مواضع اخیر«جمعی از ایرانیان به اصطلاح آکادمیک» درقبال سازمان مجاهدین خلق ایران به جد شایستة محکومیت ازطرف تمامی وجدانهای بیدار وایرانیان آزادیخواه درسراسرجهان میباشد.
البته از نظرمقاومت ایران جای شگفتی نیست که هر روز با نیرنگ جدیدی از جانب رژیم مواجه شود. ولی جای تأسف است که توطئة رژیم دامنة نفوذ خود را تا کجا پیش برده . لذا لازم است نکاتی را جهت روشنگری مطرح نمایم.
سؤالی که در ذهن هر ناظر بیطرفی شکل میگیرد این است که چراوارد صحنه شده اند و به خودنمایی و اتهام زدن علیه سازمان مجاهدین خلق ایران روی می آورند. استاد دانشگاه در آمریکا و یا انگلیس دلیل بر صحت نظرات این حضرات نیست. همانطورکه در خدمت فاشیسم مذهبیمدرک تحصیلی و یا کارشناسی را توجیه نمیکند. فعال شدن عدّه ای از وا بستگان به رژیم استبداد دینی در شرایط بسیار حساس در تاریخ مبارزات مردم منطقه و به ویژه ایران بیانگر وحشت نظام از فروپاشی و برجسته شدن نقش کلیدی مقاومت ایران میباشد.
وضعیت متزلزل و شکست رژیم درتمامی حوزه ها به دلیل بن بست نظام درخروج از مشکلات غیرقابل علاج و فزایندة داخلی و بین المللی، که نتیجة بلافصل مبارزات مردم ایران و مقاومت سازمانیافتة آن میباشد، موجب گردیده که بحران پارادیم امنیت در حکومت فقها در اشکال مختلف خود را بارزکند. اکنون مدتهاست که مشروعیت کل رژیم ولایت فقیه با بحران جدی فروپاشی روبه روست، به نحوی که ایام تعیین تکلیف مردم ایران با الیگارشی مذهبی حاکم، مراحل تعیین سرنوشت خود را طی میکند. طبیعی است که در این مسیر تحول افزایش ضریب آگاهی توده ها خاصه نسل جوان شهری و گرایش آنها به سمت مقاومت سازمانیافته، تأثیر خود را بر رشد فزایندة اعتراضات اجتماعی گذاشته است. خاتمی یکبار اقرار کرده بود که، "اگرخدای نخواسته ما نتوانیم پاسخ بگوییم تمایل اصلاح و تغییر در جامعه عوض نمیشود، فقط این خواهد شدکه به خصوص نسل جوان ما برای حل مطالباتش متوجه خارج از نظام خواهد شد. " تبلور بیان واقعیتی که از زبان خاتمی ابرازگردیده را میتوان دراشکال مختلف، توسط نسل جوان که مدتهاست انتخاب خود را کرده است، مشاهده نمود یعنی نفی استبداد مذهبی و گرایش به سمت مقاومت سازمانیافته آنها تعادل را در درون نظام بهم ریخته است. لذا تحول داخلی در پیوند با فشارهای بین المللی که محصول افشاگری و تلاشهای سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت میباشد، ارکان رژیم را به لرزه درآورده است. به طور مثال اگر اهداف شوم رژیم در دستیابی به سلاح اتمی توسط مقاومت ایران فاش نمیشد، دنیا باخبر نمی شدکه رژیم درچه مسیری گام برداشته است. این دستاوردی بود مهم برای مقاومت سازمانیافته که بتواند ماهیت رژیم را درسطح جهان به نمایش بگذارد.
این افشاگری استراتژیک، البته ازاحساس مسئولیت نسبت به صلح وحقوق بشر و از سرشت دموکراتیک و آزادیخواهانة جنبش سازمانیافته یی است که منافع مردم ایران در مبارزات عادلانة آنها برای کسب مردم سالاری و حقوق بشر، در سرلوحة افکار و اعمالش قراردارد. لذا هر نوع دستیابی به سلاحهای تخریب جمعی را قویاً محکوم میکند وآنرا به ضد مصالح و منافع ملت ایران تلقی میکند.
