ملاحظاتی چند پیرامون مصاحبه ی جک استرا با بی بی سی فارسی
تلویزیون فارسی بی بی سی در برنامه ی "به عبارت دیگر"، جک استرا وزیر خارجه ی دولت تونی بلر و یکی از رسواترین چهره های سیاست استعماری-ارتجاعی مماشات با رژیم ولایت فقیه را به صحنه آورد. این قضیه ، با توجه به پیشینه ی رسانه ی مزبور در ضدیت با جنبش مقاومت ایران و حمایت بدون وقفه و پیگیرانه ی آن از رژیم ضد بشری ولایت فقیه ، نباید شگفتی بر انگیز باشد! اما برای درک بهتر و عمیقتر علل ظهورمجدد ایشان [آنهم مدتها پس از به زباله دان تاریخ پیوستنش، و نیز با توجه به منفوریت نامبرده ، در بین مردم خود انگلستان،] بد نیست به اجمال نگاهی به برخی ازتحولاتی که اخیرا در قلمرو سیاست ایران و بویژه در رابطه با رژیم و اپوزیسیون اصلی آن ، شورای ملی مقاومت و نیروی محوری آن سازمان مجاهدین خلق ایران ، رخ داده ، انداخته شود.
چند روز پیش از این مصاحبه، به بهانه ی هلاکت بهشتی و شمار دیگری از سران و عوامل رژیم در ۳۰ سال پیش برنامه ی موسوم به "افق" تلویزیون صدای امریکا از ۲ نفر تحت عنوان "کارشناس" دعوت بعمل آورده بود. یکی از آندو مسعود خدا بنده مزدور بدنام و شناخته شده ی وزارت اطلاعات آخوندی و دیگری مجتبی واحدی [از عوامل و کارگزاران باند موسوم به "اصلاح طلبان" بود] نماینده کروبی که هر دو تا توانستند در آزادی کامل دروغ و یاوه بر علیه مقا ومت ایران بافتند. [جناب] تریتا پارسی [سردمدار] مزدور و لابی رژیم در امریکا نیز البته بیکار ننشسته و شروع به استغاثه برای جمع آوری امضا از "ایرانیان" کرده تا به هیلاری کلینتون هشدار دهند که مبادا فریب مجاهدین و" لابی" آنها را خورده و "مجاهدین تروریست" را از لیست خارج کرده، با این اقدام، ضربه ی جبران ناپذیری به جنبش "سبز" دموکراسیخواهی مردم ایران بزنند. آقای جیمز جفری سفیر امریکا در عراق و دستیار محترمشان نیز از این قافله عقب نمانده و در مقابل طرح انسانی و جا مع آقای استیونسون نماینده ی پارلمان اروپا از انگلیس برای حال مساله ی اشرف ، که در اصول و مبانی مورد پذیرش مقاومت ایران نیز قرار گرفته، طرح خامنه ای - مالکی پسند انتقال اشرفیان قهرمان به نقطه ی دور افتاده ای در عراق، البته تحت حفاظت جناب مالکی قاتل و جانی علیه بشریت را ارائه کرده تا مالکی به نیابت از اربابانش در تهران بتواند طرح فاشیستی"راه حل نهایی"، یعنی نابودی کامل اشرفیان را تحقق بخشد! جلوس جناب ری تکیه در استما ع کنگره ی امریکا در مورد اشرف و لیست ترور در همین پنجشنبه ی گذشته و داد سخن دادن ایشان اندر ضرورت باقی ماندن مجاهدین در لیست، آنهم همزمان با انتشار بیانیه مشترک جناب تکیه و همسر گرامیشان خانم سوزان مالونی، از مدیران کمپانیهای مشهور نفتی آمریکائی و همینطور لابیست قدیمی و شناخته شده ی رژیم، در "رادیو فردا"و هشدار صریح آندو بزرگوار مبنی بر اینکه سقوط احمدی نژاد بصلاح نیست و ممکن است به فضای بی ثباتی و هرج و مرج، بخوان انقلاب، منجر شود و بالاخره برگزاری مضحکه ی موسوم به "کنفرانس جهانی علیه تروریسم"، توسط آخوند های تروریست.
