اشرف ایستاده و پابرجا واستوار، زخمی گلوله ها ازروبرو و دشنه ها درگٌرده، گویی تاریخ انسان بدون فترت وخستگی برگامهای دریادلان بی «مزد ومنت»دربرهه زمانی مستمر و واحد درسودای آزادی دست میافشاند وپای میکوبد، گوشش را به هرچه ناصح وعقل کل«جوگندمی» و«برف زمان برموها وابروها نشسته» بسته ومگسک آرمانش را بی هیچ تزلزلی ازهدف اصلی برنمیدارد،«سلاحش»را غلاف نمیکندوسپرنمیندازد، آخراوازاعقاب ورهپویان ماهیهای سیاه کوچولوست که امروز«دٍ مٌده» شده آخر او به گفته خودش رهنورد راه سرخ حسین است اگرچه مدعی در شیپورعدم تکرار عاشورا میدمد وعرض خود میبرد اگرچه که باید به«انبوه» ماهیهای «لیسانسیه»و«دریادیده» که نه بلکه به مرداب نشینان حساب کوتاه نیامدن ازپیمودن مسیر پیوستن به دریا را بدهد و درکناره های مرداب ساکت وبی خطرخود خو ورفع جوع نکند.
وقتی مبارزینی باکولبار بیش ازچهار دهه مستمروبی توقف درمبارزه همچنان برخواسته های برحقشان پای میفشرندوترک آن چیزی را که روزی وروزگاری درپی او کوله به کول گرفتند وراهی شدند را فراموش نمیکنند، آرمانهای انسانی وآزادیخواهانه شان را شامل مرور زمان نمیکنند وفرسایش «معمول» وای بسا «متداول» و«جبری»را به زانومیاندازند، «باید» بدههکار«کلیدداران تاریخ» و«محتاطان درمرزهای آفتاب»باشند چرا که اثبات اووراهش نفی دیگریست وقبول این نفی دردناک است.
بی هیچ منتی ودرتواضع کامل، اشرف واشرفی صفتان درسی سال سیاه حکومت ارتجاع برمیهن اسیر، مدیون و وامدار هرذره وقطره وجوهره ی انسانی که قدمی وقلمی ودرمی در راه آزادی مردم ایران برداشته اند هستند وخواهندبود ودرست به دلیل همین دین است که هرگز ازآن کوتاه نمیایند واین برای کوتاه آمده ها با هر رنگ وبویی ونامی واسمی دردناک است.
آنها هیچگاه ترک آرمان شهدای به خون خفته وفریاد درگلوشکسته دهها هزارسربدارآزادی را به طاق نسیان نخواهند سپرد پس بدلیل اولی برآنان شایسته وبایسته نیست پس بزنند، حال هرکه هرچه میخواهد چه ازموضع حٌب ودلسوزی وپدرانه وبزرگانه وچه باخنجربغض وعداوت همچون رژیم ودست پروردگانش برآنها بنوازد یا اینکه بتازد، «صبا هفت برادران» درواپسین نفسهای خون آلودزندگیش پیام ایستادگی تا آخررا داد،این پیام جوهر حرکت تاریخ است که اززبان درکام شکسته نواده انسان مختاروآگاه ونه اسیرجبرزمان ومکان برمیاید وآنتروپی درقلمرواعتقادات را مقلوب ومحصور اراده پولادین خویش میکند ازاین مسیرکه بر«سرنوشت»انسان حک شده هیچ گریزی نیست این بارازازل تا ابد بردوش اوحمل شده وخواهد شد.
بدینسان است که او باید هم جواب «دمکراسی خواهی»رابدهد وهم جلوی تانک را با پیکرخود بگیرد،هم باید برآرمانهایش بایستد وهم هرکه را که با هرانگیزه ای نمیخواهد این راه رابرود قانع کند، هم باید دراعتقادتش پابرجا باشد ودشمن را به مصاف بطلبد وهم باید سرزنش شود که چرا به مصاف میرود، هم باید تواضع داشته باشد وهم به متهم خودخواهی وتکبرشود،هم باید دراوج آگاهی ازمیان تمام «راههای» موجود راه مقاومت رابرگزیند وهم انگ صغاربخورد ودربازارمکاره لقلقه های قلمی وطعنه های این وآن محکم به مبارزه که «بی معنی» شده بچسبد.
راستی اگر اشرف واشرفی به صفت رسم نبود چه چیزی برای گفتن دربرابر ایلغارآخوندی جزصفحات اینترنت ورهبران خیانت پیشه که دارایی ملت ایران را دراین سی سال به باد دادند وبعدازقیامهای خیانت شده در دوسال گذشته باقی مانده بود؟،چه کسی تاوان آزادی را رودرروی رژیم متقبل میشد، بادستان بسته با سلاح گرفته شده درمحاصره ودرزیر فشارهای خرد کننده رژیم واعوان وانصارش چه کسی پیام مقاومت میداد؟چه کسی شعله های خشم فروخفته ملت اسیر را روشن نگهمیداشت؟ مگربالا بردن پرچم تسلیم کارمشکلی است؟ مگرتسلیم شدن کارهر بی سروپای سیاسی که روزگاری براثر اتفاق ویا حتی انتحاب به این راه آمده نیست؟مگر نمونه تسلیم وذلت وخیانت درهمین صدسال گذشته کم بوده ؟مگر تعین بخشیدن به شعارهایی که همه درذهن وتئوری ازآن دم میزنند مفت ومجانی بدست میاید؟مگرعینیت دادن به آنها به مفهوم خطرکردن نیست؟مگر باید اشرف ومجاهدین جواب تمام تاریخ بنی بشر درگذشته وآینده را پیشاپیش وبا سروروی خونین بدهند؟ مگرتاریخ با مجاهدین شروع شده وبا مجاهدین به اینجا رسیده که آنها نباید حتی ازآرمانهیشان دفاع کنند که مبادا انگ گورکنی درآینده را بخورند اگر درمان نیستید حداقل روی زخم نمک نپاشید وتا میگویند بالای چشمتان ابروست طلب تمام ناکامیهای تاریخی گذشته وحال وآینده را ازمجاهدین نکنید وپیشاپیش جزا وسزای خیانت پیشه های پیشین را ازآنها مطالبه نکنید وپیراهن عثمان به چوب نکشید.
به واقع معرکه ای تراژیک را بی عملان رقم میزنند اما گوهرچه هرکه خود را در این آیینه شفاف تاریخی میبیند فرافکنی کند مجاهدین به پیروی ازرهبرشان مسعود وبا الگوقرار دادن اشرف سرسوزنی ازحق وحقوق قانونی خودشان کوتاه نخواهند آمد وبا تمام ابزار مشروع والبته «خطرناک» که برق تهورش بسیاری راقبض روح کرده راه را تا انتها ادامه خواهند داد وعریضه های «دلسوزانه» جز برعزم واراده آنها نخواهد افزود و«ف»ی «فرحزاد» از هرنایی برآید ودرهرزرورقی پیچیده شود برای مجاهدین بعد ازعبورازچهل سال مبارزه وآمیختن با چند نسل ازتاریخ ایران قابل پوشاندن ومخفی کردن نیست.
مرتضی نامور