جیمز جونز، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور اوباما 2009 ـ 2010 در کنفرانس بین المللی پاریس شرکت کرد و به سخنرانی پرداخت:
خانم رجوی، از رهبری شما و به خاطر دعوت از من که افتخار سخنرانی برای جمع امروز را داشته باشم، متشکرم.
همکاران گرامی، خانمها، آقایان هیچکس نمی تواند فیلمی نظیر آنچه الان دیدیم را ببیند و تحت تأثیر قرار نگیرد. من سهم خودم را در جنگها در زندگیم داشته ام ولی چنین وحشیگری که علیه زنان و مردان بیگناه صورت می گیرد چیزی است که کسی نمی تواند در این جهان به اصطلاح متمدن آن را بپذیرد این انسان ستیزی چیزی است که سخت میشود آن را درک کرد. مایلم تسلیتهای شخصی و قلبی ام را به افراد کمپ اشرف و به همه خانواده هایی که عزیزانشان را در این مبارزه از دست داده اند بگویم.
من فکر می کنم برخی واقعیتهای پایه یی وجود دارد که ما باید تشخیص دهیم و تأیید کنیم. اول این است که از نظر من ـ و این یک نظر شخصی است ـ حمله 8 آوریل میتوانست و باید از آن جلوگیری می شد.
دوم اینکه این حمله به وضوح عامدانه و حساب شده و تأیید شده از طرف دولت عراق بود. سوم اینکه پاسخ بین المللی قطعاً بسیار کم و بسیار دیر بود. و نهایتاً اینکه این جنایت هرگز دیگر نباید اتفاق بیفتد.
خانمها و آقایان، یک فیلسوف قدیمی چینی گفت شما ممکن است در زمانهای جالبی زندگی کنید. سرعت تحولات در جهان امروز فوق العاده است. تحولاتی که در یک محل اتفاق می افتند همان روز در اخبار هستند و مطمئنم برای دولتها هم تعجب آور است که باید با این بحرانهای مستمر برخورد کنند تا در چارچوب استراتژیک سعی کنند بفهمند چطور با ماهیت تغییر یابنده جهان برخورد کنند. و در هیچ جایی بیش از خاورمیانه بزرگ و شمال آفریقا خشونت نیست ـ جایی که غیرممکن است برای دنبال کردن آنچه ساعت به ساعت و روز به روز می گذرد چسب تلویزیون و روزنامه نشوید. همچنین فکر می کنم غیرممکن است که با اطمینان بالا نتیجه را پیش بینی کنیم. به نظر من چیزی که قطعی است این است که تحولات تازه شروع شده اند و قطعاً در حال پایان نیستند.
اختلافی در عوامل بنیادین وجود دارد که این قیامهای عمومی توده یی را دامن میزند و فکر می کنم چند چیز را که مردم در قرن بیستم ویکم خواهان آن هستند، برجسته می کند، چون آنها آگاه ترند، تحصیل کرده ترند و درفراسوی مرزها باهم در ارتباط هستند . هیچ دولتی هر چقدر هم که سرکوبگر باشد نمی تواند جریان اطلاعات را برای طولانی مدت محدود کند و آن رژیمهایی که مردمشان را سرکوب می کنند و سعی می کنند جریان اطلاعات، شیوه تفکر و شیوه زندگی را کنترل کنند، در دراز مدت خود را در طرف بازنده این مبارزه می یابند.
