پایان دردناک کارخانجات فرنخ، مه نخ و نازنخ در رژیم آخوندی

سرنوشت کارخانجات فرنخ، مه نخ و نازنخ در رژیم آخوندی، مثل بقیه صنایع ایران دردناک است و از 8532 پرسنل به 300 نفر رسیده است.

تاریخچه و گزارش و بررسی کارخانجات فرنخ، مه نخ و ناز نخ از بدو تاسیس تا کنون
کلنگ تاسیس این کارخانجات در سال 1349در کیلومتر شش جاده قدیم قزوین- کرج توسط آمر یکائیان زده شد .
در سال 1353 با8532 پرسنل وبا استعداد یکصد هزار دوک ریسندگی  شروع به فعالیت تولیدی نمود .
محصولات این کار خانه عبارت است از: نخ های پنبه ، پلی استر ، اکریلیک ونخ های پنبه ای شانه شده (نخ های الیاف کوتاه یا پنبه ای) در سالن فرنخ و مه نخ آن انجام می گرفت.
در سالن ناز نخ ، نخ های کارتن ونخ فرش ( نخ های الیاف بلند یا پشمی ) تولید می گردد .
مجموعه تاسیسات موجود در چندین هکتار شامل پنج سوله با تاسیسات گرمایشی وبرودتی ،مهمانسرا ورستوران ، خانه های سازمانی ( در داخل کارخانه جهت مدیران و مهندسین)، تاسیسات کامل ورزشی شامل :زمین فوتبال استاندارد ،سالن کشتی و...... .، سالن لجستیکی ( شامل تعدادی اتوبوس ومینی بوس و خودروهای شخصی مربوط به شرکت وتعمیر ونگهداری آنها ) ،مراکز آموزشی از قبیل مهد کودک و... درمانگاه دندانپزشکی وفضاهای جانبی.
تا زمان انقلاب فقط تعداد دو هزار نیروی دختر از کشور کره بعنوان نیروی اپراتور مشغول کار بوده اند .
در سال 1355 بخشی از سهام کارخانه حدود بیست درصد در راستای فرمان شاه مبنی بر ملی کردن سهام کارخانجات به کارگران واگذار گردید .و بخش عمده ای از سهام مربوط به مدیر عامل کارخانه که مدیریت ساواک منطقه را به عهده داشت تعلق داشت(این شخص هم اکنون نیز به عنوان یکی از مدیران شناخته شده صنعت نساجی در کشور به حساب می آید)و مابقی به صورت سهامی عام در اختیار افراد و سازمان صنایع بوده است.

