عزیز پاک نژاد - زهر قلم و نیش تیز آن بر پشت مجاهدین

مدت زمان کوتاهی از هجوم وحشیانه سربازان عراقی به دستور نوری مالکی، مزدور چند چهره «خامنه ای»، به مجاهدین ساکن کمپ اشرف گذشته است.
صحبت کردن و نوشتن و فریاد کردن از این جنایت نباید متوقف شود. نه فقط به این دلیل که دیگر شاهد تکرار این چنین قساوتی در کشتار کسانی که با سلاح تن به مصاف آهن رفتند، نباشیم. بلکه دقیقا به این دلیل که نباید از کنار این چنین جنایتی به سادگی و با صدور یک اطلاعیه یا اظهار تاسف گذشت و آنرا خاتمه یافته تلقی نمود. این حرکت ددمنشانه ابعاد مختلفی داشت و اشخاص معینی در شکل گیری و زمینه سازی و اجرای آن دست داشته اند. این اشخاص باید در این جر و بحث ها مشخص شوند و اگر شراکتی در این جنایت داشته اند، باید آنرا بعهده بگیرند.
آنهایی که با تانک و توپ و انواع سلاحها بروی فرزندان مجاهد میهنمان شلیک کرده و با زیر گرفتن آنها به حیات پرافتخارشان خاتمه دادند، تا بحال مشخص شده اند. آنها باید در انتظار روز جزا و دادگاههای بین المللی رسیدگی به جنایات جنگی بسر برند و این روشنگریها به این منظور لازم است.

آنهایی هم که با ارسال پیام های علنی و مخفی و سفارشات روزمره به مقامات آمریکایی خواهان حذف سیاسی و در نتیجه فیزیکی مجاهدین خلق از صحنه سیاسی ایران هستند به همراه کسانی که دهان پر از تعفن خود را در رسانه های صوتی و تصویری به اظهار نفرت و کینه به مجاهدین آلودند، همراهان و شرکای رژیم  هستند و ابشخور تبلیغات آنها وزارت اطلاعات و گندابهای خارج کشوری آن است. آخوند محسن کدیور که از او بعنوان عضو اتاق فکر نجات رژیم در لندن نام برده می شود و آخوند زاده ای به نام مجتبی واحدی که در بعضی از رسانه های تصویری خارج کشور ظاهر می شود، از این قماشند. اینها سرنوشتی جدا از کل حاکمیت ولایت فقیه ندارند و توهم و کینه و نفرت پراکنی آنها ادامه همان جنایاتی است که در این رژیم در حق مردم و آزادیخواهان ایران انجام داده اند.

در این مدت کوتاه و بخصوص در اوایل وقوع این جنایت هولناک، اظهار نظرهای کتبی و شفاهی زیادی، از جوانب مختلف توسط افراد بعضا بی نام و بیشتر با نام و عناوین متفاوت، به این خونخواری مفت و ارزان را شاهد بودیم. این جنایت با این ابعاد نمی توانست بی تفاوتی ایرانیان را به دنبال داشته باشد. اتفاقا روشن و واضح بود که وجدان بشری در جهان، به جوش آید و این جنایت را هرکس با بیان خاص خود محکوم و از آن ابراز انزجار کند.
خلاصه، از این «تراژدی» هرکس بنابر ماهیت و پندار خود بهره ای گرفت.
افراد و جریانات سیاسی مختلفی بودند که پرپر شدن این گلهای سرسبد عرصه مقاومت و مبارزه بر علیه ظلم را طاقت نیاوردند و به سهم خود اظهار همدردی کردند. آنها بعنوان کمترین وظیفه یک انسان، یک انسان مبارز یا غیر مبارز، به فریاد آمدند تا جهان این جنایت را فراموش نکند. در این میان افراد و جریاناتی بودند که با روشن بینی و تعهد سیاسی، اختلافات گوناگون خود با سازمان مجاهدین خلق ایران را برای «این لحظه تاریخی» به کناری نهادند و از دیدگاه فردی یا سازمانی، حقوق بشری یا مبارزاتی، راه را از چاه ویل ولایت تشخیص دادند و با مردم و مقاومت ایران همراه شدند. آنها برای خود و جریان سیاسی یا مبارزاتی خود، در این امر، اعتبار و جدیت تازه ای کسب کردند.

کسان دیگری هم بودند که بسرعت با شنیدن خبر این کشتار اطلاعیه دادند و امضا گرفتند و پخش کردند. یکی از این اطلاعیه ها که رکود و کهنه گی در تفکر سیاسی تنظیم کنندگانش موج می زند، تحت عنوان «نامه جمعی از فعالان سیاسی، اجتماعی در محکومیت کشتار و خشونت صورت گرفته مورخ ۱۹ فروردین در شهر اشرف»  انتشار یافت. این متن را در خوشبینانه ترین حالت یا همانطور که خودشان در این اطلاعیه عنوان کرده اند، «صرفا از زاویه موازین حقوق بشری و اصول انسانی»، می توان نمونه عدم درک ابتدایی و حتی کودکانه از مقوله «حقوق بشر» در جهان امروز دانست. حجم زیادی از این اطلاعیه به تصفیه
 حساب سیاسی تنظیم کنندگان آن، با ایدئولوژی، تفکر و روش مبارزاتی مجاهدین اختصاص یافته است. یک جا و با یک چک بی محل نوشته اند: 

«ما امضا کنندگان این نامه با تاکید بر مرزبندی صریح و مخالفت قاطع با عقاید، روش‌های فعالیت و عملکرد سازمان مجاهدین خلق و نظر منفی نسبت به مواضع کنونی این سازمان و در عین حال محکوم کردن اعمال سرکوب گرانه و غیر انسانی جمهوری اسلامی در قلع و قمع و مجازات‌های اعضای این سازمان دربرهه‌های مختلف و بخصوص جنایت اعدام‌های گسترده و فراقضایی سال ۱۳۶۷، صرفا از زاویه موازین حقوق بشری و اصول انسانی، نقض حقوق بنیادی ساکنان اشرف و اعمال خشونت لجام گسیخته از سوی دولت عراق بر علیه آنان را محکوم می‌کنیم».