با توجه به عمق جراحات وارده، رژیم درمانده و ناتوان در اوج تضادهای داخلی و درگیری در سطح جهانی، به اقداماتی متوسل میشود تا بلکه گزینة سرنگونی را به تأخیراندازد،آلبرت اینشتین درتعریف جنون میگوید: «کاری راکه قبلا انجام شده دوباره و دوباره انجام دادن به امید آنکه نتیجة دیگری ازآن سرزند"
ازآنجاییکه رژیم تهدید اصلی خود را نه در درگیری با آمریکا، بلکه درمقاومت سازمانیافتة مردم ایران ارزیابی میکند، لذا به منظور محدودساختن مقاومت در خارج از ایران، دامنة توطئه خودرا گسترش میدهد که شامل تاکتیکهای زیر میباشد:
الف: با استفاده ازکانالهای وابسته به محافل کلان سرمایه که همواره درپی سودجویی ازحاتم بخشی ملاها میباشند، تلاش میکند تا برچسب ناحق «تروریست» را علیه آنتی تزخود، توسط غرب حفظ کند
ب: .به کارگیری بریده مزدورها و مأموران وزارت اطلاعات تحت عنوان اعضای سابق مجاهدین خلق، و گسیل آنها به آمریکا، به منظور خدشه دارنمودن موقعیت برجستة مقاومت در طیف صاحبان اندیشه در غرب.
ج: تلاش جهت لطمه زدن به موقعیت حقوقی و سیاسی ارتش آزادیبخش در شهراشرف در جهت مخدوش کردن چهره مجاهدین در راستای متقاعد ساختن آمریکا در ابقای نام مقاومت در لیست تروریسم که اکنون در حال برسی وزارت خارجه آمریکا میباشد. با صرف هزینه سنگین با سود جویی از دلارهای نفتی.
ح: در آمریکا، از طریق لابی خود در طیف کارتلهای نفتی و صاحبان برخی صنایع سنگین که منافع آنها با رژیم خاصه درنواحی آسیای میانه و همسایه های شمالی ایران گره خورده است. وظیفة این اشخاص فشار روی دولت آمریکاست تا اسم سازمان مجاهدین خلق ایران را ازلیست گروههای تروریستی خارج نکند.
انتشارگزارش مغرضانه و مشکوک «جمعی از ایرانیان به اصطلاح آکادمیک» ، نکاتی را در ذهن شکل میدهد که پرداختن به برخی نکات پیرامون این جریان را لازم و ضروری مینماید. در طیف این متخصصین که بهتر است اطلاق شود «متخصصین دیدبان نظام» به چهرههایی بر میخوریم که همواره طی سالهای حاکمیت اشرافیت آخوندی، تلاش نمودهاند تادولت آمریکا را با رژیم نزدیک کرده و تحریمهای علیه آنها را لغو نماید. با نگاهی گذرا به ترکیب طیفهای گوناگون و همکاری و همگامی برخی ازاعضای این ترکیب با رژیم، و حمایتی که توسط کلان سرمایة بانکی وکارتلهای نفتی دراروپا و آمریکا ازآنها صورت میگیرد، اهداف «آن متخصصین» بهتر روشن میشود. به مصداق ماستی که ترش است ازتغارش پیداست. لذا نبایستی انتظار داشت که « این متخصصین» موضعی بیطرف داشته باشد چند صباحی بر عمر رژیم افزوده و از طرفینیز منافع مادّی خود را تامین کرده باشند.
با استناد به فرمول قدیمی، «بی اعتبارجلوه دادن اپوزیسیون اصلی به مثابه تهدید اصلی نظام» کمکی است تا: الف. افکارعمومی دولت مردان و زنان آمریکا را سمت و سو داده
ب. به دولت آمریکا نیز پیام میدهد که اگر قصد بیرون کردن نام مجاهدین خلق ایران از لیست خود را دارید، بااستناد به نقطه نظرات مندرج در بیانیه "متخصصین دیدبان نظام" دست نگه دارید.
به باور نویسندة این سطور، بیانیه “متخصصین دیدبان نظام" یک جریان مشکوک بوده و زیر پرچم پرطمطراق کارشناسان امور ایران، لابی است برای اهداف سیاسی که درخدمت منافع رژیم، قراردارد.
