عاقبت منزل ما وادی خاموشانست
حالیا غلغله در گنبد افلاک افکن
حافظ
زنده یاد هاله سحابی با آن مرگ فجیع تمام عیار جنایتکارانه آنهم در روز روشن و پیش چشم مشایعت کنندگان تابوت مرحوم عزت الله سحابی تا گورستان ، آخرین جنایت این حاکمیت فاشیستی نخواهد بود . تا این غائله هیولاصفتان در عین گرگ صفتی حتا درحق همگنان خود برایران زمین حاکم اند ، مرگ به سیری وانصاف نخواهد رسید . جالب اینجاست که سایت بی بی سی که من آن را « حاج بی بی » ملایان حاکم می خوانم ، خبررا چنین تیتر می زند « ابهامات درگذشت هاله سحابی و تشییع جنازه » . کاربرد ابهامات که مستقیماً به سود قاتلان است که ادعا می کنند هاله ایست قلبی پیدا کرده و بدین علت درگذشته است ، مصرف می شود . مکمل این مصرف فعل مرکب « درگذشت » است . یعنی یک اتفاق طبیعی و فیزیولوژیکی و نه قتل و زدن و کشتن .
آمریکا نیز می گوید : « ایران باید درباره قتل هاله سحابی تحقیق کند » !! جل الخالق ! قاتل یعنی دولت استبدادی حاکم برایران حول این جنایت خود « تحقیق » !! بفرماید . دیگر لزومی به باز کردن و کالبد شکافی چنین جمله بس شرمگینانه و دموکرات منشانه نیازی نیست . نگارنده سال ها پیش به تناوب طی مقالاتی گفت که از آخوند ترسوتر و فرصت طلب تر و نان به نرخ روزخوردن تر فقط خودش . در یک مراجعه دم دست تاریخی یعنی شرح احوال وکردار این وحوش را دردوره قاجاریه هم داده شد . اینهمه جسارت وگستاخی و بیباکی و بی اعتنایی مطلق نسبت به رعایت حداقل موازین حقوق بشر وروابط بین المللی ازکجا نشأت گرفته است ؟ متأسفانه از همین سیاست یک بام ودوهوای صاحبان قدرت جهانی ست که از پی سی سال هنوز حاضرنیستند یک توپوزی جدی به این مادون جانوران فاسد توسعه طلب و بس خطرناک بزنند . این حکایت امروز ودیروز نیست که بگوییم حالا رژیم فاشیستی – اوباشی ملا پاسدار حاکم برایران ، شبکه های زیادی درمنطقه وجهان دارد و تروریست های انتحاری در اختیار . هنوز عرق برمسند قدرت نشستن خمینی خشک نشده بود که همراه و همزمان با سرکوب مجاهدان و مبارزان ایران زمین ، در لبنان دویست تفنگدار دریایی آمریکا را دود هوا کرد . درآن زمان هنوز نه سپاه شکل قدرتمندی داشت و نه بسیج و امثالهمی درکاربود . وزارت اطلاعات هم درنطفه بود .
آمریکا چنان ضربه و جنایت تجاوزکارانه را زیر سیبیلی رد کرد . پیش از انقلاب ، نگارنده دوسال در دبیرستان شاپور شیراز تدریس می کردم . دو دانش آموزبرادر داشتم بنام « مصلح » . ایندو دقیقاً مخالف کلاس من بودند که وقت و بی وقت نظام شاهی را نمد پیچ می کردم . بعد از انقلاب این دو برادر شدند از فرماندهان با نفوذ سپاه . چون فرار پیش آمد و از طریق دبی وترکیه و برلین شرقی به آلمان غربی بیست و شش سال پیش رسیدیم از رادیوهای فارسی زبان خارجی شنیدیم که فرمانده سپاه دردره بقاع لبنان فردی ست بنام « ابو مصلح » . درپی جست وجو معلوم شد که ابومصلح یکی از همان دوبرادر طرفدار رژیم شاه است . آن شیربرنج وارفته ماسیده شده بود ابومصلح و فرمانده یی که می تواند دویست تفنگدار دریایی ابرقدرت آمریکا را با بمب از بین ببرد و درلبنان و فلسطین ودیگرکشورهای عربی برای اربابان حاکمش درتهران ، کسب وجهه ضد استکباری کند ! آیا این اغماض صرفاً به عنوان یک تاکتیک زودگذر ازطرف آمریکا واروپا باید تلقی کرد یا یک استراتژی کثیف دو چهره درقبال ایران و حکام مستبدش ؟ آن سیاست زودگذروموقت نبود بلکه تا به امروز قابل فهم و لمس و رؤیت است . دراین نوشتار نمی پردازم به عراق و اینکه چگونه بایک انتخابات بی موقع درزمانی که اهل تسنن آن را به اشتباه تحریم کرده بودند و هرروزه چتربمبی گوشه یی از بغداد و دیگرشهرها روی سرمردم باز می شد ونیزبه دست ایادی عراقی رژیم دسته دسته دانشگاهیان ، وکلا و حقوقدانان ، روزنامه نگاران مترقی ودانشجویان و حتا آرایشگران وهرکه با استیلای بنیادگرایی برعراق مخالف بود ازبین می رفتند ؛ « جرج بوش » انتخاباتی راه انداخت که برنده اش از پیش معلوم و آشکاربود . آیا این انتخابات فاجعه آفرین حاصل اشتباه بوش و دولتمردانش بود یا ادامه یک استراتژی مشکوک برای ایران و منطقه ؟ مگر می شود جهان غرب با آنهمه سازمان ها و امکانات اطلاعاتی پیشرفته ، پیوسته مرتکب غفلت و مسامحه و اشتباه بشود ؟ در انتخابات اخیر عراق با تمامی تقلبات مالکی و دارودسته اش و حمایت کامل اربابان تهران نشینش ، آقای علاوی کاندیدای ائتلاف العراقیه برنده شد . مالکی جاخوش کرد و به برنده جا نداد .