در این جملات «فراگیر» و در عین حال کاملا هوشیارانه، اول و مقدم بر هر مطلبی بر «مرزبندی صریح و مخالفت قاطع با عقاید، روش‌های فعالیت و عملکرد سازمان مجاهدین خلق و نظر منفی نسبت به مواضع کنونی این سازمان » تاکید شده است.

 تنظیم کنندگان این اطلاعیه معلوم نکرده اند کدام مواضع مجاهدین را منفی می دانند. معلوم نیست که فعالان سیاسی و اجتماعی!! تنظیم کننده این اطلاعیه که ظاهرا از موضع «حقوق بشری» ناب به این قضیه پرداخته اند، آیا حق مقاومت در مقابل ظلم را که اصل اولیه هر سند حقوقی بین المللی است را برای مجاهدین قائل هستند یا نه؟
آیا مواضع کنونی مجاهدین مربوط به مبارزه قاطع آنها در مقابل رژیم ملاهاست یا چیز دیگری؟
آنها حتی به این بسنده نکرده اند و در ادامه اطلاعیه پر ابهام و ایهام و فرافکنی های غرض آلود و سراپا تناقض خود به «خطا‌های بزرگ و نابخشودنی این سازمان سیاسی»  نیز مفصلا اشاره می کنند تا مبادا گردی از حمایت حتی نوع «حقوق بشری» آن برسر مجاهدین بنشیند.

نوشته اند: «دولت عراق محق است که در قلمرو خود اعمال حاکمیت کند و اقتدار مشروع خود را تحقق بخشد».

این جمله نشان می دهد که قلم چرخانهای تنظیم کننده این اطلاعیه که به خود حق داده در همه موارد به مجاهدین بتازند، اطلاعات موثقی از وضعیت اشرف و موقعیت حقوقی آنها که در حال حاضر هر بچه مدرسه ایرانی به خوبی میداند و در همه جای دنیا روزانه در تظاهرات و تحصنهای طاقت فرسا آنرا فریاد می کند، ندارند. یا شاید هم میدانند و نمی خواهند بگویند.

خانمها و آقایان محترم! مجاهدین ساکن اشرف افراد حفاظت شده تحت کنوانسیونهای بین المللی هستند و به اعتبار این کنوانسیونها حق زندگی و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی مسالمت آمیز را دارند و حاکمیت هیچ کشور و دولتی را نفی نکرده اند. مطمئنا بسیاری از امضاء کنندگان این اطلاعیه از این امر آگاهی دارند. براستی چه چیزی باعث شده تا بر این موضوع چشم ببندد؟؟
آیا ادعای طرفداری از حقوق بشر شما را باید جدی گرفت و یا آنرا پوششی برای تصفیه حسابهای سیاسی و زهرآگین شما با آنها دانست؟؟؟

براستی چه موضوعی شما را وادار می کند که زیر اطلاعیه ای که ظاهرا برای محکوم کردن یک جنایت کثیف بر علیه بشریت صادر شده  و در آن تاکید شده که «طرفین باید انعطاف نشان دهند» را امضاء بگذارید؟
آیا سهم طرفین در این جنایت را مساوی می دانید؟ آیا مجاهدین بی سلاح در مقابل تیر و گلوله پاسخ متقابل داده اند که آنها را به انعطاف نشان دادن فرامیخوانید؟

هدف شما از آوردن این جمله «در تحلیل آخر مردم عراق و دولت مشروع منتخب آنان مرجع صاحب صلاحیت هستند که باید تعیین کنند مجاهدین در عراق بمانند یا آنجا را ترک کنند» چیست؟؟

آیا منظور شما اینست که مراجع بین المللی و قوانین مربوط به حقوق پناهندگان و نظریات حقوقی شناخته شده و پذیرفته شده در سطح جهان و کنوانسیون چهار ژنو و ... باید تابع تمایلات باند نوری مالکی که برخلاف نظر شما نه منتخب بوده و نه مشروع، باشد؟؟

فراموش کرده اید که نوری مالکی را بزور و تهدید و ترور و بمب گذاری و با نفی رای مردم عراق در صندلی صدارت نشاندند تا امیال جنایتکارانه رژیم ولایت فقیه را در منطقه پیش ببرد؟
 این گونه اطلاعیه ها که بعنوان یک اطلاعیه «حقوق بشری» باید روی موضوع اصلی یعنی نفی این حق، متمرکز باشد، بشکل بسیار آزاردهنده ای به نفی حق مبارزه سازمان مجاهدین بر علیه رژیم سراپا جرم و جنایت حاکم بر ایران پرداخته است. در سرو ته این اطلاعیه زهر قلم و نیش تیز آن بر پشت مجاهدین و سینه مردم ایران بخوبی احساس می شود. و این مایه تاسف است.