هم آش معاویه را میخورد وهم نمازعلی را میخواند. هرکه با رسوا نشیند عاقبت رسوا شود. در واقع وحشت رژیم ازحمایت مقامات آمریکا از خروج نام سازمان از لیست تروریستی، به صورت پیچیده دراشکال مختلف، خود را برملا میسازد. نکند نحوة نگرش و سبک پرونده سازی این" متخصصین" همه از«مدرسة حقانی» که شهرتی شوم درخاورمیانه دارد صادرشده باشد اگرچه ریش و قیچی در دست «متخصصین دیدبان نظام» برای تهیة این بیانیه بوده است، ولی بایستی خاطرنشان ساخت که:
-1این نعل وارونه زدن ویقة قربانی را گرفتن واز«مادر تروریسم» به راحتی عبورکردن، تحرکی است سیاسی علیه مصالح ملی مردم ایران، که توطئة استعمار از صدرمشروطیت تا کودتای 28 مرداد علیه زنده یاد دکترمصدق را تداعی میکند، لذا فاقد اعتبارمیباشد.
- 2 اگر دولت آمریکا در زمان کلینتون برای «اثبات حسن نیت خود» نسبت به فتنة خاتمی نام سازمان مجاهدین را وارد لیست کرد، و طرفی از آن نبست، بلکه دست رژیم را در تهیة سلاح اتمی وسرکوب مردم ایران بازگذاشت، اینبار نیز هدیة «متخصصین دیدبان نظام» نیز جز تحریک رژیم به سرکوبی وشکنجه زندانیان سیاسی و نسل جوان، ارمغانی نخواهد داشت.
-3هرگونه تضییقات علیه مقاومت سازمانیافته، ارمغانی است برای رژیم تا با دستی باز در حال پیشبرد پروژه های اتمی و سلاحهای کشتارجمعی ازیکطرف وصدورتروریسم و بحران به کشورهمسایه عراق و همینطور لبنان عمل کند.به طوریکه باخرج میلیونها دلار، تلاش دارد تا ثبات عراق وبه دنبا ل آن لبنان را به خطراندازد.
-4 سازمان مجاهدین خلق ایران وشورای ملی مقاومت ایران، به دلیل پیوندش با اصالتهای تاریخی اش ازصدرمشروطه تاکنون، اصیلتر از آن است که بتوان چهره آنرا تخریب و حس احترام و اعتماد را در انظارجهانی از آن سلب نمود. عکس العمل محافل و صاحبان اندیشه چه درآمریکا وچه دراروپا درمحکومیت گزارش دیدبان، بهترین گواه میباشد.
فروتن باش و معتقد شو که تو بیش از یک ستون نیستی، اما سرافراز باش که ستونی استوارهستی
-5 مبارزه برای کسب آزادی و مردم سالاری و سکولاریسم، علیه اشرافیت روحانی که عنوان وارث حاکمیت اسلام و خود را حاکم بلامنازع میشمارد، از چنان دینامیسمی برخوردار است که به مصداق اگرچه دیر یا زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. دشمنان این مقاومت بدانند که این سکاندار مبارزه با تروریسم دولتی است که دربن بست قراردارد .
- 6افزایش محبوبیت مقاومت درسطح جهانی که بی شک نقش خانم رجوی رئیس جمهور برگزیدة مقاومت را برجسته میکند، و از سویی نیز تلاشهای چشمگیر حامیان و تمامیاعضای این مقاومت در جهان، در روشنگری و بیداری افکارعمومی، موقعیت لرزان رژیم را با خطر ایزولاسیون بین المللی مواجه ساخته است. حمایتهای شخصیتهای حقوقی، پارلمانی و کارشناسان از مقاومت و درخواست آنها از لغو برچسب «تروریست» توسط آمریکا ازمجاهدین خلق ایران، برگزاری کنگره های موفقیت آمیز در سراسر آمریکا و اروپا درحمایت از مقاومت مردم ایران، همه و همه بیانگر آن است که این جنبش تا مقصد نهایی خود، که همانا سرنگونی رژیم ضدبشری و قرون وسطایی آخوندی است، جدا از تمامی شانتاژها و دسیسه های متصور، مسیر پر خطر و پربار خود را تا سر منزل مقصود طی خواهدکرد.