مردم آزادیهای بیشتر فردی می خواهند، آنها شفافیت بیشتر در اینکه چطور اداره می شوند میخواهند، آنها دولتی می خواهند که بر اساس حاکمیت قانونی کار کند که منصفانه و درست باشد، آنها فرصتهای بهتر اقتصادی برای خود می خواهند ـ اگر نه برای خود، برای فرزندانشان می خواهند. آینده هر طور که باشد، روشن است که تغییرات، عمیق و دراز مدت خواهند بود. با نگاهی خوش بینانه، من با همه هیجانی که می توانم داشته باشم، معتقدم آینده ، تحقق یکی از وعده های بزرگ است. آسان و سریع نخواهد بود. نیاز به اتخاذ هدف توسط جامعه بین المللی و سازمانهایش دارد. بخشهای عمومی و خصوصی کشورهایمان باید با هم تحت اندیشه یک دولت کامل کار کنند و راه حل نظامی دیگر به خودی خود کافی نیست. لازم هست ولی کافی نیست. من فکر می کنم جالب است خودمان را در ذهن رهبران ارشد ایران امروز قرار دهیم و فکر کنیم در ذهن آنها چه می گذرد ـ اگر چنین چیزی ممکن باشد. من معتقدم رژیم ایران ـ به قول آمریکاییها ـ بعد از شورشها در تونس، زیر رادار پرواز کرده است. آنها احتمالا احساس خوبی راجع به آن دارند. زیر جهان دیگر روی برنامه هسته یی آنها متمرکز نیست. جهان روی موثر بودن مجازاتها متمرکز نیست. آنها روی تونس، لیبی متمرکز هستند. آنها روی مصر متمرکزند، روی یمن و روی اشرف متمرکزند.
ضمن تشکر از درخواستهای جامعه بین المللی برای شفافیت در زمینه برنامه هسته یی، باید گفت که رژیم ایران همچنان در قبال فراخوانهای جامعه بینالمللی برای شفافیت در زمینه هستهیی در موضع نافرمان باقی مانده است. آنها با صدور ترور از طریق حماس و حزب الله و سایر مزدوران کماکان کار خود را می کنند و از سال 1983 در لبنان این کار را کرده اند.
من مطمئن هستم و تا به حال آنها در برابر اثرات سیستم تحریمها تقریباً جهانی که ما امیدواریم کمک کند آنها در جهت درست حرکت کنند، مقاومت کرده اند. آنها یک نفوذ فزاینده و هشدار دهنده در دولت عراق را نشان داده اند. این نگران کننده است. همچنین این توهینی به فداکاریهای بسیاری از ملتهاست که سعی کردند به مردم عراق آینده بهتری تحت یک دولت انتخابی دموکراتیک بدهند.
تبادل زندانیان، موافقتنامه یی که بین ایران و عراق صورت گرفت و دو روز پیش اعلام شد مورد توجه قرار گرفت و همینطور تصمیم دولت عراق که اعلام شد ساکنان کمپ اشرف باید تا پایان سال عراق را ترک کنند.
ما همه میتوانیم مطمئن باشیم که رژیم ایران بسیار سخت تلاش می کند اطمینان یابد تونس، مصر و لیبی و تلاشهای آنها تحت به اصطلاح بهار اعراب به نوعی که آنها میخواهند بشود نه آن چیزی که ما از یک جنبش دموکراتیک انتظار داریم . ولی بگذارید امیدوار باشیم و دعا کنیم که از طرف دیگر اوضاع در عراق و ایران سرانجام از نظر ما چندان هم ناخوشایند نباشد. در حالی که تونس و لیبی و مصر خود را از دولتهای استبدادی و رژیمهای استبدادی و سرکوبگر رها میکنند و به سمت دموکراسی می روند شاید موفق شوند. این ممکن است برای رژیم ایران خوب نباشد. وچه بسا که احتمالا سوریه، یک کشور فوق العاده مهم استراتژیک، در اثر ابراز عقیده مردمش، شجاعت و قدرت آن را پیدا کند که در همان جهت حرکت کند. زمان این را مشخص خواهد کرد.
همینطور ممکن است همان جرقه یی که آتش آزادی را در کشورهایی که اشاره کردم ، مشتعل کرد، بهرغم وحشیگری و سرکوب رژیم ایران، در ایران هم شعله ور شود. ممکن است تحریمها و انزوای بین المللی رژیم ایران، شرایط را برای تغییر فراهم کند. ممکن است رژیم ایران از دروازه بازی عبور کند که به نگرانی جهانی در مورد برنامه هسته ییاش پاسخ دهد و ممکن است روند صلح خاورمیانه یک ضربه فلج کننده به رژیم باشد.
