علی فیاض - نامشان زمزمه نیمه شب مستان باد

با درود به روح پاک تمامی جان باخته گان راه آزادی و دموکراسی و به ویژه جان باختگان فاجعه یورش به شهر اشرف

"نامشان زمزمه نیمه شب مستان باد    تا نگویند که از یاد فراموشانند".

آنچه در اشرف گذشت، صرف نظر از توجیهات قانونی و غیر قانونی آن، از مصادیق تجاوز به حقوق انسان و در زمره جنایات جنگی به شمار می رود. تهاجم به اشرف و کشتار مجاهدانی که فاقد هرگونه سلاح می باشند، نشان از ددمنشی و دشمنی کسانی دارد که آنجا را هدف قرار دادند. فراموش نشود که مجاهدین مرتکب هیچ عمل خلاف مصوبات و پیمان های بسته شده با دولت آمریکا و عراق نشده بودند. آنها هیچ قرار دادی را نقض نکرده بودند.
پس آنچه در آنجا پیش آمد، نه تنها فاقد هر نوع مشروعیت و وجهه قانونی بود، بلکه کاملا بی شرمانه و مشمئز کننده بود.
برخی با این استدلال که پایگاه اشرف در کشور عراق قرار دارد و جزو خاک عراق است، پس دولت عراق حق دارد برای آنجا تصمیم بگیرد، از این امر غافل هستند که در جهان مدرن، هنگامی که پای حقوق بشر، حق مهاجرت، حق سکونت و ... به میان می آید، انسان یا بشر، پیش و بیش از خاک و جغرافیا ارزش و اعتبار می یابد. آنچه که امروز در اروپای متحد می بینیم: حق جا به جایی، حق ورود به کشور دیگر، حق اقامت و کار، آن هم بدون ویزا و اجازه و ...، و دیگر حقوق اجتماعی و شهروندی و محترم شمرده شدن آنها، شامل همه ی انسان ها باید بشود. درست به همانگونه که آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و حقوق شهروندی،
 گسترش یافته و از مطالبات اولیه انسان ها نیز فراتر رفته است. این حقوق شایسته و بایسته است که برای ساکنان اشرف نیز محترم شمرده شود. و البته این حقوق آنها توسط دولت عراق نقض شده است!
مگر در اشرف چه روی داده است؟ کدام قرارداد سیاسی یا بین المللی توسط آنها نقض شده است؟
قضیه بر عکس است! قراردادی که در آنجا برای حفاظت مجاهدین ساکن اشرف بسته شده و دولتی که زیر نظر دولت آمریکا – که رسما و قانونا تعهد داده که با شهروندان اشرف طبق کنوانسیون چهارم ژنو رفتار کند – خود بی هیچ دلیل منطقی و قانونی، خلاف آن عمل می کند و در واقع خود ناقض قانون می شود.
اما هر کس که دلیل غیر قانونی آن را نداند، ما که می دانیم. روابط پیدا و پنهان دولت عراق با رژیم سرکوب گر و جنایت کار به اصطلاح جمهوری اسلامی. وقتی جلال طالبانی به ایران می رود و با زبان شیرین پارسی خودمان با علی خامنه ای و دیگر شرکای ریز و درشتش گفتگو می کند و شوخی کنان می خندد، وقتی مالکی نخست وزیر به آنجا می رود و با حمایت های مادی و معنوی به عراق باز می گردد، نتیجه معلوم است.
آنها چرا به اشرف بی سلاح حمله می کنند، می کشند و دشمنی خود را نشان می دهند؟ چرا هر سرپاسدار شکنجه گری از این ماجرا سرشار از لذت می شود و رضایت خود را نشان می دهد؟ چون اشرف چه با سلاح و چه بی سلاح تبدیل به یک سمبل شده است. آنجا یادآور  و تداوم گر مقاومتی سی ساله است. تاریخی را پشت سر خود دارد. بودن آنجا، یعنی هنوز مقاومت ادامه دارد. یعنی ما هنوز هستیم. یعنی ما هنوز زنده ایم. و این است که می بینیم همچنان خاری است در چشم تمامی آخوندهای ایران و رژیمی که با اتکای به آن قدرت را حفظ می کنند.
زیرپاگذاشتن مفاد حقوقی قراردادهای بین المللی و چشم پوشیدن بر حمله مسلحانه به افراد بی سلاح که از موقعیت «افراد حفاظت شده» تحت کنوانسیون چهارم برخوردارند، نه تنها اقدامی ضد انسانی است و تحت هر پارامتر قانون بین الملل یک جنایت جنگی محسوب می‌شود، بلکه نشان از قانون ستیزی و قانون گریزی دولت هایی دارد که با توجه به امکانات و رسمی بودن موقعیت، به مثابه باندهای مافیایی و جنایتکاران جنگی، قوانین و پیمان های بین المللی را نقض می کنند.
