که پرزیدنت آبراهام لینکلن در سال 1865 به قتل رسید، ولی آنچه او برای آن ایستاد جاودان ماند.
آنچه که ساکنان اشرف برای آن می ایستند نیز جاودان باقی می ماند و بستگی به ما دارد که اطمینان یابیم اینطور خواهد شد. یکی از راههایی که به ما بستگی دارد این است که اطمینان یابیم فشار و تبلیغ تا زمانی که وزارت خارجه مان کاری را که باید مدتها پیش می کرد، انجام دهد و مجاهدین را از لیستی که هرگز نباید در آن گنجانده می شد بردارد، و این راه را ادامه دهیم.
بسیار متشکرم.

پورتر گاس
نخستین رئیس اطلاعات مرکزی آمریکا 2003- 2006
از شما بسیار متشکرم
من هم در غم شما و از دست دادن عزیزانتان در جمعه گذشته خود را سهیم میدانم. کار زیادی از دستم بر نمی آید که انجام دهم اما این قول را به شما میدهم که جواب سؤالهایی که باید پرسیده شوند را بگویم و اینکه آیا میتوانیم آنرا بزودی درست کنیم. کارهای مشخصی باید انجام شوند. سؤال این است که چه کسی این کارها را انجام میدهد و چه انرژیهایی در این رابطه صرف خواهد شد تا این کار به ثمر بشیند. مطمئناً خارج کردن نام مجاهدین از لیست بسیار تعیین کننده است و فکر نکنم که هیچ کس در این رابطه مخالفتی داشته باشد.
موضوعی که ابتدا میخواستیم درمورد آن صحبت کنیم یعنی موانع بر سر راه دموکراسی این را نشان میدهد که اگر شما دموکراسی نداشته باشید چه اتفاقاتی امکان دارد بیفتند مانند چیزهایی که در اشرف اتفاق افتاد.
اولین مانع خیلی روشن است رژیم کنونی در تهران میباشد.
وقتی به سوءاستفاده این رژیم از قدرت نگاه میکنم برغم اینکه رژیم سعی در پنهان کردن نیات خود دارد اما سوءاستفاده از قدرت در رابطه با آزادیهای مردم و رفتار با مردم برای همه واضح است. من بسیار با این راه حل سوم که توسط این گروه پیشنهاد شده موافقم. شما دارید برای خودتان دست میزنید این را میدانید. اپوزیسیون و مقاومت را تقویت کردن البته شیوه درستی است.
فکر کنم همه با این موافق باشند که رژیم تهران تنها بدنبال مسأله سازی در منطقه است. آنها مسأله سازهای نابغه ای هستند. آنها رژیمهای ضعیف را بی ثبات میکنند. کشورهای دیگری را در این رابطه میتوان نام برد، لبنان و سوریه که البته یادآور حزب الله و سپاه پاسداران و عراق است.
مسائلی که روز جمعه در کمپ اشرف انجام گرفتند بسیار تراژیک و خارق العاده و قابل توجه بود. تا بحال چه اتفاقی افتاده است؟ ما شاهد این بودیم که سازمانهای متعددی مانند سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و اتحادیه اعراب آنرا محکوم و نگرانی خود را ابراز کرده اند. انگلستان گفته است که مایه نگرانی ماست و وزارت خارجه گفته است نگرانند. اما سؤال این است که چکار میکنند؟ چگونه باید با این مسأله برخورد کرد و کسی را به داخل فرستاد تا مسأله را حل کند.
و امیدوارم که این کف زدنها را کسانی که زخمی هستند و آسیب دیده اند درک کنند که ما موقعیتشان را میدانیم و همچنین میدانیم که به کمک ما احتیاج دارند.
آخرین موردی که میخواستم درمورد آن صحبت کنم این است که تکنولوژی آنقدر پیشرفت کرده است که در هر زمانی که صحبت میکنید شنوندگان شما همیشه بیشتر از حضار در سالن سخنرانی هستند. من فکر کنم مردم سراسر جهان گوش میدهند. این یک کنفرانس بسیار مهمی است. مسائل مهمی اینجا دارد اتفاق می افتد. پیام مهمی درمورد یک اتفاق بسیار مهم. مسئله ای که در روز در جمعه کمپ اتفاق افتاد واقعاً یک تراژدی بود. همچنین مسئله اتمی و ثبات و دموکراسی نه فقط در خاورمیانه بلکه سراسر جهان.
