ایده آل این خواهد بود که نیویورک تایمز تلاش کند بار دیگر در مورد کمپ اشرف گزارش بدهد اما اینبار این دردسر را بخود بپذیرد که نقطه نظرهای مجاهدین خلق را هم با جزئیات شرح دهد.
نیویورک تایمز در 31 تیرماه گذشته بطور غیر عادی به انتشار مقالة بسیار مغرضانه ای از سوی سفیر باتلر با همکاری به اصطلاح خبرنگاری مبادرت کرد که با نقض معیارهای ژورنالیستی در ملاقات با رهبری اشرف، بعنوان عضو هیأت دیپلماتیک سفارت آمریکا در گفتگوها معرفی شده بود.
بدنبال انتشار این مقاله مغرضانه که آکنده از اتهامات ساخته و پرداخته رژیم آخوندی علیه مجاهدین بود، هزاران تن از هموطنانمان و شهروندان آمریکا با مراجعات و نوشتن نامه و ارسال ایمیل به این اقدام مشکوک و غیر اخلاقی اعتراض کردند. شخصیت های برجستة آمریکایی و محققان و اساتید دانشگاه نیز به نوبة خود این اقدام شرم آور را محکوم کردند.
سرانجام کار به حکمیت ”سردبیر عامّه “ در نیویورک تایمز کشید که در این قبیل موارد بین مردم با روزنامه حَکَم می شود.
گزارش آرتور بریسبین Arthur Brisbane که این حکمیت را در نیویورک تایمز بعنوان سردبیر عامّه بر عهده دارد، در روز 22 شهریور (13 سپتامبر) در سایت نیویورک تایمز تحت عنوان: خبرنگار هویت خود را پنهان میکند و نظرات گروه تبعیدی ایرانی محو میشود، منتشر شد.
در این گزارش که سرانجام 50 روز بعد از انتشار مقالة غیر عادی در 31 تیرماه، منتشر شده است، سردبیر عامّه میگوید:
تهیه گزارش درباره سازمان مجاهدین خلق ایران و وضعیت پیچیده و دشوار آنها در کمپ اشرف در عراق برای نیویورک تایمز نیز به یک چالش تبدیل شده است.
به این ترتیب که هنگامی که خبرنگاری بنام تیم آرانگو (Tim Arango) فرصت یافته بود همراه سفیر باتلر، دیپلومات آمریکایی مذاکره کننده با مجاهدین، ازاشرف دیدار کند. اما او در هیأت همراه آقای باتلر «قرار داده شد» و هویت خودش را برای این گروه فاش نکرد. در نتیجه، این ورود پنهانی، بدبختانه، مشکلات و دردسرهای بیشتری ایجاد کرد.
این خبرنگار مجاهدین را در مقالة نیویورک تایمز «یک سازمان شبه نظامی قدرتمند در حال سرنگون کردن دولت ایران (توصیف کرد که ) در دهه 1970 این گروه آمریکاییان را در تهران کشت و بعد از اینکه صدام حسین به اعضای آن پناه داد آنها به عنوان یک واحد دست نشانده که در سرکوب خشونت بار کردها در شمال و شیعیان در جنوب شرکت داشته اند مورد ظن قرار گرفت.»
آرانگو نوشت: «وضعیت در کمپ اشرف از جمله آزار دهنده ترین و نیمه تمام ترین فصلهای جنگ آمریکا در اینجاست.»
این در شرایطی بود که سفیر باتلر مأموریت یافته بود که با مجاهدین خلق ایران، مذاکره کرده و آنها را به خارج از کمپ جابجا کند - اول به یک کمپ دیگر در جایی دورتر از مرز ایران و نهایتاً به کشورهای دیگر برای استقرار در آنجا.
اما داستان ( منتشر شده در نیویورک تایمز) اینگونه تصویر میدهد که آقای باتلر از دست مجاهدین خلق کاملا مستأصل است، و این گروه آمریکاییهای برجسته ای را برای دفاع از خودش استخدام کرده است....
در ادامة گزارش حکمیت سردبیر عامّة نیویورک تایمز آمده است:
آنچه که غیرعادی است این است که این داستان فوق العاده زیاد به حرفهای سفیر و نظرات او تکیه کرده است.
کما اینکه بعد از چاپ این داستان من یک شکایت از یک نماینده مجاهدین خلق دریافت کردم. او موارد بسیار زیادی با جزییات به من یادآوری کرد و به مشکل اصلی داستان پرداخت: وقتی این داستان را میخوانی گویی متن صحبتهای سفیر با خودش است!
شاهین قبادی، یک سخنگوی این گروه برای ما نوشت: «در حین یک مذاکره دو ساعت و نیمه، آیا آقای باتلر داشت با دیوار حرف میزد؟ منظورم این است که در حین یک مذاکره دو ساعت و نیمه، هیچ پاسخی از جانب ساکنان اشرف به دروغهای شاخدار و اصرار تعجب بر انگیز آقای باتلر برای جابه جا کردن ساکنان اشرف در داخل عراق (که در حقیقت به معنی امضای حکم مرگ خودشان بود) که ارزش اشاره در این مقاله 1200 کلمه ای را داشت، موجود نبود؟ آیا میتوان این را بعنوان ارائه یک تصویر کامل، منصفانه و بیطرفانه مذاکرات جا زد؟»
هنگامیکه تلاش کردم درک کنم که چرا داستان اینقدر یکطرفه نوشته شده است دریافتم که مشکل به تصمیم خبرنگار به سفر با سفیر بدون اینکه هویت خود را مشخص کند بر میگشت....
از نحوهای که این داستان در نیویورک تایمز نوشته شد، نمیتوان فهمید که چرا این گروه این میزان با جابجا شدن، منحل شدن یا پایان یافتن حفاظت آمریکائیها مخالف است. نظرات مجاهدین خلق در مورد این مسائل، بخش ضروری اما نادیده گرفته شده داستانی بود که به این میزان بطور کامل نظرات سفیر باتلر را منعکس کرده بود....
سردبیر عامّه نیویورک تایمز در پایان گزارش خود می افزاید:
با توجه به اینکه نتیجه آن داستانی شد که نقطه نظرهای آقای باتلر را با جزئیات ارائه کرد این بر عهده نیویورک تایمز بود که مطلبی ارائه میکرد که نقطه نظرهای مجاهدین خلق به مراتب بیشتر در آن منعکس میشد. قابل بحث است که در داستانی که اینگونه ساخته میشود انجام چنین کاری بسیار مشکل است- داستانی که خواننده با نقل قولهای متعدد در یک مذاکره زنده روبروست....
ایده آل این خواهد بود که نیویورک تایمز تلاش کند بار دیگر در مورد کمپ اشرف گزارش بدهد اما اینبار این دردسر را بخود بپذیرد که نقطه نظرات مجاهدین را با جزئیات شرح دهد.