پاسخی به کمپین تخریبی حامیان دولت تهران
تهاجم بی رحمانه به کمپ اشرف در آوریل 2011 بر علیه ساکنان بی سلاح این کمپ 36 کشته و بیش از 300 مجروح به جا گذاشت. این حمله موجی از همدردی را از سوی ایرانیان با هر گرایش سیاسی برانگیخت. در نتیجه جنبشی جهت یافتن راهی برای پیش گیری از این فاجعه شکل گرفت. بنیادهای حقوق بشری سردمدار این جنبش شدند.
حکومت ایران که میلیون ها دلار برای نابودی مجاهدین خلق هزینه کرده است از یک سو از یاران عراقیش می خواهد تا به اشرف یورش برده و ساکنانش را به خاک و خون بکشد و از سوی دیگر می کوشد تمامی درها برای خروج از مسئله ی اشرف بسته بمانند. دولت تهران تا جایی پیش رفته است که کشورهای اروپایی ای که آمادگی خود را برای پذیرش ساکنان اشرف اعلان داشته اند را تهدید به عواقب جدی می کند. اما از همه مهم تر فعالیت این دولت در راهرو های واشنگتن برای نگاه داشتن سازمان مجاهدین در لیست تروریستی وزارت امور خارجه ی آمریکاست. باقی ماندن نام این سازمان در این لیست به دولت ایران کمک می کند تا از هر گونه راه حلی برای مسئله ی اشرف جلوگیری به عمل آورد. این همچنین احتمال قتل عامی دیگر، این بار به هدف نابودی کامل کمپ را افزایش می دهد.
فعالیت های حقوقی مجاهدین خلق
از ابتدا قرار دادن نام سازمان مجاهدین خلق در لیست گروه های تروریستی وزارت امور خارجه ی آمریکا تصمیمی مبتنی بر مدارک موجود در پیشینه ی این گروه نبود. این حرکتی از سوی دولت کلینتون برای نشان دادن حسن نیت نسبت به دولت خاتمی در سال 97 بود. در نتیجه ی این تصمیم مجاهدین شکایت نامه ای تنظیم کرد و از وزارت امور خارجه خواست تا دلایل نگاه داشتن این سازمان در لیست تروریستی را اعلام کند. حرکت مشابه این، اتحادیه ی اروپایی را ناچار به خارج کردن مجاهدین از لیست گروه های تروریستی این اتحادیه کرد.
نایاک جلودار کمپین علیه مجاهدین
از آن جایی که تصمیم مثبت از سوی وزارت امور خارجه ی آمریکا برای خروج مجاهدین از لیست تروریستی منطقی به نظر می آید، حاکمیت ایران و هوادارانش کمپین تخریبی بی سابقه ای را برای جلوگیری از چنین رویدادی به پا کرده اند. جلوداری این کمپین با شورای ملی ایرانی آمریکایی (NIAC) و دبیرکل آن تریتا پارسی است. نایاک به عنوان بخشی از کمپین ضد مجاهدین، مقالات متعددی منتشر کرده است، ویدیو کلیپ هایی تولید کرده و کمپین هایی به راه انداخته است.
نایاک گروه لابی هوادار دولت تهران
نایاک که در سال 2002 پایه گذاری شد همراه با دبیرکل آن تریتا پارسی رهبری تلاش های وسیع برای سیاست های دوستانه تری از طرف واشنگتن نسبت به رژیم ایران را به دست دارند. رسانه های دولتی ایران از تریتا پارسی به عنوان "لابی دولت ایران در ایالات متحده" یاد کرده اند. محسن مخملباف که به عنوان یکی از رهبران جنبش سبز معروف شده، به واشنگتن پست می گوید: "فکر می کنم تریتا پارسی به جنبش سبز هیچ ربطی ندارد. احساس می کنم لابی گری او در پشت پرده بیشتر برای جمهوری اسلامیست."
