پروفسور الی ویزل، برنده جایزه صلح نوبل، ملقب به «پیام آور انسانیت» از بازماندگان آشویتس و کوره های آدمسوزی هیتلر، نویسنده 57 کتاب و عضو شورای بین المللی حقوق بشر در نیویورک است که تمام زندگی خود را وقف دفاع ازحقوق بشر کرده است. او نامدارترین چهره جهانی مدافع قربانیان «جنایت علیه بشریت» و قتل عامهاست که از قربانیان آپارتاید در آفریقای جنوبی تا قربانیان قتل عام در بوسنی و قربانیان نسل کشی در آمریکای لاتین، در برابر جنایات جنگی پیوسته بپا خاسته است.
«پیام آور انسانیت» در دنیای معاصر، بر اساس تجربه اش از اردوگاههای مرگ یهودیان و دیگر قربانیان فاشیسم هیتلری، اکنون از مخالفان سرسخت فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران است که بارها فریاد: «احمدی نژاد شرم بر تو» سرداده و اکنون به یاری مجاهدان اشرف می شتابد.
الی ویزل در اردوگاههای مرگ هیتلری، ردیف دوم،نفر هفتم از سمت چپ
کنت اولسون
نمایندة پارلمان سوئد بیانیه 106نماینده پارلمان سوئد در باره حمایت از اشرف و فراخوان برای تغییر دموکراتیک در ایران را به خانم رجوی تقدیم کرد.
- تعرض نیروهای عراقی و مزدوران ایرانی به ساکنان اشرف برای نابودی اشرفیان که افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو هستند، از مصادیق جنایت جنگی است.
ـ رژیم ایران مانع اصلی صلح و ثبات و دموکراسی در منطقه است و برای منحرف کردن قیامهای آزادیخواهانه منطقه به سوی بنیادگرایی اسلامی تلاش می کند.
ـ رژیم ایران برای مقابله با خیزش مردم ایران، دیکتاتوری حاکم به دستگیریها و اعدامهای سیاسی خودسرانه، اعدام اعضای خانواده ساکنان اشرف به منظور جلوگیری از گسترش قیام مردم ایران دست می زند.
ـ راه حل سوم خانم مریم رجوی، رئیس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت، ائتلاف اپوزیسیون دموکراتیک ایران، تغییر دموکراتیک توسط مردم و مقاومت را در چشم انداز قرار می دهد.
نمایندگان پارلمان، دولت سوئد را به این موارد فرا میخوانند:
ـ اعمال تحریمهای قاطع و همه جانبه اقتصادی، سیاسی و تجاری علیه رژیم ایران و سپاه پاسداران، به منظور کاهش توان آنها برای سرکوب مردم ایران
ـ ارجاع پرونده نقض حقوق بشر و سرکوب بیرحمانه مردم ایران به شورای امنیت ملل متحد برای اقدامات لازم الاجرا.
ـ اقدام نزد دولت آمریکا و سازمان ملل متحد برای به رسمیت شناختن استاتوی حفاظت شده آنان تحت کنوانسیون چهارم ژنو، به منظور پایان دادن به تهدیدها و شکنجه روانی و محاصره اشرف
ـ و به رسمیت شناختن مقاومت عادلانه مردم ایران برای دموکراسی و حقوق بشر و اقدام برای گفتگو با اپوزیسیون دموکراتیک شورای ملی مقاومت.
ژان پیر اسپیتزر
وکیل برجسته فرانسه و متخصص حقوق اروپایی
ابتدا از همه شما تشکر میکنم به خاطر حضوری چنین پرشمار برای شهادت دادن. شهادت دادن علیه این عمل وحشیانه که اشرف قربانی آن بوده است. مانند شهادت دادن خانم رجوی، با همه ما، برای همه شهیدانی که زندگیشان را برای نجات یک سمبل هدیه کردند. یک سمبل، به نام اشرف که نوری مالکی به دستور خامنهای خواستار نابودی آن بود، نابودی عمدی آن به وسیله تهاجمی که نمیتوان نامی بر آن گذاشت، یک تهاجم با سلاحهای زیاد و سنگین علیه ساکنان اشرف که همه غیرمسلح هستند.
برای شهادت دادن در مورد این شجاعت بی نظیر که ساکنان اشرف آن را به اثبات رساندند، ما امروز در کنار شما خانم رئیس جمهور در اینجا گرد آمده ایم. و همراه با همه شما برای ملاحظه اینکه اگر ملاها اینطور به شدت به اشرف و از ورای آن به سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت می تازند، این خودش تأییدی است بر اینکه مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران، که شما خانم رجوی آن را رهبری می کنید، بیتردید صدای اپوزیسیون در برابر رژیم مذهبی ملاها هستند.
در این نبرد، به رهبری شما ، ویلیام بوردون و من برای دفاع از شما در تمام جریان قضایی از سال 2002 در کنار شما هستیم. البته ما موفق شدیم که سازمان مجاهدین دیگر در لیست اتحادیه اروپا نباشد. اما این امر باید در ایالات متحده نیز تغییر کند. هنوز یک قدم برای برداشتن مانده است. اما به هر حال، باید هر روز بیشتر خواست، باید دولتهای اروپایی و دولت آمریکا شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین را به رسمیت بشناسند، به رسمیت بشناسند که شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران سخنگوی قیام علیه رژیم مذهبی ایران هستند.
این تمام چیزی است که امروز در باره آن در پنلی که میبینید بحث خواهیم کرد.
سخنرانی رئیس جمهور برگزیده مقاومت مریم رجوی
«این کنفرانس با حضور شخصیتهای والامقام از کشورهای مختلف، فرصت ذیقیمتی است برای بررسی وضعیت سرنوشتساز کنونی در ایران و در کل منطقه، وضعیتی که امروز در بحران اشرف، به صورت حادی خودش را بارز کرده است.
موضوع صحبتهای امروز من این استکه آیا کشتار 19فروردین در اشرف توسط دولت نوری مالکی یک صحنة مقدم رویارویی بزرگ میان مردم ایران و فاشیسم مذهبی را نشان میدهد یا خیر؟
ابتدا لازم است توجه جامعة جهانی را به شرایط اضطراری کنونی در اشرف جلب کنم. این کنفرانس در حالی برگزار میشود که یک خطر مبرم اشرف را تهدید میکند. شمار کثیری زرهی و خودروی نظامی اماکن مسکونی را در تیررس سلاحهای خود قرار دادهاند. گردانهای مهندسی، انواع مواضع جنگی و خاکریزهای بسیار بزرگ احداث کردهاند و برطبق همة شواهد آنها حملات بیشتری را که طرح سفارش شدة رژیم آخوندی است تدارک میبینند. این جا میخواهم گوشهیی از این تصویر شمال اشرف را که این چنین آرایش دادهاند به شما نشان بدهم. وضعیت کاملاً جنگی اطراف مرکزی که ساکنان آن همه ساکنان بیدفاع و شهروندان عادی هستند.
در روزهای پیش از حملة 19 فروردین ما بارها و بارها هشدار دادیم که یک فاجعه در شُرف وقوع است. متأسفانه دولت آمریکا و سازمان ملل متحد هیچ توجهی نکردند. حالا من آنها را فرا میخوانم تا بر روندی که آشکارا به طرف فاجعة دیگری پیش میرود، چشم نبندند.
برطبق اصل مسئولیت حفاظت(آر تو پی) دولت آمریکا، دولتهای عضو اتحادیة اروپا و سایر دولتها در پیشگیری از جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت مسئولیت دارند. به همین دلیل نظاره کردن و از زیر مسئولیت، شانه خالی کردن، دیگر بس است.
جهان باید ماشین کشتاری را که به حرکت درآمده، متوقف کند.
آنچه در اشرف رخ داد بنا به دلایل متعدد ،جنایت علیه بشریت محسوب میشود. سند به کلی سری افشا شده از سوی مقاومت ایران نشان میدهد که حمله به اشرف یک طرح نظامی دستور داده شده برای حمله به افراد حفاظت شده، تحت عنوان «دشمن» بود. که طبق آن واحدهای زرهی افراد بدون سلاح و بی دفاع را کشتار کردند. به این دلیل مالکی باید به عنوان دستوردهندة مستقیم آن فاجعه تحت محاکمة بینالمللی قرار گیرد.
اما درباره واقعة اشرف سؤال این است که آخوندها در چه تنگنایی قرار گرفتهاند که این حمله را اجتناب ناپذیر یافتهاند؟ دیکتاتوری خامنه ای با نارضایتی گسترده اجتماعی مواجه است. گسستگی در رأس رژیم حالا به کشمکش میان خامنهای و احمدینژاد تبدیل شده است.
به علاوه آنها از پیامدهای قیامهای منطقه عمیقاً نگران دارند.
آخوندهای حاکم از جمعبندی قیام 25 بهمن گذشته به ابعاد اثرگذاری مجاهدین در این قیامها پی بردند و به دنبال آن خامنهای حمله به اشرف، به قصد انهدام آن را در دستور کار رژیم قرار داد. از طرفی دیگر جبهة روبه گسترش مخالفت با برچسب تروریستی علیه مجاهدین در ایالات متحده سرمایهگذاریهای 15سالة رژیم آخوندی را بر روی لیست تروریستی، بهخطر انداخته و آنها را بسیار نگران کرده و این موقعیت آنان را بر سر یک دوراهی قرار داده است:
یا سکوت و پذیرش پیشرویهای بیشتر مقاومت و متلاشیشدن جبهة داخلی رژیم یا حمله به اشرف یعنی حمله به کانون مقاومت سازمانیافته ایران به نیت نابودی آن.