در سال 1365 با توجه به نوع تولیدات الیاف کوتاه و بلند که می بایست به دلایل فنی از هم مجزا باشند و در زمان ساخت نیز در پلان عمومی کارخانجات منظور گردیده بود تشخیص داده شد با توجه به مصوبات سازمان گسترش و نوسازی صنایع بدون تفکیک امکانات عمومی و مشاعات، کارخانه نازنخ از کارخانه فرنخ-مه نخ تفکیک گردید. در سال 1370 طبق مصوبه هیئت دولت رفسنجانی مبنی بر خصوصی سازی کارخانجات در زمان مدیریت عاملی آقای البرز رستمی که قبلا در کارخانه پوشینه بافت قزوین کارگری ساده و اپراتور بود و موذن کارخانه بود و فردی فالانژ در کارخانه بود توسط سهمیه به دانشگاه فرستاده شد ابتدا مدیر کارخانه و سپس مدیر عامل شد.وی فرنخ را به ظاهر در سال 71 از مه نخ تفکیک نمود،هدف او از این کار این بود که او و مدیران بالاتر او این کارخانه را به چنگ آورند ولی با توجه به در هم تنیدگی نوع تولید،ساختمان ها،پرسنل و ساختمان ها و اعتراضات کارگران این تفکیک عملا تا اوایل دهه 80 امکان پذیر نشد.در اوایل دهه 80 رستمی با فریب کارگران و زد و بند با مدیران وزارت صنایع به همراه تعدادی از مدیران وزارت صنایع کارخانه فرنخ را به صورت تقریبا مجانی خرید. تفرار از ابطال این خرید توسط باندهای رقیب با بالا گرفتن کش مکش ها با دریافت چند میلیارد تومان کارخانه را به شخص دیگری واگذار نمود و هر بار صاحبان جدید از بانک ها وام های چند میلیاردی دریافت نمودند،در این مقطع از خصوصی سازی در ایران با توجه به سود 25 درصدی بانک ها از تمایل پرداخت وام به کارخانجات،هر بار کارخانه صاحبان جدیدی پیدا می کرد.با توجه به عدم تمرکز مدیریت و مدیرانی که اصلا توجهی به تولید نداشتند و توجیه اقتصادی نداشتن تولید نخ :1- به دلیل افزایش هزینه تولید 2-بدهی های سنگین به بانک ها 3-رفع تعرفه های گمرکی برای محصولات وارداتی کشور اعم از پارچه و نخ 4-عدم کیفیت مواد اولیه پنبه و پلی استر تولیدی در داخل کشور و کشاورزی عقب مانده در تولید الیاف با طول و قطر مناسب باعث گردیده که نخ تولیدی از پنبه ایران فاقد استانداردهای جهانی باشد و علاوه بر آن فرسودگی ماشین آلات نساجی باعث گردیده که محصولات نخ و پارچه ایران قابلیت صادرات نداشته و مصرف کننده داخل کشور نیز تمایلی به خرید این محصول به دلیل عدم کیفیت ندارد.

وضعیت کارگری:
بعد از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد این کارخانجات توسط باندهای امنیتی سپاه خریداری گردید.این باند امنیتی به دلیل افزایش قیمت زمین در قزوین و قرار گرفتن این کارخانه در مکان مناسب از جهت قیمت فروش زمین آن که چند ده هکتار می باشد (در حال حاضر جزء اراضی شهری محسوب می شود) به بهانه های مختلف از جمله تعمیرات دستگاه ها، کارخانه ها را برای چند ماه تعطیل کرده و در این مقطع ماشین آلات آن را می فروشند و کارگران را بازنشسته اعلام می کنند.در عمل این کارخانجات از نظر فنی تعطیل محسوب می شوند به طوری که در حال حاظر تولید کارخانجات روزانه چهار تن می باشد، در حالیکه باید تولید این کارخانجات در روز 60 تن باشد.و مطالبات کارگران تنها برای دریافت بیمه بیکاری و محاسبه این بیکاری تحت عنوان کار سخت و زیان آور منظور گردد که آنها بتوانند با سابقه 20 سال کار (با 20 سال کار سخت و زیان آور می توان بازنشسته شد و 30 روز حقوق از بیمه دریافت کرد) حقوق کامل بازنشستگی دریافت نمایند.با توجه به وضعیت فعلی حاکم از نظر قیمت تمام شده محصول، از نظر من و کلیه کارشناسان نساجی که من آنها را می شناسم هیچکدام از واحد های نساجی موجود در کشور دارای توجیه اقتصادی نمی باشند و به نظر می رسد سال 1390 حداقل سال مرگ صنعت نساجی در کلیت آن باشیم و دولت احمدی نژاد ممکن است برای کمرنگ نشان دادن مرگ صنایع نساجی در کشور چند واحد گلخانه ای را علی رغم ضرردهی حفظ کند که این هم از نظر من بعید است.تعداد کارگران در حال حاضر در کل این کارخانجات از 3000 نفر در سال 1372 به 300 نفر رسیده در پایان من و دوستانم  کار این کارخانجات را با توجه به وضعیت فعلی تمام شده می دانیم.    

                                                                                                                                                                                                                

عکس ماهواره ای کارخانجات فرنخ، مه نخ و ناز نخ