جامعه ی ایرانی موضع شدیدا انتقادی نسبت به نایاک دارد، بخصوص به خاطر نزدیکی روش دوستانه ای که این گروه نسبت به نظام مذهبی ایران دارد. در پاسخ به این انتقادات نایاک دست به ایجاد ارعاب زد و یکی از منتقدان خود را به دادگاه کشید. اما دست یافته های این دادگاه برای دبیرکل نایاک بسیار مخرب واقع شده است. مدارک داخلی نایاک پرده از رابطه صمیمانه ونزدیک تریتا پارسی با سفیر و فرستاده های جمهوری اسلامی در سازمان ملل برداشت. در "دیپلماسی پنهانی" ایجاد رابطه با آمریکا او به عنوان فرستاده ی احمدی نژاد عمل میکرد.
این مدارک فاش کرد که پارسی با افرادی در ایران همکاری دارد و از آن ها برای برپا کردن و گسترش دادن لابی خود در ایالات متحده یاری می گیرد. این افراد با دولت ایران همکاری دارند.
در نوامبر 2009 واشنگتن تایمز بخشی از این یافته ها را منتشر کرد که به نامه ی رسمی سناتور جان کایل به دادستان کل کشور برای تحقیق در لابی گری نایاک به نفع دولت ایران انجامید.
پاسخ به کمپین تخریبی
آیا مجاهدین خلق سازمانی تروریستی است؟
دریک گزارش تحقیقی کمیته ی سیاست ایران (IPC) اتهامات تروریستی علیه مجاهدین مورد بررسی و تحقیق واقع شدند. این گزارش بر ،اساس مدارک سازمانهای "سیستم جهانی پی گیری وقایع" (WITS) ، "بانک جهانی اطلاعات تروریسم" (GTD) و "بانک اطلاعات جهانی وقایع تروریستی رَند" (RDWTI) تهیه شده است. نه "GTD" و نه "RDWTI" مجاهدین را به عنوان گروهی که در تدارک عملیات تروریستی بوده اند از سال 2001 به بعد طبقه بندی نکرده اند.
سازمان مجاهدین خلق در سال 1965 به وسیله ی 3 فارغ التحصیل مسلمان برای جایگزین کردن حکومت دیکتاتوری شاه با یک دموکراسی غیر مذهبی که در ایران به حقوق بشر احترام بگذارد شکل گرفت. آن ها یک جنبش آزادیبخش را سازماندهی کردند.
طبق تعریف، یک جنبش آزادیبخش شامل گروه یا اتحاد چند گروه برای مخالفت با یک متجاوز در کشوری اشغال شده و یا دولت کشوری مستقل است.
جنبش های مقاومت شامل تحرکات مسلحانه غیر متعارف که در مقابل قدرت مسلط تحمیلی، حاکمیت یا دولتی بایستند می شود. این معمولا شامل گروههایی است که خود را مقاومت علیه حکومت استبدادی می دانند.
مبارزه برای آزادی میهن و سرمایه از زیر دیکتاتوری حاکم و یا نیروهای دشمن امری معمول در تاریخ انسانیت میباشد. اولین نیروی آزادیبخش شناخته شده سیکاریها که یهودیانی بودند میباشد که بر علیه امپراطوری رم و اشغال بیت المقدس بر پاخاسته و مسلحانه جنگیدند. صدای عیسی مسیح بارها توسط همه شنیده میشد که از حمله به رومیها حمایت میکرد و از مبارزین میخواست که صلیب خودرا با هم حمل کنند. در آندوره مبارزین را به صلیب میکشیدند.