من به‌یاد دارم وقتی که بند 7 طرح 10ماده یی خانم رجوی را می خواندم، یا طرح 10 مادهیی مریم را میخواندم یکی از آنها نوشته بود جداسازی دین از دولت. آخرین خبری که من دارم این است که این حرف در ایران حکم اعدام دارد. من میخواهم همه این را بدانند که من از شجاعت و مقاومت اپوزیسیون قدردانی میکنم. این کار درستی است که شما میکنید و شما دوستان زیادی دارید.
خداشما را برکت بدهد. متشکرم.

دینا پرینو
سخنگوی کاخ سفید ـ 2007 ـ 2009
بسیار متشکرم. از اینکه می توانم در میان شما باشم، خوشحالم. می خواهم از همه شما بخاطر اینکه من را امروز اینجا دعوت کردید تشکر کنم.
ویدئویی که در اول برنامه نشان داده شد بیانگر این است که ما قطعاً بحثهای سیاسی مسخره ای را در واشینگتن دی.سی دنبال می کنیم.
من هم مایلم تسلیتهایم را به همه افراد در اینجا بگویم چون از این نقطه می توانم تأثیری را که روی همه گذاشت ببینم. بخصوص آنهایی از شما که ممکن است زمانی در کمپ اشرف زندگی کرده باشید و باز بخصوص آنهایی که در آنجا عزیزانی دارند و به خانمی که امروز پیشتر او را دیدم و در ویدئو دیدیم که دخترش را از دست داد عمیقترین تسلیتهایم را بگویم. من بعنوان یک مادر می گویم که شما پریشان هستید و ما همه در آن سهیم هستیم.  
من یک تجریه فوق العاده در زندگیم داشتم و اینکه از من خواسته شد سخنگوی پرزیدنت بوش باشم.
من تنها دومین زنی بودم که این شغل را داشته است. اولین زن دیدی مایرز بود. او سخنگوی مطبوعاتی پرزیدنت کلینتون بود، به عنوان اولین سخنگوی زن کاخ سفید.
من وقتی کاخ سفید را ترک کردم به خودم قول دادم که فعال باقی بمانم، نه فقط اینجا در آمریکا و در رابطه با محافل سیاسی در واشینگتن دی.سی.
من امروز زن جوانی را دیدم که برادرش در کمپ اشرف است. او آنجاست. اولین خاطره او اعدام پدر و مادرش بود.
بزرگترین مشکل من هر روز این است که با توجه به فرصتهای بزرگ متفاوتی که در روز دارم چه بپوشم. بزرگترین مشکل او این است که بفهمد چطور برادرش را نجات دهد. آمدن به جلسه ای شبیه به این، برای من تفاوت این دو هدف را بارز می کند.
تا زمانی که همه جای جهان در نفرت و استبداد و ایدئولوژیهایی که قتل و قدرت تخریبی را ترویج می کنند غوطه می خورند و از محکمترین مرزها عبور می کنند و تهدید مرگباری را برجسته می کنند، ما با حوادثی پیش می رویم و عقل سلیم به یک نتیجه می رسد که بقای آزادی در سرزمین ما بطور فزاینده ای به موفقیت آزادی در سایر سرزمینها بستگی دارد.
بهترین امید برای صلح در جهان گسترش آزادی در همه جهان است.
همینطور می خواهم بگویم که آینده جهان و امید جهان به زنان بر می گردد.
شما ماجرای جالبی برای گفتن دارید. شما ماها را دارید که به طور دو حزبی متحد هستیم تا به شما کمک کنیم  و آن را  بازگو می کنید. من از اندوهگین بودن شما بسیار متأسفم. من در ناراحتی شما و خشم شما شریکم ولی از روحیه شما قدرت می گیرم.
یکی از چیزهایی که می خواهم بگویم این است که بعنوان سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید نوعی کارشناسی ارتباطی فراگرفته ام که  قدرت حرفهای شما واقعاً تاثیرگذار است.
آنچه شما می گویید پیامی می فرستد. همینطور آن چیزی که نمی گویید پیامی دارد. اگر وزارت خارجه ما و کاخ سفید ما کماکان ساکت باشند، پیام اشتباهی برای این موضوع دو حزبی ما می فرستد، موضعی که فکر می کنم همه ما به آن ایمان داریم.