رژیم با این حمله و کارزار سیاسی یا نظامی یا تروریستی مشابه آن میخواهد تنها راهحل واقعی و مؤثر و دموکراتیک برای آیندة ایران را از بین ببرد تا شاید به این وسیله بتواند بقای خود را تضمین کند.
وقتی که این حمله واقع شد دولت عراق برای کتمان دستنشاندگی خود آن را اعمال حاکمیت ملی توصیف و یا توجیه کرد. اعمال حاکمیت ملی از نظر آنها یعنی کشتار افراد بیدفاع، زجر کش کردن زخمیها، قطع ارتباط وکلا، خبرنگاران، خانوادهها و حتی دیدار هیأتهای پارلمانی از سراسر دنیا و همچنین نقض کلیه قوانین بینالمللی و کنوانسیونها. اما بالاترین مقامهای رژیم ایران بیپرده و به دفعات این کشتار را ستودند. و از عاملین آنها سپاسگزاری کردند. آنها آشکارا خواهان ادامة این حملات تا نابودی اشرف شدهاند. آنها میخواستند روحیة مردم ایران را درهم بشکنند و از فوران قیام بعدی در ایران جلوگیری کنند. اما نتیجة آن معکوس بود. گزارشهای متعدد نشان میدهد که در جامعة ایران از جمله در زندانهای سیاسی پایداری قهرمانانة اشرفیها روحیة مقاومت و اعتراض را بیش از قبل دامن زده است.
در سه دهة گذشته رژیم ولایت فقیه، بارها شرایط بغرنج و نابودکنندهیی برای مقاومت ما ایجاد کرده و همة قوای اهریمنیاش را چه نظامی، چه سیاسی و دیپلوماتیک و چه تروریستی برای نابودی کامل آن به کار گرفته است. آن هم در شرایطی که آخوندها بسا قدرتمندتر از امروز بودند و در محاصرة قیامها و در انزوای بین المللی قرار نداشتند، با این همه مقاومت مردم ایران همة بادهای مسموم را از سرگذراند، از گردابهای دهشتناک عبور کرد و استوار باقی ماند. راستی چرا ؟ زیرا به یک آرمان مشروع متکی است. زیرا از حمایت بیدریغ مردم ایران برخوردار است. زیرا از زنان و مردان فداکار مانند اشرفیها تشکیل شده که تحت سختترین و مرگبارترین فشارها هرگز تسلیم نشده اند. و هرگز تسلیم نخواهند شد.
در زمانی که خمینی حکم قتلعام سیهزار از زندانیان سیاسی ما را صادر کرد، جانشین وقت او به نشانة مخالفت گفت: «مجاهدین از بین رفتنی نیستند. آنها یک سنخ منطق و تفکرند و با کشتهشدن از بین نمیروند بلکه ترویج میشوند». البته اذعان به همین حقیقت باعث شد که از جانشینی خمینی عزل شود و تا آخر عمر در حبس خانگی به سر ببرد.
بله، مقاومت ما بازهم ترویج و تکثیر شد. و حالا اشرف مظهر همان استقامتها و تسلیمناپذیریهاست. اشرف البته بسیاری انعطافها را تاکنون پذیرفته است. اشرف بسیاری گزینهها را پیشنهاد کرده و برای آن آماده است. اما آنچه را که اشرف نمیپذیرد و آنچه مردم ایران نمیپذیرند تسلیم شدن است.
تسلیم شدن یک گزینه نیست و ما هرگز از آرمان آزادی مردم ایران دست برنمیداریم. هر چقدر که بهای آن سنگین باشد.
به خامنهای و مالکی میگوییم، به خامنهای و مالکی و به کسانی که برای نابودی اشرف دسیسه چینی میکنند؛ میگوییم: از سه دهه پایداری و ماندگاری این جنبش عبرت بگیرید. دست آخر این اشرف و این مقاومت مردم ایران است که پایدار میماند و پیروز میشود. و این شمایید که سرافکنده و شکستخورده باقی خواهید ماند.
بله، بله میتوان و باید مقاومت کرد، پایداری نمود و دشمن را بزانو درآورد و نهایتاً پیروز شد.
واقعة اشرف البته به دلیل شهادت 35 تن از بهترین فرزندان مردم ایران یعنی از قهرمانان مردم ایران دردناک است. بسیار دردناک است، اما این واقعه تماماً ضعف و بنبست رژیم آخوندها را به نمایش میگذارد. امروز اشرف آزمونی برای جهان امروز است. آزمونی برای همه وجدانها! آزمونی برای ملل متحد! برای همه دولتها به خصوص ایالات متحده و اتحادیه اروپا! آزمونی که آنها را فرامیخواند که به یاری اشرف برخیزند و با طرح خامنهای و مالکی برای نابودی اشرف مقابله کنند. و آزمونی که آنها را فرا میخواند در رویارویی بین مردم ایران و فاشیسم مذهبی به یاری مردم ایران برخیزند.
بله این انتخاب همچنان در برابر همه است که.
آیا در طرف بنیادگرایی و تروریسم حاکم قرار میگیرید یا در طرف مردم ایران و یک آلترناتیو دموکراتیک که کلید آزادی و دموکراسی و صلح و ثبات را در کل منطقه در دست دارد؟
پاسخ به این سئوال پاسخ به این سئوال در مورد برچسب تروریسم علیه مجاهدین در وزارت خارجة آمریکا نیز صدق میکند.
برای سالهای طولانی ما میگفتیم که این لیست وسیلة توجیه اعدام مخالفان است. اما عدهیی ترجیح میدادند که باور نکنند یا نشنیده بگیرند.
حالا پس از قتلعام ساکنان اشرف کارکرد واقعی این نامگذاری بسا بیش از قبل روشن شده است. بخصوص که مهمترین بهانة مالکی برای کشتار در اشرف همین برچسب ناحق و ناروا است. چنانکه پیش از این فاش شد وقتی مقامات سفارت آمریکا به محاصره و سرکوب اشرف اعتراض کرده بودند مالکی پاسخ داده بود چرا نسبت به رفتار ما با گروهی که خودتان در لیست تروریستی گذاشتهاید، اعتراض دارید؟ آیا وقاحت و بیشرمی را میبینید؟ ولی این واقعیت دیکتاتورهاست.
اخیراً آقای شرمن عضو ارشد زیر کمیتة تروریسم نیز در یک جلسة استماع در کنگرة آمریکا فاش کرد مقامهای عراقی در اظهارات خصوصی در واشینگتن گفتهاند: «چون سازمان مجاهدین به عنوان یک سازمان تروریستی انگاشته شده است عراق خود را مؤظف نمیداند که حقوق بشر ساکنان اشرف را مراعات نماید». حالا این نامگذاری آغشته به خون روی میز تصمیمگیری وزارت خارجه آمریکا است. و باز هم این انتخاب در برابر شماست. ادامة این برچسب و سوخت رساندن به فاشیسم دینی حاکم بر ایران یا قرار گرفتن در کنار مردم ایران و مقاومت آنها.
دکتر کاظم رجوی شهید بزرگ حقوق بشر که 21 سال پیش در همین روزها به دست تروریستهای اعزامی از سوی خامنه ای در ژنو به شهادت رسید و به خاک افتاد. کمی قبل از شهادتش به روزنامه نیویورک تایمز گفت: ما تاریخ حقوق بشر را با خونهایمان مینویسیم.
امروز هم ما میگوییم آزادی در ایران با خونهای فرزندان رشید ایران به ثمر خواهد رسید. بله با خون میلیشیاهای خونین بال در دهة 60،
با خون جاودانه فروغها، در فروغ جاویدان. و با خون صباها در فروغ اشرف که همواره ایستادن را بر تسلیم انتخاب کرده اند.
و درود بر صبا و صباهایی که پرچم ایستادگی را در برابر تسلیم با خونهایشان بر قله حق کوبیدند و به اهتزاز درآوردند.
درود بر صبا و برهمه صباها،
شیشة عمر این رژیم در اشرف است به همین دلیل هرگز از توطئه و کشتار دراشرف دست برنخواهد داشت. اکنون نیروهای مهاجم با آرایش و امکانات جنگی هنوز در اشرف هستند، مجروحان در وضعیت ناگواری به سر میبرند و حال 12 نفر آنان وخیم است. یکی از آنها، برادر مجاهدم بهمن عتیقی هفته گذشته به شهادت رسید. او مجروحی بود که میتوانست به سرعت بهبود یابد اما فقدان امکانات پزشکی و عدم دسترسی آزادانه به امکانات پزشکی و نرسیدن به او باعث شهادت او شد.
وقتی که ساکنان اشرف به افسران عراقی اعتراض میکردند که چرا این همه در رساندن بیماران تأخیر دارید، با وقاحت پاسخ میدادند هدف ما تمامکش کردن آنهاست.حالا شما به ما میگویید که چرا عجله نمیکنید؟
رضا هفت برادران، که دخترش صبا در 19 فروردین هدف گلوله قرار گرفت و مدتی بعد به شهادت رسید، مینویسد: «وقتی دخترم در آستانه مرگ قرار داشت، مقامات امنیتی گفتند اگر تسلیم شوی و اگر با مجاهدان اعلام مخالفت کنی، در این صورت دخترت را تحت درمان فوری قرار میدهیم و او را از مرگ نجات میدهیم».
در همین حالا که ما این جا گردهم آمدیم هنوز اشغال مزار مروارید ادامه دارد و 20 روز است که پیکرهای شهیدان روی زمین باقی مانده و امکان خاکسپاری و تشییع آنها وجود ندارد.
سه روز پیش توماری به امضای همه مجاهدان اشرف خطاب به دبیرکل ملل متحد ارسال شده، در این تومار آنها ضمن ارائه سندی درباره برنامه ریزی دولت مالکی برای یک حمام خون جدید خواستار مداخله او برای تأمین و تضمین حفاظت اشرف از طرف ملل متحد و همچنین خواستار استقرار دائمی تیم مانیتورینگ یونامی در اشرف و همچنین تعیین نماینده شورای امنیت برای تحقیق در باره قتل عام 19 فروردین شدند.