از جنبشهای آزادیبخش دیگر از جنبش پدران آمریکا (جرج واشنگتن، تاماس جفرسن، الکساندر همیلتن ، جان آدمز و غیره) می توان نام برد که برای استقلال آمریکا از زیر سلطه انگلیس دست به اسلحه بردند و مبارزه مسلحانه کردند. مشهورترین مبارز آزادیبخش در عصر ما نلسون مندلا میباشد که تا سال 2008 نامش در لیست تروریستی آمریکا بود یعنی حتی بعد از اینکه رئیس جمهور آفریقای جنوبی بود و بارها به آمریکا مسافرت کرده بود.
آیا مجاهدین کردهای عراقی را در سال 1991 به قتل رساندند؟
“توسعه ی مطالعات بین الملل” (IED) یکی از سازمان های غیر دولتی همکار سازمان ملل، بیانیه ای در مورد این اتهامات به کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل در اوت 1995 ارائه کرد. بر اساس این گزارش بیشتر اتهامات از سوی جمشید تفرشی انجینی وارد شده بود. محققین بعد از بررسی مدارک متوجه شدند که ادعاهای تفرشی که او یکی از رهبران مقاومت ایران بود صحیح نیستند. او در سال 1988 به مقاومت پیوست ولی پس از 19 ماه با مقامی پایین مقاومت را ترک کرد.
" در نامه ی استعفای دست نویسش به تاریخ 23 سپتامبر 1990 او به مشکلات شخصی خود اشاره کرده و درخواست انتقال به کمپ پناهندگان را مطرح می کند. سپس به اروپا سفر کرده شروع به مبارزه ی علنی با "ارتش آزادیبخش" کرد. مدارک قانع کننده ای وجود دارد که او یکی از ماموران وزارت اطلاعات رژیم خمینی بوده است. ما با هیچ مدرکی که نشان دهنده ی رفتار خصمانه ی مجاهدین با مردم کردستان عراق باشد برخورد نکرده ایم. مجاهدین خلق برنامه های خود در ایران را دنبال می کنند و در مسائل داخلی عراق دخالتی ندارند."
شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل متحد، 22 اوت 1995، E/CN.4/Sub.2/1995/NGO/55
- در شهادت نامه ای در دادگاهی آمریکایی جمشید تفرشی 48 ساله به ارتباط خود با سازمان جاسوسی جمهوری اسلامی اعتراف می کند. او بیان می کند که:
"من در حالی که مسئولیتی را که وزارت اطلاعات دولت ایران به من محول کرده بود پیش می بردم، خود را به عنوان معاند نظام جا زدم. در طول این سال ها من در طرح متهم کردن مجاهدین به نقض حقوق بشر شرکت داشتم. من در طرح های دیگری نیز همکاری داشتم. از آن جمله ادعای حمایت دولت عراق از مجاهدین برای تیره کردن تصویر این سازمان ... از سال 95 تا سال 99 من به عنوان دستمزد برای فعالیت به نمایندگی از وزارت اطلاعات از این وزارت خانه 72000 دلار دریافت کردم." شهادت نامه به دادگاه آمریکایی امضا شده در تاریخ 30 اوت 2001
- در 1999 آقای هوشیار زیباری مسئول وقت روابط بین الملل حزب دموکرات کردستان و وزیر امور خارجه ی فعلی عراق در" شهادت نامه ی سال 1999 هوشیار زیباری به دادگاه هلند "نوشتند:
"حزب دموکرات کردستان می تواند تایید کند که مجاهدین در سرکوبی اکراد دست نداشتند. چه در زمان خیزش و چه در پس از آن. ما به هیچ مدرکی دست نیافته ایم که نشان دهد مجاهدین در هر گونه حرکت خصمانه در برابر مردم کردستان عراق همکاری کرده باشند. مجاهدین خلق برنامه های خود درباره ی ایران را دنبال می کنند و اعضایشان در مسائل داخلی عراق دخالتی ندارند."
آیا مجاهدین خلق در سرکوب شیعیان عراق در سال 1991 شرکت داشتند؟
عراقی ها حمایت خوبی از مجاهدین مخصوصا ساکنان کمپ اشرف داشته اند. از زمان آزادسازی عراق حمایت قدرتمندی از مجاهدین به عمل آمده است.