من تحسینهایم را به زنان کمپ اشرف می فرستم و به مردانی که تمامی ما را در نقشهایی که برعهده  داریم دوست دارند. متشکرم.

سناتور اون بای
عضو سنای آمریکا 1998-2011
خیلی متشکرم آقای سفیر برای معرفی بسیار پر مهر و لطفتان. می‌خواهم از همه شما در جمعیت حاضر به خاطر خوش‌آمدگویی گرمتان تشکر کنم. در طول خدمتم من این افتخار را داشته‌ام که با تعدادی از شما که در جمعیت هستید برای پیشبرد هدفی که امروز به‌ خاطرش جمع شده‌ایم که لغو نامگذاری از سازمان مجاهدین خلق است، کار کنم و کسانی را که خواهان تغییر و دموکراسی در کشور ایران هستند، تشویق کنم.
من این افتخار را داشته‌ام که در این رابطه با شما کار کنم نه فقط به خاطر اینکه احساس میکنم این برای مردم ایران درست است بلکه به‌خاطر اینکه احساس میکنم مصالح عالیه مردم ایالات متحده آمریکا را نیز در بر میگرد. افتخار من است که امروز بخشی از این پنل برجسته باشم.
بی‌اختیار یاد صحبتهای رئیس‌جمهور کندی می افتم که یکبار به برندگان جایزه نوبل که برای شام دعوت کرده بود، گفت: این یکی از با استعداد‌ترین گروههایی است که برای صرف شام در کاخ سفید جمع شده است، از زمانی که تامس جفرسون خودش به تنهایی در اینجا شام صرف کرد.
ما به اندازه‌یی که دوست داریم، زمان نداریم. بیشتر حرفهایی که من به آن اعتقاد دارم پیشتر از من گفته شده است ولی اجازه بدهید با خطاب قراردادن آنهایی که در اشرف هستند و دارند امروز ما را تماشا میکنند و خطاب به همه شما درباره این ویدئوی بسیار تکاندهنده که در ابتدای این جلسه پخش شد، شروع کنم. من این گروه را تشویق میکنم که این ویدئو را هرچه گسترده‌تر پخش کنند. تا جایی که من هموطنان خودم را درک میکنم، معتقدم این تصاویر قویتر از هر کلام و صحبتی است. میشود گفت به احساس اخلاقی مردم آمریکا برمیخورد و هدفی که ما به خاطرش امروز جمع شده‌ایم را پیش می‌برد.
هیچ جامعه‌ای، هیچ مذهبی، هیچ ملیتی بر روی کره زمین نیست که از چنین خشونتی، چنین کشتار غیرعقلانی انسانهای بی‌سلاح، و کشتار زنان که ما در این ویدئو شاهدش بودیم دفاع کند. این عمل تمامی معیارهای رفتار انسانی را که من از آن مطلع هستم، نقض میکند و من اطمینان دارم که مردم آمریکا آنگاه که نسبت به حوادث هولناک جمعه گذشته مطلع شوند به طرف شما خواهند آمد.
اینکه چنین عملی توسط رژیمی انجام شده است که اکنون از حمایت مالی قابل توجه مردم آمریکا و از حمایت نظامی حداقل بخشی از نیروهای مسلح آمریکا برخوردار است، مردم آمریکا را بیش از پیش به طرف ما خواهد آورد. این به سادگی غیرقابل قبول است رژیمی که متحد ماست دست به چنین جنایاتی علیه بشریت که ما در این ویدئو دیدیم، بزند. من به شما میگویم مردم آمریکا در کنار شما ایستاده‌اند.
رژیم ایران به حوادثی که خاورمیانه را دربرگرفته است به عنوان یک دوران تغییر و تحول فرصت طلبانه نگاه میکند و آنها جری شده‌اند.
. آنها دنبال این هستند که از نفوذ خود در عراق برای تغییر مسیر آن ملت استفاده بکنند و شکی نیست که دست آنها در پشت این جنایاتی بود که در کمپ اشرف اتفاق افتاد.