گزارشهای دریافت شده از بغداد و تهران و روند تحولات در اشرف، همه حاکی از آماده شدن آنها برای یک حمله مجدد است. در همین اثنا به زودی وزیر خارجة رژیم آخوندی به بغداد و رئیس جمهور عراق به تهران میروند. به همین خاطر من از دبیرکل و شورای امنیت خواستم که آقای اد ملکرت، نماینده ویژه دبیرکل فوراً از اشرف بازدید کند. این یک بازدید ضروری است تا بتواند وضعیت را از نزدیک مشاهده و یک گزارش مستقل و بیطرفانه تهیه کند.
همچنانکه شورای امنیت دربارة لیبی به وظیفة خود درمورد حفاظت از شهروندان بیگناه عمل کرد، به نظر میرسد حالا زمان آن است که دبیرکل و شورای امنیت باید قطعنامهیی دربارة حفاظت ساکنان بیدفاع و محاصره شدة اشرف تصویب کنند. و هر چه سریعتر مانع یک حمله و یک قتل عام مجدد گردند. باید تأکید کنم که اتحادیه اروپا و فرانسه هم چنین وظیفة بسیار مهمی در قبال اشرف به عهده دارند چه به دلیل تعهداتشان به معاهدات بینالمللی و اصل جهانشمول مسئولیت حفاظت آرتوپی و چه بدلیل جایگاه اتحادیه اروپا در شورای امنیت ملل متحد و چه به خاطر حضور و منافع گسترده در منطقه وظیفه یی که البته تاکنون متأسفانه آنرا ایفا نکرده اند.
بنابراین از جانب مردم و مقاومت ایران، ملل متحد، ایالات متحده و اتحادیه اروپا را فرا میخوانم که در راستای مسئولیت خود برای تحقق این اقدامها تلاش کنند:
1 ـ برعهده گرفتن مسئولیت حفاظت اشرف توسط سازمان ملل متحد و ایالات متحده آمریکا و خروج هرچه سریعتر نیروهای مسلح عراقی از شهر اشرف.
به این منظور بر دخالت دبیرکل و شورای امنیت برای صدور قطعنامهیی درباره حفاظت ساکنان بیدفاع و محاصره شدة اشرف تأکید میکنم.
2 ـ تعیین نمایندهیی از سوی شورای امنیت ملل متحد به منظور انجام یک تحقیق بیطرفانه، جامع، شفاف و مستقل دربارة جنایت بزرگ 19 فروردین در اشرف
3 ـ خاتمه دادن به محاصرة اشرف به خصوص محاصرة ضدانسانی پزشکی و توقف شکنجة روانی مجاهدان اشرف و برداشتن همة بلندگوها در اطراف این شهر.
4ـ حذف برچسب تروریستی علیه مجاهدین از سوی وزارت خارجة آمریکا و به رسمیت شناختن مقاومت ایران برای تغییر رژیم دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران.
در روز 19 فروردین، در برابر حملة زرهیها و قوای تا دندان مسلح نیروهای مالکی، اشرفیها با دستهای خالی ایستادند اما در حقیقت دستهای آنها بسیار پر بود و پُر است.
زیرا در این دستهاست که پرچم آزادی و دموکراسی ایران به اهتزاز درآمده است.
این ایستادگی کوهوار، این ایستادگی کوهوار، این فداکاری ستایشانگیز ، این روحیة شکست ناپذیر، سرمایة مردم ایران، برای فتح و آزادی است. چنانکه از این پیشتر رهبر مقاومت ایران مسعود رجوی گفته است: «اشرف ثابت کرد که زمانه صدبار هم اگر خطرناکتر و پرفتنهتر باشد تا پای جان ایستاده است. تا آخرین نفس… بله اکنون پس از 45سال که بر مجاهدین در میدان نبرد گذشته است. و به قطع و یقین میتوان گفت که این عالیترین ثمرة تکامل مبارزات مردم ایران از مشروطه به بعد است. از همینجا میتوان به پیروزی محتوم خلق قهرمان ایران یقین کرد.... ». و درود بر مسعود با تربیت چنین نسلی از زنان و مردان رها و پاکباز چون خودش.
بله خواست این نسل آزادی و دموکراسی به هر قیمت است. و ما برای یک جمهوری و یک دموکراسی کثرتگرا بر اساس جدایی دین و دولت براساس جدایی دین و دولت با احترام به آزادیها برای تمام آحاد مردم ایران مبارزه میکنیم. جامعهیی بر اساس برابری زن و مرد و حقوق بشر که در آن حکم اعدام لغو شده باشد.
ما برای یک ایران غیر اتمی مبارزه میکنیم که با همگان در همزیستی مسالمت آمیز باشد. و برای این هدف همة مدافعان دموکراسی و حقوق بشر را در سراسر جهان به یاری میطلبیم.»
ژان پیر اسپیتزر
«خانم رئیس جمهور، فراخوان پایانی شما را از 2002 شنیده ایم و ما این افتخار را داشتیم ـ من این را قبلاً به شما گفتم ـ این افتخار و خوشبختی که در این نبرد در کنار شما باشیم و مطمئن باشید که ما این را در کنار شما ادامه خواهیم داد.
ما نظم برنامه را به طور کوتاهی به هم میزنیم تا از یک مرد مشهور در سراسر دنیا، یک وجدان بزرگ، برنده جایزه صلح نوبل، الی ویزل استقبال کنیم.
بعد از یادآوری حوادث هولناک اشرف توسط خانم رئیس جمهور رجوی، ما الان یک فیلم کوتاه 10دقیقه یی در مورد تهاجم به اشرف ـ عمل وحشیانهیی که اشرف قربانی آن بوده است ـ داریم.
جیمز جونز،
مشاور امنیت ملی رئیسجمهور اوباما 2009 ـ 2010
خانم رجوی، از رهبری شما و به خاطر دعوت از من که افتخار سخنرانی برای جمع امروز را داشته باشم، متشکرم.
همکاران گرامی، خانمها، آقایان هیچکس نمی تواند فیلمی نظیر آنچه الان دیدیم را ببیند و تحت تأثیر قرار نگیرد. من سهم خودم را در جنگها در زندگیم داشته ام ولی چنین وحشیگری که علیه زنان و مردان بیگناه صورت می گیرد چیزی است که کسی نمی تواند در این جهان به اصطلاح متمدن آن را بپذیرد این انسان ستیزی چیزی است که سخت میشود آن را درک کرد. مایلم تسلیتهای شخصی و قلبی ام را به افراد کمپ اشرف و به همه خانواده هایی که عزیزانشان را در این مبارزه از دست داده اند بگویم.
من فکر می کنم برخی واقعیتهای پایه یی وجود دارد که ما باید تشخیص دهیم و تأیید کنیم. اول این است که از نظر من ـ و این یک نظر شخصی است ـ حمله 8 آوریل میتوانست و باید از آن جلوگیری می شد.
دوم اینکه این حمله به وضوح عامدانه و حساب شده و تأیید شده از طرف دولت عراق بود. سوم اینکه پاسخ بین المللی قطعاً بسیار کم و بسیار دیر بود. و نهایتاً اینکه این جنایت هرگز دیگر نباید اتفاق بیفتد.
خانمها و آقایان، یک فیلسوف قدیمی چینی گفت شما ممکن است در زمانهای جالبی زندگی کنید. سرعت تحولات در جهان امروز فوق العاده است. تحولاتی که در یک محل اتفاق می افتند همان روز در اخبار هستند و مطمئنم برای دولتها هم تعجب آور است که باید با این بحرانهای مستمر برخورد کنند تا در چارچوب استراتژیک سعی کنند بفهمند چطور با ماهیت تغییر یابنده جهان برخورد کنند. و در هیچ جایی بیش از خاورمیانه بزرگ و شمال آفریقا خشونت نیست ـ جایی که غیرممکن است برای دنبال کردن آنچه ساعت به ساعت و روز به روز می گذرد چسب تلویزیون و روزنامه نشوید. همچنین فکر می کنم غیرممکن است که با اطمینان بالا نتیجه را پیش بینی کنیم. به نظر من چیزی که قطعی است این است که تحولات تازه شروع شده اند و قطعاً در حال پایان نیستند.
اختلافی در عوامل بنیادین وجود دارد که این قیامهای عمومی توده یی را دامن میزند و فکر می کنم چند چیز را که مردم در قرن بیستم ویکم خواهان آن هستند، برجسته می کند، چون آنها آگاه ترند، تحصیل کرده ترند و درفراسوی مرزها باهم در ارتباط هستند . هیچ دولتی هر چقدر هم که سرکوبگر باشد نمی تواند جریان اطلاعات را برای طولانی مدت محدود کند و آن رژیمهایی که مردمشان را سرکوب می کنند و سعی می کنند جریان اطلاعات، شیوه تفکر و شیوه زندگی را کنترل کنند، در دراز مدت خود را در طرف بازنده این مبارزه می یابند.