- انجمن حقوق دانان مستقل دفاع از حقوق بشر در عراق امضای 1000 حقوق دان عراقی که ربایش 2 عضو سازمان مجاهدین در بغداد را محکوم کرده اند را جمع آوری کرده است.
- 2.8 میلیون عراقی در سال 2005 بیانیه ای را در حمایت از مجاهدین امضا کردند که از دولت آمریکا و دول اروپایی می خواست مجاهدین را از لیست گروه های تروریستی خارج کنند.
- 5.2 میلیون عراقی در سال 2006 شهادت نامه ای را در حمایت از این گروه و کمپ اشرف امضا کرده اند.
- 3.6 میلیون عراقی شیعه بیانیه ای در حمایت از مجاهدین را امضا کرده اند.
- 525000 نفر از ساکنان استان دیالی در ژوئیه ی 2011 در حمایت اشرف و در خواست امنیت برای آن بیانیه ای را امضا کرده اند.
آیا مجاهدین در دهه ی 70 میلادی شهروندان آمریکایی را ترور کردند؟
- کمیته ی سیاست ایران در فصل دوم صفحه ی 55 کتابی که به نام "سیاست آمریکا و اپوزیسیون ایرانی" منتشر کرده است گزارشی را که پس از تحقیقات گسترده درباره ی این قتل ها و اتهامات نسبت به اعضای مجاهدین انجام شده است به دست می دهد.
- این تحقیقات شامل و البته نه محدود به مرور مدارک دولت آمریکا که از حالت سری خارج شده اند، روزنامه های زمان قتل ها، کتاب های متعدد آمریکایی، ایرانی و سایر نویسندگان، گفتگوی رو در رو با اعضای گذشته و فعلی مجاهدین، اطلاعات از مسئولان و شهروندان عراقی و افسران آمریکایی است.
- در سراسر این تحقیقات آنها نتوانستد مدرکی پیدا کنند که سازمان مجاهدین را با ترور شهروندان آمریکایی مرتبط کنند.
اروند آبراهامیان در کتاب خود اینگونه از مجاهدین در آن سالها میگوید ( "مجاهدین ایرانی" نوشته ی اروند آبراهامیان )
- در سال 1972 در پی تهاجمی بزرگ و از پیش برنامه ریزی شده از سوی ساواک 69 نفر از اعضای مجاهدین خلق که در آن زمان نیمی از جمعیت کل این سازمان بود بازداشت شدند.
- هر سه بنیان گذار سازمان به همراه یازده تن از 16 عضو شورای مرکزی سازمان نیز دستگیر شدند. مسعود رجوی نیز در میان بازداشتیان بود و هفت سال آینده را در زندان ماند.
- اعضایی که دستگیر نشده بودند سازمان را به سه شاخه تقسیم کردند تا از دستگیری های بیشتر جلوگیری شود.
- یکی از رهبران بهرام آرام نام داشت که به همراه وحید افراخته در اقدامی مستقل تصمیم به قتل آمریکاییان گرفتند تا خود را به عنوان تندرو ترین افراد برای بر اندازی شاه معرفی نمایند. بهرام آرام مسئول قتل سه نفر از کارکنان "پیمان کار بین المللی راکول" در سال 1976 است.
- وحید افراخته که در پایان به وسیله ی ماموران شاه دستگیر و اعدام شد هنگام گفتگو با خبرنگاری غربی در سال 1975 پیش از اعدام اعتراف کرد که شخصا نایب ژنرال لوئیس هاوکینز را در سال 1973 به قتل رسانده است و رهبری تیمی که ژنرال پول شافر و نایب ژنرال جک ترنر را کشته است را به دست داشته است.