حاکم بر ایران همه و همه را باید در امتداد برنامه های حساب شده ی دشمنان تاریخی مردم ایران از هر قماش آن منجمله با شناسنامه ی ایرانی بر علیه نیروهای انقلاب نوین مردم ایران و بویژه آگاهترین، فداکار ترین و نیز سازمانیافته ترین بخش آن در اشرف ارزیابی کرد. علل و انگیزه های مصاحبه با جناب استرا آنهم توسط بی بی سی فارسی، نیز در چنین چهار چوب و زمینه ای اظهر من الشمس میشود، چرا که به تعبیر زیبای زنده یاد دکتر علی شریعتی "هر پدیده و جریانی را باید در جغرافیا ی زمانی-مکانی آن بر رسی کرد"!
با دقت و امعان نظر در سوال و جوابها ، علا رغم سفسطه و دروغ حاکم بر فضای گفتگو ، میتوان به مسائل و نکات جالبی دست یافت. در این نوشتار، اما ، هدف، بررسی و نقد تمامی فرمایشات ایشان در آن مصاحبه ی ۲۷ دقیقه ای نیست، بلکه صرفا نظری اجمالی به چند مساله ی اساسی و پاسخهای فریبکارانه ی استرا است.
نکته یی که در سراسر مصاحبه مشهود بود، عشق و علاقه ایشان به باند مغلوب رژیم و تعریف و تمجید های او از مهره های سوخته و از دور خارج شده ای چون آخوند خاتمی شیاد و نیز وزیر خارجه ی تروریست و آدمکش او کمال خرازی است. استراو از دوستی خود با او سخن گفته و در میان شگفتی حتی مجری برنامه آرزو میکند که خبری از وضعیت و فعالیت های کنونی خرازی بدست آورد!
در ادامه ی برنامه، نوبت به گفتگو در باره ی لیست گذاری تروریستی مجاهدین میرسد. هنگامی که مجری می گوید که بنظر مخالفین رژیم ایران و نیز سیاستمداران انگلیسی از هر سه حزب کارگر، محافظه کار و لیبرال دموکرات ، ایشان به دلیل دلجوئی از رژیم ایران نام مجاهدین خلق، "اصلی ترین گروه اپوزیسیون ایران"-- دقت شود که جناب بی بی سی اذعان میکند که مجاهدین گروه اصلی اپوزیسیون ایران است!!!-- را در لیست سازمانهای تروریست بریتانیا قرار داد، با وقاحت ضمن ادعای تروریست بودن مجاهدین ، حتی امروز، از حکم دادگاه های انگلستان که دستور به حذف نام مجاهدین از لیست کذائی دادند آه و ناله سر داده ، افاضه میفرماید که ایشان پس از تحقیق بسیار این سازمان را با حدود ۲۰ گروه دیگر لیست گذاری کرد. در پاسخ به سوال مجری که آیا رژیم ایران از دولت انگلیس خواستار این امر شده بود، با صراحتی که به وقاحت تنه میزند، میفرماید که ایشان در دوران لیست گذاری وزیر کشور بود ولی یقین دارد که رژیم از وزارت خارجه ی انگلیس خواستار این امر شده بود. زمانی که به ایشان گفته میشود که عجیب این است که لیست گذاری مدتها پس از توقف عملیات نظامی سازمان مجاهدین انجام شد، جناب استرا با سفسطه ای در حد و شان آخوند های بر آمده از حوزه ی جهل و جنایت قم، میگوید که ممکن بود در آینده چونان ارتش جمهوریخواهان ایرلند، از درون مجاهدین نیز گروه کوچک مسلحی بر آمده مبادرت به اقدامات بقول ایشان "تروریستی" نماید . البته ایشان بیاد ندارد که در مصاحبه با رادیو بی بی سی ۲، در ژانویه ۲۰۰۶، اعتراف کرد که بدرخواست خرازی و برای نشان دادن حسن نیت به "دولت اصلاح طلب " خاتمی شیاد مجاهدین را در لیست گذاشت. این البته یکی از دلایلی بود که قضات انگلیسی در حکم خود بدان هم استناد جستند. خانم مدلین آلبرایت، وزیر خارجه ی بیل کلینتون، نیز به صراحت دلیل لیست گذاری سازمان را ابراز حسن نیت به خاتمی دانست!