مردم آزادیهای بیشتر فردی می خواهند، آنها شفافیت بیشتر در اینکه چطور اداره می شوند میخواهند، آنها دولتی می خواهند که بر اساس حاکمیت قانونی کار کند که منصفانه و درست باشد، آنها فرصتهای بهتر اقتصادی برای خود می خواهند ـ اگر نه برای خود، برای فرزندانشان می خواهند. آینده هر طور که باشد، روشن است که تغییرات، عمیق و دراز مدت خواهند بود. با نگاهی خوش بینانه، من با همه هیجانی که می توانم داشته باشم، معتقدم آینده ، تحقق یکی از وعده های بزرگ است. آسان و سریع نخواهد بود. نیاز به اتخاذ هدف توسط جامعه بین المللی و سازمانهایش دارد. بخشهای عمومی و خصوصی کشورهایمان باید با هم تحت اندیشه یک دولت کامل کار کنند و راه حل نظامی دیگر به خودی خود کافی نیست. لازم هست ولی کافی نیست. من فکر می کنم جالب است خودمان را در ذهن رهبران ارشد ایران امروز قرار دهیم و فکر کنیم در ذهن آنها چه می گذرد ـ اگر چنین چیزی ممکن باشد. من معتقدم رژیم ایران ـ به قول آمریکاییها ـ بعد از شورشها در تونس، زیر رادار پرواز کرده است. آنها احتمالا احساس خوبی راجع به آن دارند. زیر جهان دیگر روی برنامه هسته یی آنها متمرکز نیست. جهان روی موثر بودن مجازاتها متمرکز نیست. آنها روی تونس، لیبی متمرکز هستند. آنها روی مصر متمرکزند، روی یمن و روی اشرف متمرکزند.
ضمن تشکر از درخواستهای جامعه بین المللی برای شفافیت در زمینه برنامه هسته یی، باید گفت که رژیم ایران همچنان در قبال فراخوانهای جامعه بینالمللی برای شفافیت در زمینه هستهیی در موضع نافرمان باقی مانده است. آنها با صدور ترور از طریق حماس و حزب الله و سایر مزدوران کماکان کار خود را می کنند و از سال 1983 در لبنان این کار را کرده اند.
من مطمئن هستم و تا به حال آنها در برابر اثرات سیستم تحریمها تقریباً جهانی که ما امیدواریم کمک کند آنها در جهت درست حرکت کنند، مقاومت کرده اند. آنها یک نفوذ فزاینده و هشدار دهنده در دولت عراق را نشان داده اند. این نگران کننده است. همچنین این توهینی به فداکاریهای بسیاری از ملتهاست که سعی کردند به مردم عراق آینده بهتری تحت یک دولت انتخابی دموکراتیک بدهند.
تبادل زندانیان، موافقتنامه یی که بین ایران و عراق صورت گرفت و دو روز پیش اعلام شد مورد توجه قرار گرفت و همینطور تصمیم دولت عراق که اعلام شد ساکنان کمپ اشرف باید تا پایان سال عراق را ترک کنند.
ما همه میتوانیم مطمئن باشیم که رژیم ایران بسیار سخت تلاش می کند اطمینان یابد تونس، مصر و لیبی و تلاشهای آنها تحت به اصطلاح بهار اعراب به نوعی که آنها میخواهند بشود نه آن چیزی که ما از یک جنبش دموکراتیک انتظار داریم . ولی بگذارید امیدوار باشیم و دعا کنیم که از طرف دیگر اوضاع در عراق و ایران سرانجام از نظر ما چندان هم ناخوشایند نباشد. در حالی که تونس و لیبی و مصر خود را از دولتهای استبدادی و رژیمهای استبدادی و سرکوبگر رها میکنند و به سمت دموکراسی می روند شاید موفق شوند. این ممکن است برای رژیم ایران خوب نباشد. وچه بسا که احتمالا سوریه، یک کشور فوق العاده مهم استراتژیک، در اثر ابراز عقیده مردمش، شجاعت و قدرت آن را پیدا کند که در همان جهت حرکت کند. زمان این را مشخص خواهد کرد.
همینطور ممکن است همان جرقه یی که آتش آزادی را در کشورهایی که اشاره کردم ، مشتعل کرد، بهرغم وحشیگری و سرکوب رژیم ایران، در ایران هم شعله ور شود. ممکن است تحریمها و انزوای بین المللی رژیم ایران، شرایط را برای تغییر فراهم کند. ممکن است رژیم ایران از دروازه بازی عبور کند که به نگرانی جهانی در مورد برنامه هسته ییاش پاسخ دهد و ممکن است روند صلح خاورمیانه یک ضربه فلج کننده به رژیم باشد.
و نهایتاً کاملا ممکن است که سقوط رژیم سوریه، رژیم سرکوبگرش، یک ضربه مهم به رژیم ایران باشد. سیاست آمریکا در رابطه با رژیم ایران از ژانویه 2009 با انتخاب رئیس جمهور اوباما به خصوص در مورد برنامه هسته ییاش همگون بوده است. این سیاست از طریق سخنرانی سیاسی در قاهره و پذیرش جایزه صلح نوبل توسط رئیس جمهور شکل گرفت و تکامل یافت. ما بسیار زود به سرفصلها خواهیم رسید و اگر در هیچیک از طبقه بندیهایی که به آن اشاره کردم و بحث کردم به زودی چیزی اتفاق نیفتد، زمان از دست می رود.
بنابراین سؤال بزرگ این است که دربرابرتغییری که دارد فرامی رسد، چه عکس العمل یا فعالیتی وجود خواهد داشت؟ حالا زمان آن است به چیزی فکرکنیم که همین چند ماه پیش غیر قابل تصور بود ، فکر کنیم و آماده باشیم که انتقال قدرت در ایران چگونه به نظر به نظر می رسد؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر فردا دولت ایران پاشیده شود؟ چه چیزی جای آن را خواهد گرفت؟ چه ساختاری؟ چه افرادی مطرح هستند رهبران آینده چه کسانی هستند؟ ما نمی توانیم اجازه بدهیم کشوری مثل ایران پاشیده شود و صرفاً امیدوار باشیم که به سرعت بازسازی می شود. امید در این مورد یک استراتژی نیست. ما باید به اتحاد در اپوزیسیون این رژیم فکر کنیم.
حالا زمان آماده شدن است. در کوتاه مدت، ما باید سؤالات سختی را از خودمان بپرسیم. چطور به بهترین صورت اطمینان یابیم ـ واقعا اطمینان یابیم ـ که حفاظت ساکنان اشرف را تضمین کنیم؟
چطور از لیست در آوردن مجاهدین را تکمیل کنیم؟ ما در این فکر که باید این کار صورت گیرد تنها نیستیم. شتاب برای این تغییر با سرعت زیاد افزایش یافته است. اشرف و ساکنان اشرف اکنون شایسته توجه جهانی هستند.
زمان آن است که ملل متحد یک تحقیقات مستقل درباره این جنایتی که در کمپ اشرف مشاهده کردیم، صورت دهد. وحشیگری دولت عراق و بی احترامی آشکارش به حقوق بشر حالا ثبت شده است. آمریکا برای بار دوم متعجب نخواهد شد. محافظت از کمپ اشرف از سال 2003 تا 2006، از یک سازمان به اصطلاح در لیست در آن زمان، تناقض سیاستمان را برملا می کند که باید بازبینی شود و باید همین حالا بازبینی شود. نمی شود که رژیم ایران و آمریکا توافق کنند که چه چیزی سازمان ترویستی هست یا نیست.
من به شما خواهم گفت حکومتی که در لیست نیست یک رژیم وحشی است که خود را در پوشش حق و مذهب پیچیده و از سال 1983 در کشتن صدها آمریکایی در سراسر دنیا شرکت داشته است، یک رژیم تروریستی است.
در پایان سه نکته سریع بگویم. اول اینکه اینجا بحث انتخاب نیست. ما باید مجاهدین را از لیست خارج کنیم و این ابهام در سیاستمان را بر طرف کنیم و همچنین باید خودمان را برای آینده ساکنان کمپ اشرف و حفاظت آنها آماده کنیم.
دوم این که ما نباید بگذاریم که هیچ گاه حمله به کمپ اشرف و ساکنانش تکرارشود. ما باید چنین حملاتی را به طور مستمر و به صورت جهانی و در هر جا که شاهد وقوعش هستیم، محکوم کنیم.
سوم، خانمها، آقایان، این ممکن است آغاز بهار اعراب باشد ولی از نظر من همچنین آغاز زمستان رژیم ایران است. بگذارید با هم کار کنیم که یک بهار فلسطینی بیاوریم. جهان با آن بهتر خواهد بود و مردم ایران شایسته آن بهار هستند. متشکرم.
پاتریک کندی
نماینده کنگره آمریکا به مدت 16 سال (1995 ـ 2011)
با تشکر. ابتدا اجازه بدهید که تسلیت بگویم. قلبم با همة شما خانواده هایی است که عزیزانشان را از دست دادهاند و تصاویرشان در اینجا روی تابلو نصب شده است.
نمیتوانستم به این موضوع عجیب فکر کنم که در کنار بازماندگان هولوکاست نشسته باشم. نمیتوانستم از این موضوع خلاصی پیدا کنم. اما فکر کنم عجیب آن است که وقتی کتاب تاریخ جنگ جهانی دوم و هولوکاست را میخوانم و هنگامیکه که کتاب «الی ویزل» به نام «شب و سپیده دم» را میخوانم، هنگامی که تاریخ را میخوانم، وقتی که مردم میگویند «دیگر هرگز»، من نشسته و نظارهگر آن صحنهها هستم به همراه مردی که اوج بیتوجهی به انسانیت را در زندگیش تجربه کرده است.
و آنچه که احتمالاً بیشتر توهینآمیز است این است که آن تصاویر را بارها و بارها ببینیم. برای وی اینگونه تداعی میشود که آنها گفتند «دیگر هرگز». برای وی که در درون به این بیاندیشد باید در جمع سخنرانان نشسته و آن اقدامات شنیع در کمپ اشرف را نگاه کند. به این میاندیشیدم که اگر با گوشیم بخواهم به انگلیسی گوش کنم، روی کانال یک اینکار را میکنم، اگر بخواهم به فرانسوی گوش کنم، روی کانال 2 و اگر هم به زبان فارسی بخواهم گوش کنم، روی کانال 3. ولی کی میخواهیم به زبان جهانی همه آحاد مردم، زبان انسانیت گوش کنیم.