- در 29 اوت 1976 نیویورک تایمز در مقاله ای به نام "به خاک و خون کشیده شدن 3 غیر نظامی آمریکایی به وسیله ی پارتیزان ها در ایران" گزارش داد که "3 قربانی غیر نظامی ای که در ایران به وسیله ی گروه تروریستی ضد دولتی ای که خود را مارکسیست اسلامی می داند کشته شدند آنها به دست همان گروهی ترور شدند که به صورت رسمی مسئول کشته شدن دو ژنرال آمریکایی در تهران در سال گذشته را بعهده داشتند. "
- همین شاخه جدا شده از سازمان مجاهدین در یک باز بینی ایدئولوژی سازمانی خود را تغییر داد و مارکسیسم را پذیرفت. این همان دلیلی است که موجب شد بر مجاهدین خلق برچسب "مارکسیست اسلامی" زده شود.
- این سازمان تا چند ماه پیش از انقلاب سال 57 از همان آرم سازمان مجاهدین اما بدون آیه ی قرآنی که در بالای آرم نوشته شده است استفاده می کرد. سپس این گروه تصمیم گرفت نام و آرم مجاهدین را ترک کند و نام جدید "سازمان پیکار در راه آزادی طبقه ی کارگر" یا "پیکار" را انتخاب کند.
- در نتیجه دو فرد مستقیما با این قتل ها مرتبط بودند و پس از این قتل ها هر دو خارج از بدنه ی شناخته شده ی سازمان مجاهدین خلق فعالیت کردند.
آیا مجاهدین در اشغال سفارت آمریکا در سال 1979 میلادی نقش داشتند؟
پارسی در مقاله ی خود در عملی ناامیدانه به دروغ می نویسد:
اشغال سفارت آمریکا و خواستار شدن اعدام گروگان ها. بعد از بررسی این لینک:
- این لینک مربوط به نامه نگاری بین عالی جناب لی همیلتون و وزیر امورخارجه ی وقت آمریکا، وارن کریستفر درباره ی تصمیم به مذاکره با مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت است.
- این مدرک در بایگانی کنگره است و برای مطالعه ی عموم در دسترس است.
- در هیچ بخش از این مدرک جمله ای که اتهام بالا از سوی پارسی را تایید کند وجود ندارد.
- اشغال سفارت آمریکا در سال 1979 به وسیله ی ابراهیم اصغرزاده دانشجوی مسلمان از "دانشجویان خط امام" طراحی شده بود.
- اصغرزاده رئیس سازمان تازه تاسیس دفتر تحکیم وحدت بود، گروهی که به وسیله ی آیت الله محمد بهشتی برای مبارزه با نفوذ سازمان ضد حکومت مذهبی مجاهدین خلق در میان دانشجویان شکل گرفته بود.
- دیگران در این گروه محسن میردامادی، حبیب الله بیطرف و معصومه ابتکار بودند.
- شخص خمینی در پس این حمله قرار داشت و به شدت از این گروه حمایت می کرد.
- سازمان مجاهدین خلق کوچکترین نقشی در اشغال سفارت آمریکا و گروگان گیری نداشت.
- بسیاری از دانشجویان تندرو دیروز، امروز به اصلاح طلب تبدیل شده اند.
آیا اعضای سازمان مجاهدین خلق حملات تروریستی 11 سپتامبر را جشن گرفتند؟
پارسی در جستجوی ابلهانه ی دیگری تلاش می کند توجه را از رؤسای خود به سوی مجاهدین خلق منحرف کند.
با توجه به این که روشن شده است که مدارک بیشتری از نقش رژیم ایران در این حملات وجود دارد در چند هفته ی گذشته تحرکات قانونی بیشتری علیه رژیم صورت گرفته است.
- سی ان ان در 31 می 2011 گزارش داد که رژیم ایران برای آسان تر کردن حملات 11 ستامبر با القاعده تبانی کرده بوده است.