فکر می‌کنم باید با این درک روشن شروع کنیم که دیگر نمی‌توانیم خودمان را گول بزنیم که سیاست مماشات با این رژیم در ایران موفق خواهد بود. به سادگی باید گفت که کار نمی‌کند. این رژیم تنها به قدرت احترام می‌گذارد. فقط به فشار احترام می‌گذارد، یا استفاده از زور یا تهدید معتبر استفاده از زور.
مهم است که ما با رژیم ایران به صورتی که هست برخورد کنیم و نه به صورتی که دوست داریم باشد یا به صورتی که ممکن است بشود. این یعنی چی؟ یعنی کاری را ادامه بدهیم که کمک به نیروهای مخالف هم در اشرف و هم در داخل ایران باشد. یعنی قاطع بودن در برخورد با رژیمهایی مانند بغداد در عراق که باید به سادگی انتخاب کنند. یا میتوانند با ما کار کنند و از پشتیبانی آمریکا بهره‌مند باشند یا میتوانند تلاش کنند که با رژیم ایران کنار بیایند ولی نمی‌توانند هردو کار را باهم بکنند.
این حمله ضدانسانی علیه اشرف باید موجب شود که ما به روشنی به رژیم مالکی بگوییم چنین چیزی غیرقابل تحمل است و اگر ادامه پیدا کند منجر به قطع روابط با ایالات متحده آمریکا خواهد شد.
اجازه بدهید چنین خاتمه بدهم در حالیکه که به رخدادهای سراسر منطقه نگاه میکنم ساده خواهد بود که بدگمان و بدبین بشوم. شما به وحشیگری در خیابانهای تهران، به تقلب در انتخابات، به وحشیگری در اشرف، به ترور در لبنان در سالهای پیش نگاه میکنید. پلیدی در این جهان وجود دارد و مهم است که آن را تشخیص بدهیم. همزمان می‌خواهم یک نکته خوش‌بینانه به شما بگویم. من معتقدم وقتی برای آرمانی که امروز به خاطرش اینجا جمع شده‌ایم، می‌ایستیم ما خودمان و ایالات متحده آمریکا را در طرف درست تاریخ بشریت و طرف درست طبیعت بشری قرار داده‌ایم.
ما در طرف درست تاریخ بشریت هستیم زیرا آرمانی که ما برایش امروز ایستاده‌ایم از تپه‌های آتن باستان تا میدانهای رانمید تا اینجا در کشور خودمان در میدانهای لگزینگتون و کنکورد، آرمان آزادی یک نیروی قدرتمندی برای تغییر در سرتاسر تاریخ بشریت بوده است. آزادی انتخاب رهبران خودتان، آزادی بیان کردن خودتان آن طور که مناسب میدانید، آزادی پرستیدن خدا آن طور که مناسب میدانید، آزادی برخورداری از دستآوردهای کار و زحمت خودتان، این نیرویی قدرتمندتر از هر مستبد و هر دیکتاتوری بوده است.
به رغم پلیدی و سرکوب که ما مشاهده کردیم، معتقدم در درازمدت دانش قدرتمندتر از جهل است، حقیقت قدرتمندتر از دروغ است، عشق شرافتمندانه‌تر از تنفر است. چنین ارزشهایی است که نهایتاً مردم ایران را به آزادیشان خواهد رساند و جهانی بهتر برای آنها و ما به ارمغان خواهد آورد و من افتخار میکنم که امروز صدای خودم را به این آرمان اضافه کنم.  خیلی ممنون.

سناتور بیل برادلی، کاندیدای ریاست جمهوری ـ سال 2000
بسیار متشکرم
خوشوقتم که اینجا هستم. امروز وقتی به اینجا رسیدم انتظار دیدن فیلم نداشتم. واکنش من به این فیلم فکر می کنم شبیه بسیاری دیگر حضار در این سالن است که اکنون شاهدش بودم. خشونتی بی معنی در برابر چشمانمان بود که اشکها را سرازیر می کرد.
مایلم به ساکنان کمپ اشرف بگویم که با شما هستم و بگویم که تروریستهای واقعی، آن بیگناهان کمپ اشرف نیستند، بلکه سربازان عراقی هستند که هاموی ها را میراندند و ماشه ها را می چکاندند، باید به دست عدالت سپرده شوند.
