سیاست اشتباه و یک طرفه روی مجاهدین

خبرگزاری یونایتدپرس درمقاله ای به قلم رامش سپهرراد به تاریخ 25 شهریور نوشت – روز 26 اوت صدها دانشجو و دانشگاهی در امریکا، کانادا و اروپا به ایرانی امریکایی ها در مقابل وزارت خارجه در واشنگتن پیوستند تا از وزیر خارجه هیلاری کلینتون بخواهند گروه اصلی اپوزیسیون ایران، مجاهدین خلق ایران را از لیست سازمانهای تروریست خارجی وزارتخانه بردارد.
دانشجویان شرکت کننده در جلوی تظاهرکنندگان با پلاکاردی بودند که روی آن نوشته بود: وزیر کلینتون حالا شما حمایت دادگاه، کنگره امریکا و مردم ایران برای خارج کردن مجاهدین از لیست را دارید.

چرا مجاهدین به کسب حمایت از دانشگاهها ادامه می دهد و چرا آکادمیسینهای غربی کار کمی برای مطالعه گروه، تاثیر آن روی چشم انداز سیاسی ایران و حتی منطقه کرده اند؟
مجاهدین، تاسیس شده در سالهای 1960 توسط دانشجویان با حاکمیت شاه در ایران مخالفت کرد و در پی یک جمهوری دمکراتیک بود. از همان ابتدا دانشگاهها اولین جایی بودند که اکثر ایرانیان بخصوص زنان با مجاهدین آشنا می شدند.
مسعود رجوی، تنها عضو باقیمانده از رهبری اولیه مجاهدین، پر طرفدارترین سخنرانیهای آموزشی در مورد مسایل سیاسی روز و بحثهای فلسفی او در مورد ریشه های حیات و آگاهی های شناخت در دانشگاهها را در ماههای اولیه انقلاب 1979 داشت.
برنامه سیاسی و موضع ایدئولوژیک مجاهدین بعنوان یک گروه مشخصا ملی گرا با برداشت عمیقا ضدبنیادگرانه، مدرن و پیشرو از اسلام دانشجوها و دانشگهایان را بصورت گسترده جلب می کرد.
تا سال 1980، روسای دانشگاهها، دانشگاهیان دانشگاههای اصلی در ایران حمایتشان را از برنامه رجوی در باره آزادیهای فردی، مساوات، کثرت گرایی، و آزادیهای قومی و مذهبی اعلام کردند.
آیت الله روح الله خمینی که از نفوذ و محبوبیت مجاهدین در بین دانشگاهیان تهدید شده بود، انقلاب فرهنگی اعلام کرد و دانشگاهها را برای سه سال (1980 تا 83) بست. دانشگاهها در سراسر کشور شاهد یک سرکوب وحشیانه بودند.
بعد از اینکه هزاران دانشجو و دانشگاهی سرکوب و در تلاش خمینی برای پاکسازی تحصیلات عالی ار نفوذ ضد انقلاب اعدام شدند، خشونت در گرفت.
کارزار ضد حکومت دینی مجاهدین از آن زمان گسترش یافته و به یک مبارزه خستگی ناپذیر زیر زمینی و درتبعید تبدیل شده که گروه را دشمن سرسخت سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک تهران کرده است.
این با بهای سنگینی همراه بوده است. در داخل دهها هزار عضو و هوادار مجاهدین بعنوان محارب – دشمن خدا – اعدام شدند. استراتژی تهران برای نابودی گروه روی ترکیب ارعاب فیزیکی و قتلهای سیاسی متکی بوده است.
بسیاری از فعالین برجسته اپوزیسیون، منجمله برادر رجوی، پروفسور کاظم رجوی، توسط جوخه های ترور تهران کشته شدند. کاظم رجوی، 56 ساله، که شش درجه دکترا در رشته های حقوق، علوم سیاسی و جامعه شناسی از دانشگاههای اروپایی داشت، در سال 1990 در سویس توسط عوامل رژیم ایران کشته شد.
کارزار مستمر و پیچیده تهران برای شیطان سازی و بی اعتبار کردن مجاهدین بعنوان یک آلترناتیو مشروع در برابر حاکمیت ملاها ستون دیگر اصلی استراتژی آن برای شکست دادن گروه بوده است که وسیعا روی دروغهای ساختگی در مورد گذشته و حال مجاهدین و رهبری آن استوار است.