شایان ذکر است که استرا، این دروغ ها را در شرایطی میگوید که چند هفته پیشتر قضات تحقیق [شریف و مستقل] فرانسوی نیز هر گونه بر چسب تروریستی را در مورد این سازمان با قاطعیت مردود دانسته و عملیات آنرا [مصداق] مشروع و مشمول دفاع از [خود و] حقوق انسانی ش در مصاف با رژیمی خونریز ارزیابی کرده بودند!
اوج و یا به عبارت دقیقتر حضیض ذلت و وقاحت استرا، اما آنگاه بارز میشود که برای سرخ کردن چهره خود با سیلی، به یک فقره دروغ پردازی گو بلزی -آخوندی رسوا تشبث جسته ، مدعی میشود که با وجود حذف نام سازمان از لیست انگلیس، این سازمان هنوز در لیست تروریستی اتحادیه ی اروپا است. این دروغ آشکار در حالی گفته میشود که بدنبال خروج از لیست انگلستان، و به دنبال شکست سیکل فرجام و استینا ف خواهی های دول اروپائی، نهایتا همه ی ۲۷ کشور اروپائی با رای قطعی و دیگر فرجام ناپذیر "دادگاه عالی عدالت اروپا"، ملزم و مجبور به حذف نام مجاهدین از لیست کذائی شدند.البته در این میان مجری بی بی سی که قطعا از این قضیه باخبر بود نیز سخنی نگفت .
این سوال اکنون میتواند مطرح میشود که چرا در دوره ای که ایشان عضو مجلس عوام انگلیس و در اپوزیسیون بود، نام و امضا ی مبارکشان" زینت بخش "چندین بیانیه که در محکومیت جنایات رژیم ولایت فقیه و در حمایت از همین شورا و مجاهدین "تروریست" از سوی اکثریت نمایندگان مجلس مذکور صادر شده اند، گردید، اما به محض کسب قدرت دولتی و وزارتی همان نیروی اصلی تشکیل دهنده ی "آلترناتیو دموکراتیک" یکباره و یکشبه تروریست و خطرناک شد و در نهایت هم بدست دولت امریکا خلع سلاح شده ، به نیابت از رژیم ارتجاعی بمبارانش نیز کردند؟ این تناقض آشکار را آیا میتوان جز از شاگردان با استعداد مکتب ماکیاولی در سیاست که خود را از قید هر اصل و پرنسیپ اخلاقی- انسانی آزاد میدانند انتظار داشت؟
البته از امثال استرا و طیف بسیار گسترده ی حامیان رژیم که بخاطر گرفتن سهم عظیم تری از خوان یغمائی که رژیم برایشان گسترده، چه انتظار دیگری میتوان داشت؟ راستی مگر این جناب استرا نبود که به گزارش روزنامه ی معتبر "دیلی تلگراف"، در شماره ی ۱۶ تیر ماه ۱۳۸۳، در سفر به تهران و در ملا قات با سران رژیم برای نرم کردن و بدست آوردن دل های مهربان آخوندهای سنگسار دوست تازیانه بدست چوبه دار بپا کن، با خوا ری و ذلت، اسامی ۱۲ امام شیعه را بر برگ کاغذی نوشته و عند اللزوم از جیب مبارک خارج و قرآئت میفرموده اند، و یا آنگاه که مقامات رژیم نام پیامبر اسلام را می برده اند ، برای کسب صواب و نیزانعقاد قرار داد های چرب و نرم، صلوات هم میفرستاده اند!