- شکایتی مسئولیت 11 سپتامبر را به گردن ایران می اندازد
- تیموتی بی فلمینگ از دفتر واشنگتن بنیاد "Wiggins Childs Quinn& Pantazis" و وکیل تحقیقی این پرونده می گوید: "متخصصان ما از جمله 3 نفر از اعضای پیشین کمیسیون یازدهم سپتامبر می گویند که مدارک "روشن و قانع کننده" هستند که جمهوری اسلامی ایران در حملات 11 سپتامبر دست داشته است.
آیا سازمان مجاهدین خلق یک فرقه است؟
کلمه ی فرقه به شکل هوشیارانه ای از سوی دولت تهران برای مجاهدین استفاده شده است تا تمرکز را از نقض بی رحمانه ی حقوق بشر از سوی این رژیم منحرف کند و مجاهدین خلق را شیطانی نشان دهد. این تاکتیک بر روی کسانی که مجاهدین را به اندازه ای نمی شناسند که بتوانند فداکاری و تعهد را از پی روی کورکورانه تفکیک کنند عمل کرده است.
دلیل این که گروهی برچسب فرقه بر مجاهدین می زنند این است که با فرقه خواندن مجاهدین در برابر حاکمان اسلامی ایران کشورهای غربی به دنبال گروه های دیگر مخالف جمهوری اسلامی خواهند گشت و مجاهدین را از کنار می گذارند. بدون شک هیچ گروه فعال دیگری به جدیت مجاهدین مخالف جمهوری اسلامی نیستند و این به روشنی دلیل این عمل جمهوری اسلامی را توضیح می دهد.
طبیعتا عدم یافتن یک گروه مخالف با دوام موجب می شود دولت های غربی تصمیم بگیرند مستقیما با حاکمیت تهران با تغییرات کوچک رو به رو باشند تا این که حمایت از یک گروه اپوزیسیون بپردازند.
در سال 1999 آژانس امنیتی آلمان در گزارش سالیانه ی خود یاد آور شد که سرویس اطلاعاتی ایران بر "خنثی کردن سیاسی گروه های مخالف و فعالیت های ضد رژیم آن ها متمرکز است و مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران همچنان مرکز توجه آنان است.
ال جی وست یک متخصص درجه یک درباره ی فرقه ها فرقه را جامعه ای بسته تعریف می کند. و می گوید سران فرقه معمولا اعضا را وادار می کنند تا با جامعه و بخصوص جریان اصلی جامعه قطع رابطه کنند.
- اعضای سازمان مجاهدین خلق سفر می کنند، می نویسند و به طور گسترده در اماکن عمومی سخن می گویند. آن ها به طور فعال و دایمی به مطبوعات دسترسی دارند.
- آن ها دیدارهای عمومی، انتخابات و جلسات خود را به صورت تلویزیونی پخش می کنند.
- برای انتخاب مسئول اول بعدی خود نامزد تعیین کرده، رای گیری می کنند و نظرات خود را به گونه ای باز به بحث می گذارند.
- از بررسی برنامه های سیمای آزادی که رسانه این سازمان میباشد، جدیدترین فیلمها، کلیپها وخبرهای روز همه روزه بررسی و یا پخش میشود. این نشان دسترسی آنها به اینترنت ، برنامه های تلویزیونی و تمام سایتها میباشد. یک کالت اجازه کسب اطلاعات به اعضای خود را نمیدهد.
- کدام سازمان دیگری تمام این کارها را به این بازی انجام می دهد؟
آیا اعضای مجاهدین بر خلاف میل خود بازداشت شده اند؟
با اشاره به یک مطالعه از شرکت رَند(RAND)، پارسی در بخش دیگری از مقاله ی خود ادعا می کند که 70 درصد اعضای مجاهدین بر خلاف میل خود در کمپ اشرف نگاه داشته شده اند.