بر اساس شهادت ماموران سابق وزارت امنیت و اطلاعات ایران در دادگاه، کارزار ضد مجاهدین از ستاد مرکزی وزارت اطلاعات در تهران اداره شده و هنوز می شود و بعد از طریق شبکه ای از عوامل که غالبا بعنوان فعالین اپوزیسیون خود را جا می زنند و آنچه تهران آن را سرمایه ها در رسانه ها و منابع دانشگاهی غربی تلقی می کند، گسترش می یابد.
یک نتیجه قابل توجه این کارزار، یک طرفه بودن تزریق شده به آکادمیسینهای غربی ، کارشناسان و حتی برخی سازمانهای غیر دولتی  است که که انتخاب کرده اند بدون سوال کردن نمونه غالب را در ایران بپذیرند.
برغم سابقه چهار دهه شرکت دانشجویان، دانشگاهیان و متخصصین در داخل ایران، مجاهدین در خارج از ایران کمتر مطالعه شده است و کماکان اشتبه معرفی می شود. نامگذاری تروریستی مجاهدین در امریکا، و عواقب حقوقی که این برچسب دارد، فضایی ایجاد کرده که برای اینکه مجاهدین یک سازمان مشروع سیاسی دیده شوند مساعد نیست.
نامگذاری تروریستی مجاهدین به 1997 بر می گردد که دولت کلینتون که مشتاق استمالت از تهران از طریق ژستهای حسن نیت متفاوتی بود، مجاهدین را یک سازمان تروریستی نامگذاری کرد. از آن زمان مجاهدین تمامی چالشهای حقوقی را که به دادگاه رفته، چه در امریکا یا انگلستان یا اتحادیه اروپا یا فرانسه بوده، برده است.
هشت دادگاه اروپایی هزاران صفحه مدارک طبقه بندی شده و طبقه بندی نشده را مرور کرده و نتیجه کردند که مجاهدین درگیر تروریسم نیستند.
با آغاز سال تحصیلی جدید، در یک نامه مشترک، متخصصین ایرانی و امریکایی از چندین موسسه معتبر آکادمیک در امریکا از وزیر خارجه کلینتون می خواهند که مجاهدین را از لیست سازمانهای تروریست خارجی وزارت خارجه بردارد و به استفاده تهران از این برچسب تروریستی برای اعدام در داخل، قطعنامه دو حزبی کنگره (شماره 60) برای خروج از لیست و حکم دادگاه استیناف امریکا در جولای 2010 برای خروج از لیست، اشاره می کنند.
کاظم کازرونیان یکی از امضا کنندگان از دانشگاه کنتیکت می گوید: "با توجه به دهها هزار هوادار دانشجوی مجاهدین و هزاران دانشگاهی هوادارد که توسط رژیم ایران اعدام شدند، آنهم بخاطر عقایدشان نه کارهایشان، موضوع مجاهدین موضوعی است که آکادمیسینها در هر کجا را نگران می کند.
"برچسب تروریستی مجاهدین، بستن دستهای آنها و بیدفاع و ضربه پذیر قرار دادن آنها در مقابل جنایات آیت الله ها ... چون یک سیاست راحت در برابر تهران است – برای ما قابل قبول نخواهد بود"
ایوان ساشا شیهان، مدیر برنامه کارشناسی ارشد مدیریت مذاکره و درگیری از دانشکده امور بین المللی و روابط عمومی دانشگاه بالتیمور، یک امضا کننده دیگر نامه می گوید: "آخرین گزارش وزارت خارجه در مورد مجاهدین، نامشروع بودن مجاهدین در لیست تروریستی را براساس زبان حقوقی که در قانون امریکا برای نامگذاری کردن سازمانهای تروریستی مورد استفاده قرار گرفته تایید می کند. ادامه بودن مجاهدین در لیست تروریستی یک گام به عقب است و یک انتخاب ارزشمند غیر نظامی برای حمایت از تغییر دمکراتیک بومی در ایران را تضعیف می کند".
با حمایت قابل توجهی از بهترین و با استعدادترین افرادی که ایران هرگز داشته است، با بیش از سه نسل تجربه از  دوره های مختلف در تاریخ سیاسی ایران، مجاهدین باید فارغ از سیاست و یکطرفه نگری مورد مطالعه و تحقیق قرار گیرند. این با برداشته شدن از لیست تروریستی شروع می شود.

(رامش سپهر راد، یک متخصص در مدرسه تحلیل و حل درگیری در دانشگاه جرج میسون است. او تحقیقات و کار علمیش را برای بیش از دو دهه روی امور ایران که به حقوق بشر، تساوی زن و مرد، و سیاست امریکا در موارد مربوطه متمرکز کرده است)