این را قبلاً گفتهام که وقتی مارتین «نمویلر» در مورد هولوکاست صحبت میکرد، گفت آنها ابتدا به سراغ کلیمی ها آمدند از آنجا که کلیمی نبودم، لذا حرفی نزدم. بعد سراغ کولیها آمدند، چون کولی نبودم، باز هم حرفی نزدم. بعد سراغ فعالین سندیکاهای کارگری را گرفتند، من چون فعال سندیکای کارگری نبودم، پس حرفی نزدم. آنها آنقدر آمدند و سراغ گرفتند تا اینکه به سراغ من آمدند ولی دیگر کسی نبود که فریاد برآورد.
شما یک آمریکایی را میبینید که روبرویتان نشسته ولی مهمتر این است که شما انسانی را میبینید که میگوید شاید من از خطة ایران نباشم، شاید من شبیه اکثر کسانی که در اینجا حضور دارند، نباشم، ولی من یک انسانم و به عنوان یک انسان از دیدن آنچه که در کمپ اشرف گذشته است، سخت عصبانی هستم.
این چگونه اتفاق افتاد؟ الی ویزل به شما میگوید که چگونه اتفاق افتاد، ولی من به شما خواهم گفت که این چگونه به وقوع پیوست؟ به جای اینکه اشرفیها را انسان بدانیم، آنها را تروریست تلقی میکنیم. بنابراین زمینه مناسبی را به وجود می آوریم که تهاجم به آنها آماده شود، زمان آن فرا رسیده که آنها را از لیست خارج کنیم.
دوستم ژنرال جونز گفت که ما «بهار اعراب» را داریم. اما ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که آزادی پا بگیرد و بهار اعراب ادامه یابد و نهایتاً به پیروزی برسد در حالیکه آخوندها در ایران و در تهران به بیثبات کردن تمام منطقه و به سرکوب و ضرب و جرح مردم در سراسر خاورمیانه ادامه میدهند.
اکنون مردم حدس و گمانه میزنند که چه کسی پس از قذافی رهبری لیبی را به عهده خواهد گرفت؟ ما نمیدانیم. یا اینکه پس از اسد در سوریه چه کسی این کشور را رهبری خواهد کرد؟ بعد از «مبارک» چه کسی رهبری مصر را به عهده خواهد گرفت؟ اما در مورد ایران نیازی نیست که به گمانهزنی بپردازیم. ما یک جریان سیاسی داریم که دربرگیرنده سازمان مجاهدین و قوانین دموکراتیک است. ما یک رهبری سیاسی داریم: خانم مریم رجوی.
بگذارید چیزی را در مورد تروریست تلقی کردن او ، بگویم. پدرم پس از عمویم به تلاشهایش برای پایان دادن به تبعیض ادامه داد. پدرم در زمانی که در مجلس سنا بود، دوستی داشت که وی را تروریست مینامیدند. آن تروریست به آفریقای جنوبی مدرن رفت تا رهبری آنجا را به عهده بگیرد. نامش نلسون ماندلا است.
بنابراین هنگامیکه مردم میگویند که ایران آزاد فردا چگونه ایرانی خواهد بود؟ کافیست که شما امروز یک ایران آزاد را آن طور که در کمپ اشرف سمبلیزیه میشود، ببینید.
ما نیازمند دوستی با خانم رجوی و سازمان مجاهدین خلق هستیم که دشمن آخوندها در ایران هستند. این زمان کی در آمریکا فراخواهد رسید؟ در ایالات متحده ما در نهایت حامی همان کسانی هستیم که از آزادی حمایت میکنند، حامی آنانی هستیم که از حقوقبشر حمایت میکنند، حامی کسانی هستیم که خواهان جدایی دین از دولت بوده و به زنان در جامعه احترام میگذارند. ما در نهایت از خانم رجوی و سازمان مجاهدین به عنوان آیندة ایران حمایت میکنیم.
قبل از هرچیز آنها باید از لیست خارج شوند. وقتی آنها را از لیست خارج کنیم، قادر خواهیم بود که پیشرفت کنیم. اما ایالت متحده همیشه این را درست انجام نداده است. ولی همچنانکه وینستون چرچیل گفته است: «ایالات متحده همیشه مسائل را پس از اینکه همه راههای دیگر را طی کرد، در مییابد».
دیگر نباید بیش از منتظر ماند. در دلم میگویم آینده ایران در یک ایران آزاد است. ایران آینده، ایرانی مبتنی بر جدایی دین از دولت، است. ایران آینده ایرانی خواهد بود که به حقوقبشر احترام خواهد گذاشت،تحت رهبری رئیسجمهوری به نام خانم رجوی، متشکرم
پروفسور الی ویزل
برنده جایزه صلح نوبل، ملقب به «پیام آور انسانیت»
آقای اسپیتزر، دوستان و همکاران عزیز، اینجا که رسیدم خسته بودم. بیش از چهار ساعت در نیویورک منتظر پرواز بودم اما به خاطر وجود مه، امکان پرواز نبود. به هرحال به اینجا رسیدم به آنچه که گفته شد گوش داده و آنچه که نشان داده شد را دیدم. من یک سؤال دارم؟ چگونه است که تا چند ماه قبل که تعدادی از دوستان شما تماس گرفته و با من صحبت کردند، چیزی در مورد اشرف نمیدانستم؟
بعد از جنگ جهانی و همچنان که در سخنرانیم به هنگام دریافت جایزه نوبل گفتم، من عهد کردهام در هرجا و هر زمان که حقوق بشرضایع شود، سکوت نکنم.
بنابراین از سال 1993 یا 1997 من کجا بودم؟ من صحنهها را دیدم. اشرف که همچون کابوس بود. چرا من از آن خبر نداشتم؟ چرا دنیا خبر نداشت؟ مضافاً اینکه حداقل برخی از ما، یا همة ما که در اینجا نشستهایم، مطمئن هستم که روزنامهها را به دلیل حساسیتمان به فجایع مشخص، به دقت میخوانیم، آنها (اشرف) به دنبال و خواهان پیدا کردن چیزی هستند. من کلمه اشرف را تا همین اواخر پیدا نکرده بودم. دنیا کجا بود؟
آقای کندی شما به کتاب اول من به نام «شب» اشاره کردید. در واقع از زبان مادریم «عبری» ترجمه شده است. تیتر آن این است: «و آنگاه که دنیا در سکوت بود» دنیا الان هم در سکوت است. این را هم بگویم که من فجایع را مطمئناً با آنچه که در جنگ جهانی دوم اتفاق افتاده و شما به آن اشاره کردید، با هم مقایسه نمیکنم. اما قتلعام زنان و مردان یک فاجعه است که باید ما را تکان دهد.
کسی در این مورد نمیدانست. من از شما که قلباً و روحاً به همان میزان به عنوان یک شاهد درگیر بودید میپرسم که احساس خودتان چیست؟ شما در طول سالیانی که احتمالاً تلاش میکردید تا زبان گشوده و حرفتان شنیده شود اما شنیده نمیشد، چه احساسی دارید؟
رسانههای ارتباط جمعی چه شدهاند؟ نیویورک تایمز معروف کجاست؟ مضاف بر همة اینها، در اینجا در پاریس ایستگاههای تلویزیونی کجا هستند؟ آیا به این مفهوم است که میان قربانیان با هم تفاوتی هست؟ یعنی در مورد برخی از قربانیان صحبت میکنیم و در مورد برخی دیگر حرفی نمیزنیم؟ بنابراین میخواهم بفهمم که چه چیزی باعث شده که سردبیران این روزنامه ها، یا تلویزیون ان بی سی، در مورد اشرف حرفی نزنند؟
این را فهم نمیکنم. فقط فهم نمیکنم. ولی به شما قول میدهم حالا که از این موضوع مطلع شدم، تلاش خودم را خواهم کرد تا هر آنچه را که در توانم هست در بیداری آنهایی که نیازمند بیدار شدن در مورد این تراژدی هستند، انجام دهم.
پاتریک، از من سؤال کردی که پس از دیدن آن عکسها چه احساسی داشتم. من این را به تو میگویم. مطمئن باش که امشب نخواهم خوابید. پس از دیدن آن چه که دیدم، خوابی نخواهم داشت. من خودم را میشناسم و بنابراین، با همه تضمینهایش این را میگویم.
شاید از ویدئویی که نشان داده شد، کمتر قابل فهم باشد. توجه دارید که من چند سال است کارزاری را علیه احمدینژاد در سراسر جهان بهراه انداختهام. به همین خاطر در ارتباط با اشرف من باید دربارة ایران بیشتر بدانم. ولی اینطور نیست. من حتی نمیدانم که این کنفرانس اولین آن خواهد بود یا اینکه دومین و یا ادامه دار؟ نمیدانم. اما یک چیز روشن است. نباید در همینجا ختم شود.
به عنوان مثال میگویم ما چه کاری میتوانیم بکنیم؟ آن دسته از دوستان و همکارانم که در جمع سخنرانان نشستهاند، وقتی که به آمریکا برگشتیم، با هم ملاقات می کنیم و به خودمان یادآوری کنیم ک ما شاهد شاهدان بودهایم. این به مفهوم یک وظیفة اخلاقی مشخص است. وقتی که برمیگردیم دیگر ما نمیتوانیم صرفاً صفحه را ورق بزنیم ، انگار که تصویری ندیده ایم یا آنهایی که در اینجا بودند را نشنیدهایم.
