برایان بینلی: انقلاب جدید نیازمند حمایت بین المللی از طریق اعمال تحریم است

فعالیتهای اتمی ایران این هفته با طرحهای آن برای گسترش برنامه غنی سازی وارد مرحله جدیدی شد و حمایت آن از تروریسم بین المللی نیز خطری افزایش یابنده ای است که باید توسط جامعه بین المللی به آن پراخته شود..
تغیر رژیم می تواند آنچه را که جنگ قادر به آن نیست را انجام دهد: توقف برنامه اتمی

بقلم برایان بینلی
واشنگتن تایمز
21 بهمن  88
فعالیتهای اتمی ایران این هفته با طرحهای آن برای گسترش برنامه غنی سازی وارد مرحله جدیدی شد و حمایت آن از تروریسم بین المللی نیز خطری افزایش یابنده ای است که باید توسط جامعه بین المللی به آن پراخته شود.. یکسال بعد از روی کار آمدن اوباما, دولت وی اکنون کمتر صحبتی از سیاست نزدیکی به ایران میکند و او  بدرستی تصمیم گرفته که ناوگان دریایی آمریکا را خلیج برای رویارویی با تهدیدی که بخوبی تشخیص میدهد بالاگرفته تقویت کرده کند.
با اینحال هم اتحادیه اروپا و هم ایالات متحده فرصت بسیار زیادی را در دنبال کردن سیاست استمالت که مشخصا شکست خورده تلف کرده اند. اگر ما به افراد درستی گوش میکردیم ممکن بود که فرصت را از دست ندهیم.
خانم مریم رجوی, رئیس جمهور برگزیده ائتلاف اصلی آپوزیسیون شورای ملی مقاومت ایران, طی دیداری از پارلمان اروپا در دسامبر سال 2004 اعلام کرد که ایران مانند آتشفشانی است که آماده فوران است. این اظهارات بیش از 5 سال قبل بیان شدند و اکنون بدرستی این آتشفشان فوران کرده. ایرانیان ثابت کرده اند که انها آماده تغیر هستند. شاید که ما باید قدری بیشتر به خانم رجوی گوش میدادیم.
راه حل برای مسله درحقیقت توسط مردم ایران که اکنون به روشنی در نشان داده اند که خواهان تغیر دموکراتیک هستند بیان شده است. سوالی که ما باید از خودمان بپرسیم اینست که غرب باید چکار کند که به این پروسه کمک کند؟
مسائل اخلاقی و سلاحهای اقتصادی باید عوامل اصلی در نشان دادن مسیر روبه آینده باشند. جنگ مشخصا یک گزینه درست نیست. ولی استمالت هم حداقل  به خاطر اینکه اکنون ملاها قادر به دادن امتیازاتی که بتواند آنها را به یک قرارداد قابل قبول برساند نیستند یک گزینه نیست. مقامات ایرانی به درستی قبول کرده اند که در وضعیت داخلی کنونی, با رژیمی که بیش از بیش شکننده می شود, یک گام به عقب گذاردن منجر به فروپاشی رژیم خواهد شد. بنابراین سیاست استمالت که ما مستمرا آنرا دنبال کرد ه ایم  بیش از بیش از دور خارج شده است.
بنابراین ما باید به راه حل سوم بنگریم که دائما از سوی آپوزیسیون در تبعید ایران بعنوان راه رو به جلو پیشنهاد شده است. راه حل سوم را بسادگی میتوان در دو جمله کوتاه خلاصه کرد. یکم اینکه رهبران جهان تمامی محدودیتهای سیاسی که بر مقاومت ایران اعمال شده را بردارند و ثانیا ما باید تحریم های سخت تری و جامع تر و هدفدار تر ولی لازم الاجرا تری را بر علیه ملایان ایران اعمال کنیم.
 بحث های طولانی زیادی در رابطه با تاثیرات فاجعه بار تحریم ها بر مردم ایران, چه رسد بر بازار بریتانیا وجود دارد. ولی به این بحث ها باید عمیق تر نگاه کرد. اجازه بدهید نگاهی به سناریوی یک تحریم کامل نفتی نگاه کنیم.
اولا مردم ایران در حال حاضر از در آمد نفت سودی نمیبرند, حداقل بخاطر اینکه رهبران ایران بیش از بیش از آن برای حمایت از تروریسم و یک برنامه مخفی تولید سلاح هسته ای ویک سیاست خشک سرکوب داخلی استفاده میکنند. و چه کسی میتواند در مورد آنچه که در بانکهای سوئیس ذخیره شده حرفی بزند. 
ثانیا روزانه دو میلیون ریال معادل یک ماه حقوق یک معلم را به بسیجی ها میدهد که هدف اصلی آنها ترساندن مردم از طریق کتک زدن آنها در خیابانها است. براستی که کاهش در آمد نفت میتواند رژیم را از تمامی منابع مالی در دسترسش برای ترور داخلی محرم کند و از سوی میلیونها مردمی که طی ماههای اخیر تظاهرات کرده اند مورد استقبال قرار گیرد. 
پتانسیل تاثیر تحریم ها بر مردم ایران باید در کادری که آنها خواهان دستیابی به آزادی از طریق حضور در خیابانها و ریسک از دست دادن جانشان را کرده اند دید. بسیاری از آنها به شما خواهند گفت که تحریم بهایی است که ارزش پرداختن دارد.

از سوی دیگر این فکر که تحریم منجر به جنگ خواهد شد , هم غلط و خود گول زدن است. بسیاری معتقدند که تحریمهای سخت تر در واقع تنها راه مقرون به صرفه برای جلوگیری از وارد شدن به جنگ با ایران بخاطر نافرمانی های اتمی اش است. برای متوقف کردن تلاش ایران جهت دستیابی به بمب اتمی بهترین شیوه قطع پشتبانی مالی این پروه است. این به همین روشنی در ذهن من است.
 بسیاری نیز معتقدند که تحریمها سابقه اثبات شده ای از موفقیت دارند. آنها میگویند که در آفریقای جنوبی موثر بود بر علیه نژاد پرستی. آنها میگویند که که در لیبی موثر بود برای متقاعد کردن این کشور جهت عدم ادامه برنامه اتمی. آنها ( تحریم ها – م ) حتی در عراق برای پایان دادن به برنام اتمی اش کار کردند, اگرچه این امر بطور قاطع بدنبال مدارک مشکوکی که منجر به مرگ شد فراموش شده است. 
سرانجام, تحریمهای سخت تر بر علیه ایران به لحاظ اقتصادی در مقایسه با جنگ بسیار مقرون به صرفه تر هستند. آنها به خواست مردم ایران برای تغیر کمک میکنند و همچنین میتواند در جهت منافع ملی ما نیز باشد. بنابراین درنگ برای چیست ؟تحریم ها به لحاظ اقتصادی عملی تر هستند , اخلاقا درست هستند و به لحاظ پرنسیپ نیز قابل ادامه دادن هستند.بالاتر از همه, بسیاری ازایرانیان به من میگویند که تحریم ها موثرترین راه برا ی کمک به آنها جهت رها شدن از شر رژیمی شیطانی که اکنون بر کشورشان کنترل دارد نیز هست.