آن دولت مقتدری که حالا خودش را به آن راه می‌زند، سال ۲۰۰۳ به یکایک ساکنان اشرف تعهد سپرده بود که در ازاء گردآوری سلاح‌ها حفاظت آنها تأمین خواهد شد. آیا شده است؟ این چندمین بار است؟
چرا؟ لابد به خاطر خوش آیند خاتمی - همانطور که رییس پیشین اف بی آی در نشست بین المللی حمایت از اشرف گفت – چرا که با آمدن خاتمی در صحنه او را مدره تشخیص دادند و مجاهدین را وارد لیست کردند. بدون هیچ مدرکی. و از لیست درش نیاوردند - تا حالا - چون می خواهند بر سر یک سری مسائل دیپلماتیک، در دل دوست به هر حیله رهی بیابند. و همین رییس پیشین اف بی آی، که به گفته خودش هم وکیل و هم قاضی است، هیچ دلیل منطقی، قانونی و حقوقی برای چنین اطلاقی به مجاهدین نمی یابد!
"دولت عراق بی توجه به این واقعیت که دولت‌ها نمی‌توانند با استناد به مفهوم حاکمیت مطلق، رعایت حقوق انسان‌ها را نادیده بگیرند، با عَلم کردن اصل عدم مداخله و «حق حاکمیت دولتها بر تمامی حیطه سرزمین شان» بر تصمیم اعزام نیروهای نظامی خود به سمت قرارگاه اشرف، گسیل نیروهای نظامی اش را به سمت قرارگاه به اطلاع رابرت گیتس و دیگر مقامات آمریکایی رساند."
در پاراگراف دوم از بند سوم که دولت مالکی آن را برجسته می‌کند که: تا زمانی که در عراق ساکن هستم از قوانین عراق و سازمان ملل متحد اطاعت می‌کنم.!، خود را محق می داند تا هرگونه که بخواهد بتازد.
خب کجای این پاراگراف نقض شده است؟ چه کسی قانون را نقض کرده است؟ ساکنان اشرف یا دولت مالکی؟
در صورتی که دولت ها خود به مثابه قانون گزار، باید پیش و بیش از همه به قانون تن دهند. و آنها خلاف آن عمل می کنند. معلوم  است که قضیه از کجا آب می خورد؟
همه می دانیم. روابط مالکی و دیگر شرکا با رژیم آخوندی بر کسی پوشیده نیست. تهاجم به اشرف به خواهش حکومتی انجام شده است که سی سال است در کشتار مجاهدین و مبارزین و همه ی اشرف نشان ها کمترین تردیدی به خود راه نداده است.
و اما ما!
سکوت ما، هیچ توجیهی ندارد. سکوت ما، دست زدن برای رژیمی است که دارد به خاطر این کشتارها قند در دلش آب می شود. سکوت ما یعنی بی اعتنایی. یعنی همراهی. یعنی پاسیویسم. یعنی انفعال مطلق. صرف نظر از هر دیدگاه انتقادی که نسبت به مجاهدین داشته باشیم. از اسلام چه بدمان بیاید، چه خوشمان بیاید. چه مجاهدین را نیرویی مذهبی قلمداد کنیم و چه نکنیم. ما برای حفاظت از خود – یعنی مخالفین رژیم – باید اعتراض کنیم.
آن نیرو و جریان سکولاری هم که استدلالش مسلمان بودن مجاهدین است، ناخودآگاه آب به آسیاب دشمن می ریزد. به او یاد آوری می کنم که اگر شما امروز به این دلیل نتوانید در کنار نیروهای ترقی خواه و دموکرات مذهبی قرار گیرید و با آنها گفتگوی دوستانه داشته باشید، فردا مجبور خواهید شد، با اخوان المسلمین ها،  سنت گراها، طالبان ها، و  دیگر نیروهای بنیادگرا مصالحه کنید! نیروهایی که اتفاقا رژیم آخوندی بسیار تلاش می کند تا آنها به حاکمیت برسند و شب و روز هم از طریق کانال های گوناگونش دارد برایشان تبلیغ می کند. آن هم با بی شرمی هر چه تمام!
آنچه که می تواند در مصر اتفاق بیفتد. در فردای یمن و یا دیگر کشورهای اسلامی هم ممکن است روی دهد. رشد بنیاد گرایی تنها با جدی گرفتن نیروهای آزادی خواه، مبارز و ترقی خواه مذهبی متوقف خواهد شد. 
تعرض به اشرف، تعرض به تمامی نیروهای اپوزیسیون است. صرف نظر از اختلافات و دیدگاه های متفاوت آنها. تعرض به همه نیروهایی  است که علیه تمامیت رژیم و سرنگونی کلیت و تمامی اجزای آن به مبارزه برخاسته اند، تعرض به مخالفان استبداد و تعرض به حقوق قانونی و دموکراتیک مردم ایران می باشد.
تعرض به حق انسان هایی است که برای رهایی و عدالت و نفی استبداد و استثمار و دیکتاتوری به مبارزه بر می خیزند. تعرضی که تنها ننگی تاریخی بر پیشانی عاملین آن می باشد!