و نهایتاً کاملا ممکن است که سقوط رژیم سوریه، رژیم سرکوبگرش، یک ضربه مهم به رژیم ایران باشد. سیاست آمریکا در رابطه با رژیم ایران از ژانویه 2009 با انتخاب رئیس جمهور اوباما به خصوص در مورد برنامه هسته ییاش همگون بوده است. این سیاست از طریق سخنرانی سیاسی در قاهره و پذیرش جایزه صلح نوبل توسط رئیس جمهور شکل گرفت و تکامل یافت. ما بسیار زود به سرفصلها خواهیم رسید و اگر در هیچیک از طبقه بندیهایی که به آن اشاره کردم و بحث کردم به زودی چیزی اتفاق نیفتد، زمان از دست می رود.
بنابراین سؤال بزرگ این است که دربرابرتغییری که دارد فرامی رسد، چه عکس العمل یا فعالیتی وجود خواهد داشت؟ حالا زمان آن است به چیزی فکرکنیم که همین چند ماه پیش غیر قابل تصور بود ، فکر کنیم و آماده باشیم که انتقال قدرت در ایران چگونه به نظر به نظر می رسد؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر فردا دولت ایران پاشیده شود؟ چه چیزی جای آن را خواهد گرفت؟ چه ساختاری؟ چه افرادی مطرح هستند رهبران آینده چه کسانی هستند؟ ما نمی توانیم اجازه بدهیم کشوری مثل ایران پاشیده شود و صرفاً امیدوار باشیم که به سرعت بازسازی می شود. امید در این مورد یک استراتژی نیست. ما باید به اتحاد در اپوزیسیون این رژیم فکر کنیم.
حالا زمان آماده شدن است. در کوتاه مدت، ما باید سؤالات سختی را از خودمان بپرسیم. چطور به بهترین صورت اطمینان یابیم ـ واقعا اطمینان یابیم ـ که حفاظت ساکنان اشرف را تضمین کنیم؟
چطور از لیست در آوردن مجاهدین را تکمیل کنیم؟ ما در این فکر که باید این کار صورت گیرد تنها نیستیم. شتاب برای این تغییر با سرعت زیاد افزایش یافته است. اشرف و ساکنان اشرف اکنون شایسته توجه جهانی هستند.
زمان آن است که ملل متحد یک تحقیقات مستقل درباره این جنایتی که در کمپ اشرف مشاهده کردیم، صورت دهد. وحشیگری دولت عراق و بی احترامی آشکارش به حقوق بشر حالا ثبت شده است. آمریکا برای بار دوم متعجب نخواهد شد. محافظت از کمپ اشرف از سال 2003 تا 2006، از یک سازمان به اصطلاح در لیست در آن زمان، تناقض سیاستمان را برملا می کند که باید بازبینی شود و باید همین حالا بازبینی شود. نمی شود که رژیم ایران و آمریکا توافق کنند که چه چیزی سازمان ترویستی هست یا نیست.
من به شما خواهم گفت حکومتی که در لیست نیست یک رژیم وحشی است که خود را در پوشش حق و مذهب پیچیده و از سال 1983 در کشتن صدها آمریکایی در سراسر دنیا شرکت داشته است، یک رژیم تروریستی است.
در پایان سه نکته سریع بگویم. اول اینکه اینجا بحث انتخاب نیست. ما باید مجاهدین را از لیست خارج کنیم و این ابهام در سیاستمان را بر طرف کنیم و همچنین باید خودمان را برای آینده ساکنان کمپ اشرف و حفاظت آنها آماده کنیم.
دوم این که ما نباید بگذاریم که هیچ گاه حمله به کمپ اشرف و ساکنانش تکرارشود. ما باید چنین حملاتی را به طور مستمر و به صورت جهانی و در هر جا که شاهد وقوعش هستیم، محکوم کنیم.
سوم، خانمها، آقایان، این ممکن است آغاز بهار اعراب باشد ولی از نظر من همچنین آغاز زمستان رژیم ایران است. بگذارید با هم کار کنیم که یک بهار فلسطینی بیاوریم. جهان با آن بهتر خواهد بود و مردم ایران شایسته آن بهار هستند. متشکرم.