استرا در این مصاحبه تلاش کرد حامیان مقاومت ایران در مجالس عوام و عیان را بعنوان یک لابی کوچک بی اهمیت جلوه دهد و البته به روی مبارک هم نیاورد که در طول سه دهه حاکمیت خونبار ولایت فقیه اکثریت نمایندگان مجلسین عوام و اعیان انگلستان ، بارها از شورای ملی مقاومت و نیروی محوری آن، مجاهدین دفاع کرده جنایات ضد بشری رژیم را محکوم کرده اند.البته اینهم از جک استرا های روزگار دور از انتظار نیست، چرا که اگر بتوانند رژیم ضد بشری را جهت توجیه مماشاتشان ، نماینده ی مردم ایران خوانده و آنرا متهم-- با بر چسب لا یتچسبک اصلاحات -- به مدراسیون و اصلاح پذیری نمایند، آنگاه اکثریت مجلسین انگلیس را نیز ، الزاما باید لابی کوچک مقاومت ایران بخوانند!
ایشان در سر تا سر مصاحبه تا توانست دروغ گفت و سفسطه فرمود.. حمایتهای دولت متبوع خود از تمامیت رژیم را با فریبکاری بسیار تلاش کرد به حمایت و تقویت "اصلاح طلبان" قلابی محدود و منحصر نماید و به دروغ از توقف پروژه ی اتمی رژیم در دوره ی خاتمی هفت خط سخن گفت در حالی که آخوند جنایتکار ، روحانی مسؤول پروژه ی اتمی رژیم در دوره ی خاتمی، بعد ها در رقابت با باند احمدی نژاد اعتراف کرد که تعلیق جزئی موقتی در دوره ی خاتمی فریبی بیش نبوده است! بعد هم که که مجری برنامه استرا را از طرف مخالفان رژیم ایران و نیز سیاستمداران انگلیسی به چشم پوشی و غمض عین در مقابل نقض فاحش ابتدائی ترین حقوق انسانی در ایران متهم کرد، با وقاحت تمام مدعی شد که همواره از حقوق بشر دفاع میکرده است.
نکته ی جالب دیگر این بود که ایشان حتی به اختلاف نظر خود با تونی بلر در مورد نحوه ی تنظیم رابطه با رژیم ایران اذعان کرده در عین حال این اختلافات را غیر اصولی ، کمرنگ و کم اهمیت نامید .او همچنین به طور سرسری تلاش کرد این مساله را که بخاطر فشار دولت بوش در مخالفتش با استرا ، بر سر درجه ی رابطه و نزدیکی با رژیم ، بر کنار شد ، تکذیب کند! این نیز جالب است ، چرا که تازه خود جناب بوش نیز از اصحاب مماشات بود، اما شوری آش تا کجا بوده که آشپزباشی هم متوجه شده است.
همان طور که پیشتر گفته شد در اینجا مجال بر رسی و نقد تمامی افاضات ایشان نیست، اما لازم است به اجمال به دو موضو ع حمله به عراق و"بهار عرب" نیز پرداخته شود. در پاسخ به اینکه چرا علیرغم آگاهی از غیر قانونی بودن حمله به عراق، باز هم جنگ را بپا کردند ؟ با وقاحت گفت که جنگ غیر قانونی نبوده بلکه نگرانیها از عواقب سیاسی- نظامی آن بود. البته پس از بیان این حقیقت توسط مجری که وکلای رسمی دولت انگلیس نیز این حمله را پیشاپیش غیر قانونی معرفی کرده بودند، با" فروتنی آخوند گونه" و با یک عقب نشینی مختصر گفت که عده ای از حقوقدانان آنرا قانونی و بعضی هم غیر قانونی ارزبابی میکردند.