آقای اسپیتزر، شما را به نیویورک یا واشینگتن دعوت میکنیم. چه چیز دیگری به شما میتوانم بگویم. شما کسانی صاحب نفوذی را میشناسید که من نمیشناسم. به هرحال ما کسانی را میشناسیم که ذی نفوذ هستند و شاید که باید با آنها به بحث بنشینیم تا ببینیم برای آنکه کسانی به حرکت در آیند و عمل کنند، چه بکنیم؟ چرا که نمیشود به همین منوال به پیش رفت. اینطور نباید باشد.
پیشنهاد من این است از اینجا پیامی بفرستیم مخاطبش، هر کس اعم زن و مرد پیر و جوان باشد که به نجابت انسان باور دارند و بگوییم اکنون همة ما در همبستگی تمامعیار با آنهایی هستیم که در اشرف هستند، و آنهایی که برای آزادی و زیستن آزادانه به عنوان یک انسان، تلاش و کار میکنند. همبستگی با آنهایی که معتقد به نجابت انسان در همه جا هستند.
با تشکر.
ژنرال وسلی کلارک
کاندیدای ریاست جمهوری ـ 2004
فرمانده ناتو در اروپا 1997– 2000
خانم رجوی، میخواهم بگویم چه افتخاری است که اینجا با شما باشم با این پنل برجسته و با این افراد فوق العاده که این چنین به آزادی و عدالت و شأن انسانی متعهد هستند. متشکرم.
میخواهم بگویم برای من به عنوان یک سرباز چه نوار وحشتناک، شوکه کننده و تکان دهنده یی بود. اینها جنایات جنگی هستند و باید گزارش شوند. دادگاه جنایی بین المللی باید دست به اقدام بزند و طبق قانون آنهایی که دستور آن را دادند و آن را انجام دادند، مقصر شناخته شوند.
من معتقدم ملل متحد باید در مسئولیتش، نقش جدی برای حل مسأله حفاظت ساکنان اشرف قائل شود.
من صرفاً از نظر شخصی صحبت میکنم. من آنچه که پاتریک کندی در این مورد گفت را به عنوان یک رهبر سیاسی گذشته و آینده آمریکا تحسین میکنم. و اظهارات الی ویزل را فوق العاده تحسین میکنم. شما میدانید من در سال 1994 با این موضوع رو در رو شدم. میدانید من در ستاد مشترک بودم و آنچه در رواندا داشت اتفاق می افتاد را دیدم. من گزارشها را گرفتم و طرحی را برای عمل آماده کردم که جلو نسل کشی در آنجا را بگیریم. و این طرح ـ در کاسه رهبری بالای من جایی بین پنتاگون و کاخ سفید ناپدید شد ـ هرگز به رئیس جمهور ایالات متحده نرسید. من میدانم چون با او در این رابطه صحبت کرده ام. در ماههای بعد در حالی که ابعاد تراژدی روشن می شد، تصمیمم را محکم گرفتم که هرگز بخشی از چیزی شبیه به این نخواهم بود، صرفنظر از اینکه مأموریت رسمیم چه باشد، یا فرصتهای غیر رسمی یا مسئولیتهای غیر رسمی ـ مسئولیتم به عنوان یک انسان: نسل کشی دیگر نه، جنایت علیه بشریت دیگر نه، جنایت جنگی دیگر نه،
مذاکره با جنایتکاران جنگی یکی از تخصصهای من در ستاد مشترک شد. ریچارد هولبروک و من تلاش کردیم که مسائل بوسنی را حل کنیم. بعداً من رهبری بمبارانی را داشتم که پشت تصفیه های صربها در اروپا را شکست و بعدا میلوسویچ برکنار شد و این باید درسی برای کسانی فرستاده باشد که با سوء استفاده از قدرت و اختیارات دولتی، از آن برای ارعاب، تهدید و قتل و کشتار مردم خودشان استفاده می کنند.
ملاها در ایران این پیام را نگرفته اند و اشتباه بزرگی در مورد کمپ اشرف کردند. این یک اشتباه ناپیدا بود. بله این یک تراژدی بزرگ بود ولی آنها، ملاهایی که دستور آن را دادند، در ایران و از طریق دولت عراق، اشتباه عظیمی مرتکب شدند.
من مدت زیادی است که در مورد کمپ اشرف میدانم. من مدت زیادی است درباره مجاهدین میدانم چون این سازمانی بود که اولین بار واقعا در برابر خامنه ای (خمینی) و دست اندازی به قدرت بعد ازسقوط شاه مقاومت کرد. من در طول سالهای 70، 80 و 90 آن را دنبال کرده ام ولی جهان این کار را نکرد.
این تراژدی، این قتل عام، این جنایت جنگی در کمپ اشرف یک اشتباه بزرگ برای رژیم ایران بود چون حالا جهان کمپ اشرف را می بیند.
من به شما آنچه را به عنوان یک سرباز آموختم، خواهم گفت. که سلاحهای جنگ، وحشتناک هستند، آنها افراد را می کشند مجروح می کنند، بسیار بد هستند. ولی هیچ چیز قدرتمند تر از یک آرمان که با تعهد در قلب زنان و مردان است، نیست. من معتقدم شما در این جنبش چنین آرمانی دارید و اگر به آن چنگ بزنید هیچ چیزی شما را شکست نمیدهد.
من به اصطلاح بهار اعراب را که دارد اتفاق می افتد نگاه میکنم. من نمیدانم در تونس یا مصر چه اتفاقی خواهد افتاد. میدانم که قذافی نهایتاً خواهد رفت و امیدوارم سایر کشورها هم دموکراسی را انتخاب کنند. امیدوارم دولت بهتری در سوریه داشته باشیم ولی می دانم در ایران چه چیزی می تواند صورت گیرد چون زمان انتظار برای برنامه هسته یی آنها – کمی تمدید شده چون با ویروس کامپیوتری مشکل دارند – و برنامه هسته یی آنها که منطقه را تهدید میکرد به صورتی که می خواهند پیش نمی رود.
آنها کماکان دنبال هژمونی هستند ولی با کمپ اشرف اشتباه بزرگی کردند چون روحیه، اراده قاطع و سازمانی که شما دارید وطی همه این سالها آن را پرورش داده اید، میتواند بذری باشد که رشد میکند و رشد میکند و رشد میکند و در خارج و داخل ایران قوی میشود و این بر روی فدا، شجاعت و تعهد آنها که در کمپ اشرف هستند استوار است و می تواند آلترناتیوی برای دولت ملاها در تهران ایجاد کند.
شما میتوانید این کار را بکنید و من به شما در این جمعیت نگاه میکنم و در واشینگتن، جامعه ایرانیان مقیم آمریکا. من به پایداری، شجاعت و تعهد شما نگاه میکنم و میپرسم: چرا نباید جهان از شما حمایت کند، چون شما به دنبال آوردن استانداردهای کرامت نوع انسان و حقوق بشر به ایران هستید. چرا آنها از شما حمایت نمیکنند؟
من فکر میکنم آنها خواهند کرد و باید بکنند. من فکر می کنم وزارت خارجه لیست گذاری سازمانهای تروریست خارجی را دارد بازبینی میکند. من فکر می کنم آنها خواهند کرد. فکر میکنم باید بکنند. من یک مرد نظامی هستم من می دانم چه چیزی در انتظار دولت تهران خواهد بود اگر با تلاشهایشان برای به دست آوردن سلاحهای هسته یی پیش بروند. می دانم چه چیزی در انتظار است. همه رؤسای جمهور آمریکا گفته اند «نه به سلاح اتمی برای رژیم ایران».
رئیس جمهور باراک اوباما وقتی کاندیدا بود این را گفت. این سیاست این دولت است. من میدانم چه چیزی در انتظار است. و جنگ چیز وحشتناکی است که لازم نیست اتفاق بیفتد. نباید اتفاق بیفتد. در عوض مردم ایران باید با هم و با شما جمع شوند آنها باید با عقاید شما، اشتیاق شما، شجاعت شما، تعهد شما، تعهد شما به کرامت انسان و حقوق بشر پیوند بخورند و ما باید این را جلو ببریم تا شما ایران و خاورمیانه جدیدی را بر اساس این ارزشها و این فداکاریها، خون، شجاعت و تعهد افراد شما در کمپ اشرف، بسازید. متشکرم.
اینگرید بتانکورد
کاندیدای ریاست جمهوری کلمبیا
من با احساس شور وشعف بسیار امروز از آزادیم بهره می گیرم تا اینجا با شما باشم. اینجا که می آمدم تا به شما بپیوندم، ازخود می پرسیدم: چه می شود کرد؟ چه می شود کرد؟ اینجا که رسیدم خبر فوق العاده یی شنیدم، اینکه کسی که از هنگام آزاد شدنم به دنبالش می گشتم و به او دین بسیار دارم، اما نتوانسته بودم با او تماس بگیرم، پروفسور الی ویزل، قراراست بین ما باشد و این برای من سعادت بزرگی است.
سعادت بزرگی است زیرا وقتی دردست تروریستها اسیر بودم، احساس میکردم به حال خودم رها شده ام و دیگر کسی به وضعیت من توجهی ندارد. اما ندایی برخاست که در کنار ندای فرزندانم قرارگرفت و این صدای پروفسور الی ویزل بود. از آن لحظه به بعد، مبارزه خانواده من و تمام کسانی که میخواستند ما را از آن اسارت نجات دهند، قوت بیشتری یافت و امکانپذیر شد. سپس به مرور ایام و در لحظه مناسب ما به برکت یک عملیات نظامی توانستیم از اسارت رها شویم.
