ای دشت سیمگون
آیا کنون
جام نگونسار لاله را
بر سرو قامت بکر شکوفه ها
بر شبنم شراب دلارای غنچه ها
بر بوم باغ شگرف پدیده ها
نقش بسته ای؟؟؟
اینک بروی
به دشت ستاره ها
رقصی چنین میانه "میدان لاله" ها.
بر سینه ات بکار
"فروغ" جوانه ها
در "نسترن"
شکفتن گل های نور جوی
بر نغمه های "صبا"
"فتح مبین" را ترانه گوی
برگان آرزو
بال بسویت گشوده اند
چشمان جستجو
دیده به راهت سپرده اند.
با ما بگو
ز قصه فردای فتح نور
دیگر سرآمده یلدای سوت و کور
فصل بهار و رویش و خلق و ترانه است
وقت شکوه شعله شوق شراره است
همواره بینمت در طلوع صبح
فردای پر درخشش ایران زمین ما
فردای فتح و صلح و رویش عشق و جوانه ها
مهدی رضوی - اردیبهشت نود