وقتی مسأله امنیت ما در جهان امروز مطرح می شود، می بینیم که در عصری مملو از تناقضات و دوگانگیها زندگی می کنیم، آن طورکه پیتر رامو نوشته است، سیاستهایی که قرار است به ما ایمنی بیشتری ببخشد، گاه برعکس جهان را خطرناکتر می کند. جنگ علیه تروریسم تنها تروریسم را حذف نمی کند، بلکه تروریستهای بیشتری تولید می کند.
اگر به این وقایع نگاه کنید، وقایع وحشتناکی که اشاره کردم و امروز در کمپ اشرف دیدیم، می توان گفت که این رویداد به نوعی حاصل سیاست ده سال گذشته بوده است. اگر بپرسید چه کسی از سیاست آمریکا نفع برده و سود برنده اصلی سیاست آمریکا در ده سال گذشته چه کسی بوده، باید گفت رژیم ایران بوده، اما اگر عنصر نو آوری را در نظر بگیریم، فکر می کنم باید به یاد داشته باشیم که هنگامی که رژیم ایران، به جنبش دموکراسی حمله می کند، این می تواند به جای یک رویداد تراژیک، نیرویی تولید کند که اپوزیسیون را به خلاقیت بیشتر وادارد. در این زمینه که چگونه ارتباط برقرار و اطلاع رسانی کند، چگونه برنامه ریزی کند، چگونه آموزش بدهد و چگونه عمل کند. بالاتر از هر چیز باید سیاستی باشد که که هدفش مردم ایران باشد.
در یک سخن حکیمانه قدیمی چینی آمده که می گوید : «کسی که شجاع است و دل به دریا زن، کشته خواهد شد، اما کسی که شجاع است و دل به دریا زن نیست، زنده خواهد ماند». از نگاه من آینده به کسانی تعلق دارد که درعین حال که توانا و مایل به توسل به قهر در لحظه ضروری و مناسب باشند، در عوض می خواهند زندگی کنند و هزاران راه وصل و ارتباط در جامعه یی مثل ایران بیابند که می تواند بستر لازم برای آن تغییر را مهیا کند. همین همبستگی با مردم ایران که به نظر من امروز شما در این مکان نشان می دهید و از آن صحبت می کنیم، قدرت واقعی تعیین کننده در وضعیت امروز ایران است.
بسیارمتشکرم

سرهنگ مارتین
فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف ـ 2005 ـ 2006
خانمها و آقایان، میهمانان والاقدر، من از همه شما تشکر میکنم.
من امروز غافلگیر شدم و نمی دانستم که دوستان من در اشرف این جلسه را تماشا خواهند کرد. پس اجازه بدهید به نوبه خود به آنها سلام کنم و امیدوارم از من بپذیرند.
من مقاله ای را منتشر کرده ام که اخیرا نوشته ام و نام آن «حبس شده در سیاست» است.
برخی اوقات از من سؤال می شود که چرا درگیر موضوع مجاهدین خلق هستم. در پاسخ همیشه برمیگردم به موضوع هدفی که جنگجویان برای آن مبارزه می کنند. خیلی اوقات از من سؤال میشود که ما به خاطر چه هدفی می جنگیم؟ برای کشور؟ برای قانون اساسی؟
حال در پاسخ به آن من نگاهم به مبارزانی است که در این جلسه حضور دارند و از آنها می خواهم که لطفاً جوابم را تائید کنند. وقتی ما در نبردی شرکت میکنیم، هدفمان خدمت به کشور، دفاع از قانون اساسی، گردهم آمدن زیر یک پرچم مشترک و جنگیدن برای حفاظت از افرادی است که هم دوش ما در چپ و راست ما مبارزه میکنند.
ژنرال کلارک فکر میکنم شما با این ارزیابی موافق باشید. ما در دفاع از همرزمانی که طرف چپ و راست ما ایستاده اند، میجنگیم.
من به عنوان فرمانده پایگاه در اشرف با مجاهدین از نزدیک در ارتباط بوده ام و قبل از آن هم در عملیات بازداشتی بودم و اگرچه یک افسر ضدتروریسم بودم اما بخوبی مجاهدین را می شناختم و از فعالیت تحسین برانگیز و همکاری شان با ما آگاهی داشتم.