به همین دلیل است که من از سعادتی که درکنار پروفسور الی ویزل نصیبم شده، صحبت می کنم، زیرا فکر می کنم دقیقاً همین کاری است که باید کرد. وقتی انسان در تاریکی به سر می برد، به روشنایی نیاز دارد. و این روشنایی را صدای کسانی می آورد که خود حامل نور هستند. همچنین من احساس شعف بسیار می کنم از اینکه در این لحظات پرهیجان با شخصیتهای فوق العاده یی نظیر آقای پاتریک کندی، ژنرال کلارک، ژنرال جیمز جونز و آقای بوردون که او هم اینجا با ماست، سهیم و شریک هستم. من همچنین مایلم از تمام کسانی که برگزاری کنفرانس امروز را ممکن ساختند تا ما بتوانیم از آنچه در اشرف گذشته، صحبت کنیم، تشکر کنم.
اینجا من هم مانند آقای الی ویزل باید اعتراف کنم که از فاجعه نسل کشی در اشرف بی اطلاع بودم. و تازه خودم را کسی میدانم که به آنچه در جهان میگذرد، همواره توجه و علاقه دارم و با این حال از خودم میپرسم که آیا من همان روزی که این خبر منتشرشده برنامه اخبار را ندیده ام؟ نمیدانم. چیزی که میدانم این است از لحظه یی که از آنچه در اشرف گذشته اطلاع یافتم، خواستم بیشتر بدانم.
هنگامی که تحقیق دراین باره را شروع کردم، قصدم این بود دریابم در اشرف چه اتفاقی افتاده و انبوهی اطلاعات و مطالب دراختیارم قرار گرفت که قدری مرا ناراحت کرد. میخواهم این مطالب را با شما در میان بگذارم، چرا که امروز معتقدم اگر بخواهیم کاری بکنیم باید اشرف را در روشنایی قرار دهیم و روشنایی همان حقیقت است، زیرا ما در دنیایی زندگی می کنیم که دروغ ما را احاطه کرده و ما باید با این دروغها مواجه شویم.
اولین چیزی که به عنوان اطلاعات با آن روبه رو شدم این بود که این جنبش یعنی مجاهدین و اپوزیسیون ایران یعنی شما، کمونیست هستید. پس باید پیگیری و پرس و جو میکردم که ببینم شما کمونیست هستید یا خیر و خوب، دریافتم که نیستید، حتی اگر کمونیست هم بودید فرقی نمیکرد. اما واقعیت این است که تابیدن نور و روشنایی است که راهنمای ما در کنش متقابل با انسانها می شود.
مایلم بدانید که من مدت شش سال و نیم توسط یک جنبش کمونیستی ربوده و گروگان گرفته شده بودم. پس خوب می شد تصورکرد که قدری از اینکه با یک حزب کمونیست سر و کارداشته باشم ناراحت باشم. اما خیر، حتی اگر این یک حزب کمونیست بود، با آن تصاویری که دیدم، هیچ فرقی نمی کرد، آنچه فرق می کند نیتی است که پشت این حرف است که گفته شود این جنبش، یک جنبش کمونیستی است. مانند دیگر چیزهایی که گفته شده، مثلا این جنبش و این اپوزیسیون یک سکت است و می خواهم با احترام تمام بگویم که آنچه اینجا می بینم واقعا چنین چیزی...
اما میتوانم درک کنم چرا کسانی میخواهند به توان شما برای مبارزه در راه آزادی در ایران لطمه بزنند میخواهند شما را به عنوان یک جنبش فرقه گونه وسکت معرفی کنند، چون میخواهند شما چنین چیزی باشید، اما نیستید. یا شاید به این دلیل که اگر شما تنها یک فرقه بودید، جنگیدن با شما آسان تر می بود. بعد به مطلب دیگری برخورد کردم...
که با این باید البته مقابله کرد. خواندم که یکی از اتهامات علیه سازمان مجاهدین اینست که این جنبش در قتل عام کردها در عراق شرکت کرده است. پس تحقیقات خودم را شروع کردم تا ببینم افراد درعراق چگونه شهادت داده اند و مردم عراق چه میگویند. اما آنها چیز دیگری میگویند که شما هرگز درهیچگونه عمل و اقدامی علیه کردها شرکت نداشته اید بلکه برعکس در واقع آنها معتقدند که شما انسانهای قابل احترامی هستید و کلمه یی که خواندم، بسیار مرا تحت تأثیر قرارداد، چون به نظرم رسید کلمه زیبایی است ـ این که شما در عراق مهمانان محترمی هستید ـ و چه زیبا است، این بخش دیگر عراق که به سوی شما می آیند و به شما احترام میگذارند و میخواهند شما بمانید. البته آنچه ما اینجا داریم بحثش را میکنیم تبلیغات است، افترا ست تا جنبش را لگد مال کنند و امکان آزاد ساختن ایران و بردن نور و دموکراسی به کشور عزیزتان را از شما بگیرند.
من همچنین به چیزی دست یافتم که فکر می کنم دنیا باید بداند، چون من نمیدانستم. که کشورهای ما یعنی دنیای غرب به یمن تلاش شما از پایگاه ها و برنامه اتمی رژیم ایران آگاه شدند. شما بودید که این اطلاعات را برای جهانیان افشا کردید.
پس سؤال این است که چطور ممکن است دولتها، دولتهای نیرومند، دولتهای جدی برچسبی به جنبشی بچسبانند که برای آزادی جنگیده، اطلاعاتی را به سود صلح در جهان افشا کرده و سلاحهایش را تحویل داده است. چطور میتوان به این جنبش برچسب تروریستی زد؟ تنها توجیه آن، سیاست رئال پلیتیک است. تنها توجیهش این است که گاه ما با دولتهایی سرو کار داریم که به دنبال منافعشان هستند و در پی مبارزه برای اصول نیستند. و البته همیشه منافعی هست، منافع بسیاری هست. اما دلیل این که من اینجا هستم این است که معتقدم ما باید جهان را تغییر دهیم و باید جهان را درکلیه وجوهی از این دنیا که نمی پسندیم و در آن زندگی می کنیم، تغییردهیم. و یکی از چیزهایی که مرا همیشه ناراحت می کند این است که می بینم منافعی در ظلمت تصمیماتی را که برای ما گرفته می شود دیکته میکنند. یعنی مردمی که در دموکراسی زندگی می کنند و می خواهند رأی بدهند و مشارکت کنند. اگر قرار بود من رأی بدهم به شما رأی می دادم. به مردمی رأی می دادم که آزادی میخواهند، صلح میخواهند و البته آری، احترام به حقوق زنان را میخواهند.
من با رئال پلیتیک مماشات هم مشکل دارم و فکر می کنم با دروغ باید با حقیقت روبرو شویم و با نفرت با عشق مقابله کنیم. من کاملاً متقاعد شده ام که ما باید دنیا را تغییر دهیم. این بهار عرب برای ما خبرخوبی است زیرا این پیام را برایمان دارد که آرمانها می توانند به واقعیت تبدل شوند. من امروز خبری شنیدم ـ نمیدانم شما هم شنیده اید یا خیر، اما مایلم آن را با شما درمیان بگذارم زیرا فکر میکنم واقعاً خبری فوق العاده و زیباست. در تونس جدید، قانونی گذرانده اند که حق ویژه یی برای زنان قائل میشود. اما فکر میکنم به قدری خاص است که باید قدری درباره اش تعمق کنیم. این قانون می گوید که باید در مجالس پارلمان تعداد زنان با مردان برابر باشد. موافق نیستید که این واقعاً عالی است؟ واقعاً زیبا است. بنابراین ما نیاز داریم قوی باشیم. ما نیاز داریم باهم باشیم. من دیگر احساس تنهایی نمیکنم چرا که با این شخصیتهای برجستهیی که شما مریم دعوت کردهاید چه اقدام درستی انجام داده اید. و من مطمئن هستم که ما برای شما نه به خاطر شما بلکه برای خودمان کار خواهیم کرد، برای شرافت. چیزی که برای من خیلی خاص است.
این را مایلم به فرانسه بگویم که حق آزاد بودن را باید گرفت. این حقی است که باید گرفت، باید سزاوارش بود، حق آزاد بودن را. و تنها از راه با هم بودن است که میتوانیم با هم مبارزه کنیم که میتوانیم با یکدیگر همبستگی داشته باشیم و یکدیگر را یاری و همراهی کنیم و دست یکدیگر را بگیریم و یکدیگر را رها نکنیم و فراموش نکنیم، تا حق آزاد زیستن را به دست آوریم. و از آنجا که ما امروز اینجا در فرانسه آزاد هستیم، وظیفه داریم برای کسانی که به خاطر آزادیشان دراشرف می جنگند و زندگیشان را به خاطر حفظ شرف و کرامت همه ما، مردان و زنان آزاد جهان، میدهند، مبارزه کنیم. متشکرم.
ویلیام بوردون
حقوقدان برجسته فرانسه
متشکرم. همیشه افتخار بزرگی است که به عنوان وکیل مقاومت ایران و به طورخاص خانم رجوی صحبت کنم.
من از این فرصت استفاده می کنم تا بار دیگر به خانم رئیس جمهور بگویم ما تعهدی مطلق، خستگی ناپذیر و سرسختانه گرفته ایم تا شما و تمام یاران و همراهانتان از تمام این اتهامات منزجرکننده که همچنان ادامه دارد، مبری شوید: ما همراه با هانری لوکلرک و ژان-پیر اسپیتزر این قرار منع تعقیب را متعهدیم که به دست آوریم و برای به دست آوردنش خواهیم جنگید و به دستش خواهیم آورد.
همچنین میخواهم احساس شعفم را ابراز دارم از این که از همان تریبونی صحبت می کنم که یکی از مردانی که بیش از همه در جهان تحسین مرا برمی انگیزند ـ از زمانی که دارای حس تشخیص و تحسین شدم ـ یعنی پروفسور الی ویزل صحبت می کند. این برای من موجب شعف و هیجان بسیار است که از تریبونی صحبت کنم که یکی از بزرگترین وجدانهای بیدار بشریت در آن حضور دارد و ضمناً شدت و حدت خوشحالیم را نمیدانم، شاید شما بتوانید حدس بزنید.