آیا این جنایتکار دست نشانده هم فقط پشتگرمی اش به خامنه یی بوده وهست ؟ آیا آمریکا و انگلیس درعراق مداد بدون پاک کن هستند ولی درتونس ، مصر و لیبی صاحب قدرت ، تصمیم و عمل می باشند ؟ چرا برای به حرکت درآوردن مردم مصر علیه دیکتاتور متعارف و معمولی چون « مبارک » تمامی رسانه های دولتی و غیردولتی غرب با استفاده کامل از اینترنت بکارگرفته می شود اما هنوز درمورد ایران ، کسانی را روی خط می آورند و می نشانند به دهن گشایی که یا مستقیماً مدافع رژیم و ضد مجاهدین خلق هستند ویا دوچهرگانی که دردشمنی با فداکارترین نسل فعال و ایثارگر ایران زمین درطی یک قرن اخیر یعنی مجاهدین خلق ایران وقهرمانشهراشرف از دشمن اصلی ، دشمن تر هستند ؟ گناه مسعود قهرمان ، گناه مریم قهرمان ، گناه مجاهدین خلق وقهرمانان بی نظیراشرفی همانا گناهی ست که مصدق داشت ، فاطمی داشت ، ستارخان وباقرخان داشتند ، قائم مقام فراهانی وامیرکبیر داشتند و بابک خرمدین و مازیار و امثالهم . مریم قهرمان درعرصه این جمعه بازار سیاسی جهان ، پرچم آزادی ، صلح و امنیت و همزیستی بشری برای ایران ، برای منطقه و برای جهان بردوش گرفته و شبی اگر دوساعت چشم برهم نهد شبی آسوده دارد ، با همه حمایت های بی دریغ بشردوستان نامدار جهان ، هنوز مورد شک و بی اعتمادی ست اما نسبت به رژیم سی سال است از چنان اعتماد و انتظاری برخوردارند که فکرمی کنند شاید ازشکم خامنه یی ، جوجکی دست آموز بیرون بزند . نگارنده براین باور است که این درانتظار بودن هم فیلمی ست و خمره رنگریزی ست برای رنگ و مشغول کردن ملتی و ملل آزادیخواه منطقه . چرا ؟ چون می توانستند بطور کامل و بسیج ازطریق اینترنت وسایر رسانه های دراختیار بی اعتنا به توپ وتشر یک رژیم منحط روبه زوال ، حداقل موسوی و کروبی را حمایت جدی کنند یعنی همان کاری که در مصر کردند ، درلیبی کردند . تا خامنه یی توپ توخالی اش را درکرد، عالیجنابان قیام مردم جان به لب رسیده ایران را از همان مختصرهم محروم کردند و بعد ازآن دگرباره ملت ایران کمافی السابق یتیم و بی پناه ماند . مردم درتنگنا و چنبره هیولای مخوف حاکم ناگزیرند مثل یک غریق به هرخس وخاشاکی چنگ بزنند . « سبز » اگر همچنان برای بی عملان ، وادادگان ، مستأصلان سر راه بخت و اقبال نشسته درخارج کشور هنوز رنگ و جلای بهشتی دارد اما مردم داخل ایران نشان دادند که رنگ برای لنگ کردن هیولا یک بهانه و پوش بیش نبوده است . سرنوشت امثال مرحوم عزت الله سحابی برای منتظران « وتنی » و دولت های قدرتمند جهانی کافی نیست ؟ درچند روزه توقیف با موسوی و کروبی چه کردند و چه گفتند که دم فروبسته ، شمشیر چوبین را غلاف کرده اند . پای منافع درمیان است ، از دولتمردان سوداگر جهان توقع زیادی نداریم اما ایرانیانی که هنوز درتبلیغ اند که دربرابر چنین رژیم بی ملاحظه فاشیستی باید مبارزه مسالمت آمیز وعاری از خشونت پیش گرفت ، جز سفسطه و مغلطه و خلط مبحث و لوث کردن ارزش های متعالی مجاهدین خلق ؛ چه حرف اصولی و اساسی و منطبق با واقعیت برای زدن دارند ؟ آیا ما هواداران مقاومت خونبار وسرفراز ایران حق نداریم که مشکوک بشویم ؟