حال در کنار این توصیف که باید به همرزمان سمت چپ و راست خود وفادار ماند، تفکری که من در بسیاری موارد با مجاهدین در آن شریک بودم، وصف خدمت به کشور وجود دارد.
میرات ژنرال واشینگتن، آدامز و جفرسون برای ما قانون اساسی و منشور حقوق ایالات متحده است که با تمسک به آنان بتوانیم اشتباهات دولت را گوشزد کنیم.
ما حق اجتماعات و حق آزادی بیان را که امروز از آن برخورداریم و بهره مند هستیم. ما پیروان بسیار بدی برای ژنرال واشینگتن و پدران بنیانگذار آمریکا خواهیم بود، اگر ما امروز قدم به پیش نگذاریم و نگوییم که اقدامی از اساس اشتباه در جریان است و قدمی برای اصلاح آن برنداریم.
وقتی من به اشرف پا گذاشتم 3500 تن در آنجا مستقر بودند. آنچه دیدم یک مجموعه زیبا در قلب صحرای هموار بود. پارک، دریاچه و آب داشت. من هر وقت که با مجاهدین بودم آب آشامیدنی آنها را می نوشیدم چون آب بطری خیلی تمیز و سالم نبود. من همچنین بیمارستانی را دیدم که کارآیی بالایی داشت و همچنین تأسیسات ژنراتور در آنجا یافتم.
آنچه بیش از هرچیز برای من جلب توجه می کرد مسجد اشرف بود. زیرا اگرچه این مسجد مثل سایر مساجد شیعیان دارای مناره دوقلو بود اما در عین حال همه افراد آزاد بودند، وارد آن شوند. اهل سنت و شیعیان در کنار هم نماز می خواندند. آمریکاییها هم می توانستند به آنجا وارد شوند. یعنی ساختمانی بود که همه ما میتوانستیم وارد آن شویم. این بیانگر یک جامعه مترقی بود.
اگر عراق بخواهد پیشرفت کند و کارهای عالی انجام بدهد باید اول نزد ساکنان اشرف برود و از آنها بیاموزد که چگونه می توان در صحرا یک مجموعه زیبا ساخت.
تجربه من از آنجا این بود که ساکنان به خوبی غذا می خوردند و به خوبی لباس می پوشیدند و آزاد بودند که بیایند و هر وقت ما از مجموعه آنها بازدید میکردیم با ما حرف بزنند. ما حداقل یک بار در هفته و گاهی اوقات بیشتر از آنجا بازدید می کردیم.
برخی شبها من به یکی از نقاط نگهبانی آنها می رفتم و فقط می نشستم و در حالیکه از نوشیدن اشرف کولا لذت می بردم با ساکنان حرف میزدم.
یکی از بزرگترین مشکلاتی که من طی مدتی که در اشرف بودم به آن برمی خوردم، متأسفانه حضور افراد وزارت امور خارجه خودمان در آنجا بود. این چیز سری نیست و کاملاً شناخته شده است که وزارت امور خارجه بهترین افراد خود را به اشرف نمی فرستاد بلکه کارکنان رده دوم یا سوم را می فرستاد.
ما هنوز تا همین امروز هزینه این نوع رویکرد را می پردازیم. یکی از کارکنانی که مشخصاً ماموریتش معطوف به اشرف بود رویکرد بسیار خصومت آمیزی داشت. او رفتار تحقیر آمیزی از خود نشان می داد و گزارشهایی می نوشت که از اساس اشتباه در می آمد. و من بسیار آزرده خاطر شدم وقتی فهمیدم که او اطلاعات حساسی را از آنجا به مشاور امنیت ملی وقت عراق، ربیعی منتقل می کرد و ربیعی هم مستقیم به رژیم ایران می فرستاد.
من همچنین در جریان همکاریم با وزارت امور خارجه دریافتم که آنها روال تدقیق نداشتند و فقط از اطلاعات خام استفاده می کردند. وقتی من به آمریکا بازگشتم به ژنرال گاردنر تعهد شخصی دادم که اگرچه مجدداً به کار در پنتاگون موظف شده بودم اما به وزارت خارجه خواهم رفت و در این رابطه فعالیت خواهم کرد.
ژنرال گاردنر هنوز دوست من است. ما تا همین هفته پیش با هم در تماس بودیم. و بعنوان همرزم همیشه در کنار هم خواهیم بود.