البته گویا می بایست وضعیتی بسیار تراژیک و وحشتناک پیش آید تا ما همگی امروز در این تریبون گرد هم آئیم. این وضعیت فاجعه بار، جنایات موحشی است که روز 8 آوریل 2011 در کمپ اشرف روی داده است.
چه کسی نمی بیند و چه کسی ندیده است که این تصاویر نشاندهنده آن است که جنایات ارتکاب یافته از نوع نقض متعارف حقوق بشر نیست و با آن فاصله بسیار دارد؟ چه کسی ندیده است که این جنایت ربطی به فلان اشتباه تصادفی عده یی نظامی ندارد؟ و چه کسی نمی بیند و چه کسی ندیده که آنچه دیدیم تنها سزاوار یک توصیف واحد است ولاغیر یعنی «جنایت علیه بشریت»؟
در پشت و ورای قربانیان و اجسادی که درکمپ اشرف انباشته شده، واضح است که تمام بشریت است که مورد تعرض و تجاوز و اهانت قرارگرفته و بخشی از پیکرش شهید شده است. اکنون کل بشریت است که باید به اشرف بنگرد، یک سره و خستگی ناپذیر.
حال کل بشریت است که باید از دژخیمان و سرکوبگران ساکنان شهید اشرف حساب کشی کند.
باید از مالکی، همدستانش، مزدورانش و حامیانش حساب خواست. مالکی و مزدوران و حامیانش چند روزی است که به باشگاه خصوصی دژخیمان و درندگان بزرگ کره زمین پیوسته اند. آنها روزی بی چون و چرا بر صندلی متهمان دریک مرجع کیفری بین المللی یا ملی خواهند نشست، مانند پینوشه، مانند میلوسویچ، مانند شاید فردا قذافی، یا شاید فردا بشارالاسد. سرنوشت و عاقبت آنان جز این نیست و روزی باید در برابرش قرار گیرند.
کار اجرای عدالت طولانی و دشوار است. موانع بزرگی بر سر راه است، مصالح و منطقهای حکومتی که پشت استدلالات و بحث و فحصهای مزورانه دیپلوماتیک و اخلاقی پنهان شده، خود را بروز خواهند داد. اما امروز زمان، امروز زمان، متحد قربانیان کمپ اشرف است. زمان امروز دشمن جلادان و سرکوبگران کمپ اشرف است.
ما دست به کار خواهیم شد. قوه تخیل و سرسختی و پشتکار بسیار لازم است. اما همه می دانند برای آن که عدالت بین الملل معتبر و مورد اعتماد باشد و واقعاً جهان گستر و جهانگیر شود، قطعاً نباید دیگر عدالتی چند رویه باشد، عدالتی که دائم این تصویر را بروز دهد که بر پایه «دو پیمانه و دو معیار» استوار است.
ما با دوستانمان در مقاومت ایران دست به کار این مهم خواهیم شد. ما به جستجو و انتخاب تعدادی مسیرهای قضایی ممکن در هفته ها و روزهای آینده خواهیم پرداخت. ما معتقدیم که این وظیفة ما به عنوان حقوقدان محض است. باید به کشته شدگان کمپ اشرف ادای احترام کنیم. دیده ایم و بازهم به خوبی می بینیم که کمپ اشرف مورد حمله قرار گرفته زیرا کمپ اشرف یک کانون انسانیت است. پناهگاه مقدسی است برای ارزشهای انسانی که همه ما وظیفه داریم نگاهبان آنها باشیم.
و از آنجا که کانونی برای انسانیت است ما با هم وظیفه داریم از جامعه بین الملل بخواهیم از آن حفاظت کند و مکلفیم همگی که از جامعه بین الملل بخواهیم کاری کند که کسانی که جلادان این کانون بوده اند مورد محاکمه قرار گیرند. متشکرم.
کنت اولسون
نماینده پارلمان سوئد
بسیار متشکرم. مایه افتخار من است که امروز در اینجا باشم و در کنار چنین سخنرانان فوق العاده یی که تواناییهای زیادی در پهنه های مختلف دارند. و مفتخرم که خانم رجوی را بار دیگر می بینم. همچنین مفتخرم که همه شما را می بینم.
اما من شوکه هم شده ام، از آنچه در ویدئوها می بینم. من صحنه های جنگ را در تلویزیون دیده ام اما آنچه امروز شاهد آن بودم مرا خیلی تکان داد. افراد چگونه میتوانند به چنین اعمالی در اشرف دست بزنند؟ بر سر انسانیت چه آمده است؟ چطور میتوانند افراد بیگناه را به قتل برسانند؟ چطور میتوانند با زرهی از روی انسانها رد شوند؟ بر سر انسان و انسانیت چه آمده است؟ من نمیتوانم این را درک کنم. و چگونه است که این قضایا مکرراً تکرار میشود؟ همانند لیبی که حاکمان بر روی ملت خود آتش گشودند و چه فرقی با هرجایی در جهان دارد که قتل و کشتار در آنجا صورت میگیرد.
ما امروز در رابطه با بحرین، تونس، یمن، سوریه، لیبی و افغانستان صحبت کرده ایم. در ایران هم ملایان مردم خود را به قتل میرسانند. فهم آن برای من دشوار است.
ما باید از گسترش دموکراسی حمایت کنیم. باید یک دولت دموکراتیک در ایران به رهبری خانم رجوی برقرار شود. به نظر من این بغایت مهم است. ولی من همچنین معتقدم که جای خوشبینی نیز وجود دارد.
سخنرانان قبل از من در رابطه با آنچه در طول سال اتفاق افتاده است صحبت کردند. ما در تونس، مصر، لیبی، یمن، بحرین، و سوریه شاهد انقلاب بوده ایم. این نشان میدهد که مردم خواهان زندگی تحت دیکتاتوری نیستند. آنها خواهان زندگی در آزادی میباشند. آنها خواهان آزادی، برابری، و انتخابات آزاد سیاسی هستند. مصر و تونس دیکتاتوری را به دور انداخته اند. مردم در سایر کشورها از دیکتاتوری خسته شده اند. و این امیدی حتی برای ایران است و اینکه مردم ایران هم از دیکتاتوری خلاص خواهند شد و دارای آزادی و برابری سیاسی، اقتصادی، مذهبی خواهند شد و من مطمئنم که این تحول بسیار زود اتفاق خواهد افتاد.
جنایت فجیعی که در اشرف اتفاق افتاد به دستور نخست وزیر نوری مالکی و به درخواست رژیم ایران صورت گرفت. این واقعه همة ما را سخت آزرده کرد. در حقیقت، بسیار پیشتر از این به جامعه بین المللی در رابطه با احتمال این کشتار هشدار داده شده بود. اما واقعیت تلخ این است که از این جنایت به موقع پیشگیری نشد. آنچه زجرآورتر است این است که هنوز مسأله پایان نیافته است و نیروهای عراقی همچنان در داخل کمپ اشرف حضور دارند. بنابراین ما اکنون میخواهیم با صدای بلند بگوییم که جامعه بین المللی نباید کشتار دیگری را علیه ساکنان اشرف تحمل کند. چراکه چنین جنایتی نه فقط علیه ساکنان اشرف بلکه علیه کل بشریت و وجدان بشر خواهد بود. ساکنان اشرف 25 سال است که در آنجا مستقرند و این شهر کوچک را با پول و امکانات خود ساخته اند. ساکنان اشرف افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو هستند و طبق کنوانسیونهای بین المللی نمیتوان آنها را به قتل رساند. اشرف همچنین نقطه امید و الهام بخش مردم ایران برای ایجاد تغییر دموکراتیک در سرزمین خود است.
امروز این افتخار به من داده شده که بیانیه حمایتی با لیست ضمیمه که توسط 106 عضو پارلمان سوئد از 8 حزب مختلف سیاسی امضا شده است را به خانم رجوی تقدیم کنم.
این لیستی از اعضای تمام احزاب سیاسی در پارلمان سوئد است و شامل اعضای کمیته دفاع، امور خارجه و روابط اروپایی میشود. همانطور که در بیانیه هم گفته شده، من از جانب 106 عضو پارلمان سوئد از سازمان ملل و دولت آمریکا میخواهم حفاظت کمپ اشرف را تضمین کنند و محاصره ضدانسانی علیه این کمپ و کشتار ساکنان توسط دولت عراق را متوقف کنند. نمایندگان همچنین جنبش مقاومت ایران را برای حقوق بشر و دموکراسی به رسمیت میشناسند و از دولت سوئد دعوت میکنند تا با شورای ملی مقاومت ایران وارد گفتگو شود.
ژان پیر اسپیتزر:
برای جمعبندی آنچه گفته شد. ابتدا برای گرامیداشت شهیدان اشرف که با شجاعت خود تا آن جا پیش رفتند که جانشان را برای دفاع از اشرف، این سمبل آزادی و دموکراسی فدا کردند.
لذا باید به آنها ارج گذاشت و همچنین با خانواده های آنها همدردی زیادی کرد. دومین موضوع که میخواهم مطرح کنم، خانم رئیسجمهورگرامی و همه حضار که در کنار شما هستند، میخواهم بگویم ما این مبارزه را ادامه خواهیم داد. مبارزه یی برای ایران آزاد و دموکراتیک. این مبارزه را در کنار شما و با همه کسانی که اینجا حضور دارند نظیر آقای پروفسور الی ویزل، کسی که امشب ما بلندنظری و کرامت شخصیت او را مشاهده کردیم که البته برایمان شناخته شده بود.
کلام آخر این که از برگزار کنندگان این برنامه سپاسگزارم.