جنگ و سگ دعوا و جرم و اختلاس
جمله باشد یک حقیقت در اساس
این "سلاطون" فساد است ای عزیز
جنگ و سگ دعوا نباشد این ستیز
جنگ سگها ناشی از وحشیگریست
جنگ اینها خود ز جنس دیگریست
گشته سر تا پایشان غرق فساد
می دهد بنیادشان را پس به باد
چون "سلاطون" ریه یا استخوان
می کشد این مبتلا را بی گمان
گفت آن دجال اعظم با عتاب
نیست بهر خربزه این انقلاب
آب و برق مفتکی لاکن کمه
معنویات است مقصود همه
معنویاتی که می گفت آن پلید
مملکت را هم به نابودی کشید
اختلاس و رشوه و فسق و فجور
چشم دنیا را ز حیرت کرده کور
نیست زنده آیت الشیطان پشم
تا ببیند معنویت را به چشم
ای خمینی ای پلید نابکار
از ته چاه جهنم سر برآر
تا ببینی پیروانت کیستند
تا بدانی که چگونه زیستند
می کشند و مال مردم می خورند
دست دزد بینو ا را می برند
ای خمینی ای کلک در زیر ریش
معنویت را ببین با چشم خویش
ریشه های این "سلاطون" بی گمان
باشد اندر کله های پوکتان
این فساد از فقه تو آمد پدید
ورنه دزدیهای اینجوری که دید
لاکن این سکه دو رو دارد یره
روی دیگه بدتر اندر بدتره
زانکه باشد آن، بساط اختناق
که به پا کردی تو همراه چماق
روز اول تو حسابی زر زدی
روز دوم تو به کشور تر زدی
این "سلاطون" از خودت بیرون زده
کشور از احکام تو شد غم کده
لعنت تاریخ بر احکام تو
تا ابد ملعون بماند نام تو