من به او تعهد دادم که در رابطه با این موضوع فعالیت خواهم کرد. وقتی به وزارت امور خارجه مراجعه کردم فهمیدم افرادی که روی پرونده اشرف کار می کنند ابداً هیچ آگاهی در مورد اشرف نداشتند. باید خودم به آنها عکسهای مختلف و تصاویر رهبری را نشان می دادم. یعنی در واقع باید یک آموزش بسیار ابتدایی در مورد اشرف به آنها می دادم.
ما همچنین به موضوعاتی از قبیل دعاوی در مورد کشتار کردها پرداختیم. من به آنها اسنادی را ارائه دادم حاوی گفته های آقای هوشیار زیباری که مسئول بخش روابط بین المللی حزب دموکرات کردستان بود و گفته بود که مجاهدین در این رابطه هیچ دخالتی نداشته اند. وزارت خارجه بغداد نیز آن را تأیید کرد. او (هوشیار زیباری) مجدداً گفت که آنها دخالتی نداشتند.
اما گزارش بعدی از وزارت خارجه که منتشر شد باز ادعا کرد مجاهدین در این رابطه سهیم بوده اند. بنابراین کار کردن با افرادی که اصلاً با هم حرف نمی زدند و همه اطلاعات خود را بر اساس شایعه تنظیم می کردند بی اندازه برای من دردناک و ناراحت کننده بود. گزارشهای اطلاعاتی تنظیم می شد و آنها دائم به من می گفتند که ما مدارک محرمانه داریم. من به وزارت امور خارجه پیشنهاد کردم که پس اجازه بدهید با هم آنها را مرور کنیم. من خودم اجازه دیدن مدارک محرمانه را در سطح خیلی بالا دارم و می توانم مطالب بسیار سری را رویت کنم. دیگر چه چیز بیش از این می خواهید؟ آنها گفتند نمی توانیم به شما نشان بدهیم. گفتم پس چطور می خواهید آنها را تدقیق کنیم؟ بنابراین ما هیچ وقت نتوانستیم آن مدارک را ببینیم که صحت آنها را تائید کنیم.
ما باید رابطه بی پرده یی با وزارت خارجه در این رابطه داشته باشیم. شما باید نشان بدهید که چه چیزی در دست دارید. اگر این کار را نکنید فرض ما این خواهد بود که شما اطلاعات خود را برپایه شایعات تنظیم کرده اید.
یکی از شایعات جدی که ما دریافت کردیم از همین مامور وزارت امور خارجه بود که لحظاتی پیش به او اشاره کردم. او گفت آنها دارند عراقیها را عضوگیری می کنند و آموزش می دهند تا دست به عملیات تروریستی بزنند.
وقتی به ما اسم ساختمان و مختصات آن را دادند، من به آن مجموعه در اشرف رفتم و کارگران عراقی را یافتیم که در طول هفته در آنجا می ماندند چون اگر هر روز آنجا را ترک می کردند جوخه های مرگ آنها را شناسایی می کردند و می کشتند. این کارگران چک خود را آخر هفته به منزلشان می بردند و بعد دوباره برمی گشتند. آنها فقط کارگران محلی بودند. همین.
من دیدم که آنها دائم من را به جستجوی به اصطلاح «آتش روباه» می فرستند و هر بار که من به دنبال منبع می رفتم  تا نور را پیدا کنم، به تاریکی بر می خوردم. من از این واهمه دارم که تمام گزارشهای وزارت خارجه بر این پایه باشد
بگذارید به شما همین الان بگویم که نمی توان به دولت مالکی اعتماد کرد. ما دائما بازداشتگاه مخفی در عراق کشف می کردیم ازجمله در وزارت کشور. یک بار کاروان نظامی ما در یک ایست بازرسی عراقی مورد حمله قرار گرفت و من دیدم که مأمور پلیس سریع دوید و پنهان شد. آنجا بود که فرمانده ما  فهمید در میان رگبار است و فورا جنگ شروع شد.
اخیراً مالکی به تظاهرات شیعیان و سنیها در بغداد حمله کرد. سربازان او مجهز به اسلحه، چاقو، قمه و چماق بودند و به تظاهرکنندگان حمله می کردند.