آیا حق نداریم که بگوییم جز ملاحظه خود و حداقل جناحی از رژیم آنگونه سخن می گویید که اساتید ازل و ابدتان می خواهد ؟ . سی سال است که شاهد رنج و تلاش ومبارزه مسالمت آمیز ملی و ملی مذهبی ها را تا به امروز دیده ایم . آقایان ملی و ملی مذهبی ها که نه مجاهد خلق بودند و هستند ونه از شورای ملی مقاومت . سخت سرانشان مثل زنده یاد کاظم سامی و بعدتر داریوش و پروانه فروهر را کشتند و دیگران یک گام به جد برنداشتند و همچنان با کشیده شدن کارشان به زندان و شکنجه ، مبارزه مسالمت آمیز را تبلیغ و دنبال کردند . اگر پشت تابوت مرحوم عزت الله سحابی بودم نعره می کشیدم ، فریاد می زدم . آنقدر نعره و فریاد می زدم تا بل هزارنفر دوهزار نفر بشود . من پیرانه سر با پنجاه و هشت سال سابقه مبارزاتی به صراحت و وصیت اعلام می کنم که رهبر و آموزگار سازش ناپذیر و سخت مصمم و مجهزم مسعود قهرمان ، مریم قهرمان ویاران بلافصل ایندو بی نظیر در اشرف و عرصه گیتی ست . هرکس که دلش به حال ایران وایرانی می سوزد باید از توسل جویی های بیهوده دست بردارد ، برای یکبار هم که شده غرور و منیت وبی انصافی و عناد ولجاج را کناربگذارد . کلاه را قاضی کند وسیر این سی ساله مصیبت باررا مرور کند و ببیند با این رژیم چه می باید کرد ؟ مبارزه مسالمت آمیز یا تشویق توده های مردم به یک قیام و قعود جانانه . قدرت های خارجی که درمورد ایران ما سیاست یک بام و دوهوا دارند ، شماهم که به اشکال مختلف مکمل همین سیاست شده اید . مبارزه قهرآمیز درلیبی جایز است اما درایران و عراق حرام و درخورنشستن در لیست تروریستی ست .
آن روز که مسعود قهرمان درامجدیه برسر خمینی دجال و جلاد شجاعانه فریاد برآورد اگر همراهی کرده بودید کارتا به امروز این چنین پرتلفات و معطل نمی ماند . تا آنجاکه به مجاهدین قهرمان خلق مربوط می شود چه با همراهی و همصدایی و چه کماکان عناد و دشمنی ، به راه حق و مقدس خود به هر قیمت که باشد ادامه خواهند داد ، یأس درقاموس آنها معنی ندارد همچنانکه واژه شکست . آنان که همواره با ایمان و ایثار ، بی وقفه برای آزادی و رهایی خلق خود می رزمند ، شکست از مفهوم لغوی خود تهی می شود . این منظر کاروان پرشکوه و پرصلابت مقاومت سرفراز ایران است که نه دولت های قدرتمند جهان می توانند نادیده بگیرندش و نه معاندان جور واجور ایرانی . مقاومت ایران با جوهره جوشان و سیلابی خود طی سی سال به تجربه نشان داده است که بر یک بام و دو هوای صاحبان قدرت نه گرمازده می شود ونه زکام . تیله مزدوران ریز و درشت ول معطلند . خطاب نگارنده به شخصیت ها و جریانات غیر وابسته یی ست که میان بام دوهوا معطل و بی تکلیف مانده اند و چون کاربایسته یی را نتوانند ، توانایان را به نیش می گیرند .
سلام به مسعود و مریم
سلام به اشرف قهرمان و مجاهدین خلق در سراسر جهان
وسلام به هواداران صدیق پایورز مقاومت وتمامی مبارزان راستین راه آزادی ایران .