در پاسخ به"بهار عرب، مزورانه از سقوط دیکتاتور مصر اظهار شادی کرد، البته پس از سقوط او و علا رغم حمایت کامل دولت بلر در دوران قدر قدرتی دیکتاتور سر نگون شده، حسنی مبارک.استرا همچنین از حمله ی ناتو به لیبی حمایت کرد. البته ایشان به رویشان نیاورد که ابعاد جنایات قذافی ، در قیاس با رژیم ولایت فقیه، فی الواقع مثل کاهی در مقابل کوهی است . با وجود همه ی اینها آنگاه که میخواست سیاست مماشات خود و همپالکیها یش در قبال رژیم آخوندی را توجیه کند، تنها آلترناتیو موجود در قبال مماشات را راه حل نظامی و حمله معرفی میکرد. "منطق" و توجیه آشنایی بنظر میرسد. این دقیقا سفسطه و توجیه ضرورت سیاست ورشکسته ی مماشات توسط لابی های رنگارنگ ایرانی نمای رژیم، منجمله جناب تریتا پارسی است. مقاومت ایران نیز از حمله ی نظامی هرگز دفاع نکرده است!همواره آنرا نفی نموده و بر راه حل سوم یعنی تغییر دمکراتیک توسط مردم و مقاومت به عنوان تنها راه حل مساله ایران تاکید نموده است.
در پایان شایسته است به سابقه و تاریخچه ی بر خورد بی بی سی فارسی چه امروز و چه آنگاه که برنامه هایش را از طریق رادیوئی پخش میکرد نظری افکند. راستی مگر همین بنگاه سخن پراکنی دولت فخیمه نبود که مصدق کبیر، رهبر مبارزات آزادیخواهانه و ضد استعماری مردم ما را لجوج و خیره سر، پاتریس لومومبا ی شهید را دیوانه ... و عرفات، ماندلا، " چه " گوارا و ... را نیز بر خوردار از الطاف همیشگی خویش کرده ، "تروریست" مینامید! فا عتبرو یا اولی الابصار!!!
از همه ی اینها میتوان به عمق نقشه ها و تبانی های دشمنان رنگارنگ مردم ایران ازخارجی تا ایرانی نما، پی برد ودر نتیجه به تلاش گسترده ای برای خنثی سازی تو طئه ها ی آنها دست زد ویا به تعبیر زیبای دکتر هزارخانی آنها را" بر سر خودشان خراب کرد!" وظیفه ی هر ایرانی آزادیخواه و مبارز است که صرف نظر از درجه ی دوری یا نزدیکی با رویکردهای سیاسی-ایدئولوژیک مقاومت ایران و مجاهدین به دفاع جانانه و همه جانبه از حق مقدس حیات و مبارزه ی اشرفیان گرد و قهرمان بر خیزد که فردا دیر است! بی تردید، آنچه این شیرزنان و کوهمردان در سخت ترین شرایط فراسوی طاقت انسانی ، و برای تحقق آزادی مردم در بند ایران میکنند,با معیارها و حساب و کتابهای عقل کاسبکار خودخواهان، دیوانگی مینماید، اما بقول مولانا:
"عقل بازاری بدید و کاسبی آغاز کرد عشق دیده آنسوی بازار او بازار ها
عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست عشق گوید راه هست و رفته ام من بارها"!
همچنین شعر زیبای کوتاه شاعر شاعران، احمد شاملو که در بزرگداشت شهید قهرمان خسرو گلسرخی تحت عنوان "شکاف" سروده ولی زبان حال همه ی رزمندگان آزادی در هر زمان و مکانی است، نیز جهت حسن ختام نقل میشود :
شکاف
زاده شدن
بر نیزه ی تاریک
همچون میلاد گشاده ی زخمی
سفر یگانه ی فرصت را
سرا سر
در سلسله پیمودن،
برشعله ی خویش سوختن
تا جرقه ی واپسین،
بر شعله ی حرمتی که
در خاک راهش
یافته اند
بردگان اینچنین،
اینچنین سرخ و لوند
بر خار بوته ی خون
شکفتن
وینچنین گردن فراز
بر تازیانه زار تحقیر
گذشتن
و راه را تا غایت نفرت
بریدن.
آه، از که سخن میگویم؟
ما بی چرا زندگانیم
آنان به چرا مرگ خود آگاهانند.
۱۳۵۲
از مجموعه ی "دشنه در دیس"
سوالها ی بی بی سی و "پاسخ های " استرا با حفظ محتوا باز نویسی شده اند !