به این دولت نباید اعتماد کرد که دست به کار صحیح بزند. از دولت مالکی توقع چیزی بهتر از این در رابطه با مجاهدین نمیتوانیم داشته باشیم. بنابراین من خطاب به هیلاری کلینتون میگویم که تعهدات و وعده های مالکی را وقتی می گوید نگران نباشید ما کار صحیح را انجام می دهیم ، اصلاً جدی نگیرید.
ما باید عمل کردن بر پایه شایعات را متوقف کنیم و دیگر با اتکا به شایعه دائم تکرار نکنیم که مجاهدین فلان کار را کرد.
وقتی حقایق روشن شود این شایعات فورا محو می شود. مرا به یاد فیلم قدیمی جان وین بنام «مردی که لیبرتی والانس را کشت» می اندازد که می گفت وقتی افسانه یک واقعیت می شود، افسانه را  تبلیغ کن.
متأسفانه وزارت امور خارجه به استفاده از شایعات به عنوان حقیقت ادامه می دهد و همان شایعات را منتشر میکند.
همانطور که در ابتدای صحبتم گفتم، اجداد ما ابزاری را برای ما به یادگار گذاشته اند تا با توسل به آن ابزار عملکرد خودمان به عنوان یک ملت را بسنجیم.
ما باید اکنون دست به کار شویم تا از ادامه چنین اشتباهی در تاریخ مان جلوگیری کنیم. ما در گذشته اشتباه کرده ایم. برده داری، نحوه رفتار با سرخ پوستان و نحوه برخورد با ژاپنیهای آمریکایی همه اشتباه بوده اند.
حالا بگذارید این اشتباه را به طور خاص قبل از اینکه در تاریخ ما تا ابد ثبت شود جبران کنیم. تا به حال جان بسیاری از انسانهای خوب به خاطر آن از دست رفته است. ما اکنون فرصتی داریم تا قدم به جلو بگذاریم و من از وزارت امور خارجه می خواهم که عمل درست اما سخت را به جای عمل غلط اما راحت انجام دهد.
 از شما متشکرم خانمها و آقایان.


میچل ریس:
در طول چند ساعت گذشته ما به طیف وسیعی از نظرات برخی از برجسته ترین دولتمردان کشورمان گوش کردیم. وظیفه من است که برخی از رئوس جلسه را بازگو کنم.
اولاً: بسیار ضروری است که درهای کمپ اشرف به روی مطبوعات بین المللی باز شود و همچنین به روی اتحادیه اروپا، سازمانهای حقوق بشری، نمایندگان مجلس عراق و آن تعداد از نمایندگان مجلس آمریکا که مایلند به آنجا سفر کنند. نشر اطلاعات بهترین پادزهر برای مقابله با فساد و هرج و مرجی است که ما بوضوح نمود آن را در ویدئوها دیدیم و همچنین بهترین حفاظ برای ساکنان کمپ اشرف است.
ثانیاً: ما باید قاطعانه درخواست کنیم که یافته های تیم آمریکایی که بعد از رویدادهای ناگوار اخیر از کمپ اشرف بازدید کرد فوراً در دسترس عموم قرار گیرد.ما هیچ اطمینان خاطری نسبت به قابلیت یا نیت دولت عراق برای انجام تحقیقات نداریم.
ثالثا: وزارت امور خارجه باید نامگذاری مجاهدین را فوراً لغو کند. زمان رو به اتمام است و جان انسانها در خطر است. برای آمریکا این نمونه ای است که منافع آمریکا در مخالفت آن با رژیم تهران کاملاً با ارزشهای آزادی و دموکراسی آمریکا تقارن پیدا می کند. در حقیقت ساکنان اشرف و میلیونها ایرانی چه در داخل و چه در تبعید در اقصی نقاط دنیا در احترام به ارزشهای آزادی و دموکراسی متفق القول هستند. موج دموکراسی در سراسر خاورمیانه بالا گرفته و من مطمئنم که این موج ایران را هم روزی در خواهد نوردید.
من از سخنرانان جلسه دعوت می کنم که به من بپیوندند و لطفاً به یادبود قهرمانان کمپ اشرف در سمت چپ مراجعه و ادای احترام کنند. من از همه شما بخاطر حضورتان در جلسه امروز و از همه سخنرانان قدردانی می کنم. بسیار متشکرم.