- تمرکز این گزارش به طور دقیق بر این است که آیا اعضای مجاهدین بر اساس شرایط مناسب کنوانسیون چهارم ژنو تحت حفاظت قرار گرفته اند یا خیر.
- تنها اشاره به رقم هفتاد درصد در این گزارش آن جاست که می گوید 70 در صد ساکنان اشرف پس از انتقال به عراق در سال 1980 به عضویت سازمان در آمدند. (صفحه 77/133)
- لینک رَند مانند بسیاری دیگر از لینک های مقاله ی پارسی یا کار نمی کند با به وب سایت hoffingtonpost.com باز می شود.
- برخلاف آن چه ادعا می شود تمامی ساکنان کمپ اشرف نه تنها در ایران که در خارج از کشور خانواده و اقوامی دارند. تمامی ساکنان به صورت منظم با آنان تماس می گیرند. آیا اگر از زندگی خود در کمپ اشرف خوشنود نباشند نمی توانند در هنگام تماس با اقوام خود این موضوع را به آنان بگویند؟
- ماموران اف بی آی، سی آی ای و سایر سازمان ها و محققان خود رَند و اکنون "ماموریت یاری به عراق سازمان ملل متحد" (UNAMI) از این کمپ به طور منظم دیدن می کنند. پس چرا هرگز صدایی از این 70 درصد به گوش نمی رسد؟
- ساکنین توسط همین گروهها بارها و بارها حتی خارج از خود کمپ اشرف مورد مصاحبه قرار گرفتند و هیچکدام از آنها چنین ناراضیاتی را اطلاع ندادند.
- همچنین چرا اکثریت 70 درصدی نمی توانند اقلیت 30 درصدی را کنار بزنند و خود از کمپ بیرون بیایند؟
آیا سازمان مجاهدین خلق از حمایت مردمی برخوردار نیستند؟
ادعای دیگر نایاک، پارسی و ملاهای ایران این است که مجاهدین خلق محبوب نیستند.
بررسی این مدعا حقایق دیگری را مطرح میکند
- چه کسی مشخص می کند که مجاهدین محبوب هستند یا خیر؟
- آیا آماری این ادعا را پشتیبانی می کند؟
- آیا رفراندومی با نظارت سازمان های بین المللی برگزار شده است که مشخص کند کدام گروه مسابقه ی محبوبیت را برنده شده است؟
- در عین حال بزرگترین راهپیمایی های خارج از ایران به وسیله ی بدنه ی اصلی مخالفان جمهوری اسلامی در هواداری از مجاهدین برگزار شده است.
- در طول سرکوب های دهه ی 80 میلادی بیش از 100000 نفر به دست رژیم کشته شدند. بیش از 90 درصد آنان هواداران مجاهدین بودند.
- تمامی آنان خانواده، اقوام و دوستانی داشتند. اگر نه تمامی آنان، نیمی از آنان همچنان یا هوادار مجاهدین هستند یا نظر مثبتی نسبت به این سازمان دارند.
- بسیاری از این خانواده ها همچنان در زندانند مانند فرح واضحان، شبنم و فرزاد مددزاده و بسیاری دیگر.
- از 28 دسامبر 2010 سه هوادار مجاهدین به دار آویخته شده اند و یکی به دلیل کمبود کمک های پزشکی جان خود را از دست داده است.
- 3400 عضو مجاهدین در کمپ اشرف زندگی می کنند که آماده اند جان خود را برای سازمانشان بدهند. از سال 2009 تا کنون طی دو حمله بیش از 50 نفر جان خود را برای دفاع از کمپ از دست داده اند.
- کدام گروه مخالف دیگری توانسته است چنین حمایتی را به نمایش بگذارد؟ آن ها حتی نمی توانند 1000 نفر را در راهپیمایی های خود جمع کنند.
- از سوی دیگر هواداران مجاهدین خطرات این کار در ایران را می دانند با این وجود به حمایت خود ادامه می دهند.